نظارت در محیط کار مانند چیزهای کابوسی به نظر میرسد، اما ما باید به آن عادت کنیم. در اقدامی بی سابقه، دادگاه حقوق بشر اروپا به تازگی حکم داده است که یک سوپر مارکت در بارسلونا حق داشته است پس از گرفتن سرقت کارکنان از طریق دوربینهای مدار بسته که کارمندان از وجود آنها بی اطلاع بودهاند، کارمندان را اخراج کند. این، تصمیم دادگاه رده پایینتر مبنی بر این که دوربینها حقوق بشر کارمندان را نقض کردهاند، ملغی کرد.
با این حال، دوربینهای مخفی در مقایسه با برخی از روشهایی که اکنون کارفرمایان در حال نظارت بر کارکنان خود هستند، تقریباً آنتیک هستند. آنها به همه چیز متوسل میشوند، از نرم افزاری که به صورت دیجیتال ایمیل کارگران را اسکن میکند تا نشانهای نام هوشمندی که مکان آنها را ردیابی میکند. حتی نوعی اسکنر سر در حال توسعه وجود دارد که میتواند سطح تمرکز کارگران را تحت نظر داشته باشد. طبق یک تحلیل اخیر، تقریباً نیمی از کارفرمایان از نوعی نظارت غیر سنتی بر کارکنان استفاده میکنند و تعداد آنها به سرعت در حال رشد است.
تصویر: برادر بزرگ دارد به شما می پردازد. برایان جکسون
حتی کارمندان فناوری در حال نگران شدن هستند – گواه این امر این که کارگران گوگل اخیراً کارفرمای خود را به ساختن یک برنامه افزودنی مرورگر متهم کردند که به طور خود کار به مدیران در مورد هر کسی که قصد ترتیب جلسات کارمندی را دارد، اطلاع میدهد. آنها ادعا کردند که هدف آن جلوگیری از تلاش بالقوه کارمندان برای ایجاد اتحادیه است. این شرکت این اتهامات را رد کرد.
اما اگر نظارت بر محیط کار فناوری پیشرفته، بیش از پیش اجتناب ناپذیر به نظر میرسد، در مورد آن چه باید کرد؟ قبل از این که از این جاده پایین برویم، وقت آن است که امکانات را وزن کنیم.
انسان در همه جا هست
بسیاری میترسند که فناوریهایی مانند فناوری پوشیدنی، دوربینهای دیجیتال و هوش مصنوعی، مانیتورینگ کارکنان را تشدید کنند. احتمالاً برخی این گونه اعمال را آشکارا ممنوع اعلام میکنند. از این گذشته، اکثر ما میخواهیم آزاد باشیم که کارهای خود را آن طور که مناسب میبینیم انجام دهیم. در حقیقت، کارفرمایان همیشه بر نحوه عملکرد کارگران نظارت داشتهاند. چرا ممنوعیت فناوری جدید و نه همه این روشها؟ پاسخ واضح این است که ما نمیتوانیم: اگر همه اشکال نظارت ممنوع باشد، سازمانها دیگر چگونه کار کنند؟حتی برای دفع اشکال جدیدتر نظارت بر محیط کار، فشار بزرگی به سیاستمداران و شرکتها لازم است. این به نظر غیر محتمل میرسد به خصوص وقتی فرهنگ آن از قبل مستقر شده است: اکثر ما مایل هستیم زندگی خود را از طریق رسانههای اجتماعی با جهان به اشتراک بگذاریم و به شرکتهای فناوری اجازه میدهیم دادهها را در ازای آن برداشت کنند.
یکی از سازشها این است که فقط اجازه نظارت در محل کار را در هنگام انتخاب کارگران فراهم کنیم. اما چه چیزی باعث میشود کارفرمایان از اصرار بر این که کارگران فرم رضایت را به عنوان یک الزام شغلی امضا کنند، خودداری کنند؟ شما میتوانید شرکتها را از اجباری کردن این امر منع کنید، اما احتمالاً این تأثری نخواهد داشت. کارگران همچنان میترسند که عدم امضاء باعث کاهش امنیت شغلی آنها شده و باعث شود که آنها از ارتقائات و فرصتهای دیگر شغلی محروم شوند.
تصویر: "صبر کن تا دستم به کارگر A651B برسد." Leremy
در مورد تنظیم فناوری چطور؟ به عنوان مثال، اجازه دادن به آن فقط به منظور افزایش رفاه کارمندان و نه نظارت بر بهرهوری. چنین قوانینی احتمال دارد ممکن باشد، اما به معنای سازشهای دشوار است. یکی از گزینهها این است که به کارمندان اجازه دهید به عنوان مثال به هرگونه اطلاعاتی که در مورد آنها جمع آوری شده است، دسترسی داشته باشند.
در مچموع، مقررات به خوبی طراحی شده و هوشیاری مداوم در برابر تخلفات و از بین رفتن حقوق کارگران احتمالاً بهترین مواردی است که میتوانیم به آن امیدوار باشیم. درست همان طور که نمیتوانید اختراع بمب اتم را برگردانید، نمیتوانید به راحتی فناوری نظارت را به جعبه آن برگردانید. اگر این به نظر بسیار درد آور میرسد، ارزش آن را دارد که در مورد برخی تسلیهای احتمالی آن نیز تأمل کنید.
الماسهایی در خاک؟
شرکتهایی که نرم افزارهای نظارتی را توسعه میدهند اغلب بر پتانسیل کارفرمایان برای ردیابی تندرستی تأکید میکنند. ما نباید این کار را خیلی راحت رد کنیم. مثلاً آیا ممکن است که در مواردی اتفاق بیفتد که کارگران ناراضی یا افسرده باشند و این یک کارفرما را قادر به واکنش مناسب کند؟ آیا حتی میتوان کسی را دید که متمایل به خود کشی است و کمک کنیم به تحریک یک مداخله حیاتی؟به طور یکسان، ممکن است برخی از کاربردهای فناوری جدید نسبت به روشهای موجود کمتر اعتراض در بر داشته باشند. اگر از هوش مصنوعی برای نظارت بر حالات صورت و یا سنجش گرایش از لحن صدای شما استفاده شود، ممکن است در مقایسه با یک مدیر انسانی تعصبات کمتری داشته باشد. همان طور که نمیتوانید اختراع بمب اتم را برگردانید، نمیتوانید به راحتی فناوری نظارت را به جعبه آن برگردانید. هوش مصنوعی بر اساس این که احساس تهدید میکند یا شما را دوست ندارد قضاوت نمیکند و مطمئناً نسبت به شما احساس شهوانی نخواهد داشت. اینها درست چیزهایی است که کارگران میتوانند یاد بگیرند که از مزایای آنها به نفع خود استفاده کنند.
همچنین، فراموش نکنید که هدف اصلی نظارت بر کارکنان، تولید بیشتر آنها است. اگر بدانند که احتمالاً نظارت میتواند بهرهوری آنها را بهبود ببخشد، آنها واقعاً مایل هستند که برای نوعی نظارت بر فناوری پیشرفته ثبت نام کنند. برای مثال، اگر این روشها راههای کسب درآمد بیشتر برای هر ساعتی که کار میکنند را نشان دهد، ممکن است برای آنها جذاب باشد. ممکن است در اینجا این قیاس وجود داشته باشد که وضعیت مشابه آن است که ورزشکاران از مانیتورهای مختلفی برای بهبود عملکرد خود استفاده میکنند.
اگر مردم در مکانهای کاری، به نحوی کافی تولید کنند، قاعدتاً باید بهرهوری اقتصادی ملی و حتی جهانی افزایش یابد. این همان چیزی است که رشد اقتصادی را به دنبال دارد، که سپس منجر به دستمزد بالاتر، سود بیشتر و سرمایه گذاری بیشتر در مشاغل و نوآوری میشود.
تصویر: مناسبتر، شادتر، بهرهورتر. ماریاریتا پاولیوک
منبع: دوگلاس بامفورد - University of Oxford