این فرضیه یک فرضیه چالش برانگیز نیست، زیرا تحقیقات متعددی نشان داده اند که استفاده از رسانه‌های خبری در میان بخش‌های تحصیلکرده تر جمعیت و افرادی که دارای مهارتهای شناختی، سواد و دانش زمینه ای برای فهم اخبار هستند و همچنین در میان خانوارهای دارای درآمد بالا و افرادی متمرکز است که زمان فراغت و ابزارهای مورد نیاز جهت خرید تجهیزات و دسترسی به خدمات رسانه‌ای از قبیل تلویزیون اعتباری (شارژی)، ماهواره و پخش رادیویی - تلویزیونی کابلی، تلفن موبایل با قابلیت ارائه خدمات داده ای و پروایدر خدمات اینترنتی باند پهن را دارند. در طول دهه ۱۹۹۰، شکاف دیجیتالی در دسترسی به اینترنت توجه قابل ملاحظه ای را به خود جذب کرد، اما در حقیقت، این امر تفاوت های اجتماعی و بین المللی گسترده و پایدارتری را در دسترسی به رسانه‌های جمعی از جمله اخبار روزنامه، رادیو و تلویزیون منعکس می سازد.
همچنین در الگوهای دسترسی و توجه به رسانه‌ها در آمریکا و اروپا، تفاوت هایی بر حسب جنسیت و سن نیز مشاهده شده است؛ این امر منجر به بیان این گزاره شده است که استفاده از رسانه‌های خبری در میان مردها نسبت به زنان و در بین میانسالان با کهنسالان نسبت به جوانان بیشتر خواهد بود. در نهایت، با توجه به میزان وب سایت های انگلیسی زبان و غلبه کشورهای انگلیسی زبان به عنوان صادر کنندگان محصولات صوتی - تصویری و نشریات، انتظار می رود که استفاده از رسانه‌های خبری در میان کسانی که به زبان انگلیسی مسلط هستند، بیشتر از کسانی باشد که بر زبان انگلیسی تسلط ندارند. تمام این موارد، گزاره‌های قابل قبولی هستند که عمدتا مبتنی بر پژوهش انجام شده در کشورهای پساصنعتی است. پژوهش حاضر به منظور شناسایی مهمترین کنترل ها برای تحلیل های بعدی در مورد اثرات رسانه‌ها به بررسی این سوال پرداخته است که آیا امروزه نیز این تفاوت ها همچنان ادامه دارند و آیا شکاف های اطلاعاتی مشابه یا حتی شدیدتری (در مقایسه با جوامع پساصنعتی) در جوامع در حال توسعه وجود دارد.
شواهدی از پنجمین موج پیمایش جهانی ارزش‌ها (۲۰۰۷ - ۲۰۰۵) را در طیف وسیعی از جوامع معاصر در رابطه با این سوال بررسی می کنیم که چه بخش‌هایی از جمعیت عموما از رسانه‌های خبری از قبیل روزنامه، اخبار رادیو و تلویزیون، اینترنت، کتاب و مجله استفاده می کنند. جای تعجب نیست که بر اساس شواهد موجود، موانع سطح اجتماعی عمده‌ای در دسترسی به اطلاعات وجود دارد. آنچه در این زمینه انتظار آن نمی رفت این بود که، مقایسه های ملی - مقطعی در دسترسی سطح اجتماعی به اینترنت، تلفن، تلویزیون و حتی رادیو نشان می دهد که در طول دهه های اخیر تفاوت ها بین کشورهای فقیر و ثروتمند در حال عمیق تر شدن و نه ناپدید شدن است. علاوه بر این، در درون خود جوامع نیز، در میان بخش ها و افراد مختلف، شکاف اطلاعاتی قابل توجه ای همچنان وجود دارد. مدل‌های رگرسیونی سطح فردی نشان می دهند که عوامل اصلی در زمینه استفاده از رسانه‌ها برای کسب اخبار و اطلاعات در مورد جامعه و جهان عبارت است از مهارتهای شناختی ناشی از تحصیلات منابع مورد نیاز جهت خرید تلویزیون، کامپیوتر و دسترسی به اینترنت؛ و نگرش انگیزشی . متغیر طبقه شغلی تایید کننده و منعکس کننده تفاوت در درآمدها است. مخاطبان اخبار، جمعیت یکدستی نیستند؛ در این زمینه چولگی آشکاری به سمت بخش‌های تحصیکرده و ثروتمند وجود دارد.
این عدم توازن بر حسب نوع رسانه نیز متفاوت است. بیشترین میزان استفاده از اینترنت و روزنامه در میان افرادی است که دارای بالاترین میزان مهارتهای شناختی و سواد هستند؛ مخاطبان اخبار رادیو یا تلویزیون نیز با وجود سوگیری اجتماعی نسبت به بخش‌های تحصیلکرده نر و مرفه تر اندکی گسترده تر هستند. گرچه نسل جوان در همه انواع اقتصادها به طور معناداری، استفاده بیشتری از رسانه‌های خبری دارند. تحلیل های بیشتر بر حسب نوع رسانه نشان می دهد که به احتمال زیاد وارد کردن اینترنت و ایمیل و نیز رسانه‌های خبری سنتی به این الگو کمک کرده است. بعلاوه، در کشورهای در حال توسعه نیز نسل جوان نسبت به نسل های مسن تر عمومأ تحصیلکرده تر و باسوادتر است. شکاف جنسیتی سنتی که مورد انتظار بود بر اساس نوع اقتصاد معکوس شد؛ بدین صورت که قسمت عمده مخاطبان رسانه‌های خبری در کشورهای ثروتمند زنان و در جوامع کم در آمد. مردان بودند. افرادی که با زبان انگلیسی آشنایی داشتند و همچنین افرادی که دارای علاقه سیاسی و اعتماد به رسانه‌های خبری بودند، استفاده بیشتری از رسانه‌های خبری می کردند. بنابراین پیش از بررسی تاثیر قرار گیری در معرض اخبار بر نگرش‌ها و ارزش‌ها نیاز است تا ویژگی های جمعیت شناختی و اجتماعی مخاطبان کنترل شود.
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص336-331، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵
