تفکیک موارد مطلق و نسبی زیبایی (قسمت اول)

احکام اخلاقی، برخلاف آنچه تصور شده، ملاکهای ثابت و دائمی و مطلق دارد. اما معنای ثابت و دائمی و مطلق، این نیست که در هر زمان و مکان و در هر فردی تحقق پیدا کند.
چهارشنبه، 2 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تفکیک موارد مطلق و نسبی زیبایی (قسمت اول)
علامه جعفری به نحوی بر تفکیک موارد مطلق و نسبی زیبایی تأکید می کند. وی مشترکات کلی در زیبایی‌ها را، که نزد همه اقوام و ملل وجود دارد، مطلق میداند؛ مانند زیبایی شب مهتاب، نمودهای عاطفه مادر، زیبایی گل و مانند آن. همه، گل را زیبا می دانند، ولی ممکن است کسی در غرب، گل نسترن را زیبا یا زیباتر بداند، و یکی در شرق، گل محمدی را؛ اما «همواره در مصادیق و موارد با نظر به شرایط ذهنی و موضع گیری های خاص در برابر بد و خوب و زشت و زیبا، نسبیت وجود دارد، ولی مثال‌ها (ی فوق) برای اثبات این مورد است که ما مطلقهای مشترک داریم که اقوام و ملل و طبقات در برابر آنها مساوی هستند».
 
استاد مصباح یزدی در حوزه مطلق یا نسبی بودن خوب و بدهای اخلاقی می گوید: احکام اخلاقی، برخلاف آنچه تصور شده، ملاکهای ثابت و دائمی و مطلق دارد. اما معنای ثابت و دائمی و مطلق، این نیست که در هر زمان و مکان و در هر فردی تحقق پیدا کند. رابطه علیت و معلولیت، رابطه ثابتی است، دائمی و مطلق هم هست، اما معنایش این نیست که همه جا تحقق پیدا می کند. بله، هروقت تحقق پیدا کرد، حکمش برایش ثابت می شود. اگر ما درست ملاک احکام اخلاقی را به دست آوریم، هرجا آن ملاک تحقق پیدا کند، حکم هم برایش ثابت خواهد بود. اینکه گاهی می بینیم احکام عقلی، استثنا برمی دارد، و شرایط، تفاوت می کند، مال این است که ملاک اصلی را درست به دست نیاورده ایم. مثلا می گوییم راست گفتن خوب است، بعد برمی خوریم به جایی که اگر راست گفته شود، خونهای پاکی ریخته می شود و آثار بدی دارد، می گوییم اینجا نباید راست گفت و حتی باید دروغ گفت.
 
 آن وقت توهم می شود که احکام اخلاقی، نسبی هستند؛ احکام اخلاقی استثناپذیر هستند. حقیقت امر این است که ما در تشخیص موضوع حکم اخلاقی مسامحه کرده ایم. آنچه موضوع حکم اخلاقی است، مثلا راست مفید است یا دروغ بد است یا دروغ مضر بد است، می باشد، اما دروغ مفید از موضوع آن حکم اخلاقی خارج است. به عبارت دیگر، احکامی که ما برای موضوعات در عرف خودمان نسبت می دهیم، احکام مسامحه آمیزی است و یک حد وسطهایی دارد که آن حد وسطها، موضوعات عرفی را توسعه می دهد یا تضییق می کند. می گوییم راست گفتن خوب است، چرا؟ چون مفید است.
 
این علت موضوع را تضییق می کند؛ یعنی راست گفتن مفید، خوب است. بله، از یک جهت دیگر هم توسعه میدهد. دروغ مفید هم خوب است. پس آنچه حقیقتا موضوع خوب های اخلاقی است چیزی است که برای هدف مطلوب، مفید باشد و آنچه موضوع بدهای اخلاقی است، چیزی است که مضر باشد. برخی، پاسخ دقیق به این پرسش را که «زیبایی مطلق است یا نسبی؟» به نوع نگاه و ارزیابی ما از زیبایی وابسته میدانند. زیبایی، نسبی است، به این دلیل که «جهان ما جهان نسبی است. ... اگر مخلوق یا پدیده ای را به صفت علم و کمال و یا جمال و زیبایی توصیف می نماییم، از جنبه مقایسه با اشیای دیگر است. هر هستی و کمال را که در نظر بگیریم، نسبت به پایین از خود است، اما نسبت به آن بالاتر همه این صفات به ضد خود تبدیل می شود. .... از آن گذشته، انسان ها در سرزمین های گوناگون با شرایط تاریخی- فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی خاص زیست می کنند و از نظر ذهنی و روانی نیز انسانها در قاره ها و کشورهای جهان، دارای وضعیت متفاوت هستند».
 
ولی زیبایی، مطلق است. «اگر وجه نفس الامر و ذات آن مورد ارزیابی قرار گیرد، از آن جهت که با اشراق و احساس باطنی پیوند دارد و هم در سر ضمیر و فطرت انسانها نهفته است و نوعی جاذبه و کشش به سوی ذات یگانه هستی و جمال دل آرای اوست، و هم از آن لحاظ که نفس جمال و زیبایی الهام از انوار جمال و زیبایی حق است، دیگر نسبیت معنا نخواهد داشت. . بازگشت ذات زیبایی ها به یک ایده مطلق عینی به نام جمال مطلق است که ذات و جوهر حقیقی همه زیباییهاست. در اینجا نیز زیبایی، مطلق است، نه نسبی». بدین سان، زیبایی از جهتی نسبی، و از جهت دیگر مطلق است!
 
دیدگاه برگزیده: با تأکید بر تمام اندیشه های اندیشمندانی که آرای آنان در سطرهای پیش بازگو شد، باید اضافه کرد که زیبایی، امر حقیقی مطلقی است که از دو منظر می توان به آن نگریست:
 
اولا: زیبایی، حقیقتی است مطلق که ظهورات تشکیکی دارد. یک چیز زیبا نسبی است به نسبت دیگر زیباییها، وگرنه خود دارای حقیقتی مطلق است. پس از آن جهت که زیبایی، امری مشکک است و شدت و ضعف دارد، نسبی است؛ زیرا صفت زیبایی، همانند دیگر صفات کمالی وجود، همانند خود وجود مشکک هستند. نخستین مرتبه از مراتب زیبایی، وجود داشتن است. اگر قرار باشد شرطی در کار باشد، شرط زیباتر شدن است. شرط زیباتر بودن موجودات، قرب یا عدم قرب به زیبای مطلق است. موجودی زیباتر است که مرتبه وجودی اش به مرتبه زیبای کل نزدیک تر باشد. در همین راستاء به این نکته نیز می توان توجه داشت که اگر کسی بتواند به تمام اسباب و علل عالم هستی علم پیدا کند، همه چیز را در نهایت حسن و زیبایی خواهد دید؛
 
ثانیا: توجه به مسئله وجود خطا و صواب در اندیشه و عمل افراد، جلو نسبیت انگاری را در حوزه زیبایی شناسی می گیرد. توضیح اینکه با دقت نظر در معنای زیبایی، مبنی بر هماهنگی و تناسب هر چیز با کمال مطلوب»، باید گفت وقتی تناسب با کمال مطلوب از مقومات تعریف زیبایی مطرح شود، باید به این امر توجه کنیم که کمال مطلوب واقعی و حقیقی، یکی بیشتر نیست؛ اگرچه ممکن است کمال مطلوب افراد مختلف باشد. یکی کمال مطلوبش را رفاه و آسایش زندگی دنیوی قرار می دهد، و دیگری، چون دنیا را مقدمه آخرت میبیند، آخرت را کمال مطلوبش میداند. بر این اساس، در وقت رفتار، ممکن است برای اولی، انتقام، و برای دومی، عفو زیبا باشد؛ یعنی بر اساس جهان بینی های گوناگونی که افراد دارند، کمال مطلوبشان نیز مختلف می شود. به عبارتی، ایشان نیز بر وجود تناسب در زیبایی و در اینکه کمال مطلوب، مقصود و هدف است، متفق اند، ولی در تعیین مصداق اختلاف دارند. از این رو، برای انسان دو کمال مطلوب وجود ندارد. کمال مطلوب انسان، یا رفاه دنیایی است یا رفاه آخرتی. اگر یکی سعادت را در رفاه دنیایی و سودطلبی، و دیگری در رفاه آخرتی بداند، در این صورت زیبایی نسبی نمی شود، بلکه تشخیص زیبایی نسبی است. در تشخیص هم خطا و صواب مطرح است (در تشخیص، سواد زیبایی و زیبابینی لازم است که بعد از آن سخن خواهیم گفت)؛ مانند اجتماع نقیضین که یکی را محال، و دیگری را واجب می داند. اجتماع نقیضین محال است؛ حالا یکی آن را درست می فهمد و یکی نادرست. زیبایی نیز امری مطلق است که یکی آن را کشف می کند و دیگری در تشخیص مصداقهایش به اشتباه می افتد.
ادامه دارد..
 
منبع: اسلام و زیبایی‌های زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبی‌نیا، 134-129، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.