دانش هاى حديثى؛ گذشته ، حال ، آينده (3)

استاد عبدالهادى فضلى (كه كتابش به سال 1416 قمرى چاپ شد) مى گويد اين دانش (درايه), نام هاى متعدّد دارد, چون: علم الحديث, دراية الحديث, مصطلح الحديث, قواعد الحديث و اصول الحديث, و سپس اضافه مى كند كه: كلّها...
دوشنبه، 21 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دانش هاى حديثى؛ گذشته ، حال ، آينده (3)
دانش هاى حديثى؛ گذشته ، حال ، آينده (3)
دانش هاى حديثى؛ گذشته ، حال ، آينده (3)

نویسنده : مهدى مهريزى




استاد عبدالهادى فضلى (كه كتابش به سال 1416 قمرى چاپ شد) مى گويد اين دانش (درايه), نام هاى متعدّد دارد, چون: علم الحديث, دراية الحديث, مصطلح الحديث, قواعد الحديث و اصول الحديث, و سپس اضافه مى كند كه:
كلّها تعنى معنى واحداً.35
وى در تعريف اين دانش, سخن علاّمه شيخ آقا بزرگ تهرانى را مى پذيرد كه: هو العلم الباحث فيه عن الأحوال و العوارض اللاحقة لسند الحديث.36
و تفاوتى كه ميان اين دانش با علم رجال مى گذارد, چنين است:
علم الرجال يدرس حال الراوى من حيث التوثيق و اللاتوثيق… و علم الحديث يدرس حال الرواية من حيث الإعتبار و اللاعتبار .37
در ميان اهل سنّت نيز نوشته هاى جديد , بسيارند. در اين جا تنها تعريف علوم حديث را در دو نمونه از اين كتاب ها مرور مى كنيم.
صبحى صالح در علوم الحديث و مصطلحه (كه به سال 1378 قمرى نگارش يافته) مى گويد علم الحديث داراى دو بخش است: علم الحديث روايتاً كه به نقل و ضبط و كتابت احاديثْ اختصاص دارد و علم الحديث درايتاً كه:
مجموعة من المباحث و المسائل يعرف بها حال الراوى والمروى من حيث القبول والردّ.38
وى پس از شرح اين تعريف مى گويد: و يطلق العلماء على علم الحديث درايةً اسم «علم أصول الحديث».39
دكتر محمد عجاج الخطيب (كه كتابش را به سال 1387 قمرى /1966م, تأليف كرده), مانند پيشينيانش , علم الحديث را به «روايةً» و «درايةً» تقسيم نموده و همان تعاريف را برگزيده است.40 ليكن نكته اى كه اضافه كرده, اين است كه:
و قد أطلق علماء الحديث على علم الحديث درايةً اسم «علوم الحديث» و اسم «مصطلح الحديث» و اسم «أصول الحديث»، و كلّها أسماء لمسمّى واحد, و هو مجموعة القواعد و المسائل التى يعرف بها حال الراوى و المروى من حيث القبول والردّ.41
آنچه تا اين جا بدان اشاره شد, نشان دهنده پاره اى تحوّلات در بررسى حد و رسم علم الحديث است. آنچه در اين مرورْ مشهود بود, بدين قرار است:
1. برخى از نويسندگان شيعى و اهل سنّت, واژه هاى علم الحديث, اصول الحديث, دراية الحديث, علم الحديثِ درايةً, قواعد الحديث و مصطلح الحديث را به يك معنا گرفته اند, مانند عبدالهادى فضلى و محمد عجاج الخطيب. در حالى كه گروهى ديگر, اين نظر را نقد مى كنند و آن را نوعى خلط مرزهاى علوم مى دانند, مانند استاد مدير شانه چى.
2. تعريف هاى اين دوره در ميان اهل سنّت, تثبيت تعاريف مرحله سوم است و در ميان شيعه نيز همان تثبيت است, به اضافه پاره اى تشويش ها.

پديده هاى نو در عرصه حديث پژوهى

از اين امر كه بگذريم, در دوره معاصر با پديده هايى ديگر در عرصه هاى حديث پژوهى مواجه هستيم كه در گذشته مطرح نبودند و عالمان امروز, بدانها توجه كرده اند:
يك. تلاش رَوشمند در پژوهش و تدوين تاريخ حديث.
بررسى تحولاتى كه بر حديثْ گذشته است, اسباب و علل افزايش و كاهش در حديث, مناهج تحقيق و روش هاى خاصّ محدّثان, و… امورى هستند كه توجه تامّى در اين برهه بدانها شده است. برخى آثار كه در اين زمينه مى توان ياد كرد, عبارت اند از:
تاريخ الحديث و مناهج المحدّثين, محمد نادى عبيدات;
تاريخ السنة المشرفة, اكرم ضياء العُمرى;
تاريخ حديث شيعه, مجيد معارف;
تاريخ عمومى حديث, مجيد معارف;
مُسنَد نويسى در تاريخ حديث, سيد كاظم طباطبايى;
سير حديث در اسلام, سيد احمد ميرخانى;
دو. پژوهش و تحقيق در تاريخ علوم حديث.
در اين زمينه مى توان از تاريخ فنون الحديث, نوشته محمد عبدالعزيز الخولى ياد كرد.
سه. تدوين كتاب هايى با عنوان مصطلح الحديث ،
كه حقيقتاً فرهنگْ نامه ی واژه هاى به كار رفته در حوزه دانش هاى حديثى اند. اين قبيل آثار, به صورت الفبايى يا موضوعى, به صورت تجريدى يا تطبيقى, اصطلاحات به كار رفته در رشته هاى حديث را بررسى كنند.
در اين زمينه مى توان از اين آثار ياد كرد:
معجم مصطلحات الحديث, سليمان مسلم الحرش;
نظم الدرر فى مصطلح علم الأثر, احمد فريد;
تيسير مصطلح الحديث, محمود الطحان;
چهار. گردآورى و تدوين اجازات محدّثان.
در اين زمينه نيز مى توان به آثار زير , اشاره كرد:
الاجازة الكبيرة , السيد عبداللّه الموسوى الجزائرى;
اجازات الحديث التى كتبها شيخ المحدّثين المجلسى, السيد احمد الحسينى;
المسلسلات فى الاجازات; السيد محمود المرعشى;
الوجيز فى ذكر المُُجاز و المُُجيز; ابو طاهر احمد بن محمد السلفى;
الوجازة فى الاجازة, محمد شمس الحق العظيم آبادى.
پنج. بجز اينها ,
پرسش هاى جدّى و جديدى كه روياروى حديث و سنّت قرار گرفته اند نيز در خور درنگ اند; پرسش هايى كه با كليّت حديثْ سر و كار دارند و به طور طبيعى بايد در دانش برترى جاى گيرند, مانند:
1ـ رابطه قرآن و حديث
2ـ ارتباط علوم حديث با ساير علوم اسلامى
3ـ روش و منهج حديث پژوهشى
4ـ حدود و قلمرو دانش هاى حديثى
5ـ تأثير و تأثّر سنّت با ديگر فرهنگ ها
6ـ اسباب اختلاف احاديث و….
اينك, با توجه به عرصه هاى گشوده شده در برابر حديث و دانش هاى گذشته و رايج, چگونه بايد دانش هاى حديثى را طراحى كرد كه ضمن حفظ ارتباط منطقى ميان شاخه ها و اجزا, بتوان فراگيرى (جامعيت) آنها را نيز حفظ كرد؟ اين, پرسشى است كه بايد بدان پرداخت.

آينده دانش هاى حديثى

روشن است كه به آسانى و سادگى نمى توان در اين عرصه گام برداشت; ليك از آن رو كه هر طرح تازه بايد از نقطه اى شروع شود تا پژوهشگران به اصلاح و تكميلْ بپردازند, پيشنهاد اوّليه خود را براى علوم حديث, بدين شكلْْ عرضه مى داريم:
يك. تاريخ حديث
دو. فلسفه علوم حديث
سه. دانش هاى نظرى حديث
1ـ ارزيابى اسناد (سند)
2ـ فقه الحديث (متن)
چهار. دانش هاى تطبيقى حديث
1ـ دانش هاى سندى: رجال, جرح و تعديل
2ـ دانش هاى متنى: غريب الحديث, مختلف الحديث, علل الحديث
پنج. دانش هاى معين
1ـ اصطلاحات
2ـ اجازات
3ـ فراگيرى و نشر حديث(التحمّل والأداء)
اينك توضيحى اجمالى براى هر يك از عناوين مى آوريم:

يك. تاريخ حديث

در اين رشته, سير حديث از ابتدا تا كنون, چگونگى كتابت و تدوين و تبويب حديث, گسترش حديث, مكتب هاى حديثى, و مسائلى از اين دست, بررسى مى گردد.
همچنين در اين رشته, تاريخ علوم و فنون مربوط به حديث و چگونگى پيدايش و گسترش آنها مورد تجزيه و تحليل قرار مى گيرد.

دو. فلسفه علوم حديث

در اين رشته, حديث و دانش هاى مربوطش, از منظر بيرونى مورد مطالعه و پژوهش قرار مى گيرد. اين رشته, در صدد يافتن پاسخ پرسش هايى از اين دست است:
1ـ رابطه قرآن و حديث
2ـ ارتباط حديث و علوم حديث با ساير علوم اسلامى
3ـ روش و منهج حديث پژوهى
4ـ حدود و قلمرو دانش هاى حديث
5ـ تأثير و تأثّر سنّت و ديگر فرهنگ ها

سه. دانش هاى نظرى حديث

در اين رشته, دانش هاى پيرامونيِ حديث در دو جنبه سند و متن, مورد پژوهش و ارزيابى قرار مى گيرند.
اين رشته, خود داراى دو شاخه كلّى است: ارزيابى اسناد و فقه الحديث. در علم ارزيابى اسناد, چگونگى ارزيابى اسناد روايت و مصادر حديثى, مورد بررسى قرار مى گيرد.
شيوه هاى جديد ارزيابى سند, ارزيابى سند بر پايه نقد متن و مسائلى از اين دست نيز در اين شاخه جاى دارند.
در فقه الحديث, قواعد عمومى و اختصاصى فهم و تفسير روايات, مورد بررسى قرار مى گيرد.

چهار. دانش هاى تطبيقى حديث

آنچه در بخش سوم گذشت, اگر با تطبيق بر روايت ها انجام گيرد, دانش تطبيقى ناميده مى شود. اين بخش از دانش هاى حديثى, چنان كه در صفحات پيشين گذشت, با سابقه ترين است.
اين رشته نيز در دو حوزه سند و متن, قابل پژوهش است. در بخش سند, علم رجال و جرح و تعديل قرار مى گيرد و در بخش متن, غريب الحديث, مختلف الحديث و علل الحديث جاى دارد.

پنج. دانش هاى معين

اين دانش ها در جنب رشته هاى اصلى حديثْ قرار مى گيرند و مى توانند در دستيابى بدانها و يا تكميل آگاهى ها سودمند باشند, مانند مصطلحات, اجازات و….
اميد كه محققان و پژوهشگران, با ارائه نقدهاى عالمانه و يا طرح هاى نو, در تكميل اين طرحْ مدد رسانند, تا آينده علوم حديث, بر روالى منطقى و درستْ شكل گيرد.

پي نوشت :

35. أصول الحديث, ص9.
36. همان, ص11.
37. همان, ص13.
38. علوم الحديث و مصطلحه, ص106.
39. همان.
40. أصول الحديث, ص8 ـ7.
41. أصول الحديث, ص9.

منبع:www.hadith.net




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط