آيت الله خميني (ره) و جهان معاصر

تاريخ كهن و معاصر جهان با نام‌هاي بسياري از دانشمندان، ادبا و فلاسفه ارزشمند عصر و آثار پربهايي كه هر يك از آنها بر جاي نهاده‌اند و يا خدمات شايسته‌اي كه انجام داده‌اند آراسته است. آيت‌الله خميني يكي از آنهاست. او ايراني است و در سالهاي آخر قرن بيستم در عرصه روحانيت و سياست ناگهان چون ستاره‌اي درخشان طلوع كرد، مردم را به قيام عليه يكي از رذيل‌ترين استبدادهاي جهاني فراخواند و با پيروزي غيرقابل‌انكار عليه آن نام خويش را جاودان ساخت.
يکشنبه، 27 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آيت الله خميني (ره) و جهان معاصر
آيت الله خميني (ره) و جهان معاصر
آيت الله خميني (ره) و جهان معاصر

نویسنده : دكتر احمد صالح يوسف *




تاريخ كهن و معاصر جهان با نام‌هاي بسياري از دانشمندان، ادبا و فلاسفه ارزشمند عصر و آثار پربهايي كه هر يك از آنها بر جاي نهاده‌اند و يا خدمات شايسته‌اي كه انجام داده‌اند آراسته است. آيت‌الله خميني يكي از آنهاست. او ايراني است و در سالهاي آخر قرن بيستم در عرصه روحانيت و سياست ناگهان چون ستاره‌اي درخشان طلوع كرد، مردم را به قيام عليه يكي از رذيل‌ترين استبدادهاي جهاني فراخواند و با پيروزي غيرقابل‌انكار عليه آن نام خويش را جاودان ساخت.
احساس مي‌شود ارزيابي صادقانه، عميق و همه‌جانبه تحولات سياسي، اقتصادي و اجتماعي ايران در سه دهه اخير و نقش برجسته آيت‌الله خميني در آن هنوز امري بي‌نهايت دشوار به نظر مي‌رسد، هرچند لزوم كاوش و ارزيابي علمي اين تحول بزرگ تاريخ روز بروز بيشتر و ضرورت ترسيم واقعي سيماي پيشواي بنيادگذار آن در ابعادي به مراتب گسترده‌تر افزوني مي‌يابد.
يادآور مي‌شود كه دين مبين اسلام كه حضرت محمد(ص) پايه‌گذار آن محسوب مي‌شود، در قرن هفتم ميلادي، (سيزده قرن پيش) ظاهر شد. حيات مسيحيت بيش از 20 قرن است و قبل از آن اديان جهاني ديگري چون بودائيسم و سپس يهوديت بوجود آمده‌اند. در ارتباط با اين واقعيت به عيان مشاهده مي‌گردد كه در شرايط كنوني جهان گرايش محسوس مردم جهان به مذاهب وسيع‌تر، عميق‌تر و عيان‌تر از هر بار است و ارزش‌هاي والاي مذهبي عليرغم تكامل حيرت‌انگيز انواع علوم و فنون انساني، كاربردهاي معنوي خويش را در ابعادي به مراتب وسيع‌تر به عرصه ظهور نهاده‌اند. و نقش همگاني آنها در آراستن زندگي روزمره مردم بيش از هر بار احساس مي‌گردد.
اين واقعيت قابل انكار نيست كه در دورة معاصر كتب مذهبي بيش از هر وقت مورد توجه مردم قرار گرفته است و وجود آنها اينك نه فقط در خانه، بلكه حتي در مراكز اداري و غيراداري آشكارا به چشم مي‌خورد.
به عيان مشاهده مي‌گردد كه در بسياري از كشورهاي جهان، از جمله ايران زندگي سياسي و اجتماعي مردم هرچه بيشتر با مذهب پيوند مي‌خورد، غناي مادي و معنوي جامعه بتدريج با زندگي روزمره مردم تلفيق مي‌گردد و نظام سياسي و اجتماعي بيش از پيش با ارزش‌هاي توانبخش مذهبي، خود را مي‌آرايند.
با توجه به اين امر منطق حكم مي‌كند و اين امر ضرور به نظر مي‌رسد كه در آميختگي‌هاي مذهبي را با زندگي مردم نه تنها نبايد حذف كرد، بلكه بايد بيش از پيش مورد حمايت قرار داد.
به نظر من تنها از اين طريق است كه مي‌توان ارزش‌هاي والاي مذهبي را در جوامع پر تب و تاب معاصر پياده كرد و بهتر از هر بار با زندگي مردم درآميخت و با حيات سياسي و اجتماعي جامعه تلفيق كرد.
ضروري است تا توجه خويش را بويژه به اين معطوف داريم كه در اين راستا چگونه بايد عمل كرد. روحانيت چه نقشي مي‌تواند ايفا كند و وظايف مبرمي كه در برابر آن قرار گرفته است چيست؟

آيت الله خميني (ره) و جهان معاصر

چگونه مي‌توان و بايد مذهب را با دولت در هم آميخت و از اين طريق كاربرد اجتماعي جامعه را بيش از پيش افزايش داد:
نظام سياسي ـ مذهبي امام خميني در ايران نمونه‌اي زنده و بي‌نهايت پرجوش و طبيعي است كه در برابر ما قرار دارد. پنهان نيست كه پايه‌هاي مستحكم بناي جامعه سياسي كنوني ايران بر صخره تنومند و بسيار مستحكم روحانيت گذارده شده است. معمار اين بنا نيز آيت‌الله خميني است كه در سال‌هاي قبل از انقلاب اسلامي ايران با ارزيابي‌هاي دقيق و توانائي‌هاي غيرقابل انكار علمي خويش از رژيم سلطنتي، توانست با تكيه بر ارزش‌هاي بي‌ترديد مذهبي اسلام، با دست خالي، بدون سلاح و سپاه در برابر رژيم شاه قرار گيرد و مردم را به جنگ تن به تن با ارتش چند ده هزار نفري او كه هم از نظر سياسي و هم از نظر اجتماعي جامعه معاصر ايران را تحت فشار قرار داده بود برانگيزد.
در آن وقت رژيم شاه از هر جهت در تضاد آشكار با ارزش‌هاي مذهبي اسلام قرار گرفته بود. و خميني اين واقعيت آشكار را با هوشياري صادقانه خويش دريافت كه مردم در هر حال مذهب را بر هر نوع رژيم سياسي موجود ترجيح مي‌دهند، به آن باور دارند و راهنمائي‌هاي پيشوايان صادق مذهبي را با جان و دل مي‌پذيرند. در نتيجه خميني ارزش‌هاي والاي اسلامي را در برابر واقعيت‌هاي هولناك جامعه آن روز ايران قرار داد و مردم را به قيام عليه استبداد سلطنتي كه فاقد هرگونه پايگاه معنوي و مذهبي در جامعه آن روز ايران بود فراخواند.
تفكر سياسي خميني عميق، دلايل او صادقانه، اصيل و روشن و بيانگر خواست‌هاي مردم ستمديده كشوري بود كه قرنها در زير ستم ستور ستمكاران سلطنتي دست و پا ميزدند. در اين نبرد مذهب برنده‌ترين سلاح خميني بود، سلاحي كه در اندك زمان توانست دودمان يكي از بزرگترين و پايدارترين نظام‌هاي پليد سلطنتي جهاني را بر باد دهد.
در سال 1979 هنگامي كه اين تبعيدي نستوه در ميان استقبال ميليونها نفر از طرفداران خود به ايران بازگشت كمتر كسي باور مي‌كرد كه اين مرد سالخورده و محجوب، با دست خالي و فقط با تكيه بر كلام خداوند متعال در قرآن بتواند رژيم شاه را براندازد و آخرين دودمان سلاطين جبار ايران را براي هميشه وادار به گريز از ايران نمايد.
شعار اساسي انقلاب اسلامي ايران عدالت اجتماعي بود. ولي خميني با توجه به واقعيت‌هاي زمان آن را در چارچوب وسيع‌تري، انقلاب علمي و فني جهان قرار داد. چرا كه در غير اين‌صورت دولتي كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران بوجود مي‌آمد همانند رژيمي بود كه هم‌اكنون در عربستان سعودي وجود دارد.
انقلاب اسلامي با گام نهادن در راه همواري كه به منظور تكامل سريع و همه‌جانبه خود در پيش گرفت يك معضل بزرگ مذهبي ـ سياسي را كه از قرون گذشته تاكنون همواره مطرح است به آساني حل كرد. اين معضل در عمل پيچيده و حل آن تا قبل از انقلاب اسلامي ايران آسان نبود. اين معضل كه در طول قرنهاي متمادي روحانيون و دانشمندان را يكسان بخود مشغول داشته است موضوع لزوم تلفيق مذهب با سياست است كه در بالا به آن اشاره شد. در ظاهر چنين بنظر مي‌رسد كه مذهب را با سياست ميانه‌اي نيست، مذهب نبايد در سياست دخالت كند و سياست نبايد پاي در حريم بلند مذهب بگذارد. تأكيد مي‌ورزند كه روحانيت يك دانش آسماني است، مذهب با درون انسان، با انديشه و تفكرات او سر و كار دارد، در حاليكه هدف سياست اداره كشور و تكامل تدريجي جامعه است. روحانيت تنها به اين اصل تكيه مي‌كند كه «من باور دارم» در حاليكه سياست بر پايه واقعيات بنا شده است. خميني اين معضل را با خردمندي بسيار حل كرد. او دين و سياست را با يكديگر تلفيق كرد و نشان داد كه سياست دور از مذهب وجود ندارد و مذهب بدون سياست، بدون شركت مستقيم در آن، ناتوان و بي‌پشتوانه است.
واقعيت‌هاي روزمره زندگي، تكامل شناخت دانش از يك سو و وظايف و تكاليف مذهبي در زمان ما به عيان نشان مي‌دهد كه بين اين دو ستون استوار زندگي، مذهب و دانش نقاط مشترك بسيار وجود دارد. در ارتباط با اين امر مي‌توان به قرآن مجيد استناد ورزيد كه بارها و بارها به اين ارتباط و لزوم درآميختگي اين دو با يكديگر اشاره كرده است.
جمهوري اسلامي ايران از آغاز تأسيس خود تاكنون در اين چارچوب عمل كرده است. نظام كنوني ايران با تلفيق مدبرانه مذهب و سياست، با ايجاد هماهنگي و همكاري شايسته بين اين دو پديده آشكار در زندگي انسانها براي نخستين بار توانست كاربرد نظام سياسي حاكم بر جامعه معاصر ايران را بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1979 بيش از پيش افزايش دهد. اين واقعيتي است آشكار كه هيچكس نمي‌تواند وجود آن را ناديده انگارد. اين حقيقت نيز غيرقابل كتمان است كه اگر انقلاب اسلامي ايران در اين راه گام نمي‌گذاشت و بعد از پيروزي بر رژيم شاه مذهب و سياست را هر يك در بيراهه زندگي رها مي‌كرد چون شمعي ناتوان بتدريج روشنائي خود را از دست مي‌داد. خم مي‌شد و در خاموشي ابدي فرو مي‌رفت.
انقلاب اسلامي با ايجاد هماهنگي بين سياست و مذهب ثابت كرد كه مذهب عبارت از عدم حضور در زندگي واقعي مردم نيست، بلكه بايد همواره همراه با جامعه حركت كند و در سرازيرها و سربالائي‌ها‌ي حيات، دوش به دوش مردم و جامعه حركت نمايد. در اين راستا اگر بپذيريم كه فرهنگ جهاني و تمدن انساني اقيانوسي است از ارزش‌هاي معنوي كه رودهاي وسيع، پرآب و پرحركت مذهبي بي‌توقف به آن فرومي‌ريزند، در آن وقت در خواهيم يافت كه انقلاب پرشور و حيات‌بخش خميني نيز روديست كه با سرعت و عظمتي غيرقابل توصيف به اين اقيانوس بي‌انتهاي حركت و جنب و جوش انساني فرومي‌ريزد.
براي اين امر، اين واقعيت غيرقابل انكار است كه من به عنوان يك اروپائي به كار و فعاليت عظيمي كه امام خميني در دوران حيات خود انجام داد، به انقلاب اسلامي ايران، به عنوان يادگار شايسته او، آن قلب كبيري كه جهان را لزراند ارج مي‌نهم.
* انستيتوي « پژوهش‌هاي فلسفي » آكادمي علوم بلغارستان
** ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط