عوامل ناامیدی فردی به عوامل درونی و بیرونی تقسیم میشوند. از جمله عوامل درونی برای ناامیدی فردی میتوان به ضعف در برابر عوامل طبیعى، احساس پوچى، بدگمانی و خیالات واهی، دنیاپرستى و ترس از مرگ اشاره کرد.
عوامل بیرونی مانند گذشته تاریک، آینده تاریک و ناسپاسی از شخص نیز میتوانند موجب ناامیدی در فرد شوند. اما مهمتر از ناامیدی فردی که تنها بر یک نفر یا تعداد محدودی از افراد مرتبط با او تأثیرگذار باشد، ناامیدی اجتماعی است که ویرانگر آینده اجتماع خواهد بود.
ناامیدی اجتماعی ناامیدی متراکم در طیف گستردهای از جامعه است که از واقعیتهای نامطلوب موجود در جامعه نشأت گرفته است. در متون دینی و موضوع چگونگی رفتار حاکمان با مردم، نمونههای متعددی از این عناصر یأسزا در جامعه بیان شده است. باید توجه داشت که احساس ناامیدی چیزی متفاوت با ناامیدی است. به عبارت دیگر برخی نا امیدیها، القائی هستند و برخی دیگر واقعی. اما آثار و تبعات منفی در هر دو وجود دارد.
القاء ناامیدی در جامعه
رفتار حاکمان تأثیر جدی بر مردم جامعه دارد. امام علی علیه السلام در روایتی میفرمایند: «النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ؛ [2] مردم، به دولتمردان خود شبیهترند تا به پدرانشان.» برخی رفتارهای خواسته یا ناخواسته مسئولین جامعه، احساس ناامیدی بر خلاف آنچه در واقع وجود دارد به جامعه القاء میکند و صرفاً حاوی پیامهای نگران کننده از طرف مسئولین است.این واقعه بیشتر در زمانی اتفاق میافتد که مسئول مورد نظر، دارای شخصیتی ناامید، ضعیف و ناکارآمد باشد. در این صورت است که بدون توجه به نقاط قوت و قدرت جامعه، رفتار همراه با ترس و ناامیدی او اثر خود را بر طیف گستردهای از جامعه خواهد گذاشت؛ حتی اگر دائم سخن از لزوم امیدواری بر زبان داشته باشد.
عدالت یعنی هر حقی را به صاحب آن بدهیم و تبعیض به معنای آن است که حق برخی را بدهیم و حق برخی دیگر را نه. با این توصیف، تبعیض نیز نوعی از بیعدالتی است.
ناامیدی واقعی اجتماعی
در بسیاری از موارد، چگونگی عملکرد دولتمردان یک جامعه سبب ایجاد ناامیدی واقعی در جامعه میشود. در اینجا به دو عامل مهم در ایجاد ناامیدی در جامعه اشاره میکنیم.خلف وعده
وعده یک مسئول جامعه دینی، انتظار به حقی را برای مردم جامعه به وجود میآورد که عمل نکردن به آن وعده موجب ناامید شدن مردم میشود. امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره میفرمایند: «الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى یَعِد؛ [3] کسى که چیزى از او خواستهاند تا وعده نداده آزاد است.» از این رو، وعدههای ناممکن و توخالی، تنها موجب بدبینی و ناامیدی مردم میشود.امام صادق علیه السلام در این باره میفرمایند: «مَنْ عَامَلَ النَّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَ حَدَّثَهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُمْ وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ یُخْلِفْهُمْ کَانَ مِمَّنْ حُرِّمَتْ غِیبَتُهُ وَ کَمَلَتْ مُرُوءَتُهُ وَ ظَهَرَ عَدْلُهُ وَ وَجَبَتْ أُخُوَّتُه؛ [4] هر کس در معامله با مردم ستم نکند، و در سخن گفتن با آنان دروغ نگوید، و در وعدههایش با آنان خلف و عهدشکنى نکند، پس وى از کسانیست که مردانگى و انسانیتش به حدّ کمال رسیده، و عدالتش آشکار گشته، و دوستى و برادرى با وى لازم آمده، و غیبت او حرام شده است.»
