تحريف « مكارم الأخلاق » و عكس العمل فقهاى شيعه (1)
اين گونه تصرفات، اگر به آن اشاره شود و انگيزه درستى داشته باشد، ـ هر چند عدّه اى نپسندند ـ به خودى خود، ناپسند نيست و اما اگر تغييرات و حذف و تحريفاتى صورت پذيرد و به آن تذكر داده نشود، هر چند با نيت خير باشد، خيانت محسوب مى گردد؛ فرقى نمى كند كه به وسيله شيعه و در متون اهل سنّت باشد، يا برعكس.
كتاب « مكارم الأخلاق » ابونصر حسن بن فضل طبرسى (فرزند صاحب «مجمع البيان») در ايران، عراق، لبنان و مصر، چندين بار چاپ شده است؛ اما در چاپ هاى مصر، صدها تصرف بيجا صورت پذيرفته است، بدون آنكه حتى اشاره اى به آنها شده باشد.7
استناد كتاب «مكارم الأخلاق» به حسن بن فضل طبرسى، جاى ترديد ندارد و چون از زمان تأليف، مورد توجه علما و محدّثان قرار گرفته، و از مصادر و مآخذ حديثى شيعه به شمار مى آمده ، نسخه هاى خطى آن فراوان بوده و هست.8 اين نسخه ها جز اينكه برخى تحرير اول و برخى تحرير دوم است،9 هيچ تفاوتى با هم ندارند و آغاز و انجام، عدد ابواب و فصول، مطالب باب ها و فصل هاى كتاب، در تمام نسخه ها يكسان است.
سرّ مصون ماندن كتابهاى حديثى و احاديث آنها از تحريف و دستكارى، اين بوده كه در طول تاريخ، محدثان و فقيهان ما اصل امانت در نقل را در حدّ وسواس مراعات كرده، كتابهاى حديثى را نزد يكديگر قرائت مى كردند و اگر يك كلمه به دو يا چند شكل در نسخه ها ضبط شده بود، همه را به عنوان«نسخه بدل» ياد مى كردند و در فقه الحديث و شرح احاديث، همه احتمالات موجود در يك كلمه و يا جمله را مورد توجه قرار مى دادند10 و نيز نسخه هاى خطّى كتب روايى را بدون هيچ اجر و مزدى و فقط براى حفظ آثار اهل بيت(ع) تصحيح مى نمودند، مانند تصحيح نسخه خطى«تهذيب الأحكام» شيخ طوسى، توسط شهيد ثانى(كه در كتابخانه آيةالله مرعشى موجود است).
متأسّفانه پس از پيدايش و رواج صنعت چاپ، مشاهده مى شود كه در تعدادى از كتابهاى چاپ شده عامه، توسّط مصحّحان و ناشران اهل سنّت، تصرّفاتى انجام شده و برخى مطالبى كه به نفع شيعه و مؤيّد مكتب تشيّع بوده، از اين كتابها حذف گرديده، يا مورد دخل و تصرّف قرار گرفته است.11
مرحوم محمدباقر همدانى بهارى(م 1333ق) يكى از كسانى است كه در حدّ توان و تتبّع خود، تحريفاتى را كه در كتابهاى اهل سنّت انجام شده، نشان داده است و كتابى به نام«التنبيه على ما فعل بالكتب من التحريف» را در اين زمينه تأليف كرده است.12
وى، در جريان تحقيقات خود، متوجه شده است كه چاپ مصر «مكارم الأخلاق» طبرسى، مورد تحريف و تصرّف قرار گرفته است و رساله اى به نام«تسديد المكارم و تفضيح الظالم فى بيان تحريف مكارم الأخلاق» تأليف كرده است.13
وى در مقدمه « تسديد المكارم » مى نويسد:
«مكارم الأخلاق» را در مصر، مكرّر به طبع رسانيده اند، با تصحيفات بسيار و تغييرات بى شمار؛ و در آن درج نموده اند مطالبى را كه معين و مؤيّد مذهب عامّه و مبطل مهمّاتى از مطالب مذهب شيعه است؛ لذا همت گماشتم كه مواضع تحريف را تعيين نمايم.
بحمداللّه و حسن توفيقه، شش نسخه قلمى كه بعضى از آنها به طول زمان، خرابى پيدا كرده بود و نسخه خود را[با هم] مقابله نمودم. ديدم حضرات، كتاب مزبور را برداشته، به طور دلخواه نموده اند… در اصل كتاب، چيزهايى كه موافق ميل آنها نيست، هست كه آنها را اسقاط كرده اند.
و نيز در پايان كتاب نوشته اند:
بدان كه كتاب «مكارم الأخلاق» را الى حال(1308هـ.ق) آنچه حقير ديده ام، چهار چاپ كرده اند و چند موضع از مواضع تحريف را در آنها[چاپ دوم، سوم، چهارم] ملاحظه نمودم[كه] مثل همين چاپ اول است. حصل الفراغ من تسويد هذه الأوراق… سنة1308 بعد تصحيح أصل الكتاب بسنتين تقريبا.
رساله«تسديدالمكارم»(نسخه موجوددركتابخانه مدرسه فيضيه) به قطع خشتى در 42صفحه و شامل مقدمه، سه فصل و خاتمه است. در مقدمه رساله به چهار مطلب اشاره شده است:
1ـ براى طولانى نشدن رساله، از ذكر تحريفاتى مانند تبديل«صلى اللّه عليه وآله» به «صلى اللّه عليه وسلم» و «عليهم السلام» به«رضى اللّه عنه» يا«كرم اللّه وجهه» كه در سراسر كتاب انجام شده، و نيز حذف، تغيير و تبديل برخى از اسم ها در سند روايات، صرف نظر مى شود.
2ـ براى اينكه معلوم گردد نسخه چاپ مصر تحريف شده است ـ و نه اينكه مثلا از روى نسخه اى كه با ساير نسخه ها تفاوت داشته چاپ شده باشد ـ كافى است كه مواردى از آن با مآخذش مقايسه شود.
3ـ تحريف ها و تصرف ها در چاپ مصر به اندازه اى زياد است كه نمى توان اين كتاب چاپ شده را به طبرسى نسبت داد.
4ـ استناد «مكارم الأخلاق» به طبرسى دوم، به قدرى مشهور است كه نياز به سند ندارد. در تعدادى از اجازات، ابونصر حسن بن فضل با عنوان«صاحب كتاب المكارم» ياد شده است.14
در فصل اول«تسديدالمكارم»، هشتاد مورد از مواردى كه چيزى به عبارت كتاب افزوده شده، نشان داده شده است، مانند افزوده شدن جمله«ولأبى بكر بالصّديقية» در ميان دو جمله حديث:«لى بالنبوّة و لعلىّ بالولاية».
در فصل دوم، هفتاد و پنج مورد از مواردى كه چيزى از عبارت كتاب حذف شده، مشخص شده است؛ مانند حذف جمله«وأسئلك بحقّ الإسم الذى جعلته عند محمّد و عترته».
در فصل سوم، سى و نه مورد از موارد تغيير و تبديل را ياد كرده است؛ مانند تبديل جمله «عن الصادق ـ عليه السلام ـ» به «عن بعض الفضلاء»، و تبديل«و فى صحيفةالرضا» به «قال بعض العلماء»، و تبديل«عن أميرالمؤمنين» به «عن بعض العارفين».
مرحوم بهارى در هر سه فصل، اشاره مى كند كه عدد تحريفها زياد است و حذف ها و تبديل ها خيلى بيشتر از عددهاى ذكر شده است؛ زيرا در بسيارى از موارد، تحريفات يك صفحه، متعدد بوده و او همه آنها را يكى به شمار آورده است.
مرحوم بهارى، پس از تصحيح «مكارم الأخلاق» به منظور چاپ متن صحيح و كاملى از كتاب،15 رساله«تسديد المكارم» را به نظر تعدادى از علماى بزرگ حوزه علميه نجف مى رساند تا نظر خود را در مورد رساله و تحريفات چاپ مصر، اعلام دارند. انتشار نظريات اين بزرگان به ضميمه رساله«تسديد» يا در مقدمه چاپ صحيح«مكارم» مى توانست نشان دهنده اعتراض حوزه نجف به خيانت فرهنگى برخى ناشران و اهل قلم مصر باشد. از جمله آن بزرگواران مى توان به افراد زير اشاره كرد:
1ـ ميرزا حبيب اللّه رشتى، صاحب كتابهاى «غصب» و «اجاره»،
2ـ شيخ محمدحسن مامقانى، صاحب «حاشيه مكاسب» و «بشرى الوصول»،
3ـ حاج ميرزاحسين حاج ميرزا خليل طهرانى،
4ـ حاج ميرزا حسين نورى، صاحب «مستدرك الوسائل»،
5ـ ملا حسينقلى همدانى، معلم اخلاق و عارف معروف،
6ـ سيد محمدكاظم طباطبايى، صاحب «العروةالوثقى»،
7ـ شيخ محمّدطه نجف، صاحب «اتقان المقال»،
8ـ آخوند ملا محمدكاظم خراسانى، صاحب «كفايةالأصول»،
9ـ ميرزا محمدحسن شيرازى(ميرزاى بزرگ)، صاحب فتواى تنباكو.
اظهارنظر اين بزرگواران در پنج صفحه آخر رساله، به خط و مهر خودشان، مندرج و موجود است.
نظر ميرزا حبيب اللّه رشتى و تصديق علامه مامقانى
بسم اللّه الرحمن الرحيم. كتاب مستطاب «مكارم الأخلاق» تأليف العالم العامل المهذّب البارع الكامل، زين المحدثين و عين المؤلفين، وجه الشيعة و مشيّدالشريعة، الصفىّ الزكىّ التقىّ النقىّ، أبى نصرالطبرسى ـ أعلى اللّه مقامه ـ از كتب معتبره شيعه اثنا عشريه و طايفه جليله اماميه است و در غايت اعتبار كالشمس فى رابعة النهار.
چندى قبل، او را به طبع درآورده اند و تحريف زيادى از زياده و نقيصه كه اين رساله شريفه مشتمله برآن است و در آنچه مطابق مراد، بلكه ما لايراد مقدمة للمراد بوده، كوتاهى ننموده اند كه به مرور دهور و اعوام، اسباب اضلال عوام، بلكه بسيارى از خواص كه ملتفت تحريف نباشند، شود.
و ظاهر است كه اين گونه امور بر علما و دانايان به احوال علما و روات اخبار حضرت سيّد انبيا و سيد اوصيا و ساير ائمه هدى ـ عليهم السلام ـ مخفى نخواهد بود، ولاسيما ـ ولله الحمد ـ كه مدتى است كه دارالخلافه طهران، معدن علم و منبع فضل شده،16 و به زيور علما و محدثين و ادبا و مورخين آراسته و درجلّ علوم، اساتيد بسيار، كالشموس و الاقمار، ضياء بخش موادّ قابله متعلمين مى باشند، چگونه چنين امرى بر آن ها مستور خواهد بود؟
پس سزاوار است كه مروّج شريعت غرّا و مشيّد ملت بيضا، اعلى حضرت شاهنشاه اسلام پناه… در مقام اشدّ مؤاخذه برآيند، تا امثال اين طايفه ضالّه مضلّه چنين جرأتى ننمايند.
حبيب الله الغروى الجيلانى.[مهر:] حبيب الله
محمدحسن الممقانى.[مهر:] لا اله الاّ الله الملك الحقّ المبين. محمد حسن
نظر شيخ محمد حسن ممقانى
بسمه تعالى شأنه العزيز. قدرى از كتاب مزبور با نسخه قديمه صحيحه، ملاحظه و مقابله شد، تغيير و تحريف زياد نموه اند.
حرّره الأقل محمدحسن المامقانى، ساكن النجف الأشرف.[مهر:] لا اله الاّ الله الملك الحقّ المبين. محمد حسن
نظر حاج ميرزا حسين ميرزا خليل طهرانى
بسم الله تعالى. كتاب مزبور ملاحظه شد و معلوم شد زياده و نقصان در بسيارى از مقامات.
كتبه الأحقر الجانى، نجل المرحوم ميرزا خليل النجفى الطهرانى ـ قدس سره ـ [مهر:] الرّاجى محمدحسين
نظر حاج ميرزا حسين نورى و تصديق حاج ميرزا حسين ميرزا خليل و ملاّحسينقلى همدانى
بسم اللّه الرحمن الرحيم. كتاب «مكارم الأخلاق» مزبور را به نحوى كه در اين رساله مسماة به «تسديد المكارم و تفضيح الظالم» مسطور است، از زياده و نقيصه و تغيير در عبارات احاديث مصابيح ظلام و غير آن تغيير داده اند و به طبع درآورده اند، و اين مطلب را مفاسد زيادى است در دين مبين. چه بسا اسباب اضلال و افحام عوام شيعه كه اطلاعى از اين تغيير ندارند، بشود و دفع اين فساد و سدّ باب امثال اين، از هر كسى كه قادر بر او باشد، بسيار پسنديده و مستحسن است؛ بلكه لازم است.
و معلوم است كه بندگان اعلى حضرت شاهنشاه اسلام پناه… اولى به دفع اين مفاسد و سدّ اين ثغور و حفظ خلفاى شيعه ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ مى باشند و حاشا از غيرت اهل اسلام كه بعد از اطلاع به اين فساد، از كوشش خود كوتاهى نمايند.
