مؤمنان، کافران و گناهکاران پیش می روند تا سرانجام اهل ایمان در بهشت و جهنمی ها در جهنم مستقر می شوند. آنان که به رهبران آسمانی لبیک گفتند در دارالسلام به سر می برند، اما جهنمیان غرق در قهر و غضب بی انتهای الهی می شوند و هر آنچه را در دنیا از عذاب اهل عصیان شنیده بودند در آن جا به چشم می بینند و با گوشت و پوست خود لمس می کنند در آن جا هم زقوم را درک می کنند و هم آتش را و همه عذاب های دردناکی که تصورش نیز برای انسان در دنیا سخت است؛ در چنین شرایطی آن ها که روزگار دنیا و فرصت های آن را سوزانده اند برای خلاصی از آتش سوزان آخرت دست به دامن خدا شده و از او طلب بازگشت به دنیا می کنند آن ها که اکنون وعده های پیامبران را به چشم می بینند و به راستی آن ها ایمان آورده اند خطاب به خدا و می گویند:«یا لَیْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛[1]اى کاش باز گردانده مى شدیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمى کردیم، و از مؤمنان مى بودیم!» آن ها حتی از گذشت بدون آزمون سخن نمی گویند بلکه تنها درخواست آن ها این است که فقط یک بار دیگر فرصت امتحان به آن ها داده شود تا بلکه عاقبت سیاهشان به روشنی و سپیدی روی بیاورد.
احتجاج با شیطان
آنان به هر دری می زنند تا نجات یابند. فرافکنی اولین راهی است که اهل جهنم پیش می گیرند و تلاش می کنند تا برای اعمال مجرمانه خود در دنیا مقصری غیر از خود پیدا کنند؛ آن ها نخست شیطان را به عنوان مجرم ردیف اول معرفی می کنند و خطاب به او می گویند این بلایی است که تو بر سر ما آورده ای اما شیطان که همه قواعد بازی را به خوبی می داند به دفاع از خود پرداخته و می گوید :«إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ؛[2]«خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنا بر این، مرا سرزنش نکنید خود را سرزنش کنید!» این پاسخ از طرف شیطان اگر چه باری از شیطان سبک نمی کند اما واقعیتی است که قاضی عادل محکمه قیامت، یعنی خدا نمی تواند آن را نادیده بگیرد چرا که انسان در پذیرش هرکدام از این دو وعده مختار بوده و با اختیار خود وعده پوچ شیطان را بر وعده خدا ترجیح داده است.به دنبال لحظه ای آسایش
اهل جهنم که از فرار از عذاب مایوس شده اند تلاش می کنند تا لااقل برای یک روز از این عذاب دردناک رهایی پیدا کنند و روزی را آرام بگیرند به همین دلیل به نگهبانان جهنم مراجعه می کنند و از آنان می خواهند واسطه شوند تا خدا فقط یک روز عذاب را از آنان بردارد، ولی باز هم پاسخ منفی می شنوند:« وَ قالَ الَّذینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ الْعَذابِ*قالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا بَلى قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إِلاَّ فی ضَلالٍ؛[3]و آنها که در آتشند به مأموران دوزخ مىگویند: «از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد!»،آنها مى گویند: «آیا پیامبران شما دلایل روشن برایتان نیاوردند؟!» مى گویند: «آرى!» آنها مى گویند: «پس هر چه مىخواهید (خدا را) بخوانید ولى دعاى کافران جز در ضلالت نیست!»پس از آنکه از همه جا نا امید شدند به خود خدا مراجعه می کنند و می خواهند خودش کاری کند، اما چنین پاسخ می شنوند:«أَ لَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلى عَلَیْکُمْ فَکُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُونَ؛[4]آیا آیات من بر شما خوانده نمىشد، پس آن را تکذیب مى کردید؟!» آنان به بدبختی و گمراهی خود اعتراف میکنند و چنین درخواست می نمایند:« رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ؛[5]پروردگارا! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعاً ستمگریم.» اما جوابی تحقیرآمیز می شنوند که:« قالَ اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ؛[6]مىگوید: «دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید!»
جمله" اخسئوا" که به صورت فعل امر است معمولا براى دور کردن سگ به کار مى رود، و هر گاه در مورد انسانى گفته شود به معنى پستى او و مستحق مجازات بودن است.
چرا خدای غفار و رئوف و رحمان و رحیم این قدر عصبانی است و این گونه تحقیرآمیز با آنان برخورد می کند؟ در پاسخ باید گفت اولا آن صفات برای دنیا بود، خدا در دنیا راه توبه را برای همه باز گذاشته و هر کس با توبه حقیقی به سوی خدا باز گردد، او کریمانه قبول می کند و گناهان را از پرونده او پاک کند، بلکه به حسنه تبدیل می کند و این رحمت عام شامل حال همه بندگان است.
دوم آن که خدا حجت را بر همه تمام کرد تا :«لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ؛[7] تا آنها که هلاک (و گمراه) مىشوند، از روى اتمام حجّت باشد و آن ها که زنده مى شوند (و هدایت مى یابند) از روی حجت باشد.»
سوم آن که این ها در دنیا با مؤمنان بد رفتاری نموده و آنان را تحقیر و تمسخر می کردند، لذا خداوند به یاد آنان می آورد که در دنیا چگونه مؤمنان را تمسخر می کردند و امروز به سزای آن مورد تمسخر و تحقیر قرار می گیرند.
در آیه دیگر می فرماید هنگامی که جهنمی ها وارد جهنم می شوند از شدت غصه فریاد می زنند:« رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذی کُنَّا نَعْمَلُ؛[8]پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحى انجام دهیم غیر از آن چه انجام مى دادیم!» اما در پاسخ می شنوند که شما نه سرمایه عمر را ارج نهادید و نه به حرف رسولان الهی گوش سپردید، پس شایسته این عذابید:«أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فیهِ مَنْ تَذَکَّرَ وَ جاءَکُمُ النَّذیرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمینَ مِنْ نَصیرٍ؛ آیا شما را به اندازه اى که هر کس اهل تذکّر است در آن متذکّر مىشود عمر ندادیم، و انذارکننده (الهى) به سراغ شما نیامد؟! اکنون بچشید که براى ظالمان هیچ یاورى نیست!»
خلاصه آن که اهل عصیان از گروه هایی هستند که در آخرت پاسخی به تمنای آن ها داده نمی شود و باید آن چه را در دنیا کشته اند درو کنند و حاصل اعمال خوب و بد خود را ببینند.
پینوشت:
[1]. انعام،27.
[2]. ابراهیم،22.
[3]. غافر،49و50.
[4]. مؤمنون،105.
[5]. مومنون،107.
[6]. مومنون،108.
[7]. انفال،42.
[8]. فاطر،37.