کودکان و رسانه‌های گروهی

آزمایش جالبی در بعضی از مدارس به اجرا در آمده و دانش آموزان پیرامون پروژه‌ای کار میکنند که امکان زندگی آنها را در کره مریخ بررسی می‌کند.
دوشنبه، 30 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کودکان و رسانه‌های گروهی
همان گونه که کودکان آینده رشد می کنند، احتمال دارد بیشتر آموزش خود را از طریق رسانه‌های گروهی، مانند کامپیوتر، تلویزیون، نوار، رادیو و فیلم سینمایی در منزل کسب کنند. همچنین، امکان دارد مهد کودک های شبانه روزی وجود داشته باشد که والدین بتوانند کودکان خود را برای مدت طولانی به آن سپرده، فقط هر وقت میل داشتند به آنها سر بزنند.
 
دلبستگی‌های ایلیچ همیشه جامع و فراگیر بوده، یعنی تعلیم و تربیت، حمل و نقل، انقلاب، دارو، و فقر را شامل می شده است. در چند سال اخیر مطالب زیادی درباره تعلیم و تربیت از وی منتشر نشده، اما اندیشه‌های ارائه شده در نوشته‌هایش، بخصوص در کتاب جامعه بدون مدرسه هنوز از توجه زیادی برخوردار است. این کتاب که به قول سیدنی هوک زیبا ولی بچگانه است، موجب شده که مربیان به خصوص مربیانی که گرفتار نابرابری های اجتماعی هستند، نقشی را که تعلیم و تربیت در یک جامعه ایفا می کند مورد ارزیابی مجدد قرار دهند تا به این نتیجه برسند که تعلیم و تربیت همیشه سودمند نیست.
 
برخی از مخالفان اظهار می دارند که آنچه را ایلیچ انجام می دهد، ارزیابی نقش تعلیم و تربیت در یک «جامعه متعادل» است؛ یعنی نوعی آرمان گرایی قرون وسطایی است که بر پیوند مشارکت بین اشخاص، جامعه محلی و طبیعت تأکید دارد. تعلیم و تربیت، از دیدگاه ایلیچ، باید یک کار دوستانه» باشد که از طریق آن مؤسسات آموزشی اشخاص را به دلبستگی و علاقه به یکدیگر تشویق می کنند. یکی از آخرین آثار ایلیچ کتاب، مکافات پزشکی است که در آن ایلیچ به این نکته اشاره کرده که توانایی انسان برای مقابله با درد و مرگ در نتیجه تحولات پزشکی، که نه نیازهای فردی، بلکه نیاز جامعه صنعتی را برآورده می کند افزایش یافته است. مریبانی نظیر نیل پستمن اظهار می دارند که آنها نیز مشکلی شبیه «مشکل ایوان ایلیچ» دارند، چون ایلیچ موجب شد آنها خود را مجد: ارزیابی کرده، ببینند تا چه حد محافظه کارند و در مسأله ترس روشنفکری یا حتی از این بدتر، در کند ذهنی خود تجدید نظر کنند. ایلیچ موضوعاتی حیاتی را مطرح می کند که مدرسه در ساختن دانش آموزان کامل و رفع نیازهای بشری چقدر سودمند است و با این کار از سا می پرسد که چگونه مدارس خوب موجبات یک دنیای اخلاقی و عادلانه را فراهم می کند؟
 
مربیان می توانند در آینده به روش‌های گوناگون تدریس کنند. برای این که دانش آموزان به تفکر درباره آینده وادار شوند، در بعضی دوره ها سؤالاتی مطرح شده از این قبیل که: در ده سال آینده کجا خواهید بود؟ برخی از طرحهای بلند مدت مربوط به موقعیت خانواده را نام ببرید؟ چه تغییرات اساسی را در سالهای آتی پیش بینی می کنید؟ حتی در بعضی از مدارس یک بازی به نام: «چه می شد اگر؟» وجود دارد که سؤالاتی مانند اینها را مطرح می کند: «چه می شد اگر چشمان شما بسته بود و آنها را در آینده باز می کردید؟» «اولین چیزی که مشاهده می کردید، چه بود؟» یا «چه می شد اگر هیچ مدرسه ای وجود نداشت و هر کسی می بایست خود به تعلیم و تربیت خویش بپردازد؟» و «در این صورت، شما از کجا شروع می کردید؟»
 
آزمایش جالبی در بعضی از مدارس به اجرا در آمده و دانش آموزان پیرامون پروژه ای کار میکنند که امکان زندگی آنها را در کره مریخ بررسی می کند. سؤالات مطرح شده درباره قوانینی است که باید وضع کنند، چگونه ذخایر اکسیژن و مواد غذایی محدود را کنترل خواهند کرد؟ به چه فعالیتهایی می توانند در کره مریخ مشغول شوند؟ پاسخ دانش آموزان می تواند یک جامعه ایده‌آل باشد که بر زمینه‌هایی همچون اقتصاد، سیاست، الگوهای اجتماعی، و مانند آن تکیه داشته باشد. آنها حتی ممکن است چرخی را تصور کنند که نشانگر این است که چگونه همه این فعالیت‌های مختلف با یکدیگر در ارتباطند تا یک جامعه کارآمد و هماهنگ به وجود بیاید. در یک مدرسه از دانش آموزان خواسته شده بود تا آگهی‌های درگذشت خود را با بیان سبب مرگ، سالی که می میرند، و فعالیتهای اساسی که در دوران زندگی شان انجام می دهند، بنویسند. (یکی از شاگردان خلاق گزارش داد که سبب مرگ او میمونی است که به خاطر بی احتیاطی یک آدم آهنی «ربوت» به طرف او پرتاب می شود).
 
دانش آموزان می توانند با استفاده از روشهای گوناگون آینده نگری، پیش بینی کوتاه مدت و بلند مدت به عمل آورند. به عنوان بخشی از این وظیفه، آنها می توانند پیش بینیهای دیگران را ارزیابی کنند. می توان از دانش آموزان خواست تا فیلمنامه یا داستانهای خیالی علمی بنویسند. آنها حتی ممکن است ترغیب شوند تا درباره آینده با توجه به حقایق موجود به تفکر بپردازند، مثلا: ۱. جمعیت ایالات متحده تنها شش درصد جمعیت کل جهان را تشکیل می دهد اما سی درصد انرژی جهان را مصرف می کند؛ ۲. ده درصد جمعیت جهان سفید پوست هستند در حالی که نود درصد غیر سفید پوستند؛ ۳. به طور متوسط مردم ایالات متحده در یک شهر بزرگ مدت چهل سال به سر می برند. اینها و حقایق دیگر می تواند علاقه به آینده را افزایش دهد و مبنای تدوین گزارشهای مکتوب برای بحث باشد. همچنین، ممکن است دانش آموزان از این حقایق به عنوان یک سکوی پرش برای اجرای نمایش با ایفای نقش استفاده کنند. به نظر می رسد بسیاری از دانش آموزان علاقه ذاتی به آینده داشته باشند، و معلمان می توانند از این علاقه برای ایجاد انگیزه در مطالعه ریاضیات، علوم و هنر استفاده کنند. برخی دانش آموزان را که روشهای سنتی در آنها تأثیری ندارد، می توان از طریق رمان و مراجعه مستقیم به امور مربوط به آینده به تحرک واداشت.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص289-287، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.