برای رفتن به سرکار نمیتوانید ماشین تان را روشن کنید. اول خشمگین و بعد ناامید میشوید. تصمیم میگیرید از وسیله نقلیه عمومی استفاده کنید که هنگام رد شدن از خیابان ماشینی با سرعت از کنارتان میگذرد و اگر دقت نمیکردید حتماً تصادف سختی در انتظارتان بود، در آن لحظه احساس ترس میکنید و بعد از آن راننده خشمگین میشوید که یکی از همکارانتان مقابل شما ترمز میکند و پیشنهاد میدهد شمارا برساند و از این اتفاق خوشحال میشوید.
این تنها بخش کوچکی از داستان زندگی ماست، نهتنها هرروز صبح که چشمباز میکنیم، بلکه حتی در خواب هم با هیجانات زیادی روبهرو هستیم. زندگی ما با هیجاناتمان عجین شده و اگر نتوانیم کنترلشان کنیم، آنها ما را کنترل خواهند کرد و این یعنی آسیب دیدن و آسیب زدن به دیگران.
بهترین راه رسیدن به آرامش ،کنترل بهموقع کلیه هیجانات است اما اول باید آنها را بشناسیم. برخی از هیجانات شناختهشده عبارتند از: غم، شادی، خشم، نفرت، امید، ناامیدی، حسادت و... و برخی دیگر «هیجانات مرکب» هستند که تشخیص و تفکیک آنها کمی سخت است، مانند: غرور که بهنوعی ترکیب خشم و شادی است، کنجکاوی که از پذیرش و تعجب شکل می گیرد و...
همه ما تمامی هیجانات را داریم اما با توجه به نوع شخصیت و شرایط زندگیمان برخی از آنها را بیشتر تجربه می کنیم . علاوه بر تعداد تکرار هرکدام از هیجانات، شدتشان نیز متفاوت است. شما بر سر دو موضوع مختلف ممکن است غمگین شوید، مثلاً گلدان موردعلاقهتان پژمرده شود و یا کارتان را از دست دهید. احساس شما در هر دو موقعیت، غم و ناراحتی است اما اگر یک پیوستار در نظر بگیرید، در شرایط اول ده از صد و در شرایط دوم شصت از صد ناراحت خواهید بود. پس زمانی که از هیجان صحبت میکنیم نمیتوانیم یک نگاه صفر و صدی داشته باشیم که در اینصورت کنترل هیجان بحث غیرعملی خواهد بود اما اگر بدانیم که میتوانیم در شرایط مختلف عدد آن را تغییر دهیم، درآنزمان کنترل هیجان معنیدار است.
کدام هیجانات کنترل میخواهند؟
وقتی میگوییم به خودت مسلط باش، دقیقاً منظورمان همین کنترل هیجان است، اما کدام هیجان کنترل میخواهد؟ ما با احساسهای مثبت و منفی روبهرو هستیم. شاید در نگاه اول فکر کنیم هیجانات منفی را باید مهار کرد و هیجان مثبت هرچه بیشتر باشد، بهتر است اما اینهمه ماجرا نیست.هیجانات مثبت هم اگر درست و بهموقع و بهاندازه نباشند، میتوانند آثار مخربی بهجا بگذارند. شاید شنیده باشید که خبر خوشی باعث سکته فلان شخص شد، یا کسی آنقدر خوشحال بود که موقع رانندگی تصادف کرد. اینیک واقعیت است که هیجان حتی از نوع مثبتش میتواند روال عادی و منطقی کارکرد بدن را مختل کند پس همه هیجانات نیاز به کنترل دارند اما برخی به دلیل منفی بودن، آثار مخرب زیاد بر بدن و نمود رفتاری و نتیجه منفی در روابط، بیشتر نیاز به کنترل خواهند داشت.
شما که خواننده این مقاله هستید، انتظار میرود در پایان بتوانید بهخوبی در مورد خودتان به این نتیجه برسید که برای آرامش بیشتر باید بر کدامیک از هیجانات خود تسلط پیدا کنید. فرد خشمگینی هستید؟ زود ناامید میشوید؟ به دیگران حسادت میکنید؟ بدون قضاوت و پاک کردن واقعیت خودتان را بررسی کنید و نقشه کلی از ویژگیهایتان ترسیم کرده و هیجانات کلیدی دردسرساز در شخصیتتان را پیدا کنید تا با مراقبت بیشتر بتوانید بر آنها تسلط نسبی پیدا کنید.
برای کنترل هیجانات تان این راهها را به شما پیشنهاد میکنیم:
استراتژی هیجانات تان را شناسایی کنید
خودآگاهی یکی از فنون مهم رسیدن به آرامش است. شما در هرلحظه نسبت به خودتان و شرایط روحی و جسمیتان باید آگاهی داشته باشید. انواع هیجانات بازخوردهای جسمانی دارند که مانند یک حمله نظامی عمل میکنند. اگر آنها را در خود شناسایی کنید در اولین قدمها میتوانید ضد حملهٔ مناسبی بزنید مثلاً وقتی یک موضوعی باعث خشمتان میشود، ممکن است دستتان بلرزد، ضربان قلبتان بالا برود، عرق کنید و... در اینصورت با خوردن کمی آب سرد، ترک کردن موقعیت، صحبت بافردی که میتواند آرامتان کند، مقابل این هیجان بایستید.ممکن است هیجان دیگری، نمودهای دیگر جسمی در شما نشان دهد مثلاً زمانی که اضطراب دارید، حالت تهوع و دلدرد بگیرید که با اولین نشانههای جسمانی بهتر است با یک ترفند کاملاً آگاهانه آن را مهار کنید.
انکار شما، صورتمسئله را تغییر نمیدهد
از تاریکی میترسید؟ نسبت به همکارتان حسادت میکنید؟ زود خشمگین میشوید؟ انکار هیجانات، آنها را برطرف نمیکند. بروز صحیح آنها و صحبت در موردشان، پذیرش مناسب و مقابلهٔ صحیح میتواند کمک کند تا زندگیتان آرامتر باشد. اینکه بگویید من ناراحت نیستم، باعث نمیشود حس ناراحتی در شما از بین برود. بپذیرید که ناراحتید و گریه کنید. اگر خوشحالید، آنرا نشان دهید. هیجانات اگر دیده نشوند و فرصت بروز بهموقع و بهاندازه را پیدا نکنند، مخرب خواهند بود. یادتان باشد هیجانات جمع شده مانند یک بمب ساعتی عمل میکنند.مراقب افکارتان باشید
فکرهای ریزودرشتی که به ذهن شما خطور میکند، مانند همان قطرات آبی است که میگویند اگر جمع گردد میتواند سیلی خانهبرانداز باشد. کنترل هیجان نوعی درمان است که اگر از افکارتان شروع کنید در حقیقت در مرحله پیشگیری وارد عمل شدهاید. وقتی کسی در اتوبان سعی دارد از شما سبقت بگیرد، قبل از آنکه با او همراه شوید و تمام طول مسیر بگویید که او میخواهد نشان دهد از من برتر است و من باید به او درس بدهم، روی فکرتان کارکنید.نتیجهٔ این افکار منفی، خشمتان از راننده ایست که اصلاً نمیشناسید و عکسالعملی که میتواند منجر به کشته شدن کسی گردد؛ اما اگر وقتی در هنگام رانندگی کسی بهقصد سبقت، با سرعت مقابل شما پیچید، به خودتان بگویید حتماً عجله دارد، از قصد این کار را نکرده است، شاید بیماری همراه دارد، ممکن است خبر بدی به او داده باشند و یا درنهایت، آدم بیفرهنگی است و دیگر خودتان را درگیر او و کارش نکنید، نه خشمی به سراغ تان میآید و نه عکسالعملی که نتوان جبران کرد خواهید داشت. اینیک مثال کوچک بود، خودتان به بقیه شرایط زندگیتان بسط بدهید. افکاری که با خود مرور میکنید میتوانند بهترین مشوق یا بازدارنده هیجانات و رفتارهای شما باشند.
روشهای اورژانسی آرامسازی
برای تغییر افکار، تسلط بر نشانههای بدنی و در کل بهبود سبکرفتاریتان نیاز به زمان دارید و تمرین مداوم اما کارهایی میتواند بهصورت اورژانسی آرامش را به شما برگرداند. یکی از آنها تمرین آرامسازی عضلات است که به روش زیر میتوانید انجام دهید:1_ سعی کنید محل آرامی پیدا کنید و لباس راحتی بپوشید.
2_ بهآرامی دم و بازدم کنید و تنفس عمیق انجام دهید.
3_ هر وقت احساس کردید که بدنتان در حالت آرامی قرار دارد، به پاهایتان توجه کنید و به احساسی که در آن جریان دارد.
4_ عضلات آن قسمت را منقبض کنید و به مدت ده ثانیه نگهدارید و بعد رها کنید.
5_ برای چند ثانیه در این حالت آرامش بمانید و عمیق نفس بکشید.
6_ بعد از پاها، همین کار را برای زانوها انجام دهید.
7_ انقباض و انبساط و تنفس عمیق را در سراسر بدن انجام دهید.
8_ در طول انجام تمرینات بدنی نگذارید ذهنتان به مسائل موردعلاقهاش سرک بکشد. او را به تصاویر ذهنی زیبا مثل طبیعت، مهمان کنید.