امام صادق علیه السلام، به سه مورد از ویژگیهای اخلاقی اشاره میکنند که اتفاقاً نبود هر کدام از آنها در دولتمردان موجب ناامیدی مردم خواهد شد. در اینکه ظلم و دروغ گویی مردم را ناامید میکند شکی نیست اما نباید نقش وعدههای تحقق نیافته را دست کم و نادیده بشماریم چرا که کارگزار یک جامعه با دادن یک وعده، وظیفهای را برای خود معین میکند که روی دیگر آن، انتظاری است که مردم از او دارند.
یعنی مردم روی وعده آن مسئول حساب کرده و به آن امید بستهاند پس هنگامی که آن را از دست رفته ببینند امیدشان و به همان نسبت، اعتمادشان به حکومت از بین میرود و در نهایت، انباشته شدن وعدههای محقق نشده موجب ناامیدی جامعه خواهد شد.
تبعیض و بی عدالتی
عدالت یعنی هر حقی را به صاحب آن بدهیم و تبعیض به معنای آن است که حق برخی را بدهیم و حق برخی دیگر را نه. با این توصیف، تبعیض نیز نوعی از بیعدالتی است. اجرای عدالت در جامعه نقش اساسی در اصلاح زندگی و امور مردم دارد.امام علی علیه السلام در مورد نتایج عدالت میفرمایند: «جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْعَدْلَ قَوَاماً لِلْأَنَامِ وَ تَنْزِیهاً مِنَ الْمَظَالِمِ وَ الْآثَامِ وَ تَسْنِیَةً لِلْإِسْلَام؛ [5] خدای سبحان عدالت را مایه برپایی انسانها [و ستون زندگانی آنها] و سبب پاکی از ستمکاریها و گناهان و روشنی چراغ اسلام قرار داده است.»
ایشان تا جایی بر عدم تبعیض تأکید دارند که حاضر شدند در ابتدای حکومت کوتاه خود با رد درخواست طلحه و زبیر در برخورداری بیشتر از بیت المال، جنگ بزرگی مثل جنگ جمل را بپذیرند. در واقع این جنگ، جنگ علیه تبعیض بود.
منطق حضرت علی علیه السلام در تقسیم منابع عمومی منطبق بر احکام اسلامی است؛ از این رو میفرمایند: «فَأَمَّا هَذَا الْفَیْءُ فَلَیْسَ لِأَحَدٍ فِیهِ عَلَى أَحَدٍ أَثَرَةٌ قَدْ فَرَغَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَسْمِهِ فَهُوَ مَالُ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ عِبَادُ اللَّهِ الْمُسْلِمُونَ وَ هَذَا کِتَابُ اللَّهِ بِهِ أَقْرَرْنَا وَ عَلَیْهِ شَهِدْنَا وَ لَهُ أَسْلَمْنَا وَ عَهْدُ نَبِیِّنَا بَیْنَ أَظْهُرِنَا فَسَلِّمُوا...؛ [6]
اما در باره این غنائم هیچ کس بر دیگرى حق تقدم ندارد. خداوند آنها را تقسیم کرده و کار از کار گذشته، این اموال مال خداست، و شما بندگان مسلمان خدا. این هم کتاب اوست که ما همه به آن اقرار کرده، به حقانیتش گواهى داده، و در برابرش تسلیمشدهایم. عهد و میثاق پیغمبر صلّی الله علیه و آله نیز هنوز در مقابل ماست. خدایتان رحمت کند (به کتاب خدا و سنت رسول) تن دهید و هر که (به این تقسیم عادلانه) راضى نیست هر گونه خواهد روى گرداند، زیرا آن را که فرمان خدا برد و به حکم وى قضاوت کند (از تنهائى و نارضایتى مشتى طماع و حریص) هیچ ترس و وحشتى نیست.»
جسارت حضرت علی علیه السلام در عملیاتی کردن عدالت اجتماعی الگویی تمام عیار است. کاری که اگر با جدیت تمام انجام شود آرامش و امید اقتصادی را به جامعه بازخواهد گرداند.
پینوشت
[1] علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ (موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر: قم، ۱۳۷۶)، حدیث 2600.
[2] حسن بن علی ابنشعبه، تحف العقول (جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامی: قم، ۱۳۶۳)، 208.
[3] صبحی صالح و محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (صبحی صالح) (موسسة دار الهجرة: قم، ۱۴۱۴)، 534, 336.
[4] ابنشعبه، تحف العقول، ص57.
[5] عبدالواحد بن محمد آمدی، تصنیف غرر الحکم (مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر: قم، بیتا)، 99, حدیث 1697.
[6] ابنشعبه، تحف العقول، ص184.