هدفدارى نظام اجتماعى و اصلاح الگوى مصرف
توجه به الگوى صحيح و اصلاحى مصرف در نظام اجتماعى عاملى بنيادين جهت هدفدارى آن و ايجاد اصولى پايدار و قوانين نظاممند براى زندگى اجتماعى انسانها به شمار مىآيد. الگوى اصلاحى مصرف، به آدمى شناخت هدف صحيح زندگى را آموخته و نشاط، شادابى و تلاشى اميدوارانه را براى وى به ارمغان مىآورد. همچنين بر آگاهى آدمى از ارزشها و هنجارهاى ايدهآل اجتماعى جهت افزايش كاركردهاى مثبت نظام خانواده و عمل بدانها مىافزايد و به او مىفهماند كه هر گونه عبث گرايى و بيهودگى در آفرينش انسان منتفى است.(1)
به طور كلى هدفدارى نظام اجتماعى با الگوى صحيح مصرف و اصلاح اساسى آن رابطهاى متقابل دارد؛ زيرا:
1ـ انسان را مقيد به عمل پسنديده و صالح جهت سعادت دنيوى و اخروى نموده و حضور سرافرازانه وى را بدين جهت در اجتماع موجب مىشود.
2ـ انسان را از افسردگى و پوچى و احساس بىشخصيتى در درون فردى و نظام اجتماعى رها مىسازد و مصونيت مىبخشد.
3ـ مهمترين هدف انسان را دستيابى بر كمال انسانى و رحمت والاى الهى مىداند و برنامه نظاممند فردى و اجتماعى وى را بر اين اساس تنظيم مىكند.
4ـ موجب مىگردد انسانها در نظام اجتماعى و در عرصههاى مختلف آن تلاش و كوشش فراوان نموده و هيچگاه از آن دست برنداشته، بلكه تلاشهاى خود را در زندگى دنيوى جهتدار نموده و بدانها رنگ و بوى الهى و اخروى دهند.
5ـ انضباط و تعهد اجتماعى را به انسانها هديه مىكند.
6ـ از اتلاف بيهودهى عمر و اوقات زندگى انسانها را رها مىسازد و بارقهى نااميدى و پريشانى را از دلهاى پاك آنان دور مىسازد.
7ـ به انسانها تعليم مىدهد كه عبادتها را به موقع انجام دهند، آنها را با رياكارى و زهد دروغين نابود نسازند، حقوق ديگران را رعايت نموده و به گناه و گناهكارى مبتلا نشوند.
8ـ هدفدارى نظام اجتماعى، سير تربيتى انسانها را در مصرف و مسير اقتصادى خانواده و اجتماع اصلاح نموده و برنامههايى اساسى، چون اداى امانت، راستگويى و حسن همجوارى را براى آنان تنظيم مىنمايد و راس همهى اين برنامهها را تقوا و ترس از خدا مىداند.
9ـ جامعهى اسلامى را از زيانهاى اسراف و تبذير آگاه نموده و محيط آن را از بىدينى و بىبند و بارى رها مىنمايد و آشوبها و فسادهاى اجتماعى را از سطح جامعه پاك نموده و دور مىكند.
1ـ مسرفان اهل هلاكت و از اصحاب دوزخند.(1) و (2)
2ـ جامعه اسلامى و نظام اجتماعى را به فساد مىكشند. آنان در زمين فساد مىآفرينند و در پى اصلاح نيستند. (3 )
3ـ خدا آنها را هدايت نمىكند و عامل انحراف ارزشها در جامعه اسلامى هستند(4)
4ـ اعمال آنها شيطانى است و شيطان اعمال نارواى ايشان را آراسته و زيبا مىنمايد(5)
5ـ آنان عامل گمراهى و ضلالت اعضاى جامعه اسلامى و برادران و همراهان شيطانند(6)
6ـ الگوهاى عملى ايشان، ستمگران و مستبدان هستند، لذا برنامهها و طرحهاى عملى آنان موجب خسارتهاى جبرانناپذير براى اجتماع انسانى محسوب مىگردد(7)
7ـ محبوب خدا نيستند و اهل تعامل و معاشرتهاى پايدار و صحيح اجتماعى نمىباشند(8)
8ـ فاقد اهداف عقلايى در برنامههاى مصرف و كاربرد امكانات مادى و معنوى هستند و الگوى آنان افرادى چون فرعون و نظام طاغوتى اوست(9)
9ـ سرچشمهى بسيارى از فقرها و تبعيضها و شكافهاى طبقاتى هستند.
10ـ پايه و اساس بسيارى از ناكامىها، خودنمايىها و همچنين اضمحلال شخصيتهاى اجتماعى انسانها به شمار مىروند و عاقبتى بس وخيم و خطرناك دارند(10)
/خ
به طور كلى هدفدارى نظام اجتماعى با الگوى صحيح مصرف و اصلاح اساسى آن رابطهاى متقابل دارد؛ زيرا:
1ـ انسان را مقيد به عمل پسنديده و صالح جهت سعادت دنيوى و اخروى نموده و حضور سرافرازانه وى را بدين جهت در اجتماع موجب مىشود.
2ـ انسان را از افسردگى و پوچى و احساس بىشخصيتى در درون فردى و نظام اجتماعى رها مىسازد و مصونيت مىبخشد.
3ـ مهمترين هدف انسان را دستيابى بر كمال انسانى و رحمت والاى الهى مىداند و برنامه نظاممند فردى و اجتماعى وى را بر اين اساس تنظيم مىكند.
4ـ موجب مىگردد انسانها در نظام اجتماعى و در عرصههاى مختلف آن تلاش و كوشش فراوان نموده و هيچگاه از آن دست برنداشته، بلكه تلاشهاى خود را در زندگى دنيوى جهتدار نموده و بدانها رنگ و بوى الهى و اخروى دهند.
5ـ انضباط و تعهد اجتماعى را به انسانها هديه مىكند.
6ـ از اتلاف بيهودهى عمر و اوقات زندگى انسانها را رها مىسازد و بارقهى نااميدى و پريشانى را از دلهاى پاك آنان دور مىسازد.
7ـ به انسانها تعليم مىدهد كه عبادتها را به موقع انجام دهند، آنها را با رياكارى و زهد دروغين نابود نسازند، حقوق ديگران را رعايت نموده و به گناه و گناهكارى مبتلا نشوند.
8ـ هدفدارى نظام اجتماعى، سير تربيتى انسانها را در مصرف و مسير اقتصادى خانواده و اجتماع اصلاح نموده و برنامههايى اساسى، چون اداى امانت، راستگويى و حسن همجوارى را براى آنان تنظيم مىنمايد و راس همهى اين برنامهها را تقوا و ترس از خدا مىداند.
9ـ جامعهى اسلامى را از زيانهاى اسراف و تبذير آگاه نموده و محيط آن را از بىدينى و بىبند و بارى رها مىنمايد و آشوبها و فسادهاى اجتماعى را از سطح جامعه پاك نموده و دور مىكند.
سيماى قرآنى فاصله گيرندگان از الگوى صحيح مصرف در جامعه اسلامى
1ـ مسرفان اهل هلاكت و از اصحاب دوزخند.(1) و (2)
2ـ جامعه اسلامى و نظام اجتماعى را به فساد مىكشند. آنان در زمين فساد مىآفرينند و در پى اصلاح نيستند. (3 )
3ـ خدا آنها را هدايت نمىكند و عامل انحراف ارزشها در جامعه اسلامى هستند(4)
4ـ اعمال آنها شيطانى است و شيطان اعمال نارواى ايشان را آراسته و زيبا مىنمايد(5)
5ـ آنان عامل گمراهى و ضلالت اعضاى جامعه اسلامى و برادران و همراهان شيطانند(6)
6ـ الگوهاى عملى ايشان، ستمگران و مستبدان هستند، لذا برنامهها و طرحهاى عملى آنان موجب خسارتهاى جبرانناپذير براى اجتماع انسانى محسوب مىگردد(7)
7ـ محبوب خدا نيستند و اهل تعامل و معاشرتهاى پايدار و صحيح اجتماعى نمىباشند(8)
8ـ فاقد اهداف عقلايى در برنامههاى مصرف و كاربرد امكانات مادى و معنوى هستند و الگوى آنان افرادى چون فرعون و نظام طاغوتى اوست(9)
9ـ سرچشمهى بسيارى از فقرها و تبعيضها و شكافهاى طبقاتى هستند.
10ـ پايه و اساس بسيارى از ناكامىها، خودنمايىها و همچنين اضمحلال شخصيتهاى اجتماعى انسانها به شمار مىروند و عاقبتى بس وخيم و خطرناك دارند(10)
پى نوشتها:
1. سوره انبياء، آيه 9
2. سوره شعرا، آيات 151 و 152
3. همان
4. سوره غافر، آيه 28
5. سوره يونس آيه 12
6. سوره اسرا، آيه 27
7. سوره يونس، آيه 83
8. سوره انعام، آيه 141
9. سوره يونس، آيه 83
10. سوره حجر، آيه 3
/خ