رویکردها و انواع فلسفه‌های تعلیم و تربیت

رویکردها در فلسفه تعلیم و تربیت چه نقشی دارند و تا چه حد به کار می آیند؟
شنبه، 3 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رویکردها و انواع فلسفه‌های تعلیم و تربیت
هدف اساسی یک فلسفه یا مکتب تربیتی، تنظیم و ارائه پاسخی روشن به چیستی، چرایی و چگونگی تعلیم و تربیت است. توانایی ارائه پاسخ به این مسائل و کیفیت پاسخ دهندگی از مکتبی تا مکتب دیگر متفاوت است. پاسخ پاره ای از مکاتب نه تنها روشن و روشن کننده نیست، بلکه بر ابهام و پیچیدگی مسائل می افزاید. برخی مکاتب می کوشند تنها از طریق یک یا چند تجربه ساده و پیش پا افتاده پاسخی ارائه دهند و اعتبار و روایی خود را از این رهگذار ابراز و اظهار دارند. دسته دیگری از مکاتب نیز تنها به یک نام و نشان ساده بسنده کرده اند؛ وگرنه از نظر مبنایی، محتوایی، فنی و روش شناختی حرفی برای گفتن ندارند. پیشنهادها و داده های گروه های سه گانه فراگیر و جهان شمول نیست. در این میان، با اندکی تأمل و به ویژه در مقام مقایسه به فلسفه‌هایی بر می خوریم که بر دریافت مسائل یادشده و ارائه پاسخ روشن به آنها موفق بوده اند. شناسایی این مکاتب که پاسخ های روشن کننده آنها راهنمای عمل مربیان و فراگیران است کار دشواری نیست، زیرا این شناسایی با تکیه بر معیارهایی صورت می گیرد که همه مکاتب کلیت آن معیارها را به منزله فرضها یا اصول نظری خود باور کرده اند و بر نقش آنها در تدوین و شکل گیری دیدگاه خود تأکید می ورزند. حفظ حریم، کرامت و منزلت انسانی، توجه به کمال و سعادت افراد، تأکید بر حریت و استقلال نسبی اشخاص و... از جمله فرض ها و اصولی است که تأمین و تحصیل آنها به کیفیت های گوناگون دغدغه اصلی همه مکاتب تربیتی است؛ اما باید دانست که مکاتب در کمیت و کیفیت پرداختن به این فرض ها و اصول شیوه‌های متفاوتی دارند. درس حاضر بر آن است تا با تعیین رویکردها و ملاک‌های طبقه بندی مکاتب تربیتی، به معرفی اجمالی پاره ای از آنها بپردازد.
 
رویکرد یعنی چه؟ رویکردها در فلسفه تعلیم و تربیت چه نقشی دارند و تا چه حد به کار می آیند؟ هرگونه حرکت علمی و فکری، از یک سلسله مبانی نشئت می گیرد و به پشتوانه اصول و روش های ویژه لازم است از نقطه آغاز تا پایان، مسیر ویژه ای را بپیماید. این مسیر ویژه نه تنها ساختار آن حرکت علمی و فکری را معین می سازد، بلکه به آن رنگ و روی ماهوی بخشیده، نوع حرکت را تعریف می کند. با این بیان، از درون هر رویکرد می توان به یک فلسفه در تعلیم و تربیت دست یافت.
 
بر اساس برداشتی که از جایگاه و کاربرد رویکردها به دست می آید، پرداختن به فلسفه تعلیم و تربیت گاه جنبه تحقیقاتی پیدا می کند، یعنی صرفأ ناظر به واقعیت های موجود و احکام ناظر به آنهاست. در این صورت، نقش اصلی فلسفه تربیتی تحقیق و واکاوی خط مشی ها و کارکردهایی است که بر اساس مبانی و اصول ویژه در اندیشه و نظام آموزشی - تربیتی خاصی کانون توجه قرار گرفته و پذیرفته شده اند. با بهره برداری از رویکرد تحقیقاتی، اطلاعات مربوط به پژوهش های صورت گرفته در زمینه فلسفه یا فلسفه‌های تعلیم و تربیت جمع بندی شده، با نظم و ترتیب ویژهای آرایش و ارائه می گردند تا استادان و دانشجویان با تتبعی ساده به راحتی بتوانند به مجموع آرا و دیدگاه‌ها یا بخشی از آنها در یک زمینه دست یابند. رویکرد تحقیقاتی به فلسفه تعلیم و تربیت هویتی تحقیقاتی می بخشد.
 
از منظری دیگر، چنانچه کار و هنر فلسفه تربیتی پردازش و تحلیل داده های به دست آمده از رویکرد و فلسفه تحقیقاتی باشد، آن فلسفه رنگ و روی تحلیلی به خود می گیرد و هویتی تحلیلی می یابد. کشف، تجزیه و تحلیل مفاهیم و مضامین موجود در اهداف، برنامه ریزی ها، سازماندهی ها، مبانی، اصول، روشها و منطق تحقیقات آموزشی - تربیتی از نقش های برجسته یک فلسفه تحلیلی است. رویکرد تحلیلی در فلسفه تعلیم و تربیت، همچنین با استفاده از زبان تحلیل، می کوشد تا با شفاف سازی کارکردهای ویژه اصطلاحات و مفاهیم مورد استفاده فلسفه‌ها و مکاتب تربیتی، هرگونه ابهامی را در این زمینه برطرف سازد و معیارهای مناسبی را برای ارزیابی این کارکردها و شیوه استفاده از آنها ارائه دهد.
 
رویکرد فراتحلیلی یا تحلیل تحلیل ها بیان کننده فلسفه خاصی از تعلیم و تربیت است که هنرش مهم تر از تحلیل، نقد و بررسی و تجزیه و تحلیل ناظر به تحلیل هایی است که مکاتب مختلف و صاحب نظران گوناگون در عرصه های تربیتی ارائه کرده اند. رویکردهای انتقادی یا تطبیقی معمولا از دل این رویکرد پدید می آیند. این رویکردها نیز همچون دو رویکرد پیشین به فلسفه تعلیم و تربیت معنا و هویت می بخشند. از فلسفه فراتحلیلی می توان برای دستیابی به دیدگاهی نسبتا کامل تر، جامع تر و کمتر اسیب پذیر بهره برد.
 
رویکردها - به بیانی که گذشت - شامل سه گروه اصلی به نام های تحقیقاتی، تحلیلی و فراتحلیلی و دو گروه فرعی وابسته به رویکرد فراتحلیلی به نام های انتقادی و تطبیقی اند. برخی به رویکرد دیگری اشاره کرده اند که در واقع ترکیبی از همه رویکردهاست و از خود اصالتی ندارد. پاره ای نیز به مواردی پرداخته اند که به نظر نمی رسد بتوان آنها را در قلمرو رویکردها و انواع فلسفه‌های تربیتی قرار داد. الهام بخش بودن یا دستوری و تجویزی تلقی کردن فلسفه‌های تربیتی ربطی به رویکردهای تربیتی ندارد، بلکه صرفا می تواند نشان دهنده سبک خاصی از انتقال پیام های تربیتی باشد.
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص94-91، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.