تمام والدین برای افزایش و تقویت اعتمادبهنفس فرزندشان تلاش میکنند. کودکی را تصور کنید که برای اولینبار تصمیم دارد از یک پارچ آب برای خودش آب بریزد. اولین واکنش پدر و مادرها معمولا این است: «عزیزم! حواست رو جمع کن آب رو نریزی.» اما به نظرتان این جمله چطور است؟ «باریکلا که خودت برای خودت آب میریزی، عزیزم!» در این مطلب روشهایی برای تقویت اعتمادبهنفس کودک پیشنهاد شده است.
اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس مجموعهای از باورها و احساساتی است که ما در مورد خود داریم و در واقع درک ما از خودمان است. این که ما چگونه خود را تعریف میکنیم روی انگیزهها، نظرات و رفتارهای ما تاثیرگذار بوده و در احساسات ما موثر است.شکلگیری الگوی اعتماد به نفس، خیلی زود در زندگی آغاز میشود. مثلا یک کودک نوپا که راه رفتن را برای اولین بار تجربه میکند، دچار حس انجام یک کار میشود که باعث تقویت اعتماد به نفس میشود. یادگیری برخاستن پس از تلاشهای ناموفق قبلی به کودک میآموزد که او میتواند.
الگوی مثبتی برایش باشید
حتما شما هم چند بار در دوران نوجوانی چنین جملههایی را به زبان آوردهاید: «آرزو دارم این کار را انجام دهم، اما نمیتوانم.» این جملههای منفی که ناشی از ناتوانی در انجام امور است، به رفتار والدین مرتبط است. کودکان دقیقا از رفتار پدران و مادران الگوبرداری میکنند. پس اگر مشغول انجام کاری هستید و مستاصل هم شدهاید، از این جمله استفاده نکنید: «رییسم خواسته این فایل را روی سیستم پاورپوینت اجرا کنم اما اصلا نمیتوانم تا آن موقع این کار را انجام دهم.» با بیان چنین جملههایی غیرمستقیم به فرزندتان نداشتن اعتمادبهنفس را منتقل میکنید. حتی اگر قادر به انجام کاری نیستید، مثبت صحبت کنید: «رئیسم خواسته این فایل را روی سیستم پاورپوینت اجرا کنم. هنوز نتوانستهام ولی تمام تلاشم را انجام میدهم و مطمئنا به نتیجه دلخواهم میرسم. با یک برنامهریزی صحیح حتما میتوانم انجامش دهم.» در تمام این مدت فرزند شما به گفتههایتان گوش میدهد و به اینکه با یک کار سخت چگونه برخورد میکنید، توجه دارد.بگذارید ریسک کند
به فرزندتان بیاموزید حتی اگر نتیجه نهایی آنچه انتظارش را داشته، نباشد، اینکه راه مورد علاقه خود را انتخاب و برای انجام آن تلاش کند، ارزشمند است و بخش زیادی از کار را پیموده است اما این تفکر مخصوص افرادی است که اعتمادبهنفس دارند و از به نتیجه نرسیدن نمیترسند. فرزندتان را ترغیب کنید در فعالیتهای گروهی در مدرسه مانند عضویت در تیمهای ورزشی، گروههای موسیقی یا حتی گروههای علمی شرکت کند. با این کار او فرصت نشان دادن تواناییهایش را به دست میآورد و حتی ممکن است در این گروهها به عنوان سرگروه نقشهایی را برعهده بگیرد که در تقویت اعتمادبهنفس او نقش زیادی خواهد داشت.اقدام دیگری که میتوانید انجام دهید، برنامهریزی برای گردشهای کوتاه اما هیجانانگیز خانوادگی است؛ دوچرخهای کرایه و مسیری را از قبل انتخاب کنید و به فرزندتان بگویید یک گردش غیرمنتظره دارید. مسیر حرکت را به او نگویید. بگذارید در عمل انجام شده قرار بگیرد، ترس را بیازماید و اعتمادبهنفسش افزایش پیدا کند.
مسابقههای 2 نفری بین خودتان و او ترتیب دهید؛ بذرهای یک گیاه خاص را تهیه کنید و از فرزندتان بخواهید آن را بکارد و مسوولیت پرورشاش را برعهده بگیرد. با دیدن روند رشد گیاه شما و رسیدگیتان به آن، او هم ترغیب میشود این کار را انجام دهد و ترس از انجام کارهای انفرادی کمکم در وجودش از بین میرود.
به او حق انتخاب بدهید
وقتی برای خرید لباس کودک میروید، به هماهنگکردن رنگهای لباسهای مختلف توجه میکنید اما ممکن است فرزندتان رنگهایی را انتخاب کند که خیلی هم با هم جور نیستند و شما دوست ندارید لباسی با آن رنگها بپوشد.اینکه کودک شما چند رنگ ناهماهنگ را انتخاب کند، خیلی بهتر از این است که همیشه شما انتخاب کنید. به او حق انتخاب بدهید. بخش مهمی از شکلگیری اعتمادبهنفس کودک به انتخابهای مستقل او بستگی دارد. حتی اگر انتخابهای درست و بجایی نباشد. مطمئن باشید پس از چند بار، انتخابهای درستی خواهد داشت چون به خودش اعتماد دارد.
به اندازه ستایشش کنید
برای تشویق کودکتان هم حد و مرزی قائل شوید. اینکه دختر 10 ساله شما از دستمال کاغذی برای پاک کردن لبش هنگام غذاخوردن استفاده میکند امری بدیهی است و نیازی نیست بابت این کار هدیهای دریافت کند. بچهها خیلی سریع همه چیز را میآموزند و شما به صورت ناخودآگاه به این دلیل که حس پدر و مادری دارید، آنها را تشویق میکنید. اینکه کودک را تشویق میکنید، بسیار عالی است اما به او حسی واقعی ببخشید و این حس را اغراقآمیز نکنید. در غیر این صورت فکر میکند این کارهای ساده هم حتما خیلی سخت بوده و فقط او از عهده انجامش برمیآید.بگذارید مشکلاتش را خودش حل کند
بچهها با حل مشکلاتشان، اعتمادبهنفسشان را تقویت میکنند و به تواناییهای خود پی میبرند. آیا فرزندتان را در حالی که مشغول پیداکردن یک تکه پازل است فقط تماشا میکنید یا سریع تکه پازل گمشده را برایش پیدا میکنید؟ آیا وقتی به سختی مشغول بستن دکمههای لباس با بند کفشش است، سرزنشش میکنید و خودتان انجام این کار را به عهده میگیرید یا اجازه میدهید برای چند بار دکمهها را جابجا ببندد یا بند کفشش وسط راه باز شود؟ مطمئن باشید اگر بتواند این کارهای ساده را بارها اشتباه انجام دهد، حتما در آینده با اعتمادبهنفس بیشتری مشکلهای بزرگتر را به تنهایی حل میکند.در اینجا ده استراتژی ساده که به شما در تقویت اعتماد به نفس کودکتان کمک میکند آورده میشود:
بی قید و شرط عشق بورزید
اعتماد به نفس کودک وقتی شکوفا میشود که نوعی علاقه بی قید و شرط را ببیند، عشقی که میگوید «دوستت دارم، هرکه باشی و هرچه انجام بدهی». وقتی کودکتان را صرفنظر از توانایی هایش، مشکلاتش، اخلاقش، یا قدرتش میپذیرید، به او بیشترین کمک را میکنید. بنابراین، او را در عشق خود غرق کنید.او را تا میتوانید بغل کنید، ببوسید و به پشتش بزنید و فراموش نکنید به او بگویید که چقدر دوستش دارید. وقتی مجبورید در موردی به او تذکر بدهید ، به او بفهمانید تذکر شما در مورد رفتارش است و نه خودش . مثلا، به جای این که بگویید «خیلی پسر شرّی هستی. چرا درست نمیشی؟ به او بگویید، «لطفا تو خونه فوتبال بازی نکن. فوتبال بازی بیرون از خونه است».
توجه کنید
وقتی را برای توجه کامل به کودک خود کنار بگذارید. این بسیار به احساس اعتماد به نفس کودک شما کمک می کند چون به او این پیغام را میدهد که شما فکر میکنید او مهم و ارزشمند است. حتما نباید وقت زیادی باشد؛ فقط چند لحظه که وقتی میخواهد با شما حرف بزند، دست از سرکشی به صندوق پست میکشید یا تلویزیون را خاموش میکنید تا جواب سوالش را بدهید. با او ارتباط چشمی برقرار کنید تا معلوم باشد که واقعا دارید به چیزی که میگوید گوش میدهید. اگر وقتتان کم است، بدون نادیده گرفتن نیازهایش این نکته را به او بگویید. بگویید «خب همه اتفاقهای تمرین فوتبال را برام تعریف کن، بعد که تموم شد باید برم شام درست کنم».محدودیتها را یادش بدهید
چند قانون منطقی برای کودک خود وضع کنید. مثلا، اگر به او میگویید که موقع دوچرخه سواری در خیابان باید کلاه سرش بگذارد، اجازه ندهید بدون کلاهش به خانه دوستش برود. اگر بداند که بعضی قوانین خانوادگی نقشِ روی سنگ شده اند، احساس امنیت بیشتری میکند و به زودی بر طبق انتظارات شما زندگی خواهد کرد. فقط بکوشید واضح و باثبات باشید و نشان دهید که به او اعتماد دارید و از او انتظار دارید که کار درست را انجام دهد.از ریسک کردنهای سالم استقبال کنید
کودکتان را به کشف چیزی تازه، مثل خوردن غذایی متفاوت، یافتن دوستان تازه، یا اسکیت سواری تشویق کنید. با این که همیشه احتمال شکست وجود دارد اما بدون ریسک کردن موفقیت هم به دست نمی آید. پس به کودک خود اجازهی تجربههای کم خطر را بدهید و در مقابل تقاضاهای او در دخالت خود مقاومت کنید.مثلا سعی نکنید به محض این که از خواندن کلمهای دشوار احساس یاس کرد، او را «نجات» دهید. پریدن وسط کار او و گفتن این که «خودم میکنم» او را وابسته بار میآورد و اعتماد به نفس ِ او را کم میکند. شما با برقراری تعادل در نیاز به حمایت از او و نیاز او به تجربه کردن کارهای تازه اعتماد به نفسش را شکل خواهید داد.
اجازه بدهید اشتباه کند
البته یک جنبه حق انتخاب دادن و خطر پذیری این است که کودکتان در معرض اشتباه قرار میگیرد. اینها درسهای باارزشی برای اعتماد به نفس کودکتان هستند . بنابراین اگر کودکتان با وقت تلف کردن در اتاق خوابش از اتوبوس مدرسه جا مانده است، او را تشویق کنید که بیندیشد دفعه بعد چطور رفتار کند بهتر است.به این ترتیب اعتماد به نفسش صدمه نمیبیند و خواهد فهمید که گاهی میشود اشتباه کرد. دانیل میر، استادیار آموزش ابتدایی در دانشگاه ایالت سان فرانسیسکو میگوید اگر خودتان اشتباه کردید، به آن اعتراف کنید. پذیرش و اصطلاح اشتباهات پیغام قدرتمندی به فرزندتان میرساند و پذیرش مشکلات را برای کودک آسانتر میکند.
از اتفاقات مثبت تجلیل کنید
همه تشویق پذیر هستند، بنابراین سعی کنید چیزهای خوبی را که کودکتان در روز انجام میدهد با صدای بلند اعلام کنید. مثلا به پدرش بگویید «پیتر امروز همه تکالیفش را سریع انجام داد». با این کار او را در معرض تحسین خود و پاسخ دلگرم کنندهی پدرش قرار میدهید. واضح و مشخص بیان کنید. به جای این که بگویید « خوب بود» بگویید «ممنون که میز شام را چیدی». این درکِ انجام کار و ارزش فردی را در او بالا میبرد و به او اجازه میدهد دقیقا بداند چه کاری را درست انجام داده است.
خوب گوش کنید
اگر کودکتان نیاز به حرف زدن دارد، بایستید و به چیزی که برای گفتن دارد خوب گوش دهید. او نیاز دارد احساس کند که افکارش، احساساتش، خواستهها و نظراتش مهم هستند. به او کمک کنید با نام گذاشتن روی احساساتش با آنها راحت کنار بیاید.بگویید «میفهمم که ناراحتی چون نمیتوانی به آن مهمانی بروی». با پذیرفتن احساساتش بدون قضاوت درباره آنها، به احساسات او اعتبار میبخشید و نشان میدهید که برای چیزی که میخواهد بگوید ارزش قایلید. اگر احساسات خودتان را با او سهیم کنید مثلا اگر بگویید:«من نگران مامان بزرگم. خیلی مریضه»، او هم در بیان احساسات خودش اعتماد به نفس پیدا میکند.
از مقایسه اجتناب کنید
نظراتی مثل «چرا سعی نمیکنی مثل برادرت باشی؟» یا «چرا مثل دوستت مودب نیستی؟» فقط کودکتان را به یاد مشکلاتش میاندازد و در او احساس خجالت، حسادت و رقابت را تشدید میکند. حتی مقایسههای مثبت مثل «تو بهترین بازیکنی» هم به طور بالقوه مخرب اند چون چون کودک به سختی می تواند همیشه بر طبق این تصویر خود را بسازد. اگر بگذارید کودکتان بداند که او را به خاطر منحصر به فرد بودنش تحسین میکنید، او هم ارزش بیشتری برای خودش قایل میشود.احساس همدردی کنید
اگر کودکتان خودش را به شکلی ناخوشایند با خواهر برادرها یا همسالانش مقایسه میکندمثلا می گوید: «چرا نمی تونم مثل دوستم توپ پرت کنم» ، با او همدردی کنید و بعد روی یکی از تواناییهایش تاکید کنید. مثلا بگویید، «آره راست میگی. دوستت توپ پرت کن ِ خوبیه. تو هم خیلی تند میدوی». این به کودکتان کمک میکند متوجه شود که ما همه نقاط قوت و ضعفی داریم و لازم نیست که حتما بی عیب باشد تا احساس خوبی درباره خودش داشته باشد.تشویق کنید
هر کودکی نیاز به شکلی از حمایت از جانب عزیزانش دارد که پیغام میدهند «ما به تو ایمان داریم. ما تلاشهایت را میبینیم. ادامه بده!» تشویق یعنی تشخیص دادن پیشرفت و نه فقط پاداش دادن به نتیجه ای. پس اگر کودکتان با مسئلهی ریاضی دست و پنجه نرم میکند، به جای این که بگویی «نه اینطوری نیست.بگذار برات حلش کنم»، بگویید «خیلی داری تلاش میکنی. تقریبا به جواب رسیدی»تفاوتی بین تحسین و تشویق هست. تحسین پاداش به انجام کار است، در حالی که تشویق پاداش به فرد است («تو تونستی» به جای «من به تو افتخار میکنم»). تحسین ممکن است به کودک بفهماند که تنها وقتی «خوب» است که کاری را درست انجام داده باشد.
از سوی دیگر، تشویق به رسمیت شناختن تلاش است. گفتنِ «خب بهم بگو بازی چطور بود. دیدمت چطور حمله میکردی» مفیدتر از گفتن «تو بهترین بازیکن تیمی» عمل میکند. تحسین بیش از اندازه اعتماد به نفس را خدشه دار میکند چون فشاری برای انجام کار و نیاز مداومی به تایید دیگران ایجاد میکند. بنابراین تحسین را کناری بگذارید و آزادانه او را تشویق کنید؛ این به کودکتان کمک میکند تا با احساس خوبی نسبت به خود رشد پیدا کند.
فرزندتان را با نامش صدا کنید
نام یعنی منظور من «تو» هستی! به کار بردن نام فرزندتان همراه با تماس چشمی و نوازش این پیام را به او میدهد: «تو برایم آدم ویژهای هستی!» آغاز ارتباط با به کار بردن نامِ فرد، درهای بسته را باز میکند، مرزها را از بین میبرد و حتی سرزنشها را ملایمتر جلوه میدهد.والدین معمولا در موقعیتهای خاص با روش خاصی فرزندشان را صدا میکنند. مثلا در حالت عادی فقط نام او را به کار میبرند: «آفرین کسری! چه نقاشی قشنگی!» اما اگر کودک کار اشتباهی کرده باشد، شاید جور دیگری او را صدا کنند: «آقا کسری، این چه کاری بود کردی؟!» اینگونه کودکان با شنیدن نامشان میدانند چه وقتهایی پدر یا مادر از دست آنها دلخور است.
کودکان با اعتماد به نفس بیشتر، اطرافیانشان را بیشتر با نام یا عنوان آنها صدا میزنند زیرا اعتماد به نفس در کودکان باعث میشود روابطشان با دیگران مستقیمتر باشد. وقتی کودکتان میگوید «سلام بابا!»، تأثیر بیشتری روی شما میگذارد تا یک «سلام» خالی. دانشآموزی که میتواند معلمش را به اسم صدا کند، راحتتر با او ارتباط برقرار میکند.
استعداد و علاقهی کودکتان را پرورش دهید
برای ایجاد اعتماد به نفس در کودکان استعداد و علاقهمندی او را بشناسید و دستکم یک مورد را تقویت کنید. اگر کودکتان عاشق فوتبال است اما علاقهای به درس ندارد، به او نشان دهید که از فوتبال بازی کردن او لذت میبرید و همزمان او را تشویق به درس خواندن کنید. با تقویت فوتبال که برداشتی است که او از خودش دارد، اعتماد به نفس او تقویت میشود و به تدریج در درسهایش پیشرفت میکند. یک استعدادِ ویژهی فرزندتان را بشناسید و آن را تقویت کنید، خواهید دید استعدادهای دیگر او هم شکوفا میشوند.به فرزندتان مسئولیت بدهید
بچهها باید مسئولیتپذیر باشند. یکی از مهمترین راههای تقویت اعتماد به نفس در کودکان و ذاتی کردن ارزشها، کمک به نگهداری از فضای زندگی است. پس برخی کارهای خانه را به فرزندتان بسپارید. با این کار او احساس باارزش بودن میکند و نیز علاقهی بیشتری به کارهای خوشایندتر و کسب مهارت نشان میدهد.زود شروع کنید
بین ۲ تا ۴سالگی، کودک مفهوم مسئولیت در قبال خود، خانواده و لوازم شخصی را میفهمد. پس از درک مسئولیت در قبال این موارد، در یک روند طبیعی مفهوم مسئولیت در قبال اجتماع در کودک شکل میگیرد. پس، از سنین پایین به کودکتان مسئولیت بدهید؛ میتوانید با کارهایی شروع کنید که او به آنها علاقه نشان میدهد. فرزند ۲سالهی من عاشق تا کردن دستمال سفره است به همین خاطر ما هر شب پس از شام مرتب کردن دستمالها را به او میسپاریم.کودک ۳ساله میتواند یاد بگیرد که میز غذاخوری را با دستمال یا اسفنج پاک کند. بچههای ۳-۴ساله علاقهی خاصی به جدا کردن لباسهای رنگی و غیررنگی دارند. بچهی ۵ساله میتواند بشقابها را جمع کند و در سینک یا ماشین ظرفشویی بگذارد (البته بهتر است از ظروف شکستنی استفاده نکنید). در ۷سالگی، کودک مواد غذایی لازم برای تهیهی برخی غذاها را میشناسد و میتواند در خرید آنها و تهیهی آن غذا کمک کند. کودکان غذای دسترنج خودشان را با میل و لذت بیشتری میخورند. پس از اینکه به آنها آموزش دادید و آنها به خوبی آموختند، از اینکه در آشپزخانه تنهایشان بگذارید، نترسید! راحتشان بگذارید و به گپوگفت با دوستتان ادامه دهید!
مأموریتهای ویژه به کودک بدهید!
«یه مأموریت ویژه برات دارم!» این جمله کافیست تا کودکتان علاقهی بیشتری به انجام کاری پیدا کند. ظاهرا کلمهی «ویژه» جادو میکند. شاید کودک فکر میکند «یه کار ویژه به من دادند، حتما من آدم خاصی هستم!»یک جدول کاری تهیه کنید
کارهای مختلف و افراد مسئول هر یک از آنها را در جدولی بنویسید. اگر فرزندانتان مایلند، امکان جابهجایی وظایف را به آنها بدهید. میتوانید وظایف را به چند دسته تقسیم کنید: وظایفی که با دستمزد همراهند، وظایفی که برای انجام آنها پاداش ویژهای داده میشود و وظایفی که انجام آنها ضروری است. خوب است برای کارهای ناخوشایند پاداش در نظر بگیرید. بهتر است دستمزد یا پاداش بلافاصله پس از پایان کار پرداخت شود. با این روش، در آینده و طی ۵ تا ۱۰سالگی کودک میآموزد که هرچه مزایای انجام کاری بیشتر باشد، مسئولیت بیشتری به همراه دارد.گل و گیاه داشته باشید
باغچه و گل و گیاه امکان خوبی برای آموزش مسئولیتپذیری فراهم میکند. فرزندتان میداند اگر به گیاهان آب بدهد آنها به خوبی رشد میکنند، اگر علفهای هرز را بچیند گلهای زیباتری میرویند.فرزتدانتان را در انجام کارهایی مانند شستن ماشین، جارو زدن، رسیدگی به گیاهان، گردگیری و… با خود همراه کنید. در ۷ یا ۸سالگی آنها میتوانند لباسها را در لباسشویی بگذارند و در ۱۰ سالگی به تنهایی آن را راه بیندازند. وقتی کودکان کارهای خانه را انجام میدهند، شما میتوانید زمانی را به خودتان اختصاص دهید. همچنین کودک احساس میکند وجودش در خانه معنادار است و احساس مفید بودن میکند.
مهربان باشید:
عشق شما میتواند باعث افزایش اعتماد به نفس کودکتان شود. کودک را در آغوش بگیرید و به او بگویید که به وی افتخار میکنید. حتی در کیف مدرسه او یادداشتهایی مثل این بگذارید: «فکر میکنم تو فوقالعادهای». او را به طور مداوم و با صداقت تشویق کنید، البته مراقب باشید در این زمینه افراط نکنید.بازخورد مثبت و دقیقی ارائه کنید:
حرفهایی مثل «تو مثل دیوانهها رفتار میکنی.» میتواند باعث شود کودکتان حس کند کنترلی روی کارهای خود ندارد. جمله بهتر این است «تو با برادرت خیلی بد رفتار میکنی. اما من خوشحالم که سر او فریاد نمیکشی یا او را نمیزنی.» این جمله باعث تایید احساسات کودک میشود و او را تشویق میکند بار دیگر بهتر رفتار کند و انتخاب بهتری داشته باشد.یک محیط دوستانه و امن برای کودک خود فراهم کنید:
کودکانی که احساس امنیت نمیکنند یا در خانه در معرض سوءاستفاده هستند، دچار اعتماد به نفس پایینتری میشوند. کودکی که دائم شاهد دعوا و جر و بحث والدین باشد، افسردگی میگیرد. همچنین در مدرسه دچار مشکل شده و با دوستانش نمیتواند ارتباط خوبی برقرار کند و همین عوامل باعث تحت تاثیر قرار گرفتن اعتماد به نفسش میشود.به کودکان خود کمک کنید در تجربیات سازنده، مشارکت کنند:
فعالیتهایی که کودک را به جای رقابت به همکاری تشویق کند، باعث پرورش اعتماد به نفس او میشود. مثلا وقتی یک کودک بزرگتر به کودک کوچکتر خواندن را میآموزد، اعتماد به نفس او شکل میگیرد.اگر شما در مورد پایین بودن اعتماد به نفس کودکتان شک دارید، میتوانید از کمک متخصصان و مشاوران در این زمینه استفاده کنید. مشاوران کودک و خانواده میتوانند عوامل پنهانی را که موجب شده کودک راجع به خود احساس خوبی نداشته باشد، بیابند.
با درمان مناسب و بموقع میتوان به کودک یاد داد که راجع به خود و دنیای اطراف، دیدگاه مثبتی پیدا کند. وقتی کودک خود را از دید واقعبینانهای نگاه میکند، میتواند بپذیرد که واقعا کیست.
با کمی کمک، کودک میتواند اعتماد به نفس خود را افزایش دهد و شادتر باشد و زندگی بهتری را تجربه کند.
منبع: سایت سیمرغ
سایت رادیو کودک
سایت بیتوته