
فرضیههای مربوط به اثرات تعاملی فراگیری در معرض رسانهها در جوامع جهان وطن و محلی. تمام فرضیههای پیشین را می توان با استفاده از دادههای پیمایشی سطح - فردی مورد آزمون قرار داد. اما مدل ما تصریح می کند که موانع داخلی و بیرونی موجود بر سر راه جریانهای اطلاعاتی در هر جامعهای و الگوهای استفاده فردی از رسانههای خبری، دارای اثر متقابل دارند. در نتیجه، احتمال می دهیم که یک اثر متقابل بین - سطحی (بین سطح فردی و اجتماعی نیز وجود دارد. مدل دیوار آتش تأکید می کند که در جهان وطن ترین جوامع، قرارگیری در معرض رسانههای جمعی، قوی ترین اثر را بر ارزشهای فرهنگی دارد. به ویژه گسترش جریانهای اطلاعاتی جهان وطنانه، تحت شرایط معینی، قوی ترین تأثیر را بر فرهنگهای ملی خواهد داشت: در جهانی شده ترین جوامع که دارای موانع خارجی اندکی برای واردات فرهنگی هستند؛ در جوامعی که دارای آزادی رسانهای داخلی هستند؛ و در جوامع مرفهی که دارای دسترسی گسترده به فناوری های رسانهای هستند. انتظار می رود افرادی شدیدا از رسانهها استفاده می کنند و افرادی که در جوامع جهان وطن زندگی می کنند (جوامعی مانند سوئیس، نروژ، بلژیک و هلند که دارای سه ویژگی ادغام در بازارهای فرهنگی بین المللی، آزادی مطبوعات و رفاه فزاینده که تسهیل کننده دسترسی همگانی به رسانههای جمعی است، هستند)، قوی ترین تأثیر را از جریانهای ارتباطی فرا مرزی بپذیرند. در مقابل، انتظار می رود مردمی که در جوامع محلی زندگی می کنند (جوامعی مانند رواندا، میانمار و توگو که در برابر واردات فرهنگی خارجی، نسبتا بسته هستند و در داخل نیز آزادی رسانهای و دسترسی رسانهای محدودی دارند) از اثرات جریانهای ارتباطی جهان وطن نسبتا مصون بمانند. مدلهای متوالی که به مقایسه استفاده کنندگان رسانهها در کشورهای مختلف جهان وطن و محلی) می پردازند، ما را قادر می سازند تا اثرات متقابل بین - سطحی را با دقت مشخص کنیم. مدلهای رگرسیونی چند - سطحی که بخشی از مدلهای خطی سلسله مراتبی هستند) متناسب ترین روش برای بررسی اثرات متقابل در سطح فردی، سطح ملی و بین - سطحی (بین این دو سطح) هستند.
در جوامع پیشرفته (که مردم آن عمدتا دسترسی گسترده ای به فناوریهای رسانهای دارند)، قرار گیری در معرض رسانههای جمعی، قوی ترین اثر را بر ارزشهای فرهنگی دارد. فرضیههای مربوط به روندهای سطح - اجتماعی در همگرایی فرهنگی در طول زمان. سرانجام، اگر براستی همگرایی فرهنگی در حال رخ دادن باشد، شواهد این پدیده را باید بتوان با استفاده از دادههای سری زمانی مشاهده نمود. پیمایش جهانی ارزشها در قالب ۵ موج از سال ۱۹۸۱ انجام گرفته است. همانگونه که بعدا در این فصل تشریح می گردد، تحلیل طولی در سطح فردی به علت تغییر گویه های مربوط به استفاده از رسانهها در این ۵ موج و نیز یکسان نبودن کشورهای موجود در هریک از این موجها، پیچیده می گردد. با این وجود، گویه های یکسانی طی موجهای متوالی این پیمایش از ۱۹۸۳ – ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۷ - ۲۰۰۵ در ۱۱ کشور، گنجانده شده است. این امر، مقایسه مستقیم تغییرات رخ داده در فرهنگهای ملی در طی یک ربع قرن را تسهیل می کند. تز همگرایی دلالت می کند که ارزشهای کنونی جوامع جهان وطن (مانند نروژ، آمریکا، بریتانیا و ژاپن) که دارای باز ترین مرزها به روی جریانهای اطلاعاتی هستند، باید نسبتا مشابه باشند و در طول زمان نیز به تدریج به هم نزدیک شوند. در مقابل، ارزشهای فرهنگی کنونی جوامع محلی (مانند مکزیک، آرژانتین و آفریقای جنوبی) باید متنوع باشند و با گذشت زمان نیز نباید همگرایی فزاینده ای از خود نشان دهند. ما می توانیم این گزارهها را به طور تجربی از طریق مقایسه تفاوت موجود در میان جوامع معاصری که در تازه ترین موج پیمایش جهانی ارزشها بررسی شده اند و نیز با تحلیل تغییرات ارزشی کشورها طی یک ربع قرن گذشته - از زمان شروع پیمایش جهانی ارزشها - به آزمون کشیم.
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص65-62، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