رباتی مهربان تر از مادر

حامد جلالی در نوشته زیر معرفی و نقد انیمیشن شش قهرمان بزرگ پرداخته است. با هم آن را می خوانیم.
يکشنبه، 6 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : حامد جلالی
موارد بیشتر برای شما
رباتی مهربان تر از مادر

معرفی و نقد انیمیشن شش قهرمان بزرگ

شش قهرمان بزرگ (شش ابرقدرت) به نویسندگی و کارگردانی مشترک دان هال Don Hall و کریس ویلیامزChris Williams  ساخته شده و در سال ۲۰۱۴  توسط کمپانی والت دیزنیWalt Disney Studios Motion Pictures وارد بازار شده است. این انیمیشن جایزه اسکار 2014 بهترین انیمیشن‌ را دریافت کرد.


خلاصه ی داستان

داستان در شهری اتفاق می‌افتد به نام «سنفرانسوکیو»! این اسم ما را یاد دو شهر بزرگ می‌اندازد؛ یکی در شرق و دیگری در غرب؛ «سنفرانسیسکو» یکی از شهرهای بزرگ آمریکا و «توکیو» پایتخت ژاپن است. در این شهر پسر بچه‌ای چهارده ساله که پدر و مادرش را از دست داده و به همراه برادر بزرگ ترش با عمه  ی‌شان زندگی می‌کنند، نابغه‌ای کوچک است. او ربات‌هایی درست می‌کند و با آن‌ها به محله‌های پایین شهر رفته، در مسابقات غیرقانونیِ جنگِ ربات‌ها شرکت می‌کند و برای خودش پول درمی‌آورد. برادرش که می‌داند او چقدر نابغه است، یک بار او را به دانشگاه‌شان می‌برد و هیرو با بچه درس‌خوان‌های دانشگاه و ربات‌هایی که درست کرده‌اند آشنا می‌شود. هیرو با ربات برادرش به نام «بایمکس» آشنا می‌شود. بایمکس ظاهری بادکنکی و بزرگ و جذاب دارد و کارش این است که مراقب سلامتی انسان‌ها باشد. هیرو تصمیم می‌گیرد به جای پرسه زدن در محله‌های پایین شهر و کار خلاف قانون به دانشگاه برود و برای این هدف تلاش می‌کند و رباتی جذاب می‌سازد؛ اما روز نمایشگاه ربات‌ها و قبولی او در دانشگاه، ساختمان آتش گرفته، برادرش در آتش می‌میرد و رباتش به دست تبهکاری می‌افتد. هیرو و دوستان برادرش همان ابرقدرت‌هایی هستند که برای نجات شهر از دست تبه کار به همراه ربات برادرش (بایمکس) دست به کاری بزرگ می‌زنند...
 

تحلیل و نقد

اسم شهر و اسم شخصیت اصلی داستان ترکیبی آمریکایی - ژاپنی دارد. شاید آمریکا دوست دارد به مردمش بگوید که ترکیبی از کار و تلاش و تیزهوشی ژاپنی‌ها و سرمایه و تکنولوژی و پیشرفت آمریکایی‌ها می‌تواند آینده‌ای بزرگ را برای دنیا بسازد. یادتان باشد ژاپن کشوری است که تا صدسال پیش هیچ چیز نداشت و بعد از جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت یکی از قدرتمندترین کشورهای دنیا شود، مردمش آن‌قدر کار کردند و زحمت کشیدند که امروز آمریکایی‌ها در انیمیشن‌ها و فیلم‌های‌شان از آن‌ها به این بزرگی اسم می‌برند!

چیزی که ابتدای انیمیشن می‌بینیم جنگ ربات‌هاست؛ مردی قلدر و قوی هیکل و زورگو با رباتش ربات‌های دیگر را نابود می‌کند و پول می‌گیرد و وقتی هم که نمی‌تواند ربات هیرو را نابود کند به زیردستانش دستور می‌دهد او را کتک بزنند. این که هیرو با ذهن و قدرت حافظه‌اش می‌تواند مردی با آن قدرت را شکست دهد اولین نکته‌ی مثبت فیلم است؛ اما خیلی سریع می‌فهمیم که این کار غیرقانونی است و پسر چهارده ساله بازداشت می‌شود برای این کار. بعد از آن برادرش که می‌بیند نصیحت کردن هیرو فایده‌ای ندارد، او را به آزمایشگاه دانشگاه رباتیک می‌برد. هیرو با دیدن دوستان برادرش و ربات‌هایی که کار می‌کنند، مخصوصاً بایمکس، خیلی دلش می‌خواهد به دانشگاه برود. همین شیوه‌ی تربیتی برادر نکته‌ی بسیار مهم این انیمیشن است. برادر می‌توانست هیرو را دعوا یا در خانه زندانی کند و...، اما او را با دنیایی روبه‌رو کرد که هیرو وسوسه شد تا هم دست از کار غیرقانونی بردارد و هم به دانشگاه رفته، کار مفید بکند.

ساختن رباتی به نام بایمکس هم نکته‌ای مهم است؛ رباتی که موظف است در هر صورت مواظب انسان‌ها باشد؛ آن هم آدم‌هایی که خودشان یادشان رفته است باید مواظب خودشان باشند. بایمکس با جثه‌ی بزرگ اما بسیار خواستنی و بانمکش، یادمان می‌آورد که قرار نیست خودمان را به خطر بیندازیم و نابود کنیم. او به هیرو یاد می‌دهد سلامتی او و انسان‌های دیگر از همه چیز مهم‌تر است تا جایی که در انتهای داستان برای نجات جان دختر خلبان، خودش را از بین می‌برد تا انسانی زنده بماند. بایمکس مثل مادری می‌ماند که همه‌ی انسان‌ها بچه‌هایش هستند و خودش را موظف می‌داند از همه‌ی انسان‌ها مراقبت کند.

دوستان دیگر هیرو که کمکش می‌کنند تا شهر را از شر بدی‌ها نجات دهد، هریک ضعف‌هایی دارند و اما کم‌کم یاد می‌گیرند قوی‌تر باشند و پیروز شوند. همین مسئله انیمیشن را دیدنی‌تر می‌کند؛ چون مثل داستان شگفت‌انگیزان قهرمان‌های داستان همیشه پیروز نیستند و گاه اشتباه می‌کنند و با هم و کمک هم می‌توانند پیروز شوند؛ درس‌هایی که این انیمیشن به بچه‌ها می‌دهد خیلی زیاد است و البته که آمریکایی‌ها میان این همه کار مثبتی که در انیمیشن‌های‌شان می‌کنند متأسفانه مسائل منفی هم دارند؛ مثل نقابی که آدم بد داستان دارد که نقابی از نمایش‌های سنتی ژاپن به نام «کابوکی» است. این نماد شاید به این معنی باشد که سنت‌های ژاپن و شرق باعث می‌شوند این کشور‌ها آن‌طور که باید پیشرفت نکنند و ما می‌دانیم این مسئله درست نیست و سنت‌های هر کشور باعث پیشرفت آن کشور می‌شود و به نحوه‌ی استفاده از آن‌ها بستگی دارد.

باز هم مثل ماه گذشته باید بگویم که حرف زیاد است و نمی‌شود همه را در این دو صفحه گفت. کاش شما هم با دقت خیلی زیاد این انیمیشن را ببینید و درباره ی آن با دوستان‌ یا با پدر و مادر یا برادران و خواهران‌تان صحبت کنید و اگر دل‌تان خواست نظرات‌تان را برای مان بنویسید.

منبع: مجله باران


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط