بدغذایی کودکان

با افزودن غذاهای کمکی به برنامه غذایی روزانه البته در کنار شیر مادر، وزن شیرخواران در سال اول تا ۳ برابر وزن تولدشان هم می رسد.
پنجشنبه، 5 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بدغذایی کودکان
متاسفانه در بسیاری از موارد، تصور والدین از خوب یا بد غذاخوردن فرزندانشان با داده های علمی و واقعی، همخوانی ندارد معمولا مسیری که بچه ها در روند رشد و سرعت وزن گیری و افزایش قد طی می کنند با یکدیگر متفاوت است و نمی توان روند رشد بچه ای را حتی با بچه دیگری که همسن و سال خودش است هم مقایسه کرد. به طور طبیعی وزن بچه ها از بدو تولد تا ۵ یا ۶ ماهگی حدودا ۲ برابر می شود...
 
با افزودن غذاهای کمکی به برنامه غذایی روزانه البته در کنار شیر مادر، وزن شیرخواران در سال اول تا ۳ برابر وزن تولدشان هم می رسد. در پایان سال اول زندگی می توان انتظار ۲۵ تا ۳۰ سانتی متر افزایش قد را هم از کودکان داشت که این افزایش قد و وزن در سال اول نشان دهنده نیاز بچه به مواد مغذی مناسب است. درباره بدغذایی بچه ها، توجه به ۴ نکته زیر ضروری است. 
 
١. کاهش اشتهای کودک به معنای بدغذایی او نیست: همان طور که گفته شد معمولا وزن بچه ها در پایان سال اول به ۳ برابر وزن تولدشان هم می رسد. این افزایش وزن در سال دوم به نصف کاهش پیدا می کند و از 3 سالگی تا سن پیش از بلوغ و بلوغ، روند افزایش قد و وزن، کند اما مداوم می شود. از ۳ سالگی به بعد سالی ۶ تا ۸ سانتی متر افزایش قد و ۲ تا ۳ کیلوگرم افزایش وزن برای بچه ها قابل قبول است. پس با این پایین آمدن سرعت رشد از سال دوم به بعد، کم شدن میل به غذا و کاهش اشتها در بچه ها ظاهر می شود.
 
با به وجود آمدن این کاهش اشتها و کاهش روند رشد طبیعی برخی از مادران فکر می کنند که فرزندشان دچار بدغذایی شده و برای پیشگیری از ابتلای او به سوء تغذیه از ترفندهای غیر اصولی برای وادار کردن بچه به غذا خوردن، استفاده می کنند. با استفاده از این ترفندها که می توانند شامل پرت کردن حواس بچه هنگام غذا خوردن، تهدید کردن او، وعده دادن و دنبال بچه با بشقاب غذا دویدن باشند، اجازه برآورده شدن نیاز واقعی کودک به غذا خوردن داده نمی شود و همین موضوع می تواند باعث نهادینه شدن انحرافهای تغذیه ای در بچه ها شود یعنی مادران با ترفندهای غیر علمی خود ممکن است قدرت آموزش درست، اصولی و به اندازه غذا خوردن را برای همیشه از فرزندان خود سلب کنند.
 
۲. استفاده از نمودار پایش رشد می تواند موثر باشد: نمودار پایش رشد یا جدولی که هنگام ترخیص مادر و کودک در بیمارستان به خانواده‌ها داده می شود، حاوی اطلاعات خوبی درباره تمام موارد مربوط به تولد نوزاد، نوبت واکسیناسیونها و میزان طبیعی رشد او تا سن وسالگی است بنابراین مادران می توانند با توجه به نمودار پایش رشد از سرعت رشد مناسب یا نامناسب فرزند خود آگاه شوند و دیگر نگرانی بی مورد درباره بدغذایی با نحوه رشد کودکشان نداشته باشند. براساس این نمودار، اگر بچه ها در مسیر حرکتی خود سیر صعودی داشته باشند و خودشان را به استانداردهای بین المللی نزدیک کنند، یعنی مشکلی در رشد آنها وجود ندارد اما اگر سیر رشد بچه ها در این منحنی به صورت افقی یا نزولی در بیاید، خانواده‌ها باید نسبت به ابتلای فرزندشان به سوء تغذیه مشکوک شوند و برای پی بردن به دلیل این رشد نامناسب هرچه سریع تر فرزند خود را نزد پزشکش ببرند تا مشکل اختلال رشد او مورد بررسی قرار بگیرد. در چنین مواردی بالا بردن خودسرانه حجم غذایی بچه ها به هیچ عنوان توصیه نمی شود چون ممکن است اختلال رشد آنها به دلیل کم خونی، عفونت، اختلال های متابولیسمی و... باشد.
 