[مهر:] حسين منّى و أنا من حسين
بسم اللّه تعالى. الأمر كما سطر.[مهر:] الراجى محمدحسين .17
بسم اللّه الرحمن الرحيم. فقرات مسطوره واضح است .الاقل، حسينقلى الهمدانى.18
نظر آقا سيّد محمدكاظم طباطبايى
بسم اللّه الرحمن الرحيم. لا يخفى انّ هذاالنحو من التحريف فى الكتاب المنيف، من الكذب الصريح والمنكر القبيح و من الإفتراء و البهتان و الظلم والعدوان لايثار الفساد وإضلال العباد، عن منهج الرشاد كتنقيحهم الصحاح بإسقاط النصوص الصراح الدالة على المذهب الحقّ.19
«فويل للذين يكتبون الكتاب بأيديهم ثم يقولون هذا من عنداللّه ليشتروا به ثمنا قليلا فويل لهم مما كتبت أيديهم و ويل لهم مما يكسبون».20
فاللازم على كافة الأنام، سيّما حفظه بيضة الإسلام و مروّجى شريعة سيّد الأنام، المنع والسياسة و دفع هذاالمنكر الشنيع و الخطب الفضيع، حسما لمادّة الفساد و دفعا لإضلال العباد، عن طريق الحقّ والسداد.
حرّر العبدالأقل، محمدكاظم الطباطبائى.[مهر:] محمد كاظم الطباطبائى
نظر شيخ محمّدطه نجف
بسم اللّه الرحمن الرحيم. لاريب فى وقوع التحريف المذكور فى الكتاب المزبور و انّه يدخل فى عموم قوله تعالى: «انّ الذين يكتمون ما أنزلنا من البيّنات والهدى من بعد ما بينّاه للناس فى الكتاب اولئك يلعنهم اللّه و يلعنهم اللاعنون»،21 و فى قوله تعالى«فويل للذين يكتبون الكتاب بأيديهم ثم يقولون هذا من عند اللّه(و ما هو من عند اللّه) ليشتروا به ثمنا قليلا فويل لهم مما كتبت أيديهم و ويل لهم مما يكسبون».22
و من الواضح الضرورى انّ أوجب الفرائض، نصرة المذهب و حرمة التقاعد عنه مع إمكان الدفع عنه والذب حماية للدين و دفعا لأباطيل الشياطين. وأولى الخلق بالتصدى لنصرة الحق بعد تنبيه العلماء عليه جاه الشوكة الشاهانية….
حرّره بيده الفانية،الأقل، محمد طه نجف.[مهر:] رقّ محمدطه 1303
ادامه دارد ...
پي نوشت :
1. صاحب كتاب «حكمت بوعلى» كه در پنج جلد چاپ شده است. كتاب «سبائك الذهب» در قطع جيبى، چاپ سنگى شده است.
2. فيض القدير، توسط دفتر تبليغات اسلامى قم و مؤسسه در راه حق، جداگانه چاپ شده است.
3. تلخيص محدّث قمى از «معراج السعادة» و «حلية المتقين» مكرر چاپ شده است. از چاپ تلخيص وى از «حقّ اليقين» اطلاعى ندارم.
4. چاپ انتشارات كتابخانه آية اللّه مرعشى(قم).
5. نسخه چاپى آن را در كتابخانه مؤسسه در راه حق ديده ام.
6. چاپ اول اين كتاب، با تحقيق و تصحيح اين جانب و از سوى انتشارات جامعه مدرسين قم صورت گرفت و چاپ دوم آن توسط آقاى فارس تبريزيان تحقيق و منتشر شده است.
7. اين كتاب پيش از اينكه در ايران چاپ شود، چهار بار و بلكه بيشتر در مصر چاپ شده است: سالهاى 1300، 1303 و 1306ق. در «فهرست كتابهاى چاپى عربى» مشار، چاپ مصر در سالهاى 1304 و 1321 هم ياد شده، كه ممكن است اشتباه باشد.
از جمله چاپهاى ايران:تهران، 1376هـ.ق، دارالكتب الاسلامية، به تصحيح سيد علاءالدين علوى طالقانى؛ قم، 1414هـ.ق، انتشارات اسلامى، به تحقيق علاء آل جعفر؛ تهران، 1365هـ.ش، انتشارات فراهانى، به ترجمه سيدابراهيم ميرباقرى؛ قم، چاپ دوم، 1375هـ.ش، انتشارات دارالعلم، تنها باب1و2 و به نام«اخلاق در حوزه».
از جمله چاپهاى لبنان: بيروت، چاپ ششم، 1392هـ.ق، مؤسسه اعلمى، با تعليقات محمد حسين اعلمى؛ بيروت، چاپ دوم، 1411هـ.ق، دارالبلاغة.
