چکیده
از پدیده هاى آفت زا در فضاهاى سیاسى و فعالیت هاى حزبى، کشمکش هاى جانبدارانه رهبران احزاب و حامیان آن ها است. جانبدارى بى بصیرت و بدون منطق از اصول، مواضع و عملکردهاى حزبى به نوعى تحجر حزبى و سیاسى مى انجامد. از این رو، بر رهبران، اعضا و هواداران احزاب است تا با مراقبت و خویشتن بانى، تقواى سیاسى و حق مدارى، خود را از آفت تحجر حزبى و سیاسى مصون نگه دارند. در غیر این صورت، رهایى از مرض تحجّر، بس دشوار یا ناممکن خواهد بود و پى آمدهاى ناگوارى را به همراه خواهد داشت.
معمار بزرگ انقلاب امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب، همواره احزاب و گروه ها و افراد را از خطر ابتلا به آفت تحجر برحذر داشته، رهنمودهایى را براى در امان ماندن از این آفت ارائه کرده اند. این مقاله تلاشى است براى شناسایى عوامل، نشانه ها و پى آمدهاى تحجر حزبى و سیاسى؛ و پى جویى راه کارهاى پیشگیرى و درمان آن در بیانات مقام معظم رهبرى.
کلید واژه ها : تحجر ، تحجر حزبى و سیاسى ، عوامل و نشانه هاى تحجر و راه کارهاى مقابله با تحجر.
پیش درآمد
بهره مندى از آگاهى هاى سیاسى و حضور فعال و با نشاط در عرصه هاى مختلف سیاسى ـ اجتماعى، از حقوق مسلم آحاد جامعه اسلامى و مردمسالار است. از آن جا که یکى از راه هاى تحقق این مهم در سایه وجود تشکل ها و احزاب سالم، کارآمد و پویا ممکن خواهد شد، قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران بر آزادى احزاب و جمعیت هاى سیاسى به عنوان اصلى اساسى تأکید نموده است.
البته احزاب سیاسى نیز در معرض آفت ها و خطراتى قرار دارند که از مهم ترین آن ها، افتادن در دام تحجر و جمود است. امام راحل(ره) و مقام معظم رهبرى ـ دام ظله العالى ـ بارها در مناسبت هاى مختلف در رهنمودها و بیانات دردمندانه و دلسوزانه نسبت به آفت تحجر هشدار داده و عموم مردم، خصوصاً فعالان سیاسى، احزاب، روحانیون و جنبش هاى دانشجویى را از افتادن در چنین ورطه اى برحذر داشته اند.
در راستاى سخنان و هشدارهاى مقام معظم رهبرى درباره خطر تحجر حزبى و سیاسى درصدد برآمدیم در مقاله اى کوتاه و مختصر، ابعاد و جوانب آفت تحجر حزبى و سیاسى را بررسى نموده، اطلاعاتى هر چند اندک در اختیار مخاطبان فرهیخته و دردآشنا قرار دهیم.
تحجر در لغت به معناى سنگ شدن است. و در اصطلاح، جانبدارى پرشور، کوته نظرانه، [ بدون بصیرت ] از چیزى، کسى و آیینى است. تحجر به حالتى اطلاق مى شود که با عقاید قالبى و تغییرناپذیر همراه است.
متحجِّر، معادل با « تاریک فکر » و کنایه از کسى است که به هیچ روى از عقاید کهنه خود دست برنمى دارد. بدین سان متحجر از نظر فکر و ذهن هیچ انعطافى ندارد و همچون سنگ از جمود و سکون برخوردار است.
تحجر حزبى :
پافشارى متعصبانه، بدون بصیرت و غیر منطقى رهبران، اعضا و هواداران حزب بر اصول، برنامه ها و روش هاى حزبى است، به نحوى که استراتژى، گرایش ها و منافع سیاسى حزب را محور و مرکز داورى ها قرار داده، منافع ملى را در راستاى منافع و اهداف حزبى خود ارزیابى مى کنند. در نتیجه در مبادلات فکرى، فرهنگى و سیاسى با سایر احزاب، اصناف، نخبگان و افراد، از روى لجاجت و تعصب بى جا و همراه با فقدان بصیرت، بر مواضع خود پاى فشرده، سرنوشت جامعه را تنها در اساسنامه و استراتژى ها و مصالح حزبى خود جست و جو مى کنند.
تحجر حزبى به معناى عام کلمه حزب، در طول تاریخ همواره میان ملت ها و مسلک ها و گروه ها تحقق و ظهور داشته، که تعیین تاریخ معین و خط سیر آن بسیار دشوار است. یکى از نمونه هاى بارز تحجر حزبى در جهان اسلام تحجر خوارج است که در جنگ صفین اتفاق افتاد.
تحجر حزبى در ایران معاصر
مواضع، عملکردها و فعالیت هاى احزاب و سازمان ها پنجره اى است که از طریق آن مى توان پدیده تحجر حزبى را به نظاره نشست. از این رو، براى ارزیابى تحجر حزبى در ایران معاصر، فعالیت هاى احزاب سیاسى در دو بخش بررسى مى گردد: قبل و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى.
الف. عملکرد احزاب، قبل از پیروزى انقلاب اسلامى
1 ـ احزاب دولتى :
منظور از احزاب دولتى، احزابى است که رابطه تنگاتنگى با دولت داشته و با هدف رفع بحرانهاى دولت (بحران مشروعیت، مشارکت و ثبات سیاسى و...) تشکیل مى شوند و اغلب در مراکز آنها رهبر قدرتمند واحدى از وابستگان و مهره هاى دولت قرار مى گیرد.
از آنجا که نقش اصلى و اساسى احزاب سیاسى آن است که دهلیزى براى انتقال خواسته هاى مردم و جامعه به حاکمان و کارگزاران باشند، باید از وابستگى به دولت و حاکمیت به دور باشند تا بتوانند به رسالت خود به درستى عمل نمایند. احزاب سیاسى و نظام حزبى عمده ترین ابزار نهادى براى سازمان دادن و توسعه مشارکت سیاسى هستند که براى دفاع از حقوق مردم بنا نهاده مى شوند. بنابراین احزاب نباید به ابزار اعمال خواسته هاى حکومت و اغواى مردم تبدیل شوند.
احزاب دولتى در ایران پیش از انقلاب اسلامى، به دلیل جمود و تحجر در وابستگى به رژیم استبداد و تملق و ثناگویى شاه و دربار، به جاى خدمت به مردم و انجام رسالت هاى حزبى و سیاسى خود، ابزارى براى اغوا و اضلال مردم و استبداد بیشتر حکومت بودند. بررسى عملکرد احزابى مانند: اقلیت (مردم)، ملّیون، اکثریت ایران نوین و رستاخیز ملت ایران، گواه صادقى بر مدعاى ماست.
2 ـ احزاب غیر دولتى :
مراد از احزاب غیر دولتى، برخى از جمعیت ها و گروه هایى است که به دلیل احساس وظایفى در قبال بیدارى و ارشاد مردم به دور از وابستگى و تعلق به رژیم استبدادى، تشکل هایى را با اهداف و آرمانها و تشکیلات معیّن فراهم آوردند و به فعالیت هاى سیاسى، فرهنگى و اجتماعى پرداختند؛ هر چند در این بین برخى از گروه ها با تحریک و هدایت قدرت هاى استعمارى و به هدف جاسوسى و تأمین منافع آنها سامان یافتند.
این جمعیت ها و احزاب نیز طیف هاى مختلفى را شامل مى شوند که پرداختن به آنها از هدف و حدود این مقاله خارج است؛ اما آنچه به اختصار مى توان گفت این است که بسیارى از احزاب غیر دولتى نیز به دلیل جمود و تحجر بر ملیت، مذهب، نژاد، گرایشها و برنامه هاى حزبى خود نتوانستند به رسالت حزبى و مردمى خود، چنانکه باید عمل کنند، هر چند فعالیت هاى انجام شده توسط برخى گروهها و احزاب مسلمان و ملى در زمینه بیدارى ملت و فراهم آمدن زمینه انقلاب عظیم اسلامى، سرانجام با هدایت روحانیت و حضور مردمى به ثمر نشست و در 22 بهمن سال 1357 کاخ بیداد و نظام استبدادى دو هزار پانصد ساله سلطنتى را بر سر مستبدان و دست نشاندگان استعمار ویران نمود.
ب. عملکرد احزاب پس از پیروزى انقلاب
با فروپاشى نظام استبدادى و پیروزى انقلاب اسلامى فضاى باز و آزادى براى فعالیت هاى سیاسى، اجتماعى و حزبى پدید آمد. در این فضا احزاب و جمعیت هاى فراوان و متنوعى وارد عرصه فعالیت هاى سیاسى ـ اجتماعى شدند که بسیارى از آنها متأسفانه به دلیل سوء استفاده از آزادى و به دلیل انحرافات عملى و افتادن در دام تحجر و خودخواهى به جاى تلاش براى سازندگى و توسعه، استقلال و آبادانى جامعه، کشور و نظام نوپاى اسلامى را گرفتار درگیرى ها و کشمکشهاى فرقه اى، مذهبى، نژادى نمودند و در این مسیر تا آنجا پیش رفتند که سر از جاسوسى قدرتهاى بزرگ استعمارى شرقى و غربى درآورده، به نبرد مسلحانه، با انقلاب اسلامى و ملت به پا خاسته مسلمان پرداختند. در عین حال برخى از احزاب در فضاى مذکور تشکیل و جهت پیشبرد اهداف انقلاب و خط امام فعال شدند.
با گذر از دوران سرنوشت ساز پیروزى و رسیدن به دوران تثبیت و دوران پرافتخار سالهاى دفاع مقدس نیز برخى انجمن ها، جناح ها و احزاب سیاسى با ابتلا به تحجر و خودمحورى ضربات سنگینى را بر پیکر نظام اسلامى وارد آوردند که خود تاریخ مفصلى دارد.
از آغاز دوران سازندگى و توسعه همه جانبه تا کنون نیز احزاب و گروه هاى رنگارنگى پدید آمده و به فعالیت هاى گوناگونى دست مى زنند که متأسفانه برخى از این جناح ها، گروه ها و احزاب و... به دلیل تنگ نظرى، ارتداد سیاسى، دنیازدگى و غوغا سالارى و مرعوب شدن از قدرت هاى بیرونى، به جاى کمک به تعالى و پیشرفت کشور اسلامى، هرازگاهى نواى شوم تفرقه و جدایى سر داده و بذر نفاق و کینه را در میان جامعه مى پاشند و عزّت و استقلال آن را در معرض زوال و خطر قرار مى دهند.
عوامل و نشانه هاى تحجر حزبى
تحجر حزبى همانند سایر صفات و پدیده ها، ناشى از یک سلسله سازه ها و قابل بازشناسى توسط برخى شناسه ها است که در این بخش به مهم ترین آنها اشاره مى گردد:
الف. عوامل
1 ـ ناتوانى نظام معرفتى (فقدان بصیرت) :
یکى از عوامل مؤثر در پیدایى و تحقق تحجر حزبى و سیاسى، نظام معرفتى و نظرى است. منظور آن است که هرگاه یک حزب سیاسى از نظر نظام معرفتى دچار اشکال شود و اعضا و هواداران حزب شناخت درستى از اصول، مواضع و اهداف و سایر اجزا و مؤلفه هاى نظام معرفتى حزب خود نداشته باشند، در عملکردها و روابط خود دچار تحجر مى گردند.
نمونه بارز این نوع تحجر را مى توان در گروه خوارج در عصر امام على(ع) دید. خوارج به دلیل ضعف در نظام معرفتى خود، از اطاعت امام آگاه و معصوم(ع) سر برتافته، در دام فریب قرآن بر نیزه کردن سپاه معاویه افتادند و از لشکر امام(ع) بیرون رفتند و مصائب فراوانى را براى امت اسلامى به وجود آوردند.
نمونه دیگر این گونه تحجر در عصر انقلاب اسلامى، تحجر هواداران حزب خلق مسلمان است که چشم بسته از سران خود تبعیت کرده، به مقابله با انقلاب اسلامى برخاستند.
2 ـ ضعف کارکردى :
گاهى نظام حزبى از نظر معرفتى و نظرى سالم و بى عیب است، اما به لحاظ رفتارى و عملى در عرصه تعامل و مواجهه عملیاتى با حوادث و پدیده ها، به دلیل نداشتن قدرت رقابت با چالش هاى مدرن، دچار ضعف و ناتوانى مى گردد. گاهى نیز به دلیل برکنار شدن از قدرت و در اقلیت قرار گرفتن، منجمد و متصلّب مى شود که روى آوردن به نوعى خشونت نیز از نتایج این انجماد و تحجّر است. نمونه بارز آن سازمان مجاهدین خلق [منافقین] است.
3 ـ ویژگى هاى روانى :
بعضى از تحجرها ناشى از ویژگى هاى شخصیتى، عقده ها، حقارت ها و یا خود برتربینى ها و... در حوزه اندیشه یا در عرصه عمل است که بر اعتقادات و افکار رهبران و طرفداران حزب اثر گذاشته و آنها را دچار تحجر سیاسى مى کند. شخصیت هاى راحت طلب و عافیت جو، احتیاط هاى بى موردى در حوزه فعالیت ها و کنش هاى سیاسى ـ اجتماعى انجام مى دهند. روحیه تقلیدى محض و جنبه نقدناپذیرى نیز از ویژگیهاى روانى شخصیت ها سرچشمه گرفته و باعث نوعى تحجر و جمود است. احزابى که به دست رهبران و سیاست گذارانى داراى چنین روحیاتى اداره مى شوند، حتماً گرفتار چنین تحجّر و جمودى مى گردند.
4 ـ وابستگى دینى و مذهبى :
گاهى احزاب به دلیل پیروى از دین و مذهب خاصى در مواجهه با پدیده هاى نوین و دنیاى مدرن، توان رقابت نداشته و براى پرسشهاى نو و مستحدث پاسخ در خور و قانع کننده اى ندارند، در چنین حالتى عده اى به ظاهرى گرى و تحجر روى آورده و عده اى دچار التقاط مى گردند. نمونه آن وهابیون و متجددمآبان در جهان عرب هستند.
5 ـ شرایط ارثى و محیطى :
تعلق به نژاد یا کشور و جامعه معیّن و شرایط جغرافیایى خاص نیز باعث مى شود احزاب و گروهها به نوعى تعصب و تحجر فرقه اى گرفتار شوند. مصادیق معروف آن احزاب کومله و دموکرات کردستان بودند که به دلیل قومیت گرایى و احساس ناسیونالیستى به مخالفت با جمهورى اسلامى پرداختند و مردم مظلوم کردستان را در فقر و آوارگى نگه داشتند.
6 ـ وابستگى حزبى و جناحى :
گاهى مرامنامه یک حزب و جناح سیاسى براى رهبران، اعضا و هواداران چنان جنبه مرجعیت پیدا مى کند که در همان قالب یک تصلب و تحجر افراطى شکل مى گیرد و این حزب و حامیانش را در مواجهه با احزاب و اشخاص دیگر دچار تنگ نظرى و جمود مى کند. نمونه بارز آن سازمان مجاهدین خلق (منافقین) است که به دلیل تحجر حزبى با انقلاب اسلامى به نبرد مسلحانه برخاست و سرانجام هم سر از جاسوسى و نوکرى براى امپریالیسم امریکا و حزب بعث عراق درآورد.
ب. نشانه ها
1 ـ سطحى نگرى و ظاهر بینى :
از نشانه هاى اهل تحجر نداشتن تفکر عمیق و اندیشه ژرف است. به عبارت دیگر از خصوصیات بارز متحجّران نداشتن عقلانیت است. منظور از عقلانیت، برخوردارى از تفکر منطقى و روشمند و توانایى تبیین منطقى و روشمند افکار و رفتارهاى فردى، حزبى و اجتماعى و برقرارى نسبت درست و منطقى میان ابزارها و اهداف و مبادى و مقدمات با نتایج و غایات است.
بنابراین، نظام حزبى اى که فاقد توانایى ها و مهارتهاى عقلانى است، دچار ساختار افراطى و غیر عقلانى شده و نمى تواند میان پدیده هاى ثابت و متحول، قالب و محتوا رابطه منطقى برقرار کند. چنین نظام حزبى در جریانهاى سیاسى ـ اجتماعى به ظاهر بینى روى آورده و اصالت را به ظاهر پدیده هاى سیاسى و اجتماعى مى دهد، بدون اینکه نقادى عقلانى درستى داشته باشد. باز نمونه روشن این نشانه را در خوارج در جریان حکمیت مى توان دید.
2 ـ مقدس مآبى :
از نشانه هاى برجسته دیگر تحجر، خصوصاً در حوزه دینى و ادعاى پیروى از دین و ارزشهاى مکتبى، مقدس مآبى است. احزاب و جمعیت هاى متظاهر به دین به دلیل مقدس مآبى انحرافى و بى خبرى از جامعیت دینى و مبانى اعتقادى تنها خود را صاحب صفات نیکوى پرهیزگارى، دنیاگریزى، خدمت به خلق و... دانسته و دیگران را به اباحیگرى و حتى ارتداد و دین گریزى متهم مى سازند.
زیرا اینان هر چیزى را که با ذوق و پسند آنها در امور سیاسى و اجتماعى و حکومتى مطابقت نداشته باشد از صفات دنیا طلبان دانسته و با تقدس و پاکى ناسازگار مى دانند.
اینها خود و امیال و خواهشهاى خود را مقدس و وارسته دانسته، دیگران را به نحوى آلوده به دنیا مى پندارند.
3 ـ ضعف مبانى اعتقادى :
از صفات بارز متحجران، سستى مبانى عقیدتى آنان است. آنها به دلیل جمود بر ظواهر، اعتقادات راسخى ندارند و نمى توانند به شایستگى از آرمانهاى خود دفاع و آنها را صیانت نمایند. لذا در مواجهه با مخالفان به آسانى تسلیم مى گردند.
4 ـ خودمحورى و استبداد :
یکى دیگر از نشانه هاى تحجر حزبى آن است که رهبران و فعالان سیاسى و حزبى به دلیل جمود و تنگ نظرى راه هرگونه تبادل نظر و تعامل فکرى و تعاون عملى را با سایر احزاب و گروه ها و نخبگان مسدود کرده، دچار نوعى خود محورى و استبداد سیاسى مى شوند
ادامه دارد.../خ