کشمکش اسرائیلی- لبنانی (قسمت سوم)

نزاع بین طرفین به پدید آمدن معاهده قاهره منجر شد که حضور فلسطینی‌ها در لبنان را ساماندهی می کرد.
پنجشنبه، 3 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کشمکش اسرائیلی- لبنانی (قسمت سوم)
مسیحیان لبنان برای حفظ سلطه بلامعارض خویش با بهره گیری از همه سیستم دولتی به ویژه ارتش و پشتیبانی آمریکا، فرانسه و اسرائیل مسلح شده و آموزش دیدند و ساف نیز محور تحرک کلیه احزاب چپ گرا و ملی گرای لبنان شد و خواسته های اجزاء این جبهه بدین شکل توافق یافته و بر هم منطبق شد. سر انجام لبنانی ها در مورد حضور فلسطینی های مسلح در خاک لبنان به جناح راست مخالف و جناح چپ موافق تقسیم شدند. کمال جنبلاط رهبر دروزی های لبنانی موفق شد طرفداران مقاومت فلسطین را تحت عنوان (جنبش احزاب ملی و اصلاح طلب لبنان) گرد هم آورد.
 
نزاع بین طرفین به پدید آمدن معاهده قاهره منجر شد که حضور فلسطینی ها در لبنان را ساماندهی می کرد. بدین ترتیب کمال جنبلاط، رهبر جنبش ملی لبنان توانست فلسطینی‌ها را برای تحصیل سهم بیشتری از قدرت سیاسی و تغییراتی در سیستم حکومتی به میدان کشیده و با امکانات و دست آنها با دشمنان تاریخی خویش دشمنی تاریخی (دروزی - مارونی) تسویه حساب کند. یاسر عرفات (رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین) نیز میخ حاکمیت خود را در لبنان که چهار راه خاورمیانه و جهان عرب و تنها نقطه حضور موثر فلسطینی هاست (با توجه به تجارب حضور فلسطینی در اردن و سوریه و غیره) می کوبید. شوروی نیز با دست یافتن به نفوذ بیشتر در جهان عرب (به ویژه پس از خروج سادات و مصر از دایره نفوذ شوروی) و منطقه ای آزاد شده و تحت حاکمیت متحدان ایدئولوژیک خویش در ساحل شرقی دریای مدیترانه و نزدیک به اسرائیل و صحنه ای برای خارج نگه داشتن ساف و رهبری آن از نفوذ فشار سایر کشورهای عربی، موافقتی کامل داشت.
 
درگیری ارتش لبنان با مقاومت فلسطین: حضور فعال سازمان آزادیبخش فلسطین در دهه ۱۹۷۰ و انتقال ثقل سیاسی - نظامی و امنیتی آن به دنبال وقایع و حوادث سپتامبر سیاه ۱۹۷۰ از اردن به لبنان، تغییرات عمده ای را در توازون قوای موجود در لبنان سبب گشت و احساس خوف بسیاری را در مسیحیان به خاطر ترس از خدشه دار شدن حاکمیت مطلق ایشان ایجاد کرد. در همین زمان جنوب لبنان به زرادخانه گروههای مقاومت فلسطینی تبدیل شد و تجاوزات رژیم صهیونیستی با گلوله باران های روزمره روستاها و شهرکها و محله‌ها به مراتب شدیدتر شده بود. با اوج گیری عملیات نظامی فلسطینی‌ها علیه رژیم صهیونیستی و گسترش دامنه حضور آنها در جنوب لبنان، تضاد میان حضور نظامی فلسطینی ها در جنوب و حاکمیت دولت لبنان که به خاطر حمایت مردم جنوب از فلسطینی ها تضعیف شده بود، شروع شد. در سال ۱۹۷۰، سلیمان فرنجیه به ریاست جمهوری رسید. وی سیاست خشنی علیه چریکهای فلسطینی داشت.
 
تا جایی که در سال ۱۹۷۳ درگیری‌های خشونت باری میان ارتش لبنان و گروههای مقاومت فلسطینی در جنوب رخ داد. در این میان، فلسطینی‌ها از حمایت و پشتیبانی مردم جنوب در مقابل حاکمیت بارونی ها که نسبت به هر چیزی که نام اسلامی و ملی داشت خصومت میورزیدند، برخوردار بودند.
 
