نگاهی به فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی

فیلم گاو؛ نقطه عطف سینمای ایران

این فیلم که با بازی کم نظیر علی نصیریان، عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی و پرویز فنی‌زاده توانسته بود دروگر تحسین ها در جشنواره های مختلف شود در واقع می توان از آن به پیچ تاریخی سینمای ایران یاد کرد .
پنجشنبه، 2 مرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : كاظم شمس اللهي
موارد بیشتر برای شما
فیلم گاو؛ نقطه عطف سینمای ایران
جریان های مختلف در ادوار متفاوت سیر نزولی و سعودی مختلفی را تجربه می کنند و معمولا بعد از یک دوره رکود به یک نقطه عطف می رسند و آن نقطه، نقطه جهش است. سینما نیز از این قاعده مستثنی نیست و در برهه هایی بعد از یک رکود قابل توجه به نقطه عطفی رسیده است که سینما را از دوره ای به دوره دیگر منتقل کرده و به نوعی مبدأ تاریخ در سینما شده است.
 
فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی یکی از نقاط عطف تاریخ سینمای ایران است که در زمانی که سینمای ایران غرق در مضامین سخیف و جنسی بود و در سینمای جهانی جایگاه چندانی نداشت توانست علاوه بر فضای داخلی در عرصه های جهانی نمای دیگری از سینمای ایران نشان دهد.
 
این فیلم که با بازی کم نظیر  علی نصیریان، عزت‌الله انتظامی، جمشید مشایخی و پرویز فنی‌زاده توانسته بود دروگر  تحسین ها در جشنواره های مختلف شود در واقع می توان از آن به پیچ تاریخی سینمای ایران یاد کرد .
 

بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران

فیلم گاو سه مرتبه عنوان «بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران» را در سال های 51، 67 و 78 به خود اختصاص داده است. گاو را می توان به نوعی ناجی سینمای پس از انقلاب اسلامی دانست. ناجی نه تنها به عنوان نجات دهنده از رکود و رخوت و تعطیلیِ پسا انقلاب، بلکه ناجی به عنوان جریان ساز و خط دهنده به سینمای ایران؛ اگر سینما به طور کل تعطیل می شد، مانند فنری که هرچه فشرده تر شود با شدت بیشتری رها می شود، معلوم نبود در وقت رهایی چه به بار آورد، یا مخاطبان آن به چه ذائقه ای مبتلا شوند، اما با رهایی و شیب ملائمی که در همان ابتدای انقلاب در پیش گرفت، تقریبا از فضای فیلمفارسی (به معنای اعمّ) فاصله گرفت و به تمایز خود از سینمای هالیوودی یا به تعبیر امام راحل، سینمای استعماری پرداخت. اگرچه به دردهای دیگری مانند دوری از مفهوم گرایی مبتلا شد.
 

نظر امام خمینی در مورد فیلم گاو

در ابتدای انقلاب اسلامی که سینماها به جرم فساد و فحشا تعطیل شده بود، تلویزیون اقدام به پخش فیلم «گاو» می کند که امام هم این فیلم را می بینند و در یکی از بیانات خود می فرمایند «من غالبا فیلم‌هایی که خود ایرانی‌ها درست می‌کنند به نظرم بهتر از دیگران است. مثلا فیلم «گاو» آموزنده بود. اما حالا این فیلم‌ها باید حتما از امریکا یا از اروپا بیاید با یک بی بندوباری تا روشنفکران غرب‌زده شاد شوند. فیلم هایی که از خارج به ایران می آید اکثرا استعماری است. لذا فیلم های خارجی استعماری را حذف کنید مگر صد در صد صحیح باشد.» این موضع امام، دست افراطیون را از گلوی سینما برداشت تا نفسی دوباره بکشد.
 
 فیلم گاو؛ نقطه عطف سینمای ایران

فیلم گاو، در زمانی مورد تمجید امام خمینی(ره) قرار گرفت که سینما در نظر مردم متدین مساوی فساد و فحشا بود. فیلم های فارسی چیزی جز مضامین جنسی و تقلید از زندگی رویایی غربی نبودند. در این میان فیلمی ساخته شده است که اولا به زندگی مردم بومی ایران می پردازد و از لوکیشن غرب نمای تهران به دور است، و ثانیا در ظاهر امر، مراعات اخلاق جامعه را نموده است و از ترویج فحشا و فساد پرهیز می کند. ثالثا در یک نگاه ابتدایی و سطحی، یک مضمون اخلاقی در مذمّت دلبستگی به دنیا دارد.
 
در این محیط و با توجه به وضعیت سینمای قبل از انقلاب، امام خمینی این فیلم را یک فیلم آموزنده و مناسب جامعه ایرانی می داند.
 
فیلم گاو، از حیث تصویر برداری و نور پردازی یک اثر زیبا و فراتر از سینمای زمان خودش است؛ حتی در این دهه نیز می توان تصاویر این فیلم را به عنوان یک الگوی فیلم برداری انتخاب کرد. استفاده از نور و رنگ و بازی خوب و مناسبی که بازیگران داشته اند نیز  از نقاط قوت فیلم است.
 

نقدهای جدی بر فیلم گاو

فیلم گاو علاوه بر محسنات زیادی که دارد از جهت محتوایی و سیر داستانی و نیز عناصر موجود در مضمون به شدت قابل نقد است.
 
داستان سوالات بسیاری را برای مخاطب ایجاد می کند و آن ها را بی پاسخ می گذارد. طرح و پیرنگ داستان به گونه ای است که بعضی از روابط مانند حضور «بلوری ها» و علت دشمنی ایشان با این روستا، یا علت علاقه شدید «مشتی حسن» به گاوش مشخص نیست؛ در حالی که در داستان کلاسیک بنا بر قاعده «روایت امکان» باید هر چیزی از علت و دلیل مشخصی برخوردار باشد و این علت برای مخاطب در ابتدا یا انتهای داستان مشخص گردد.
 
فیلم گاو؛ نقطه عطف سینمای ایران


نقطه ضعف داستان

از دیگر نقاط ابهام داستان حضور پر رنگ دیوانه در فیلم است؛ دیوانه ای که هر لحظه انتظار یک اتفاق مهم از سوی او را داریم اما حضوری جز سر و صدا و بازیچه بودن برای بچه های روستایی ندارد. در طرح فیلمنامه نباید عنصری را که هیچ فعالیت عِلّی و معلولی ندارد برجسته کرد. حضور این دیوانه چیزی جز خماری و دماغ سوختگی برای مخاطب ندارد؛ کارگردان با برجسته کردن نقش دیوانه در فیلم بدون هیچ نقش اساسی در پیرنگ داستان، عملا مخاطب را سرکار گذاشته است.
 

نقدی به سکس پنهان در گاو

فیلم، سه زن را نشان می دهد که تمایلات جنسی ایشان بسیار است. دو زن جوان که یکی همواره دنبال اسماعیل است و یکی هم با نامزد خود شب ها در طویله سر می کند. دیگری اما خیلی بی سر و صدا تر است؛ زن «مشت حسن»؛ گاو مشت حسن را هم همین زن به قتل رسانده است. علت قتل هم حسادت به گاو است. شدت علاقه مشت حسن به گاو که حتی باعث می شود شب را در طویله بخوابد؛ «مشت حسن» بخاطر مراقبت از گاو در برابر خطر «بلوری ها» در طویله می‌خوابد اما همین مسأله حسادت برانگیز است. در نیمه شب که مشت حسن گاو خود را در حال خوردن علوفه می بیند و به بازی و ملاعبه با گاو می پردازد بیانگر شدت علاقه او به گاو و توجیه حس حسادت زنانه است.
 
فیلم علی رغم اینکه هیچ صحنه مستهجنی را به صورت علنی نشان نمیدهد، مملو از کنایات جنسی است. حتی ترکیب جمعیتی روستا هم عجیب است؛ تعداد زیاد بچه های روستا، با تعداد مردها و تعداد زن هایی که نشان می دهد هم خوانی ندارد، زن هایی هم که در جمعیت دیده می شوند اکثرا پیر هستند.
 
فیلم گاو؛ نقطه عطف سینمای ایران


تصویری که فیلم گاو از روستا نشان می دهد

جامعه روستایی که معلوم نیست چه لهجه ای هم دارند، یک اجتماع ساده و خرافه زده را نشان می دهد. اعتقادات مذهبی و نوع عزاداری ای که برای گاو برگزار میکنند و دستپاچگی و حیرانی اهالی روستا در مواجه با مشت حسن و شنیدن خبر مرگ گاو، و همچنین توسلاتی که برای شفا یافتن مشت حسن انجام می دهند، و بی تأثیری این اعمال، حاکی از خرافه بودن آن هاست. جالب اینجاست که جلودار مراسمات مذهبی و کلید دار حسینیه، مشاطه‌ی روستا هم هست.
 
در سیر داستان، زن مشت حسن گاو را می کشد و «اسلام» هم که عاقل مسلک روستاست و مأمن و مرجع کدخدا برای حل مشکلات است، عاقبت مشت حسن را می کشد. اسلام اگرچه سن و سالی دارد ولی ظاهرا مجرد است. در صحنه آخر فیلم که اسلام با گاری برای آوردن جنازه مشت حسن می رود، زن مشت حسن بر بلندی پشت بام خانه نظاره گر و مسلط بر فضا، «اسلام» را تماشا می کند.
 
«اسلام» که بیشترین تلاش را برای سلامتی و شفاء مشت حسن کرده است، در آخر داستان، مثل حیوان او را با ترکه می زند و باورش شده است که مشت حسن حیوان است! این دگرگونی و مرگ مشت حسن در انتهای داستان، زندگی حیوان وار یک روستایی را بازگو می کند.
 
بر اساس نظریه مولف، لزوما هر نقدی که در رابطه با فیلم و اثر هنری مطرح می شود، مدنظر کارگردان یا مؤلف آن نبوده است، اما بازتابی از درونیات خودآگاه و ناخودآگاه او دارد. نگاه مولف این فیلم، نسبت به مراسمات مذهبی، نسبت به رابطه انسان ها با یکدیگر، نسبت به فهم و شعور مردم روستایی، نسبت به رابطه های اخلاقی و جنسی افراد روستا با یکدیگر، همه و همه پیشفرض های ذهنی او را نشان می دهد.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.