درآمد
کلیه ی افراد جامعه، اعضای مختلف خانواده های گوناگون هستند و این اعضا روابط نسبی و سببی گوناگون شکل می دهند[1]؛ لذا شناخت روابط و مناسبات موجود در خانواده و تلاش برای مرتفع نمودن چالش های آن، ضرورت قابل ملاحظه ای دارد. مضاف براین که نیاز انسان به زندگی اجتماعی و تشکیل خانواده، وجه تمایز او با جانداران دیگر و یک نیاز فطری می باشد[2] که شکل گیری هر چه بهتر این نهاد، موجب می شود که ثمرات بهتر و بیشتری برای انسان به ارمغان آورده شود. خانواده کوچکترین واحد اجتماعی می باشد و در عین حال، اساسی ترین عنصر و مولفه در رشد و پیشرفت هر جامعه ای می باشد.این که جوامع مختلف بر اساس چه مبنا و رویکردی و به چه سمت و سویی حرکت می کنند، برآمده از آموزه ها و آموزش هایی می باشد که نهاد خانواده متولی آن بوده است، بدون یک خانواده ی سالم و همچنین بدون یک تربیت برنامه ریزی شده و مدون، نمی توان انتظار داشت که جامعه ی نسل های بعد، به موفقیت های متعدد و قابل ملاحظه دست پیدا کنند، لذا از جایگاه خانواده نباید در رشد و پیشرفت جوامع غافل بود.
در این بین، کاملا طبیعی می باشد که هر خانواده ای، دچار برخی چالش ها و مشکلاتی بشود، آن چه که در این بین اهمیت و ضرورت پیدا می کند، نحوه مواجه با آن چالش می باشد و این که والدین به چه میزان آمادگی مرتفع نمودن آن بحران ها را دارند و خانواده ی موفق، خانواده ای است که چالش های خود را به خوبی مدیریت می کند، نه این که هیچ چالشی نداشته باشند، چرا که حقیقت امر و واقع بینانه این است که هر خانواده ای، چالش ها و مشکلات خاص خود را دارد.
یکی از چالش های اساسی موجود در هر خانواده، تفاهم بین والدین می باشد، این که همسران، تفاهم مطلوبی از یکدیگر نداشته و این فقدان تفاهم، مشکلات و آسیب های خود را در ادامه زندگی نشان می دهد و وجهه همت این پژوهش، واکاوی عواملی است که مانع شکل گیری تفاهم مطلوب در خانواده می باشد.
مقایسه شوهر با پدر
یکی از آسیب های جدی زندگی مشترک، مقایسه های نابجا و نسنجیده می باشد؛ هرچند این که گاهی اوقات، با مقایسه خود با دیگران، می توانیم کاستی های خود را شناسایی کنیم و با پی بردن به نقص های خود، مقدمه رشد و اصلاح خود را فراهم آوریم ولی باید مد نظر داشت که لزوما هر مقایسه ای در محیط خانواده، ثمره مطلوب را به ارمغان نخواهد آورد، چنان که یکی از مقایسه های نابجا، مقایسه ی شوهر با پدر[3] می باشد و بدین ترتیب، انتظاراتی که یک دختر از پدر خود داشته است را از همسر خود نیز متوقع باشد که قطعا چنین مقایسه ای نابجا می باشد.دختر از پدر خود انتظار برآورده کردن خواسته و نیاز های مادی را دارد و در عمل نیز پدر از هیچ تلاشی برای رفع مایحتاج فرزند خود دریغ نمی کند، علاوه بر این، تعهدات دختر در خانواده پدری به مراتب کم می باشد، در حالی که با مقایسه شوهر و پدر نمی تواند انتظار داشته باشد که همسر نیز، تلاش اصلی خود را معطوف به مرتفع نمودن نیازهای وی بنماید و همچنین نکته ی مهمی که وجود دارد این است که تعهدات و مسئولیت های دختر در منزل همسر و در زندگی مشترک، به مراتب بیشتر می باشد و باید مد نظر داشته باشد که در مقایسه با خانه پدری خود، نمی تواند انتظارات موجود نسبت به تعهدات و مسئولیت های خود را نادیده بگیرد.
نکته مهمی که باید متذکر شد این است که تفاوت رفتار ما در شرایط مختلف، ناشی از ریا کاری ما نیست، بلکه ناشی از همین واکنش طبیعی ما نسبت به شرایط اجتماعی می باشد[4]؛ در همین راستا، همسر و شوهر باید در شرایط مختلف، واکنش های مقتضی و صحیح را از خود نشان دهند و نحوه تعامل خود را با دیگر افراد، مدیریت کنند تا آسیب های مذکور اتفاق نیافتند.
توقع مهرمادری از همسر
همانگونه که ممکن است که همسر از شوهر خود انتظارات نابجا داشته باشد، متقابلا، شوهر نیز ممکن است که دچار سوء تفاهم شده و مقایسه های ناصواب بین مادر و همسر خود ترتیب دهد و از همسر خود نیز، توقع مهر مادری داشته باشد[5] که چنین امری صحیح نیست.هرچند همسر برای شوهر، یک پایگاه مهر و عطوفت و بذل محبت می باشد و نقش اصلی مادر هم این گونه است، ولی این گونه نیست که شوهر بتواند از همسر خود، همان مهر و عطوفت مادری را انتظار داشته باشد، چرا که اولا بر شوهر نیز لازم است که مهر و عطوفت خود را متوجه همسر خود بنماید؛ مضاف بر این که مرد در خانواده، نقش مدیریت خانه و خانواده را بر عهده دارد و نمی تواند با این که صرفا انتظار مهر و عطوفت داشته باشد، به این مسئولیت خود اهتمام بورزد. بنابراین همانگونه که لازم است، همسر، از مقایسه ی نابجای شوهر خود با دیگران پرهیز کند؛ بر شوهر نیز لازم است که از قیاس نابجای همسر خود را دیگر بپرهیزد.
در باب تربیت و آموزش صحیح کودکان باید بیان کرد که آموزش فنون و مهارت ها از دوران کودکی و به صورت غیر رسمی آغاز می شود[6] که در این بین، آموزش مهارت های ارتباطی و خانوادگی نیز باید بخشی دیگر از مهارت هایی باشد که توسط پدر و مادر مورد آموزش و تاکید قرار می گیرد تا در ادامه زندگی، فرزندان دچار آسیب های اجتماعی نشوند.
همانگونه که لازم است، همسر، از مقایسه ی نابجای شوهر خود با دیگران پرهیز کند؛ بر شوهر نیز لازم است که از قیاس نابجای همسر خود را دیگر بپرهیزد.
پی نوشت ها:
[1] محمدتقی شیخی، جامعهشناسی زنان و خانواده (تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۰)، ص17.
[2] سازمان ملی جوانان و سازمان ملی جوانان، خانواده موفق (تهران: سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، ۱۳۸۷)، ص9.
[3] اصغر کیهاننیا، تفاهم: روانشناسی رفتار و روش صحیح مذاکره (تهران: نشر مادر، ۱۳۷۹)، ص47.
[4] علیاصغر احمدی، روانشناسی روابط درون خانواده، ویراست 2. ( تهران: : مهدی رضاییآشتیانی، ۱۳۸۷)، ص19.
[5] کیهاننیا، تفاهم، ص55.
[6] حسین بستان، جامعهشناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۹۰)، ص13.