جنگ اکتبر ۱۹۷۳ : این جنگ به انتقام شکست سال ۱۹۶۷ و نبرد باز پس گیری روستای عربی الکرامه انجام گرفت عرب‌ها این جنگ را از خاک سوریه و مصر علیه اسرائیل به راه انداختند. آنها توانستند از کانال سوئز عبور کنند و بخشی از سینا را پس از نابودی خط مستحکم بارلیف اسرائیل، اشغال کنند. همچنین نیروهای سوری در جولان دست به پیشروی زده و بخشی از آن را باز پس گرفتند.
 
ارتش اسرائیلی در خلال نبرد در سینا ارتش سوم مصر را محاصره کرد و موشک‌های سام در حال تمام شدن بود. انورسادات مجبور شد پیشنهاد آمریکا را مبنی بر توقف جنگ و شروع مذاکرات صلح بپذیرد و مراحل بعد بقیه بخش های سینا در مذاکرات از اسرائیلی ها بستاند. نیروهای سوری در جنگ تنها ماندند و مجبور شدند آتش بس را بپذیرند.
 
قطعنامه ۳۳۸ شورای امنیت این قطعنامه در تاریخ ۲۲ اکتبر ۱۹۷۳ صادر شد در ماده اول و دوم آن چنین آمده است:
 
1- شورای امنیت از تمام طرف‌های نزاع می خواهد آتش بس نموده و فورا تمام اقدامات نظامی را متوقف کنند
 
٢- از تمام طرفهای ذی ربط میخواهد فورا پس از آتش بس، قطعنامه 242 شورای امنیت در سال ۱۹۶۷ را به طور کامل اجرا نمایند.

جنگ اکتبر دو تأثیر منفی بر اوضاع لبنان داشت: 1 - لبنان از نظر نظامی از این جنگ به دور ماند اما تأثیرات آن بر لبنان عمیق بوده به ویژه در خصوص چند دستگی جهان عرب پیرامون طرح حل و فصل نزاع در خاورمیانه از سوی آمریکا که دارای چند مرحله و طبق سیاست کیسینجر بود. اجلاس کشورهای عربی در الجزایر در نوامبر سال ۱۹۷۳ سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان تنها نماینده قانونی ملت فلسطین برسمیت شناخت و تأکید کرد که صلح با اسرائیل بدون مشارکت سازمان آزادی بخش در مذاکرات، انجام نمی یابد.
 
2- در خلال برگزاری کنفرانس بین المللی ژنو برای ایجاد حل و فصل مسالمت آمیز بحران خاورمیانه در اواخر سال ۱۹۷۳ و اوایل سال ۱۹۷۴، فصل الخطاب در داخل جنبش مقاومت فلسطین از آن طرفداران و موضع گیری های افراطی مخالفان مذاکره با اسرائیل بود. آنها توانستند در جبهه ای واحد تلاش هایشان را یکپارچه کنند و نام آن را در جبهه مخالفت نامیدند. این جبهه، جبهه خلق برای آزادی فلسطین، جبهه خلق فرماندهی کل، جبهه عربی برای آزادی فلسطین - پشتیبانی شده از سوی عراق - و جبهه مبارزه فلسطین را به خود ملحق نمود. این رویکرد تندروی فلسطینی از سوی مسلمانان و چپ گراها با استقبال روبه رو شد و باعث نگرانی همراه با آمادگی های نظامی نیروهای راستگرای مسیحی شد. اما وقتی یاسر عرفات در سازمان ملل سخنرانی کرد و عبارت مشهورش را مطرح کرد طرفین فلسطینی نزاع را خرسند نمود. عبارت وی چنین است:«من با یک دستم تفنگ و با دست دیگرم شاخه زیتون را برایتان آورده ام. آیا شاخه زیتون را از دستم می اندازیدی»
 
منبع: تاریخچه‌ی سیاسی لبنان، مجید صفاتاج، صص66-62، ناشر: آفاق رمشن بیداری، تهران، چاپ اول، 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط