دفاع از حديث(7)
نويسنده:مهدى حسينيان قمى
نقدها را بُوَد آيا كه عيارى گيرند.
در اين جا ياد آور مى شويم كه بيش از يك سال است با گروهى از محقّقان در موضوع گسترده «زن در فرهنگ اسلامى» كار مى كنيم و مجموع آيات و روايات مرتبط با موضوع زن را گرد آورده ايم و دربيش از پانصد آيه و چند هزار روايت كه به اين موضوع مرتبط مى شود تأمّلاتى كرده ايم.
گفتنى است: در دفاع از روايات نقصان عقل زنان بيشتر نقدِ توجيه حضرت آية اللّه جوادى آملى و حضرت آية اللّه صانعى مورد توجه بوده است وگرنه در ارتباط با موضوع عقل زنان بيش از اين تأمل شده و سخن بسيار است.
در اين جا با توجّه به اين كه سخن بسيار است، ياد آور مى شويم كه ما در موضوع حجيت خبر، نظريه مرحوم محقّق در مقدمه معتبر را مى پسنديم و براين باوريم كه از ميان همه اقوال افراطى و تفريطى درباب حجيت خبر ، تنها خبرى حجّت است كه مورد پذيرش اصحاب باشد و يا قرائنى بر درستى آن دلالت كند و به اين شكل در احكام هم، ما به رواياتى تكيه مى كنيم كه از چنين قرائنى برخوردار است.
مرحوم محقق در مقدمه معتبر پس از نقل اقوال در باب حجيّت خبر مى نويسد: «فما قبله الاصحاب او دلّت القرائن على صحته عمل به».
گفتنى است كه: اخبار نقصان عقل زنان و رواياتى كه گوياى اين تفاوت بين زن و مرد است در سطحى است كه اطمينان به صدور و دلالت آن فراهم مى آيد و در پايان همين مقدمه مجموعه روايات در ارتباط با نقصان عقل زنان مورد توجه قرار مى گيرد.
در اين جا هم ذهن ايشان را معطوف مى داريم كه ما در آن مقاله در مقام تفسير و تحليل معناى نقصان عقل در زنان نبوده ايم، بلكه همه اهتمام ما دفاع از روايات در برابر دو ديدگاه بود؛ گرچه اشاره اى به بعضى از توجيهات ديگر نيز كرده ايم.
بنابراين بهتر مى نمود نويسنده نقد در همان محور مورد توجّه «دفاع از حديث» نظر مى دادند و صحت آن دو ديدگاه را ثابت مى كردند وگرنه پس از پذيرش روايت در بحث دلالى توجيهات و معانى ياد شده مورد بررسى قرار مى گيرد.
نويسنده محترم نقد در پايان با تاكيد بر مجمل بودن روايات نقصان عقل زنان، در آخرين سخن براى مقابله با استشهاد گسترده ما به كلام علّامه طباطبايى(رحمت الله علیه) در زمينه نقصان عقل زنان، كلامى ديگر از جناب علّامه آورده اند و با اين نقل به ما و جناب علّامه طباطبايى (رحمت الله علیه) پاسخ داده اند!
ما بررسى بيشتر مقاله سردبير محترم مجلّه علوم حديث را به خوانندگان گرامى و علاقه مندان حديث واگذار مى كنيم.
در پايان، مجموع روايات نقصان عقل زنان را مى آوريم تا خوانندگان داورى كنند و بنگرند كه آيا اين بخش عظيم از روايات، صدور دلالت اش اطمينان بخش نيست؟ آيا باز هم مى توان در صدور تشكيك كرد و يا تفاوت زن و مرد در زمينه عقلى را از آن نفهميد.
آرى، مگر اين كه كسى اصلاً تفاوت زن و مرد برايش پذيرفته نباشد و اين حقيقت روشن را خلاف قرآن بداند، يا آن كه اين تفاوت را نشانى از تبعيض ظالمانه بگيرد و از حكمت الهى در اختلاف، غافل باشد و يا آن كه روح تعبّد عقلانى را در ارتباط با روايات از دست داده باشد. ويا…
الف: الرجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض«نساء (4) آيه 35».
ب: أو من ينشّؤاْ فى الحلية وهو فى الخصام غير مبين «زخرف (43) آيه 18».
ج: ولهنّ مثل الّذى عليهن بالمعروف وللرجال عليهنّ درجة «بقرة (2) آيه 228».
روايات:
ب: كافى، ج5، كتاب الجهاد، ص39، ح4و كتاب النكاح، ص322، باب غلبة النساء، ح1.
ج: من لايحضره الفقيه، ج3، ص247، ج6.
د: بحارالأنوار، ج1، ص82، ح1؛ ج32، ص73، ح48؛ ج79، ص127، ح10؛ ج103، ص163، ح10؛ ج104، ص306، باب يك از ابواب شهادات، ح10.
ب: كافى، ج5، ص517، ح8.
ج: بحارالأنوار، ج6، ص305، ح6؛ ج77، ص139؛ ج91، ص255، ح6؛ ج103، ص262، ح25؛ همان جلد، باب احوال الرجال والنساء، ص253، ح56.
ب: من لايحضره الفقيه، ج1، ص115، ح241؛ ج3، ص468، ح4621؛ ج4، ص352، ح5762.
ج: كافى، ج5، ص516، ح2 و ص517، ح5، 6، 7 و ص518، ح12.
د: بحارالأنوار، ج9، ص298، ح5؛ ج77، ص158؛ ج103، ص242، ح10 و ص243 ، ح11 .
ب: استبصار، ج3، ص313، ح4.
ج: من لايحضره الفقيه، ج3، ص468، ح4622 و ص554، ح490.
د: كافى، ج5، ص518، ح10.
هـ : بحارالأنوار، ج77، ص138.
و نيز اضافه كنيد:
1 ـ رواياتى را كه مديريّت زنان را در قلمروهاى گوناگون به مردان مى سپارد.
2 ـ رواياتى را كه فرمان پى گير به زنان در اطاعت از مردان در زمينه هاى مختلف مى دهد.
3 ـ رواياتى كه ندرت زنان كامل را مى رساند.
4 ـ رواياتى را كه تشبيه و تمثيل نكوهش گونه مردان كم خرد به زنان، در آن آمده است.
مجموعه اين بخش عظيم از روايات، گوياى تفاوت عقلانى مرد و زن است و با تأمّل در اين روايات اطمينان به صدور و دلالت اين روايات پديد خواهد آمد و خوانندگان گرامى خود داورى خواهند كرد.
اينك، دفاع ما از چند حديث:
8 ـ دفاع از حديث «حسن التبعّل»
حديث «حسن التبعّل» در تهاجم كج انديشى ها
اين روزها به اسم آزادى انديشه، عده اى هر چه مى خواهند مى گويند و مى نويسند. درباره موضوع مهم و حساس زن و بررسى مسائل آنان از اين دست نوشته ها و گفته ها كم نيست.
برخى مى گويند: در اسلام زن با مرد تفاوتى ندارد، بى توجه به اين كه سرشت يكسان سرنوشت مشترك زن و مرد و هم گونى آن دو در هويت انسانى و برخوردارى از مشتركات فراوان، هرگز نمى طلبد كه اين دو، هيچ تفاوتى با هم نداشته باشند. كم ترين سخن درباره اين حرف ها همان است كه بگوييم: اينان از اسلام بى خبرند، چون هر كس كه با الفباى اسلام آشنا باشد مى داند كه: زن و مرد در بسيارى از حالات روانى و ويژگى هاى جسمانى و خصلت هاى انسانى و اخلاقى متفاوت اند و اين تفاوت ها در ده ها حكم و قانون دينى ديده شده است.
برخى ديگر با عنوان خون بهاى كم تر زن چرا ؟ حكم مسلم اسلام و قرآن را ناديده مى گيرند، دم از مصلحت بينى و حفظ آبروى اسلام مى زنند. احكام امضايى قرآن را قابل تعويض مى دانند و مصلحت جويى در اين بخش از احكام را از وظايف فقيه معرفى مى كنند و تغيير برخى از احكام را كه به دست خلفا صورت گرفته و از نظر شيعه جزو مطاعن آنان محسوب مى شود، دليل بر ضرورت تغيير احكام مى گيرند. آنان غافلند كه نگرش علمى به دين يك نگرش تخصصى است و تنها شايسته آنان است كه در دين غور كرده اند و دست مايه هاى فهم دين را تحصيل كرده اند و بنياد فكرى و دينى صحيحى دارند.
اينان از كسانى هستند كه نه خود، دين را مى فهمند و نه از فهم كنندگان راستين دين، مى گيرند و مى آموزند. به گفته امام عصر(علیهم السلام) در آن توقيع شريف: «لا لأمره تعقلون ولا من اوليائه تقبلون حكمة بالغة فما تغن النذر عن قوم لايؤمنون؛1 نه خود دستور الهى را درك مى كنيد و نه از اولياى او حكمت رسا را مى پذيريد چرا كه بيم و انذار، سودى براى گروهى كه ايمان نمى آورند، ندارد.»
برخى ديگر در مصاحبه خويش به جنگ اسلام مى روند و روايات روشن دين را به باد مسخره مى گيرند. و با خنده جاهلانه، حقيقت ها را وارونه جلوه مى دهند، دين را تحريف مى كنند و جهل خويش را در فهم دين فرياد مى كنند.
به كسانى كه با اين گونه افراد مصاحبه مى كنند و تفسير روايات پيامبر(صلی الله علیه واله) و امامان(علیهم السلام) را از آنان مى پرسند بايد هشدار داد كه: مراجعه به اينان در فهم دين به گفته سعدى، چونان مراجعه بيمارى است كه چشم خود را به دست بيطار مى دهد؛ او بايد بداند كه جز نابينايى و گمراهى چيزى در انتظار او نيست.
ايشان در مصاحبه گفته اند: قرآن صراحتاً مى گويد: واخذنا منكم ميثاقاً غليظاً و بعد ترجمه كرده اند: از شما مردان در ازدواج پيمانى جدّى و محكم گرفتم.2 با اين كه اصل آيه در قرآن چنين است: واخذن منكم ميثاقاً غليظاً؛ 3 زن ها از شما مردان در ازدواج پيمانى جدى و محكم گرفته اند (دقت شود). آيا اينان با قرآن آشنايند.
درج مقاله هاى «خون بهاى كم تر زن چرا؟» در مجله زنان4 و مصاحبه هايى از قبيل «در اسلام زوجيتِ خوب مطرح است نه خوب شوهر دارى كردن» در مجله زن روز5 و اعلام نظرهايى كه از جانب ناآگاهان بى تخصص درباره زن صورت مى گيرد، هر خواننده آگاه و آشناى با مبانى دين را با اين سؤال مواجه مى سازد كه كجايند مطهرى ها و بهشتى ها، مرزبانان راستين دين؛ آشنايان با مبانى دينى كه در برابر كج انديشى ها احساس و غيرت دينى داشتند.*
نويسنده يك مقاله و يا ايراد كننده يك سخن، گاهى اشتباه مى كند و اين قابل قبول است، زيرا هر شخصى ممكن است اشتباه كند، ولى گاه يك مقاله و گفتار، اساس و بنيادى ناهنجار دارد و بر پايه هاى فكرى غربى يا غرب گرا استوار است و حيثيت و فرهنگ و ارزش هاى اسلامى ما را به باد حمله مى گيرد. مسلم است ارائه چنين گفتار و مقاله اى جايز نيست. ما نمى توانيم با نام آزادى قلم بيان، به نشر اين مطالب پوسيده و نادرست دامن بزنيم.
ما پيرو آن امام والايى هستيم كه در مقابله با كج انديشى ها خشمگين مى شد و ناله از دل بر مى كشيد و نهيب مى داد و خانه و آشيانه شان را خراب مى كرد. ما در پى خط رهبرى هستيم كه هم اكنون با روشن گرى هاى خود پرده از چهره ناموزون چنين گفتار و نوشتارهايى بر مى دارد و مسائل راستين زنان را به راستى بيان مى كند.
با ابراز نگرانى شديد از درج مصاحبه خانم منيره گرجى در مجله زن روز6 و با اذعان به اين كه نقد همه جانبه اين مقاله و بيان خلط هاى ناهنجار آن به اندازه اى است كه از حوصله يك مقاله بيرون است، به نقد گوشه هايى از آن مى پردازيم.
ما در اين نقد، به دفاع از حديث «حسن التبعّل» (نيكو شوهردارى) پرداخته و در همين جا از همه زنان مسلمان و آگاه ميهن اسلامى به ويژه كارشناسان قرآن و حديث دعوت مى كنيم تا در اين داورى شركت كنند و تحريف ها، خلط ها و ناهنجارى هاى سرتاسر مقاله اين به اصطلاح مفسّر بزرگ را بى جواب نگذارند.
اين حديث در كتاب هاى معتبر شيعى آمده است:
1ـ فروع الكافى، كتاب النكاح، باب حق الزوج على المرأة ـ 148 ـ حديث 4 (چاپ دارالاضواء: ج5، ص 506)، از امام كاظم(علیهم السلام)، و نيز در كتاب الجهاد، باب جهاد الرجل والمرأة ـ 2ـ حديث1 (ج 5، ص 12)، به طور ارسال از اميرالمؤمنين(علیهم السلام).
2ـ من لايحضره الفقيه، باب حق الزوج على المرأة ـ 130 ـ حديث 6 (چاپ دارالاضواء: ج3، ص 316)، به طور ارسال از امام صادق(علیهم السلام)، و نيز در باب النوادر ـ 176 ـ حديث 80 (ج4، ص 349)، از امام صادق(علیهم السلام).
3ـ نهج البلاغه، حكمت ها و كلمات قصار، شماره 136.
4ـ الخصال، ابواب السبعين و مافوقه، حديث 12 (چاپ انتشارات اسلامى: ص 586)، از امام باقر(علیهم السلام)، و نيز در ابواب المائة فما فوقه، حديث 10 (ص 620) از اميرمومنان(علیهم السلام).
5ـ تحف العقول، حرّانى (چاپ انتشارات اسلامى) ص60 از رسول الله(صلی الله علیه واله) و ص 110 از امام على(علیهم السلام).
6ـ مكارم الاخلاق، طبرسى، باب 8، فصل 5: حق الزوج على المرأة وحق المرأة على الزوج (چاپ دار البلاغة: ص 226)، از امام باقر(علیهم السلام).
7ـ جعفريات، چاپ سنگى همراه با «قرب الاسناد»، ص 67.
8ـ احكام النساء، شيخ مفيد، چاپ كنگره، ص 39.
9ـ قصص الانبياء، قطب الدين راوندى (بيروت، مؤسسة المفيد) ص293، ح363.
10ـ خصائص الائمه، شريف رضى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، ص 103.
11ـ مستدرك الوسائل، كتاب النكاح، باب 62 از ابواب مقدمات النكاح، حديث1، به نقل از لب اللباب (چاپ مؤسسه آل البيت: ج14، ص 246)، از امام على(علیهم السلام).
ادامه دارد ...
/س
نكته اوّل
در اين جا ياد آور مى شويم كه بيش از يك سال است با گروهى از محقّقان در موضوع گسترده «زن در فرهنگ اسلامى» كار مى كنيم و مجموع آيات و روايات مرتبط با موضوع زن را گرد آورده ايم و دربيش از پانصد آيه و چند هزار روايت كه به اين موضوع مرتبط مى شود تأمّلاتى كرده ايم.
گفتنى است: در دفاع از روايات نقصان عقل زنان بيشتر نقدِ توجيه حضرت آية اللّه جوادى آملى و حضرت آية اللّه صانعى مورد توجه بوده است وگرنه در ارتباط با موضوع عقل زنان بيش از اين تأمل شده و سخن بسيار است.
نكته دوّم
در اين جا با توجّه به اين كه سخن بسيار است، ياد آور مى شويم كه ما در موضوع حجيت خبر، نظريه مرحوم محقّق در مقدمه معتبر را مى پسنديم و براين باوريم كه از ميان همه اقوال افراطى و تفريطى درباب حجيت خبر ، تنها خبرى حجّت است كه مورد پذيرش اصحاب باشد و يا قرائنى بر درستى آن دلالت كند و به اين شكل در احكام هم، ما به رواياتى تكيه مى كنيم كه از چنين قرائنى برخوردار است.
مرحوم محقق در مقدمه معتبر پس از نقل اقوال در باب حجيّت خبر مى نويسد: «فما قبله الاصحاب او دلّت القرائن على صحته عمل به».
گفتنى است كه: اخبار نقصان عقل زنان و رواياتى كه گوياى اين تفاوت بين زن و مرد است در سطحى است كه اطمينان به صدور و دلالت آن فراهم مى آيد و در پايان همين مقدمه مجموعه روايات در ارتباط با نقصان عقل زنان مورد توجه قرار مى گيرد.
نكته سوم
در اين جا هم ذهن ايشان را معطوف مى داريم كه ما در آن مقاله در مقام تفسير و تحليل معناى نقصان عقل در زنان نبوده ايم، بلكه همه اهتمام ما دفاع از روايات در برابر دو ديدگاه بود؛ گرچه اشاره اى به بعضى از توجيهات ديگر نيز كرده ايم.
نكته چهارم
بنابراين بهتر مى نمود نويسنده نقد در همان محور مورد توجّه «دفاع از حديث» نظر مى دادند و صحت آن دو ديدگاه را ثابت مى كردند وگرنه پس از پذيرش روايت در بحث دلالى توجيهات و معانى ياد شده مورد بررسى قرار مى گيرد.
نكته پنجم
نويسنده محترم نقد در پايان با تاكيد بر مجمل بودن روايات نقصان عقل زنان، در آخرين سخن براى مقابله با استشهاد گسترده ما به كلام علّامه طباطبايى(رحمت الله علیه) در زمينه نقصان عقل زنان، كلامى ديگر از جناب علّامه آورده اند و با اين نقل به ما و جناب علّامه طباطبايى (رحمت الله علیه) پاسخ داده اند!
ما بررسى بيشتر مقاله سردبير محترم مجلّه علوم حديث را به خوانندگان گرامى و علاقه مندان حديث واگذار مى كنيم.
در پايان، مجموع روايات نقصان عقل زنان را مى آوريم تا خوانندگان داورى كنند و بنگرند كه آيا اين بخش عظيم از روايات، صدور دلالت اش اطمينان بخش نيست؟ آيا باز هم مى توان در صدور تشكيك كرد و يا تفاوت زن و مرد در زمينه عقلى را از آن نفهميد.
آرى، مگر اين كه كسى اصلاً تفاوت زن و مرد برايش پذيرفته نباشد و اين حقيقت روشن را خلاف قرآن بداند، يا آن كه اين تفاوت را نشانى از تبعيض ظالمانه بگيرد و از حكمت الهى در اختلاف، غافل باشد و يا آن كه روح تعبّد عقلانى را در ارتباط با روايات از دست داده باشد. ويا…
فهرست مجموعه قرآنى و روايى
درباره كاستى عقل زنان
الف: الرجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض«نساء (4) آيه 35».
ب: أو من ينشّؤاْ فى الحلية وهو فى الخصام غير مبين «زخرف (43) آيه 18».
ج: ولهنّ مثل الّذى عليهن بالمعروف وللرجال عليهنّ درجة «بقرة (2) آيه 228».
روايات:
1 ـ روايات نقصان عقل زنان:
ب: كافى، ج5، كتاب الجهاد، ص39، ح4و كتاب النكاح، ص322، باب غلبة النساء، ح1.
ج: من لايحضره الفقيه، ج3، ص247، ج6.
د: بحارالأنوار، ج1، ص82، ح1؛ ج32، ص73، ح48؛ ج79، ص127، ح10؛ ج103، ص163، ح10؛ ج104، ص306، باب يك از ابواب شهادات، ح10.
2 ـ رواياتى كه مى گويد با زنان مشورت مكنيد.
ب: كافى، ج5، ص517، ح8.
ج: بحارالأنوار، ج6، ص305، ح6؛ ج77، ص139؛ ج91، ص255، ح6؛ ج103، ص262، ح25؛ همان جلد، باب احوال الرجال والنساء، ص253، ح56.
3 ـ رواياتى كه اطاعت از زنان را مورد نكوهش قرار داده است:
ب: من لايحضره الفقيه، ج1، ص115، ح241؛ ج3، ص468، ح4621؛ ج4، ص352، ح5762.
ج: كافى، ج5، ص516، ح2 و ص517، ح5، 6، 7 و ص518، ح12.
د: بحارالأنوار، ج9، ص298، ح5؛ ج77، ص158؛ ج103، ص242، ح10 و ص243 ، ح11 .
4 ـ رواياتى كه ولايت زنان را نمى پذيرد.
ب: استبصار، ج3، ص313، ح4.
ج: من لايحضره الفقيه، ج3، ص468، ح4622 و ص554، ح490.
د: كافى، ج5، ص518، ح10.
هـ : بحارالأنوار، ج77، ص138.
و نيز اضافه كنيد:
1 ـ رواياتى را كه مديريّت زنان را در قلمروهاى گوناگون به مردان مى سپارد.
2 ـ رواياتى را كه فرمان پى گير به زنان در اطاعت از مردان در زمينه هاى مختلف مى دهد.
3 ـ رواياتى كه ندرت زنان كامل را مى رساند.
4 ـ رواياتى را كه تشبيه و تمثيل نكوهش گونه مردان كم خرد به زنان، در آن آمده است.
مجموعه اين بخش عظيم از روايات، گوياى تفاوت عقلانى مرد و زن است و با تأمّل در اين روايات اطمينان به صدور و دلالت اين روايات پديد خواهد آمد و خوانندگان گرامى خود داورى خواهند كرد.
اينك، دفاع ما از چند حديث:
8 ـ دفاع از حديث «حسن التبعّل»
حديث «حسن التبعّل» در تهاجم كج انديشى ها
اين روزها به اسم آزادى انديشه، عده اى هر چه مى خواهند مى گويند و مى نويسند. درباره موضوع مهم و حساس زن و بررسى مسائل آنان از اين دست نوشته ها و گفته ها كم نيست.
برخى مى گويند: در اسلام زن با مرد تفاوتى ندارد، بى توجه به اين كه سرشت يكسان سرنوشت مشترك زن و مرد و هم گونى آن دو در هويت انسانى و برخوردارى از مشتركات فراوان، هرگز نمى طلبد كه اين دو، هيچ تفاوتى با هم نداشته باشند. كم ترين سخن درباره اين حرف ها همان است كه بگوييم: اينان از اسلام بى خبرند، چون هر كس كه با الفباى اسلام آشنا باشد مى داند كه: زن و مرد در بسيارى از حالات روانى و ويژگى هاى جسمانى و خصلت هاى انسانى و اخلاقى متفاوت اند و اين تفاوت ها در ده ها حكم و قانون دينى ديده شده است.
برخى ديگر با عنوان خون بهاى كم تر زن چرا ؟ حكم مسلم اسلام و قرآن را ناديده مى گيرند، دم از مصلحت بينى و حفظ آبروى اسلام مى زنند. احكام امضايى قرآن را قابل تعويض مى دانند و مصلحت جويى در اين بخش از احكام را از وظايف فقيه معرفى مى كنند و تغيير برخى از احكام را كه به دست خلفا صورت گرفته و از نظر شيعه جزو مطاعن آنان محسوب مى شود، دليل بر ضرورت تغيير احكام مى گيرند. آنان غافلند كه نگرش علمى به دين يك نگرش تخصصى است و تنها شايسته آنان است كه در دين غور كرده اند و دست مايه هاى فهم دين را تحصيل كرده اند و بنياد فكرى و دينى صحيحى دارند.
اينان از كسانى هستند كه نه خود، دين را مى فهمند و نه از فهم كنندگان راستين دين، مى گيرند و مى آموزند. به گفته امام عصر(علیهم السلام) در آن توقيع شريف: «لا لأمره تعقلون ولا من اوليائه تقبلون حكمة بالغة فما تغن النذر عن قوم لايؤمنون؛1 نه خود دستور الهى را درك مى كنيد و نه از اولياى او حكمت رسا را مى پذيريد چرا كه بيم و انذار، سودى براى گروهى كه ايمان نمى آورند، ندارد.»
برخى ديگر در مصاحبه خويش به جنگ اسلام مى روند و روايات روشن دين را به باد مسخره مى گيرند. و با خنده جاهلانه، حقيقت ها را وارونه جلوه مى دهند، دين را تحريف مى كنند و جهل خويش را در فهم دين فرياد مى كنند.
به كسانى كه با اين گونه افراد مصاحبه مى كنند و تفسير روايات پيامبر(صلی الله علیه واله) و امامان(علیهم السلام) را از آنان مى پرسند بايد هشدار داد كه: مراجعه به اينان در فهم دين به گفته سعدى، چونان مراجعه بيمارى است كه چشم خود را به دست بيطار مى دهد؛ او بايد بداند كه جز نابينايى و گمراهى چيزى در انتظار او نيست.
ايشان در مصاحبه گفته اند: قرآن صراحتاً مى گويد: واخذنا منكم ميثاقاً غليظاً و بعد ترجمه كرده اند: از شما مردان در ازدواج پيمانى جدّى و محكم گرفتم.2 با اين كه اصل آيه در قرآن چنين است: واخذن منكم ميثاقاً غليظاً؛ 3 زن ها از شما مردان در ازدواج پيمانى جدى و محكم گرفته اند (دقت شود). آيا اينان با قرآن آشنايند.
درج مقاله هاى «خون بهاى كم تر زن چرا؟» در مجله زنان4 و مصاحبه هايى از قبيل «در اسلام زوجيتِ خوب مطرح است نه خوب شوهر دارى كردن» در مجله زن روز5 و اعلام نظرهايى كه از جانب ناآگاهان بى تخصص درباره زن صورت مى گيرد، هر خواننده آگاه و آشناى با مبانى دين را با اين سؤال مواجه مى سازد كه كجايند مطهرى ها و بهشتى ها، مرزبانان راستين دين؛ آشنايان با مبانى دينى كه در برابر كج انديشى ها احساس و غيرت دينى داشتند.*
نويسنده يك مقاله و يا ايراد كننده يك سخن، گاهى اشتباه مى كند و اين قابل قبول است، زيرا هر شخصى ممكن است اشتباه كند، ولى گاه يك مقاله و گفتار، اساس و بنيادى ناهنجار دارد و بر پايه هاى فكرى غربى يا غرب گرا استوار است و حيثيت و فرهنگ و ارزش هاى اسلامى ما را به باد حمله مى گيرد. مسلم است ارائه چنين گفتار و مقاله اى جايز نيست. ما نمى توانيم با نام آزادى قلم بيان، به نشر اين مطالب پوسيده و نادرست دامن بزنيم.
ما پيرو آن امام والايى هستيم كه در مقابله با كج انديشى ها خشمگين مى شد و ناله از دل بر مى كشيد و نهيب مى داد و خانه و آشيانه شان را خراب مى كرد. ما در پى خط رهبرى هستيم كه هم اكنون با روشن گرى هاى خود پرده از چهره ناموزون چنين گفتار و نوشتارهايى بر مى دارد و مسائل راستين زنان را به راستى بيان مى كند.
با ابراز نگرانى شديد از درج مصاحبه خانم منيره گرجى در مجله زن روز6 و با اذعان به اين كه نقد همه جانبه اين مقاله و بيان خلط هاى ناهنجار آن به اندازه اى است كه از حوصله يك مقاله بيرون است، به نقد گوشه هايى از آن مى پردازيم.
ما در اين نقد، به دفاع از حديث «حسن التبعّل» (نيكو شوهردارى) پرداخته و در همين جا از همه زنان مسلمان و آگاه ميهن اسلامى به ويژه كارشناسان قرآن و حديث دعوت مى كنيم تا در اين داورى شركت كنند و تحريف ها، خلط ها و ناهنجارى هاى سرتاسر مقاله اين به اصطلاح مفسّر بزرگ را بى جواب نگذارند.
حديث نيكو شوهر دارى كردن
اين حديث در كتاب هاى معتبر شيعى آمده است:
1ـ فروع الكافى، كتاب النكاح، باب حق الزوج على المرأة ـ 148 ـ حديث 4 (چاپ دارالاضواء: ج5، ص 506)، از امام كاظم(علیهم السلام)، و نيز در كتاب الجهاد، باب جهاد الرجل والمرأة ـ 2ـ حديث1 (ج 5، ص 12)، به طور ارسال از اميرالمؤمنين(علیهم السلام).
2ـ من لايحضره الفقيه، باب حق الزوج على المرأة ـ 130 ـ حديث 6 (چاپ دارالاضواء: ج3، ص 316)، به طور ارسال از امام صادق(علیهم السلام)، و نيز در باب النوادر ـ 176 ـ حديث 80 (ج4، ص 349)، از امام صادق(علیهم السلام).
3ـ نهج البلاغه، حكمت ها و كلمات قصار، شماره 136.
4ـ الخصال، ابواب السبعين و مافوقه، حديث 12 (چاپ انتشارات اسلامى: ص 586)، از امام باقر(علیهم السلام)، و نيز در ابواب المائة فما فوقه، حديث 10 (ص 620) از اميرمومنان(علیهم السلام).
5ـ تحف العقول، حرّانى (چاپ انتشارات اسلامى) ص60 از رسول الله(صلی الله علیه واله) و ص 110 از امام على(علیهم السلام).
6ـ مكارم الاخلاق، طبرسى، باب 8، فصل 5: حق الزوج على المرأة وحق المرأة على الزوج (چاپ دار البلاغة: ص 226)، از امام باقر(علیهم السلام).
7ـ جعفريات، چاپ سنگى همراه با «قرب الاسناد»، ص 67.
8ـ احكام النساء، شيخ مفيد، چاپ كنگره، ص 39.
9ـ قصص الانبياء، قطب الدين راوندى (بيروت، مؤسسة المفيد) ص293، ح363.
10ـ خصائص الائمه، شريف رضى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، ص 103.
11ـ مستدرك الوسائل، كتاب النكاح، باب 62 از ابواب مقدمات النكاح، حديث1، به نقل از لب اللباب (چاپ مؤسسه آل البيت: ج14، ص 246)، از امام على(علیهم السلام).
ادامه دارد ...
پي نوشت :
1. مفاتيح الجنان، مقدمه زيارت آل يس.
2. هفته نامه زن روز، ويژه نامه روز زن، 26 مهر 76
3. نساء (4)، 21
4. مجله زنان، ش37، شهريور ـ مهر76
5. هفته نامه زن روز، 26 مهر 76
* فصلنامه از نقد و بررسى و تضارب آرا استقبال مى كند، اما لحن و سبك نوشته ها به نويسندگان مربوط است و مجله از آن دفاع نمى كند، در اين مقاله نيز براى حفظ امانت، تعبيرهاى تُند نويسنده حذف نشد.«فصلنامه علوم حديث»
6. همان.
/س