ارتباط بین داستان های قرآن و اهداف سوره‌ ها

نکته ای که وجود ارتباط بین داستان های قرآن و اهداف سوره‌ ها را اثبات می‌کند، حکمتی است که در تکرار قصص قرآنی نهفته است. در بسیاری از این داستان‌ها قهرمان داستان و حادثه مربوطه یکی است و تنها الفاظ و عبارات آن تفاوت کرده است.
يکشنبه، 18 خرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارتباط بین داستان های قرآن و اهداف سوره‌ ها

داستان موسی علیه السلام و عالم

داستان موسی علیه السلام و عالم از زاویه ای به بی ارزشی دنیا می پردازد. قصه موسی و عالم نشان می‌دهد که این زینت زودگذر دنیا که اینان (دنیاداران) بدان مشغول شده‌اند متاعی است که نقش آن تا روزی معین است. پس از دیدن تمتعات آنان از زندگی، مؤمنین نباید دچار ناراحتی شوند. چون در ماورای این ظاهر یک باطنی است و در مافوق آنان مشیت الهی قرار داد. پس یادآوری داستان موسی و عالم گویی برای اشاره به این است که این حوادث و وقایعی که بر وفق مراد اهل دنیا جریان می‌یابد تأویلی دارد که به زودی بر ایشان روشن خواهد شد و آن وقتی است که مقدرات الهی به نهایت اجل خود برسد.
 

داستان ذوالقرنین

در پایان سوره «کهف» داستان ذوالقرنین بیان شده است که به لطف و رحمت الهی بر شرق و غرب عالم حکومت داشت و زینت زمین در اختیار او بود، ولی از این زینت و قدرت در مسیر الهی و خدایی استفاده کرد. پاری ستمدیدگان و مظلومان می شتافت و قدرت الهی خویش را وسیله‌ای برای نجات بندگان قرار می داد. بدین ترتیب می بینیم که داستان پردازی های قرآن در خدمت اغراض سوره‌ها قرار دارد و همگی یک مسیر مشخص را طی می‌کنند تا اهداف و مقاصد آن را بیان کرده و بر جان و دل مؤمنان بنشانند.
 

چگونگی تکرار یک قصه در چند سوره

نکته ای که وجود ارتباط بین داستان های قرآن و اهداف سوره‌ ها را اثبات می‌کند، حکمتی است که در تکرار قصص قرآنی نهفته است. در بسیاری از این داستان‌ها قهرمان داستان و حادثه مربوطه یکی است و تنها الفاظ و عبارات آن تفاوت کرده است. مانند داستان مبارزه موسی با ساحران فرعون و ایمان آوردن ساحران و یا داستان حضرت آدم و از این قبیل. در این گونه موارد تنها چیزی که می‌تواند این تکرار را توجیه نماید و حکمت آن را ترسیم کند توجه به اهداف و مقاصد سوره است. زیرا عبارت پردازی هر داستان دقیقا بگونه‌ای انتخاب می‌شود که هدف و مقصود اصلی سوره را تقویت یا تبیین کند. با ذکر یک مثال این موضوع آشکارتر می‌گردد.
 
داستان حضرت نوح در نه سوره قرآن یعنی سوره‌های قمر، اعراف، شعراء، یونس، هود، صافات، مؤمنون، عنکبوت و نوح ذکر شده است و در هر سوره به طرز زیبایی در خدمت اهداف و اغراض سوره قرار دارد. و عبارات آن در هر موقف به گونه‌ای انتخاب شده تا یکی از جلوه ها و ابعاد غرض سوره را به نمایش بگذارد.
 
سورۂ قمر
این سوره با آیات کوتاه و قاطع خود با خشم و عتاب از عذاب و عاقبت وخیم تکذیب کنندگان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خبر می‌دهد و به آنان هشدار می‌دهد که همان بلایی که بر سر اقوام سرکش دیگر آمد بر سر قوم قریش هم خواهد آورد. سپس داستان‌هایی را از قوم نوح، عاد، ثمود و لوط و دودمان فرعون و عذاب های دردناکی که به سبب تکذیب پیامبران بر سرشان آمده نقل می‌کند.
 
داستان حضرت نوح در همین راستاست و با عباراتی کوبنده، ابتدا به بیان مخالفت ها و تهمت های قوم نوح و سپس به کیفیت عذاب آن‌ها اشاره می‌کند و با دقت جزئیات نزول عذاب را تشریح می‌کند و می فرماید: پیش از اینان هم قوم نوح بنده ما را تکذیب کردند و گفتند دیوانه است و بازداشت شده پس نوح پروردگارش را خواند که خدایا من مغلوب شده ام مرا یاری کن ما هم درهای آسمان را با سیلاب گشودیم
 
سوره اعراف
این سوره درباره مسیر تاریخی پیمان بندگی است که خداوند از انسان‌ها گرفته است و نشان می‌دهد که اکثر امت های گذشته این عهد را شکسته و از یاد برده اند. در نتیجه وقتی پیامبری در بین آن‌ها مبعوث می‌شد و آیات و معجزاتی می‌آورد جز عده کمی دیگران به مخالفت با او بر می خواستند. در این سوره نیز داستان حضرت نوح مطرح شده است اما آیات مربوطه به گفتگوی نوح با قومش اختصاص دارد. در این آیات با لحنی آرام به محتوای رسالت حضرت نوح اشاره می‌شود و پس از نقل سخنان قوم نوح پاسخ آن‌ها را می‌دهد و در انتها به عاقبت شوم این قوم اشاره می‌کند، اما برخلاف سوره قمر جزئیات عذاب را بیان نمی‌نماید و فقط به طور گذرا می‌گوید: «آن‌ها نوح را تکذیب کردند ما هم او را نجات دادیم و قومش را غرق نمودیم.» این داستان نشان می‌دهد که  قوم نوح با رسالت او چگونه برخورد کردند و با چه استدلالی به تکذیب او پرداختند.
 
سوره شعراء
این سوره برای تسلی خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است تا به ایشان بگوید که امت های پیشین هم پیامبران خود را که با دلسوزی و محبت و بدون هیچ چشمداشتی به تبلیغ دین می پرداختند تکذیب کرده و به آزار آنان پرداختند. در این سوره داستان موسی، ابراهیم، نوح، هود، صالح، لوط، شعیب بدون رعایت ترتیب تاریخی ذکر شده است و از آنجا که تأکید بر زحمات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دلسوزی ایشان بوده است درباره آنان تعبیر عاطفی (أوهم) را به کار می برد.
 
داستان حضرت نوح نیز با همین سبک و سیاق و در راستای هدف اصلی سوره چنین ذکر شده است که: نوح به قومش می‌گوید: من فرستاده امین خدا هستم پس تقوا پیشه کنید و از من پیروی کنید و من از شما هیچ پاداشی نمی خواهم و پاداش من به عهده خداوند است. اما قوم او در پاسخ گفتند ما از تو تبعیت نمی کنیم زیرا افراد پست و فرومایه تو را احاطه کرده‌اند و به بهانه جویی پرداختند. نوح در پاسخ گفت: من این مؤمنین را از خود دور نمی کنم؛ آن‌ها نوح را تهدید کردند که اگر دست از دعوت خود برندارد او را سنگسار می‌کنند. نوح از خداوند خواست که او را از دست این قوم لجوج نجات دهد و بدین سان طوفان نوح نازل شد.
 
در این داستان بیشترین تأکید بر دلسوزی و زحمات حضرت نوح از یک طرف و لجاجت ها و بهانه جویی های قوم او از سوی دیگر است. این داستان برای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و مؤمنان موجب تسلای خاطر بوده، زیرا می دیدند که برخورد زشت مشرکان در اقوام گذشته هم تکرار شده است اما سرانجام پیروزی و نجات از آن اهل ایمان است.
 
منبع: ساختار هندسی سوره‌های قرآن، محمد خامه‌گر، صص246-241، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط