کرامت موجودی که در بهترین ویژگی های تکوینی از جنبه روحانی و جسمانی آفریده شده است» آثار و لوازمی دارد. در این مقام به برخی از آنها اشاره می شود تا جایگاه رفیع انسان در عالم آفرینش روشن تر گردد:
۱. مقام جانشینی خداوند بر روی زمین شایسته و زیبنده احدی جز انسان نیست؛
٢. کسی جز انسان استعداد و لیاقت رسیدن به جایگاه ولایت و هدایت ویژه الهی را ندارد. بدیهی است، این مقامات الهی تنها بر اثر خضوع و خشوع و بندگی تام به درگاه خداوند نصیب آدمی می شود؛
٣. دستمایه اولی کرامت انسان از نفخة روح الهی سر زده که خداوند در کالبد او دمیده است؛
4. «امیال و گرایشهای فطری انسان، مانند میل به پرستش، احساس کمالجویی، حس عدالتخواهی و ظلم ستیزی و روح حقیقتجویی»، از جمله سرمایه های تکوینی ای اند که برای رساندن انسان به سعادت جاویدان، آن هم در پرتو هدایت های عقلانی و وحیانی، به او عطا شده است؛
5. «روحیه نوع دوستی و همنوایی با همنوع» که «الهام بخش انسان در جهت تأسیس و تقویت ارکان زندگی اجتماعی بر اساس روح عدالت طلبی» است، نقطه عطفی در کرامت انسان به شمار می آید؛
6. تمام احکام و برنامه های دینی وضع شده اند تا نه تنها انسانها را همان گونه که در مقام تکوین پاک و پیراسته آفریده شده اند»، از آلودگی های دنیوی برهانند و مصونیت بخشند؛ بلکه فراتر از آن، اسباب تعالی و رشد آنان را در مقام تشریع نیز فراهم آورند؛
۷. رشد و تعالی انسان به حدی است که می تواند حتی از مقام فرشتگان الهی بالاتر رود و از اسرار و رموز عالم آگاه شود و معلم فرشتگان گردد.
آنچه گذشت، و بسیاری موارد ناگفته مشابه، همه برآیند اصل کرامت انسانی اند که انسان به صورت تکوینی و تشریعی و به طور توأمان از برکت و معنویت آن برخوردار است. در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی اینها شاخص هایی هستند که اعتبار و روایی نظام تعلیم و تربیت را تعریف و تعیین می کنند و بر میزان کارآمدی آن در تربیت آحاد و نسل های انسانی تأکید می ورزند.
اصل تکلیف و مسئولیت
در انسان به طور فطری احساسی وجود دارد که از آن به احساس تعهد و مسئولیت یاد می کنند. دایره این احساس بسیار وسیع است و از ساده ترین تا پیچیده ترین امور شخصی و روابط جمعی انسانها را در بر می گیرد. بنابر این اصل، هیچ گاه احساس غربت و تنهایی به انسان دست نخواهد داد؛ زیرا او در قبال خود و دیگران مسئول است؛ همچنان که دیگران در قبال او مسئولیت دارند. مهم این است که انسانها برای این مسئولیت ها چه ارزشی قائل باشند و چگونه از عهده آنها بر آیند؛ وگرنه هیچ فردی یافت نمی شود که مسئولیتی نداشته باشد. اصل مسئولیت با اصل حکمت آفرینش انسان عجین است، آنجا که قرآن کریم می فرماید: «آیا گمان می برید شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما باز نمی گردید؟» یا آنجا که می فرماید: «آیا گمان می برید به حال خود رها شده اید...». از انسان خواسته شده است با قبول مسئولیت، خویشتن را از حد و مرز دیگر موجودات فراتر و بالاتر کشد و به لوازم تکوینی و تشریعی این مسئولیت پذیری پایبند ماند. درباره اصل مسئولیت انسان نکات برجسته ای را باید به یاد داشت که در این مقام به برخی از آنها اشاره می شود:١. چنانچه احساس مسئولیت در نهاد انسان زنده و فعال نباشد، احساس پوچی و بیهودگی جایگزین آن می شود. احساس پوچی، همچون غدهای سرطانی، جسم و جان انسان را آسیب پذیر می سازد؛
٢. اختیار و اراده ای را که در نظام آفرینش به انسان عطا کرده اند به هیچ موجود و مخلوق دیگری نداده اند. هرچه اراده و اختیار بیشتر باشد، احساس مسئولیت نیز افزون تر خواهد بود؛
٣. مسئولیت در عین حال پای بست اراده و اختیار انسان است و نمی گذارد او بنا به میل و هوایش رفتار کند؛ هرچند اراده و اختیار انسان را خنثا و بی خاصیت نیز نمی سازد. این سه عامل در تعامل سازنده با یکدیگر چرخ زندگی و بالندگی انسان را به گردش در آورده، موجب کمال انسان می شوند؛
٤. انسان نظر به اینکه مخلوق خداوند است و همه توانایی و دارایی خویش را از او دریافت کرده است، نه تنها در قبال خود و دیگران، بلکه در قبال خداوند نیز مسئول و متعهد است. بر این اساس، همچنان که حقوقی را به دست آورده است، مکلف و ملزم به تکالیف الهی نیز هست، و از این روی، همواره در بوته آزمون الهی قرار می گیرد؛
5. با مسئولیتهای مهم و خطیری که بر عهده انسان نهاده شده و با توانمندی هایی که یافته، سرنوشت او به دست خودش سپرده شده است. وی قادر است «سرنوشت خود را با اراده و اعمال اختیاری خویش به هر قسمی که می خواهد رقم زند». او در این صورت، آگاهانه راه حق را برمی گزیند یا طریق باطل را پیش می گیرد، و بر این اساس «مستحق پاداش یا مستوجب عقوبت خواهد بود».
بدین ترتیب، پرورش حس مسئولیت و هدایت و جهت صحیح بخشیدن به آن در دستور کار فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی قرار می گیرد تا انسانها از فرصت های به دست آمده در راه تأمین سعادت جاودانه خویش بهره برند. این حقیقتی است که فلسفه مزبور را در مقایسه با دیگر فلسفههای تربیتی، برتری و امتیاز بخشیده است.
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، سیداحمد رهنمایی، صص294-290، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1388