مهتاب و سرشکي به‌هم آميخته بوديم

خوش رويهم آن شب من و مه ريخته بوديم مهتاب و سرشکي به‌هم آميخته بوديم خوش آتش و آبي به هم آميخته بوديم دور از لب شيرين تو چون شمع سيه روز آب رخي از شبنم و گل ريخته بوديم با گريه‌ي خونين من و خنده‌ي مهتاب
چهارشنبه، 25 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهتاب و سرشکي به‌هم آميخته بوديم
مهتاب و سرشکي به‌هم آميخته بوديم
مهتاب و سرشکي به‌هم آميخته بوديم

شاعر : شهريار

خوش رويهم آن شب من و مه ريخته بوديم مهتاب و سرشکي به‌هم آميخته بوديم
خوش آتش و آبي به هم آميخته بوديم دور از لب شيرين تو چون شمع سيه روز
آب رخي از شبنم و گل ريخته بوديم با گريه‌ي خونين من و خنده‌ي مهتاب
صد فتنه ز هر گوشه برانگيخته بوديم از چشم تو سرمست و به بالاي توهمدست
ما رشته‌ي مهر از همه بگسيخته بوديم زان پيش که در زلف تو بنديم دل خويش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.