آیت الله خوئی در تکملة المنهاج، از مجموع روایات مذکور (روایات ۱، ۲، ۵، ۷، ۱۲) برخی را «معتبره» و حتی برخی را «صحیحه» شمرده اند. ایشان در مسئله ۲۸۰ می فرمایند: لا بأس بضرب الصبى تأدیبة خمسة او ستة مع رفق تدل على ذلک معتبر حماد ابن عثمان (روایت ۲) و معتبرة سکونی (روایت ۹) و معتبرة غیاث ابن ابراهیم (روایت ۵)».
این مطلب بیانگر محکم بودن اسناد روایات این باب و دلالت آنها بر جواز تأدیب و تنبیه کودک با رعایت شرایط رفق و موقعیت کودک است. وانگهی از برخی روایات مزبور (روایات 5، 6، ۸ ۹، ۱۲) ضمن تشویق و تحریکوالدین به مراقبت از کودکان، به طور غیرمستقیم جواز تأدیب و تنبیه کودک نیز استفاده می شود. همچنین مؤیدی قوی در موضوع مورد بحث میباشند که با مراجعه به روایات مذکور و با اندک دقت و تأمل در آنها این مطلب به دست می آید.
از مجموع روایات و اخبار مستفیض در باب تأدیب و تنبیه کودک، برمی آید که روشهای اصلی و اولیه در تربیت کودکان و متربیان همان شیوههای مطلوب و انسانی است؛ مثل محبت، رحمت، گذشت، اکرام و تشویق. به کارگیری روش تنبیه در مواردی جایز است که منصوص باشد و از راه محبت و رحمت نتوان به هدف اصلی، که همان اصلاح رفتار و تربیت کودک است، رسید. حضرت علی و می فرمایند: من لم یصلحه محسن المداراة یصلحه حسن المکافاة؛ هر که با خوش رفتاری و برخوردهای مطلوب اصلاح نگردد، با خوب کیفر دادن اصلاح می شود». همچنین می فرمایند: استصلاح الأخیار باکرامهم والأشرار بتأدیبهم؛ «راه اصلاح خوبان به اکرام و بزرگداشت آنها، و اصلاح افراد شرور به تنبیه و عقاب آنهاست».
بنابراین، می توان گفت تنبیه اثر اصلاحی و تربیتی دارد و اگر هم در تمام موارد اثر مطلوب نداشته باشد، دست کم، عامل بازدارنده خواهد بود. پس در مرحله اول، باید از روش محبت، رفق و مدارا استفاده کرد و اگر این روش اصلاحگر نبود، روش تأدیب و تنبیه به مثابه آخرین راه حل برای اصلاح رفتار متربی، مؤثر خواهد افتاد و اگر در برخی موارد، این روش نیز در اصلاح و تربیت مؤثر نباشد، دست کم فرد خاطی را از ارتکاب مجدد و تکرار خطا باز خواهد داشت. همین اثر و منع، خود هدفی جزئی و رفتاری مطلوب است.
تأدیب و تنبیه کودک از نظر فقیهان
بی گمان تأدیب و تنبیه کودک در موارد منصوص و در جایگاه آخرین راه حل و روش درمان و روش ثانوی در اصلاح رفتار، به اتفاق و اجماع فقیهان شیعه و حتی علمای عامه جایز است؛ زیرا این روش در جهت اصلاح و سعادت کودک و رشد اخلاقی و تربیتی اوست. همچنین در حفظ کودک از مفاسد اخلاقی و انحرافات رفتاری مؤثر می باشد. این عمل حتی گاهی ممکن است مستحب و در بعضی از اوقات، حتى واجب باشد و این به دلیل سیرة مستمر فقهاست که روایات و اخبار مستفیض نیز در این باب وارد شده است. حتی برخی از بزرگان در کتب روایی بابی تحت عنوان «باب تأدیب ولد» گشودهاند که در اصل و جواز استفاده از این روش، اختلافی نیست و اگر بحثی هست، در کمیت و کیفیت تأدیب است.محقق کرکی در جامع المقاصد، در شرح قول مرحوم علامه ادعا می کند: أما أن له الضرب المعتاد فلا بحث فیه.. مرحوم عاملی در مفتاح الکرامه می گوید: وللمعلم ضرب الصبیان للتأدیب... أما أن له الضرب المعتاد فلا بحث فیه کما فی الجامع المقاصد وهو کذلک اذا کان الصبی ذا عقل و تمیز کما نبه علیه فی التذکرة والتحریر والحواشی لأنه یأخذونه مسلما..
همچنین شیخ در نهایه می فرماید: والصبی والمملوک اذا اخطاء أدبا بخمس ضربات إلى ست ولا یزاد على ذلک وهکذا فی المبسوط قال المحقق فی الشرایع: یکره أن یزاد فی تأدیب الصبى على عشرة اسواط وکذا المملوک. صاحب جواهر الکلام نیز آورده است: أنه یکره أن یزاد فی تأدیب الصبى على عشرة اسواط وکذا المملوک لدلالة معتبرة حمادبن عثمان ومعتبرة السکونی وخبر زرارة بن اعین ومرسلة الصدوق. مجموع این روایات برای تأدیب بیش از ده ضربه را اثبات نمی کند؛ آن هم در صورتی که تأدیب به مصلحت کودک باشد و از سر غضب و انتقام جویی صورت نگیرد.
حضرت امام خمینی رحمه الله در تحریر الوسیله می فرمایند: آنه یکره أن یزاد فی تأدیب الصبی على عشرة اسواط والظاهر آن تأدیبه بحسب نظر المؤدب والولی، فربما تقتضی المصلحة اقل وربما تقتضى الأکثر ولا یجوز التجاوز.. بل ولا التجاوز عن تعزیر البالغ بل الأحوط دون تعزیره واحوط منه الاکتفاء بستة او خمس۔ حضرت آیت الله خوئی در تکملة المنهاج (مسئله ۲۸۰) آورده است: لا بأس بضرب الصبى تأدیبة خمسة أو ستة مع رفق.
در مسئله ۲۸۱۹ رساله عملیه نیز فرموده است: «ولی طفل و معلم طفل با اذن ولی به قدری که او ادب شود، می تواند کودک را بزند».حضرت آیت الله گلپایگانی در مجمع المسائل درباره تأدیب شاگرد به وسیله معلم می فرماید: «جواز کتک زدن شاگرد جهت تأدیب شرعی با اجازه ولی شرعی اگر موجب دیه نشود به طور آرام بعید نیست و اگر جای ضرب به سرخی یا کبودی و یا سیاهی تغییر رنگ دهد، جایز نیست و معلم ضامن دیه اوست». دیگر بزرگان و فقیهان شیعه نیز در گذر تاریخ برای حفظ و مراقبت کودکان از مفاسد و انحرافات اخلاقی و رفتاری و اصلاح و تربیت آنان، استفاده از روش تأدیب و تنبیه را جایز شمرده اند که برای پرهیز از اطاله کلام از ذکر فتاوای آنان خودداری می شود.
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