عزاداری از کجا آغاز شد؟
مسیری که آن رسول رحمت برای امت اسلامی ترسیم و تخطیط کرده بود ، به یکباره واژگون شد و بدعتی در جانشینی پیامبر مهربانی ها صورت پذیرفت، که مسیر توحید را در غبار غلیظی از گمراهی قرار داد و در حقیقت این همان عزاییست که باید برای آن گریست.آنقدر این عزا خودنمایی کرد که اهل مدینه به امام علی گفتند به فاطمه بگو یا شب گریه کند و یا روز تا آنکه آن سرور زنان بهشتی بیت الاحزان را ماتم سرای خویش نمود و در کنار این مویه های سخت و جانکاه به مسجدالنبی آمد و خطبه ای ایراد فرمود که آن خطبه منشور دفاع جانانه و جاودانه از ولایت کبری شد ، پس زهرای مرضیه نیز به ما یاد داد در میدان عقیده باید حق را گفت و بر تمام مظلومیت باید مویه کرد و گریست.
زهرای مرضیه پس از مدت زمانی کوتاه یعنی به درازای پر پر شدن یاسی کبود به دیار باقی شتافت و شهادت او داستان مسجل تاریخ گشت و بدینسان فصل دیگری در اقامه اندوه و ماتم بر اهلبیت آغاز شد، این بار مجلس روضه برای زهرای مرضیه ، چند گریه کن بیشتر نداشت، یعنی امام علی ، امام حسن ، امام حسین ، زینب و ام کلثوم !! اگر زمانی غریب دست می داد سلمان و مقداد و عمار و ابوذر نیز به این مجلس راه می یافتند.
سالها گذشت تا آنکه در سال 40 هجری قمری، مولی الموحدین و امیر المومنین با شهادت خویش باب دیگری در مظلومیت و شهادت را افتتاح نمود ، غربت اهل بیت، سایه سنگینی یافت، حوزه مویه کنندگان گسترش یافت ، اندوه بسی سنگین بود! چرا که حتی نمی توانستند مزار مبارک آن حضرت را به کسی نشان دهند ! ناگزیر آن مزار روحانی تا زمان هارون الرشید پنهان بود ، تا آنکه آهوانی ، راز آن مزار را بر ملا ساختند.
اوج مظلومیت به آنجا رسید که معاویه آزاد شده خاندان رسالت در هر کوی و برزن به شماتت و بی حرمتی به آن ولی بزرگ خدا فرمان می داد تا آنجا که مردمان می گفتند: « اللهم ان اباتراب قد الحد فی دینک » و برای تقرب به خدا، آن بزرگوار را سب می نمودند که رحمت خدا از آنان بریده باد.
این رخداد؛ یعنی دشمنی با خدا و شماتت به توحید ، که پس از شهادت امیرالمومنین ، حادث شد ، رنجنامه ای است که هر آزاده ای باید برای آن خون بگرید.
یعنی زمانه ای بود که می گفتند علی و معاویه ! یعنی آنقدر امور مشتبه گردید که مردمان نمی توانستند حق را از نا حق تشخیص دهند.
جنایت ها یکی پس از دیگری خود می نمود، پیکر مطهر حضرت سبط اکبر، امام حسن مجتبی به فرمان عایشه بر فراز دوش علویان تیرباران می شود.
عبدالله بن عباس در دفاع از دردانه پیامبر به میدان می آید و می گوید: تجملت تبغلت و ان عشت تفیلت ............ لک التسع من الثمن و فی الکل تصرفت.
یعنی ای .....؛ روزی سوار بر شتر سرخ مو شدی و جمل را راه انداختی و اینک سوار بر قاطر شده ای ! اگر چند صباحی دیگر زنده بمانی حتماً سوار بر فیل خواهی شد (و غائله دیگری را به پا خواهی کرد)، سهم تو از مال پیغمبر 9/1 از 8/1 است .
یعنی بقیه اموال، مال فاطمه و فرزندانش می باشد، اما تو در همه آن اموال تصرف کرده ای! گویا آن زن خود را متولی تمام اموال پیامبر می دانست و بدین سبب نگذاشت که امام مجتبی در کنار پیامبر دفن شود و باید پرسید: این همه مظلومیت گریه ندارد؟
حدود ده سال از این رخداد سخت و جانکاه گذشت و ناگاه بزرگترین جنایت تاریخ بشریت رخ نمود! آن هم کجا؟ در پایتخت بلاد اسلامی ! چه کسی را و چگونه شهید کردند ؟ حسین دردانه دیگر پیامبر رحمت ؟ سر از بدن مبارکش از قفا جدا می شود ! توسط چه کسی ؟ آزاده شده پیامبر رحمت !
حضرت ابا عبدالله الحسین به همراه 72 تن از یارانش که عده ای از آنان صحابی رسول الله نیز بودند در صحرای تفتیده کربلا، توسط ابناء الطلقاء به مسلخ رفتند و همگی شهید شدند، پیکر هایشان لگدمال سم اسبان شد!
خاندان و اهلبیتش که نوادگان پیامبر بودند به اسارت رفتند! از این وادی به وادی دیگر و از این دیار به دیاری دیگر ، با شترهای بدون کجاوه، که گاهی به خاطر خستگی های راه و نیم راه و مرارت های بسیار، از فراز شتر به زیر می افتادند و محمل ها در منزل ها می افکندند. آیا نباید بر این جنایت بزرگ گریه کرد و مو پریشان نمودو گریبان چاک داد؟
پس تعزیه واقامه عزا بر اهلبیت پیامبر به عنوان بزرگترین ارکان خلقت و احیاء این شعائر، با اندیشه های حقه شیعه و اسلام پیوندی نا گسستنی دارد ،که این نیز مزید علتی دیگر است در اقامه عزا بر سید الشهداء.
پس همانگونه که در کتب معتبر همچون کامل الزیارات آمده و خودحقیر نیز از استاد معظم و مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی دام ظله العالی شنیده ام که فرمودند: به طرق معتبره که اگر نگوئیم به حد تواتر رسیده حتما به درجه استفاضه رسیده است که ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین فرموده اند: «من بکی او ابکی او تباکی فی مصیبة الحسین وجبت له الجنة »
یعنی هر کس خود گریه کند یا کسی را بگریاند و یا حتی تظاهر به گریه کردن نماید در اندوه و مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین ، بهشت بر ا و واجب می شود.این کلام از منبعی (ائمه هدی) صادر شده که لا ینطق عن الهوی یعنی، به عبث سخن نمی گویند.
پس رمز عزاداری و گریه بر اباعبدالله الحسین و اهلبیت علیهم السلام با آنچه که بیان گردید ، روشن و مبرهن شد و می توان گفت گریه در عزای حضرت اباعبدالله الحسین و اقامه مجلس عزا ، برای اباعبدالله الحسین علیهم السلام، خود موضوعیت داشته و چه بسا حاکم بر سایر امور است و سرفصلی است فقهی، همانگونه که از قول مرحوم آیه الله بهاءالدینی نقل می کنند که ایشان می فرمودند این جریان ، فراتر از فقه است و خود سرفصلی نو و ویژه را می طلبد.
مشابه این مطلب را حقیر نگارنده از مرحوم آیت الله صدرالدین حائری شیرازی (ره) رییس فقید حوزه علمیه شیراز نیز شنیده ام ، یعنی عشق حسین فقهی ویژه می طلبد.
توضیح مطلب اینکه : مثلا لطم و سینه زدن در عزاء هیچ کس جایز نیست و گریبان چاک دادن نیز همینطور! اما در عزاء حضرت اباعبدالله الحسین جایز است و اشکالی ندارد و این فتوای عموم فقهای شیعه است.
مع الوصف نمی گوییم در مجالس عزاء امام حسین هر منکری را مرتکب شویم و به حساب آقا بگذاریم. آنچه گفتنی است این مطلب است که قبل از طرح مباحث اینچنینی، پرداختن به بحث اقامه عزاء و احیاء شعائر و مطلوبیت و اثر گذاری آن، در توسعه فضای دینی و انسانی اهمیت بیشتری دارد، در عین حال؛ این مجالس آفت شناسی شده و آفت ها را از آن دور کنیم ، باب دروغ را ببندیم، جلوی دروغگویان و غالیان را با اهرم های مختلف قهری و ارشادی بگیریم ، نگذاریم احیاء این سنت موجب ارتکاب ایذاء و اذیت عمومی شود.
باید بدانیم هدف غایی از مشارکت در این مجالس درک محضر الهی است نه چیز دیگر و حضرت حسین را در سلسله ولایة الله ببینیم و این اهمیت دیگری است که گریه بر اباعبدالله الحسین را بر ما می نمایاند و شاید به همین جهت است که حضرت حسین را ثارالله و ابن ثاره ، خون خدا فرزند خون خدا می گویند.
در اینجا مناسب است به برخی روایاتی که در این باب وارد شده نظری بیفکنیم. من باب مثال روایت مفصلی از ریان بن شبیب در کتاب "عیون اخبار الرضا(علیه السلام)" می باشد که در فرازی از آن می فرماید :
1 - دخلت علی الرضا علیه السلام فی اول یوم من المحرم .....قال علیه السلام؛ یا ابن شبیب ان کنت باکیا لشی ء فا بک للحسین بن علی بن ابی طالب علیهما السلام ، فا نه ذبح کما یذبح الکبش ، وقتل معه من اهل بیته ثمانیه عشر رجلا ما لهم فی الارض شبیهون ، ولقد بکت السموات السبع والارضون لقتله...... یا ابن شبیب ان سرک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین بن علی علیهما السلام فقل متی ذکرته : یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما ، یا ابن شبیب ان سرک ان تکون معنا فی الدرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا وافرح لفرحنا، وعلیک بولا یتنا.
یعنی ای پسر شبیب ! اگرگریه می کنی، برای حسین بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) گریه کن، که اورا مانند گوسفندی ذبح کردند و او را با هجده نفراز اهل بیت او شهید نمودند که هیچ یک از آن ها در روی زمین شبیه ومانندی نداشتند و به راستی گریستند برای شهادت حسین(علیه السلام) آسمان های هفتگانه و تمامی زمین ها . پسر شبیب اگر می خواهی مثل ثواب شهدای کربلا را داشته باشی ، هر گاه که مصیبت آن حضرت را یاد می کنی بگو. « یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما » یعنی ای کاش من با شما می بودم وبه فوز عظیم نایل می گشتم.
حضرت رضا (علیه السلام) می فرمایند :ای پسر شبیب ! اگر می خواهی با ما باشی در بلندای بهشت جاویدان ، برای اندوه ما اندوهناک وبرای شادی ما شاد باش.بر تو باد به ولایت و دوستی ما.
2 - قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «یا فاطمة! کل عین باکیة یوم القیامة، الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکة مستبشرة بنعیم الجنة.
یعنی: ای فاطمه سلام الله علیها! هر چشمی در روز قیامت گریان است، مگر چشمی که برای مصیبتحسینعلیه السلام گریه کرده باشد که به وسیله نعمتهای بهشتخندان و شادمان خواهد بود .»
3 - قال رسول الله صلی الله علیه وآله: «الا و صلی الله علی الباکین علی الحسین رحمة و شفقة یعنی : آگاه باشید که خداوند بر گریه کنندگان برای حسین علیه السلام، از روی رحمت و مهربانی درود میفرستد .»
در خاتمه ذکر این مطلب شایسته است که چنانچه قرار است گریه بر مصائب حضرت اباعبد الله الحسین را نهادینه نماییم ، فقط با اقامه مجالس روضه بر حضرت ابا عبدالله الحسین و تاسیس هیآت و تکایا امکان پذیر است.
پس اقامه این مجالس به جهت تداوم دین مداری ، ضروری به ذهن می رسد و گویا میان وجود اجتماعات حسینی و روضه ها و تداوم و بقا مردم در خط توحید حقیقی ،ملازمه ای برقرار گردیده است، اجتناب ناپذیر.
پس از بیان اهمیت و جایگاه اقامه عزا و گریه بر اهلبیت ، احیای مجالس روضه ، تاسیس حسینه ها و تکایا به این جهت و روشنگری در این خصوص، نوبت به آفت شناسی آن می رسد، ضمن آنکه باید دانست آنچه غیرت حسینی و ولایت فاطمی را در دلهای ما روشن و با حرارت نگه داشته است همین مجالس حسینی و فاطمیه است و محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است .