میزان تأثیر دین در انسان

دین داری امری بسیط نیست، بلکه مراتب، و ضعف و قوت دارد. از این رو، فرد به میزان قوت دین داری، مزین به زیبایی‌های زندگی دینی می شود.
يکشنبه، 6 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
میزان تأثیر دین در انسان
دانای دین دار وقتی پنجره ساحت معرفتی‌اش را به روی دین می گشاید، به ویژگی‌هایی مزین می شود که قابل مقایسه با پیش از دین مداری نیست. میزان تأثیر دین در انسان، به نوع شناخت و درونی یا بیرونی بودن ایمان بستگی دارد. مثلا باور افراد به اینکه خداوند انسان را آزاد آفریده، و او را مسئول رفتار خودش قرار داده است، موجب می شود افراد دارای دین درونی بوده، بیشتر اوضاع و احوال خود را کنترل، و با کمال مطلوب هماهنگ کنند. این راهبرد می تواند بر واکنش عاطفی - شناختی و رفتاری انسان دین دار در مقابله با فشار روانی تأثیر بگذارد.
 
تیلور، در سال ۱۹۸۳، در مطالعه روی بیماران سرطانی، گزارش داد که افراد دین دار مبتلا به سرطان، بیماری را مبارزه با چالش ارزیابی می کنند؛ در حالی که دیگر افراد، سرطان را تهدید می پندارند. ایمان، مفهومی است که از اعتقاد و باور درونی حکایت دارد. ایمان در لغت به معنای تصدیق بوده، در متون اسلامی، افزون بر آن، به معنای باور قلبی و التزام عملی نیز آمده است. به عبارتی، ایمان دو رکن اساسی دارد: «التزام معرفتی و قلبی» و «ظهور عملی». به همین دلیل، برخی محققان، فصل انسان را به جای ناطق، ایمان بر می شمارند.
 
دین داری، بیانگر نوع ارتباط آدمی با دین است. آن گاه که بشر دین را می پذیرد و آن را به عنوان منش فکری و عملی خود در زندگی برمی گزیند و بر اساس آن، رفتارهای اندیشه‌ها و  احساسات خویش را متناسب با سعادت تنظیم می کند، دین دار شده است. دین داری امری بسیط نیست، بلکه مراتب، و ضعف و قوت دارد. از این رو، فرد به میزان قوت دین داری، مزین به زیبایی‌های زندگی دینی می شود. داشتن معیار غلط در دینداری، گاه ممکن است فاجعه بیافریند؛ چنان که خوارج، جنگی را بر اسوۂ عدالت و جاودانگی، امیر مؤمنان علیه السلام تحمیل کردند و در پایان نیز او را به شهادت رساندند. قرآن کریم نیز بر اینکه دینداری و ایمان دارای درجه است، تأکید می کند؛ از سویی، ایمان، با عشق و خشیت درونی همراه است. ایمان، درجاتی دارد و قابل افزایش یا کاهش است (بر همین اساس، تبلور زیبایی‌های زندگی قابل افزایش یا کاهش خواهد بود)؛
 
( وإذا ما أنزلت سورة فمنهم من یقول أیکم زادته هذه إیمان فأما الذین آمنوا فزادتهم إیمانا وهم یستبشرون)؛ «هرگاه سورهای نازل شود، برخی از منافقان گویند این سوره، ایمان کدام یک از شما را افزود؛ اما آنان که ایمان آورده اند، (آیات قرآن) بر ایمانشان بیفزاید و آنان بشارت می گیرند». این آیه، افزون بر اینکه به مراتب ایمان اشاره دارد و آن را همچون نفاق، قابل کم و زیاد شدن میداند، قرآن را وسیله خوبی برای شناختن مؤمن از منافق معرفی می کند؛ چنان که احساس شادی و نشاط روحی در زندگی، سعادتی است که پس از شنیدن آیات قرآن، نشانه تکامل معرفت و رشد ایمان است.
 
در روایات اسلامی نیز دین داری به نردبان تشبیه شده است، و کسانی که در پله‌های پایانی هستند، نباید کسانی را که در پله های پایین تر جا گرفته اند، غیر دین دار بخوانند.به عبارت دیگر، آنان که زندگی شان زیباتر است، نباید زندگی کسانی را که کمتر از جذابیت های دینی بهره مندند، زشت ببینند.
 
فرق ایمان و علم: اگرچه ایمان متوقف بر آگاهی و علم (حصولی) است، به یقین این دو با یکدیگر تفاوت دارند. علم صرفا در پی کشف واقعیت هاست، ولی ایمان، امری اعتقادی و ارزشی است که موجبات انجام عمل شایسته را در انسان فراهم می آورد. البته علم لزومأ سازنده شخصیت و منش انسان نیست و ضمانت اجرایی ندارد. در این صورت، اگرچه علم و آگاهی زیباست، ایمان زیبایی ویژه ای به انسان میدهد که فقط شخص دیندار از آن برخوردار است. از نظر اسلام، هدف، تزیین به ایمان است، نه تزیین صرف به علم؛ زیرا علم از لوازم ایمان کامل است، ولی ایمان و التزام عملی، از لوازم منطقی علم نیست.
 
آیات قرآن کریم، افزون بر دعوت به ایمان به خدا و پیامبر او، به واسطه بودن ایمان اشاره دارد؛ یعنی ایمان، واسطه ای زیباست برای رسیدن به زیبای اصلی و مطلق. از این رو، هر امری که ایمان به آن تعلق می گیرد، همان اصل و اساس است، و در ایمان به خدا، اوست که اصل و نهایت زیبایی‌هاست. وسیله بودن ایمان در روایات نیز نمود دارد که به طور عمده در آنها ایمان به خدا و محوریت او مراد است.
 
از آنجا که ایمان نقش واسطه را برای رسیدن به زیبای مطلق (خداوند) دارد، هرگاه در فردی نهادینه شود، به او زیبایی میدهد و زندگی فردی و اجتماعی او را به سوی سعادت مطلوب هدایت می کند. مشکلات روحی و روانی، در کنار مسائل تحمیلی بر جسم، همواره انسان را در محاصرة خود داشته است. روزگاری عوامل طبیعی و جنگ های خانمان سوز، و امروزه افزون بر آنها، تنهایی و ناامیدی ناشی از حاکمیت تمدن غربی، ثبات و آرامش را از انسان نیازمند به آن گرفته است.
 
متأسفانه انسان امروزی برای چیرگی بر ناآرامی‌ها به دامن مکتب‌ها و دیدگاه‌های گوناگون فلسفی و روانی پناه برده، در پی افزایش امکانات مادی برآمده است. اگرچه این عوامل او را تا حدودی بر برخی مشکلات - مانند بیماری‌ها - پیروز کرده، خود بیماری‌ها و مشکلات دیگری پدید آورده است، یا به طور کلی نتوانسته او را به آرامش قلبی برساند. البته انسان، نیازمند عاملی است که همواره و همیشه با او و در او باشد، و این تنها از سوی قادر مطلق ممکن است که انسان را آفریده، و فقط در پرتو ایمان مذهبی دست یافتنی است.
 
منبع: اسلام و زیبایی‌های زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبی‌نیا، صص203-198، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.