تعجیل آفت برنامهریزی
اولین چیزی که در مورد برنامهریزی باید در نظر داشته باشیم این است برنامه باید روال معقول و شدنی داشته باشد؛ آرمانگرایی در برنامهریزی را شاید بتوان بزرگترین آفت برنامهریزی دانست. آرمانگرایی و یا عجله برای رسیدن به هدف باعث میشود تا لایههای میانی و عوامل مؤثر در رسیدن به مطلوب دیده نشود و فرد بدون توجه به الزامات هدف به یکباره از پله اول پا به پله صدم بگذارد و مسلم است که این نحوه قدم برداشتن چیزی جز زمین خوردن را به دنبال نخواهد داشت. امیرمؤمنان (ع) در مورد عوارض عجله بر رسیدن به مطلوب میفرماید:«عجله پیش ازفراهم شدن امکانات و مقدمات کار، موجب اندوه است.»[1]
آدمهای عجول به دلیل آنکه قبل از آنکه فکر کنند باعجله به کار مشغول میشوند، اگرچه انسانهای بهظاهر سختکوشی هستند اما زندگیهایی پر از پشیمانی دارند و معمولاً حسرت گذشته را میخورند آنها معمولاً با بیشترین هزینهها کمترین بهرهها را میبرند و از طولانیترین مسیرها به سمت هدف حرکت میکنند؛ امیرمؤمنان دوری از عجله را یکی از راههای رهایی از پشیمانی دانسته و میفرماید:
«سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشمیان نگردد : اول؛ اجتناب از عجله ، دوم؛ مشورت کردن ، سوم؛ و توکل بر خدا در هنگام تصمیم گیری.»[2]
تسویف نابودکننده زمان
مدیریت زمان نکته دیگری است که در برنامهریزی باید به آن توجه کرد. این نکته بدیهی است که انسانها محصور در زمان هستند و اگر زمان خود را به فراخور اهمیت مسائل و اهداف تقسیم نکنند و یا آن را به راحتی از دست بدهند برای مسائل مهم زندگی خود زمان کم آورند.یکی از چیزهایی که زمان را میخورد آفتی است که در بیان اهلبیت به آن تسویف میگویند؛ تسویف به این معناست که فرد شروع حرکت به سمت هدف را به دلایل مختلفی به تأخیر میاندازد و هر روز وعده فردا را به خود میدهد؛ در چنین شرایطی این فردا هرگز نخواهد رسید تا آنجا که بعد از مدتی و سوخته شدن زمان، فرد در محاسبات خود به این نتیجه میرسد که دیگر زمانی برای انجام کارها و رسیدن به هدف را ندارد و به این ترتیب از حرکت به سمت هدف منصرف میشود.
این بیماری تا آنجا جانکاه و تباه کننده است که اهلبیت برای رهایی از آن در یکی از شریفترین اوقات عمر انسان یعنی سحرهای ماه مبارک رمضان به گریه پرداخته و میفرمایند:
«مرا یاری کن به خاطر گریه ای که برای خودم میکنم، چرا که من عمرم را در آرزوها و به تاخیر انداختن کارها به فنا داده ام»[3]
اولویتبندی
وقتی ما از لحاظ زمان، امکانات و توانمندی دارای محدودیتهای قابلتوجه هستیم یکی از مهمترین کارها این است که کشف کنیم که چه چیزهایی در رسیدن ما به هدف دخالت بیشتری دارند و زمان و امکانات و توان خود را صرف آن چیزهای مهم و تأثیرگذار کنیم و باید توجه داشته باشیم که هر کاری اصول اساسی و ذاتی دارد که تمام جزئیات بر روی آنها بنا میشود؛ پس باید بیشتر توان را صرف کلیت کار کرد تا شالوده اصلی هدف شکل بگیرد چرا که جزئیات بدون ساختار اصلی مانند ساختن خانه بر روی رمل میماند؛ ممکن است زیباترین نما و بهترین تزئینات را در آن استفاده کنند اما با کوچکترین زمینلرزهای فرو خواهد ریخت چرا که پی و اساس آن فاقد استحکام است.البته این به آن معنا نیست که انسان از جزئیات نیز غافل شود، چرا که جزئیات نیز خود بخشی از کار است؛ اما باید توجه داشت که اولویت با کدامیک است و به میزان اولویت وقت توان و امکانات را برای آنها هزینه نمود. امیرمؤمنان در مورد اولویتبندی در رسیدن به هدف میفرماید:
«بدان که اگر فقط به کارهای کوچک و کم اهمیت بپردازی از کارهای مهم و حیاتی باز خواهی ماند؛ همانطور که پرداختن به کارهای مهم، امور کوچک را از یاد می برد و آنها نیز به مشکل و کار مهم تبدیل میشوند. پس ضمن اولویت دادن و پرداختن به امور مهم، از مسائل جزئی نیز به کلی غافل مشو و کارهای کوچک را واگذار به کسی که تو را کفایت کند.»[4]
تعهد منعطف
یکی از نکاتی که در برنامهریزی مهم است این است که به برنامه ریخته شده تعهد داشته باشیم. به این معنا که در اجرای برنامه ریخته شده کوتاهی نکنیم؛ اما برنامهریزی خشک و غیر منعطف نیز میتواند به برنامه شما آسیب بزند به این معنا که زمانی که چیدمان برنامه شما دقیقاً بر اساس ثانیهها باشد معمولاً اخلال در اجرای برنامه پیش خواهد آمد و یا به زبان دیگر معمولاً باید درصدی از خطا را در محاسبه برنامهها در نظر بگیریم و بدانیم که ما معمولاً زمان دقیق شروع و اتمام برنامهها را با درصدی از خطا، ولو کم، میتوانیم پیشبینی کنیم به همین دلیل زمانی را در بین دو برنامه به این خطای محاسباتی اختصاص بدهیم تا تنش بین دو برنامه به وجود نیاید. باید توجه داشت برنامه خشک و غیر منعطف از شکنندگی بالایی برخوردار است و پس از چند شکست کل برنامه فرو خواهد ریخت. در واقع بین تعهد به برنامه و تعصب به برنامه تفاوتی وجود دارد که ثمرهاش تحقق یا عدم تحقق برنامه خواهد شد.پینوشت:
[1] اَلْعَجَلُ قَبْلَ اَلْإِمْکَانِ یُوجِبُ اَلْغُصَّةَ . غرر الحکم ؛ ج 1 , ص 71
[2] ثلاث من کنّ فیه لم یندم: «ترک العجلة، و المشورة، و التوکّل عند العزم على اللّه عزّ و جلّ. بحار الانوار (ط-بیروت) ج 75 ، ص 81 ، ح 74
[3] وَ أَعِنِّی بِالْبُکَاءِ عَلَى نَفْسِی فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسِّوِیفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِی. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص 591، دعای سحر های ماه رمضان
[4] اِعلَم اِنَّ الشّاغِلَ بِالصَّغیرِ یخِلُّ بِالمُهِمِّ وَ اِفرادُ المُهِمُّ بِالشُّغلِ یاتی عَلَی الصَّغیرِ و یلحِقُهُ بِالکَبیرِ فابدَا بِالمُهِمِّ وَ لا تَنسَ النَّظَرَ فِی الصَّغیرِ وَ اجعَلِ الاُموُرِ الصِّغارَ مَن یجمَعُها وَ یعِرَّ مِنها عَلَیکَ. بحارالأنوار، جلد 17، صفحه 424