۳. خانواده‌ها در شکل گیری ذائقه بچه ها نقش دارند: بسیاری از والدین به خصوص والدین بچه‌های کوچک تر از بد بودن ذائقه غذایی فرزندانشان گلایه دارند. یعنی می گویند مثلا فرزند آنها به خوردن سبزیها، گوشتها یا لبنیات علاقه ای ندارد و این موضوع به خاطر پایین آمدن ارزش تغذیه ای سفره غذایی بچه ها، باعث نگرانی والدین آنها می شود. متاسفانه گرایش بیشتر بچه‌های ما به سمت غذاهای شور، شیرین و چرب است و این نوع ذائقه توسط اولین معلم تغذیه تمام بچه ها یعنی مادران آنها در وجودشان نهادینه شده است.
 
معمولا بیشتر مادران گمان می کنند باید به فرزند خود از سن شروع غذای کمکی، غذاهایی را بدهند که خودشان طعم آنها را بیشتر می پسندند در صورتی که داروخانه طبیعت، بهترین و مغذی ترین خوراکها را به ما هدیه داده است. هرچه که مادران از بدو شروع غذای کمکی از چاشنی ها، نمک، شکر و روغن کمتری برای طعم دادن به غذای بچه ها استفاده کنند میل آنها به خوردن گوشت های پخته یا بخارپز، سبزی های خام یا پخته و لبنیات هم بیشتر می شود. به عبارت ساده تر بچه ها هر آنچه را که از کودکی به آنها خورانده میشود با همان طعم دوست دارند. حالا مادری که از ۶ یا ۷ ماهگی طعم خوراکی های چرب، سرخ کردنی، شور یا شیرین را به فرزندش چشانده است، چطور می تواند توقع داشته باشد که او در ۳ یا ۴ سالگی به خوردن سبزی ها علاقه نشان دهد؟!

از طرف دیگر، منش غذاخوردن با الگوبرداری از سایر افراد خانواده در بچه ها شکل می گیرد. یعنی بچه ها نوع غذا خوردن را ابتدا از پدر و مادر سپس از خواهر و برادر و در نهایت هم از جامعه همسالان خود در مدرسه یا محیط یاد می گیرند. اگر پدر و مادری تند تند غذا بخورند، هنگام غذا خوردن مدام حرف بزنند یا خواهر و برادرهای بزرگ تر هنگام غذا خوردن برخی از اجزای غذا مانند پیاز یا گوجه یا گوشت را از ظرفشان جدا کنند و نسبت به خوردن بعضی از خوراکی ها واکنش منفی نشان بدهند به طور حتم انتظار بروز چنین رفتارهایی در بچه‌های کوچک تر هم دور از انتظار نخواهد بود بنابراین می بینید که والدین و خواهر و برادرهای بزرگتر می توانند نقش بسیار پررنگی در شکل گیری ذائقه و خوب یا بدغذا شدن بچه‌های کوچک تر داشته باشند.
 
۴. اجبار و زورگویی باعث تنفر بچه‌ها از غذا میشود: گاهی برخی از مادران با زور و اجبار، سعی می کنند فرزندان خود را به خوردن غذاهایی که دوست ندارند، وادار کنند. بهتر است این گروه از مادران بدانند که اصرار و اجبار در غذاخوردن می تواند با مقاومت منفی بچه ها روبرو شود یعنی وقتی بچه ها متوجه زورگویی والدین خود برای خوردن غذایی که دوست ندارند، می شوند؛ تمام تلاششان را برای پس زدن آن غذا و حرص دادن پدر یا مادر خود برای انتقام گرفتن از زورگویی آنها می کنند. در این صورت، ممکن است که حتی بچه ها تا آخر عمرشان از خوردن آن غذا متنفر شوند و تنها مقصر این موضوع هم می تواند زورگویی والدین در دوران کودکی باشد. می پرسید چاره چیست؟ چاره این نوع بدغذایی و انتخاب نوع غذا در بچه ها، اصلا سخت نیست.
 
منبع: آشپزی و تغذیه کودکان، فاطمه تقدسی‌نیا، نوید حکمت،صص113-109، چاپ دوم، قم، 1396


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.