چاپ عراق: كربلا،مهسسه اعلمى، چاپخانه نعمان، به تصحيح سيد علاءالدين علوى طالقانى.
8. در همين مقاله مى خوانيد كه شش نسخه در نجف در دست مرحوم بهارى و شش نسخه ديگر در تهران در دست حاج شيخ محمود بروجردى بوده كه براى تصحيح از آنها بهره برده اند.
9. چاپ سنگى سال 1311ق، از روى نسخه تحرير اول و چاپ سنگى 1314 و چاپ هاى بعد كه در ايران، عراق و لبنان انجام شده، از روى نسخه تحرير دوم است.
10. كافى است به «مرآة العقول» علامه مجلسى كه شرحى بر «كافى» است، مراجعه شود.
11. از اين روست كه گفته مى شود برخى از نسخه هاى چاپ قديم صحاح ستّه، از چاپهاى معتبر است.
12.مرحوم شيخ محمدباقر بهارى همدانى، متوفاى 1333، صاحب تأليفات متنوعى است، از جمله:
الطلع النضيد فى إبطال المنع من لعن يزيد(چاپ 1316ق، در تهران)؛
الدعوة الحسينيه(پيرامون استحباب گريه بر سيدالشهداء ـ ع ـ، چاپ 1399)؛
المقالات فى اثبات الإسلام(پاسخ اشكالات برخى از نصارا به قرآن، چاپ 1399)؛
السلاح الحازم فى دفع المظالم(پاسخ و ردّ ابن حجر هيثمى است كه نكوهش معاويه را جايز نمى داند)؛
نثاراللباب فى تقبيل التراب و إستحباب تقبيل العتبة من المشاهد المشرفة؛
ايضاح الخطاء( در ردّ استبداد)؛
رسالة العصمة فى ردّ من أنكر عصمةالأئمة(ع).
و تأليفات فراوان و متنوّع ديگركه علاّمه طهرانى در «أعلام الشيعة» (قرن چهاردهم) و نيز جاى جاى «الذريعة» ياد كرده است (رجوع كنيد: معجم مؤلفى الشيعة، ص77).
مرحوم بهارى، كتابخانه مهمى داشته است شامل نسخه هاى خطى و تأليفاتش. نگارنده از سرنوشت آن بى اطلاع است و متأسفانه نسخه«التنبيه…» در دست نيست.
معلوم باشد كه اين بزرگوار، غير از مرحوم بهارى مؤلّف «تذكرة المتقين» است.
13. اين رساله در«الذريعة»(ج4، ص175) ياد شده است. علامه طهرانى، اصل آن را عربى مى داند كه توسط خود مؤلف به فارسى ترجمه و نيز در نوبت ديگرى تلخيص شده است؛ اما نسخه خطى «تسديد المكارم» در كتابخانه مدرسه فيضيه قم، فارسى مى باشد و در آن اشاره اى به ترجمه بودنش نشده است. مطابق نوشته مؤلف در پايان كتاب، تأليف آن در سال 1308 به پايان رسيده و دو سال طول كشيده است ( يكى از نمونه هاى صرف وقت براى تصحيح كتابها همين است كه ايشان دو سال مشغول مقابله و تصحيح «مكارم الأخلاق» بوده است).
14. يكى از بهترين دليل هاى استناد كتاب به مؤلّف، اين است كه در اجازات علماى سلف، ياد شده باشد (مثل اينكه در اجـازه علامـه حلّى بـه شـاگردش آمـده باشـد: اجـازه مى دهـم كه نهج البلاغه سيد رضى را از من روايـت كنى. اين عبارت، يكـى از بهترين دليلها بر استنـاد نهج البلاغه بـه سيد رضى است).
15. امّا اين كار انجام نشده و از اين نسخه تصحيح شده بسيار ارزنده، اطلاعى در دست نيست.
16.از دوران فتحعلى شاه كه تهران پايتخت شد، حوزه علميه تهران يكى از معتبرترين حوزه ها و در رديف حوزه علميه اصفهان و حوزه عليمه نجف اشرف بوده است و از فحول علما در همه رشته هاى اسلامى بهره مند بوده است.
17. اين عبارت را زير دستنوشته حاج ميراز حسين نورى نوشته اند.
18. ايشان نيز اين عبارت را زير مرقومه حاج ميرزا حسين نورى نوشته اند.
19. اشاره به اين است كه در صحاح ستّه نيز احيانا تصرفاتى كرده اند.
20. سوره بقره، آيه 79
21. همان، آيه 159
22. همان، آيه79. عبارت داخل پرانتز، آيه78 سوره آل عمران است.
/س