معماري ايران از صدر اسلام تا عصر سلجوقيان
با وجود بسط قلمرو اسلام و فتوحات مسلمين در اقصي نقاط ايران، تا مدتها هنر معماري همچنان بر عناصر گذشته متکي بود. از آن پس، هنرمندان مسلمان با تکيه بر عناصر هنري گذشته خود، بويژه هنر عصر ساساني، و با الهام از روح اسلامي، معماري ايران را رونق تازه اي بخشيدند و با ابداعات خود معماري جديدي را در اين دوران بنيان نهادند.
به موازات گسترش حوزه ي نفوذ اسلام و به دلايل ديني، اقتصادي و نظامي ضرورت احداث بناهاي تازه احساس شد و بناهايي مانند مسجد، مدرسه، پل، کاروانسرا و قلعه در شهرها و جاده هاي کارواني ايجاد گرديد.
در آغاز حکومت اسلامي احداث مساجد در مقايسه با ساير بناهاي اسلامي اهميت بيشتري داشت. مسجد جزء بزرگترين بناها در هر شهر و روستا بود؛ به طوري که بدون نشاني ويژه، خود به خود نگاه و توجه هر مسلماني را به سوي خود جلب مي کرد.
در صدر اسلام مساجد علاوه بر اينکه محل انجام فرايض و اقامه ي نماز بود، نهادي سياسي، اجتماعي و اداري به شمار مي رفت؛ مسجد تالار اجتماعات مسلمين، خانه ي مستمندان، اقامتگاه مسافران و کاروانيان، پناهگاه مظلومان، مکاني براي درس و بحث طلاب و محل ايراد خطابه، ابلاغ فرامين سلاطين، اعلام جنگ و بسيج و اخذ ماليات بود و نقش مهمي در زندگي روزمره مسلمانان داشت.
مساجد اوليه بناهايي بسيار ساده بودند، در محوطه اي مربع يا مستطيل روبه قبله، با ديوارهاي خشتي ساخته مي شدند (مانند مساجد مدينه، کوفه و بصره). با مسدود کردن سه طرف آتشکده ها و چهارطاقيها و ايجاد قبله گاه، از آنها براي برگزاري آيينهاي مذهبي استفاده مي کردند. گرچه در ايران از مساجد و بناهاي اوليه اسلام نمونه هاي زيادي به جا نمانده ولي طبق متون تاريخي در دو قرن اوليه ي اسلام، سنت و شيوه ي معماري و نوع مصالح دوره ي ساساني رواج داشته است. تحقيقات باستانشناسي و تاريخي نشان داده که مساجدي مانند مسجد شوش و فهرج از قديمترين نمونه هاي مساجد در ايران دوره ي اسلامي است. ضمن کاوشهاي هيأت باستانشناسي فرانسوي در محوطه باستاني شوش، بقاياي مسجدي کشف شد که طرحي بسيار ساده داشت و شبستاني ستوندار در يک طرف آن ساخته شده بود. اين مسجد از خشت بنا شده و فاقد تزيينات بوده است. در سالهاي اخير در فهرج يزد مسجدي شناسايي شد که به اعتقاد معماران و محققان، متعلق به صدر اسلام است. شيوه ي بنا و ويژگيهاي اين مسجد به معماري بناهاي ساساني شباهت دارد.
از بناهاي ديگري که با الهام از شيوه ي معماري عصر ساساني در ايران بنا شده تاريخانه ي دامغان است که محققان تاريخ احداث آن را حدود سال 300 هجري مي دانند. اين مسجد داراي حياط بزرگي است به شکل مربع که اطراف آن را رواقهايي با طاق ضربي فرا گرفته است. تاريخانه ي دامغان به شيوه ي معماري ساساني- در شهري که زماني از مراکز مهم ساسانيان به شمار مي رفته - به دست هنرمندان دوره ي اسلامي بنا گرديد.
با تأسيس سلسله امويان در دمشق و عباسيان در بغداد در وضع معماري دگرگوني به وجود آمد؛ بناهايي مانند قبه الصخره، مسجد جامع دمشق و مسجد سامره حاصل اين تحولند. در اين بناها استادکاران، چه در شيوه ي معماري و چه در تزيينات بنا، از معماري قبل از اسلام، بويژه دوره ي ساساني، الهام گرفته اند.
قرن دوم هجري با تحولات سياسي در جهان اسلام همراه بود. خراسان درشرق ايران در اين تحولات نقش اساسي داشت و از اين خطّه ايرانياني برخاستند که با شيوه ي حکومتي عباسيان مخالف بودند و به حفظ برخي از رسوم ملي ايران علاقه داشتند. اين مخالفت بتدريج گسترش يافت و منجر به تشکيل سلسله هاي مستقلي گرديد که رفته رفته نفوذ خود را از شرق به ديگر نقاط گسترش دادند. در نقاط مختلف ايران مانند سيستان، فارس، طبرستان و اصفهان سلسله هايي مانند صفاريان، طاهريان، سامانيان، علويان و بالاخره زياريان و آل بويه تشکيل گرديد.
در قرن چهارم هجري حکومت غزنويان با مرکزيت غزنه به وجود آمد و منطقه ي وسيعي از طبرستان، گرگان، خوارزم، سيستان و خراسان تا گجرات هندوستان در حوزه ي اقتدار اين سلسله قرار گرفت. بعد از محمود غزنوي حکومت آنان روبه ضعف نهاد و ديري نگذشت که بيشتر قلمرو حکومتي آنان به دست سلسله ي ديگري به نام سلجوقيان افتاد.
آثار معماري قابل توجهي از دوره ي غزنويان به جا نمانده است ولي از نظر گسترش ادبيات، اين عصر از دور ه هاي مهم تاريخ ايران به شمار مي آيد.
اين مسجد به شکل ساده و تقريباً با شيوه ي رايج معماري در قرون اوليه هجري مانند تاريخانه دامغان و نايين بنا گرديده و شامل حياط، شبستان، راهرو و مناره است (تصوير 1-2).
ميانسراي مسجد از جنوب به سه دهانه ي شبستان، از شرق و غرب هر يک به دو دهانه ي ايوان و از سمت شمال به چهار صفّه محدودمي شود. پوشش صفّه ها ساده به شکل نيم گنبد است. از ديگر زيباييهاي مسجد نقوش گچبري شده روي ديوار شرقي است. مصالح ساختماني مسجد از خشت با ابعاد 5 ضربدر 32 ضربدر 32 سانتيمتر است. اين خشتها با خشتهاي به کار رفته در معماري عصر ساساني مشابه است.
مسجد جامع فهرج يک بار گچ اندود گرديده و قسمتهايي از آن نيز با گچبري تزيين شده است. طاقهاي مسجد گهواره اي شکل است و به طاقهاي دوره ي ساساني شباهت دارد.
شبستان مسجد داراي ده دهانه است که دهانه ي مياني بزرگتر است. مناره مسجد را در قرون بعد، احتمالاً قرن چهارم هجري ساخته اند. همچنين ورودي اصلي مسجد درکنار مناره، بعدها به مسجد اضافه شده است (نقشه 2-2 ج).
ساختمان مسجد شامل يک صحن يا حياط مرکزي است که اطراف آن را رواقهاي سرپوشيده احاطه کرده است. شبستان مسجد بر روي هجده ستون مدور (سه رديف شش تايي) استوار شده است. اين ستونها يک مترو نيم قطر دارند و از نظر ويژگيهاي معماري مشابه ستونهاي کاخهاي ساساني هستند. طاقهاي مسجد «تاريخانه» از آجر است و به طاقهاي دوره ي قبل از اسلام، يعني عهد ساساني شباهت بسيار دارد (نقشه ي2-2ب).
در طي قرون، تاريخانه ي دامغان بارها مرمت و بازسازي شده است. مناره ي آجري زيبايي در عهد سلجوقي به اين مجموعه اضافه شده است. مناره ي کنوني 25 متر ارتفاع دارد و بدنه ي آن با آجرکاري تزيين شده است (تصوير 3-2).
طبق کتيبه ي کوفي مسجد، مناره به همّت بختيار بن محمد، در قرن پنجم هجري احداث و به مجموعه ي زيباي تاريخانه الحاق شده است.
در حدود سال 300 هجري بناي کوچک و زيبايي که يادآور معماري عهد ساساني است در اين شهر بنا شد. اين بنا در مرکز شهر قرار دارد و آرامگاه امير اسماعيل، يکي از معروفترين شاهان سلسله ي ساماني است. بناي مزبور به شکل مربع بوده، اندازه ي هر ضلع آن ده متر است. مقبره داراي گنبد نيمکره اي است که در چهار گوشه ي آن چهار گنبد کوچک بنا کرده اند. گنبد بر فراز اتاق چهارگوشي با کمک سه کنج يا فيلپوش احداث شده که قابل مقايسه با شيوه ي گنبد سازي در معماري پارتي و ساساني است. مقبره ي اسماعيل ساماني گرچه بناي بسيار کوچکي است ولي سادگي و موزون بودن اجزاي آن و بالاخره تزيين فوق العاده در سطوح داخلي و خارجي اين بنا، آن را در زمره ي شاهکارهاي معماري صدر اسلام قرار داده است.
آجر کاري به کار رفته در اين مقبره متنوع و شامل طرحهاي ديسک مانند و نوعي طرح شبيه سبد بافته شده است. اين بنا داراي چهار در ورودي در چهار ضلع است (تصوير 4-2).
تزيينات مسجد با طرحهاي مختلف، يادآور سنتهاي گذشته ي ايران است. اهميت مسجد جامع نايين بيشتر به دليل وجود منبر و درب زيباي منبت کاري شده ي آن است؛ منبر داراي کتيبه اي با تاريخ 711 هجري و به خط نسخ است که در زمينه ي آن نقش شاخ و برگ کنده کاري شده است. اين کتيبه نشان مي دهد که منبر در قرن هشتم هجري به مجموعه ي بنا اضافه شده است. بر طبق آن، منبر را شخصي به نام جمال الدين ملک التجار وقف کرده است. مسجد نايين پس از احداث چندين بار تعمير و مرمت گرديده است که يک بار آن در سال 874 بوده و تاريخ آن در کتيبه اي در قاب چوبي درب مسجد درج شده است.
اين مسجد از نظر معماري و شيوه ي ساخت همانندديگر آثار معماري صدر اسلام، از معماري عهد ساساني متأثر است؛ براي مثال ايوان رفيع و بلند آن به بناهاي قبل از اسلام شبيه است. مسجد مزبور داراي مناره اي آجري است که همزمان با مسجد ساخته شده همچنين داراي محراب گچبري شده ي بسيار زيبايي است که در سال 363 هجري به بناي مسجد افزوده شده است.
به سال 752 هجري ابواسحاق اينجو، «خدايخانه» را به مسجد افزود و در سال 1034 نيز شاه عباس اول صفوي اين مجموعه را بازسازي کرد (تصوير 5-2).
از تزيينات جالب توجه مسجد، کتيبه ي سنگي آن است که در آن سوره هاي قرآن کريم با هنرمندي تمام به خط يحيي الجمالي الصوفي، هنرمند زمان ابواسحق نوشته شده است.
آرامگاه قابوس يکي از قديمترين برجهاي آرامگاهي است که طبق کتيبه ي آن در 397 هجري بنا شده است. ساختمان مقبره روي تپه اي با ارتفاع حدود هفده متر و با آجرهاي سخت و مقاوم ساخته شده است. درون گنبد که اکنون به رنگ سبز متمايل به آبي درآمده، از آجرهاي فشرده پوشيده شده است.
روي بدنه ي استوانه اي خارجي، ده پره نيرومند با زاويه ي قائمه از قاعده تا بام بنا پيش آمده است. آرامگاه از سطح تپه 55 متر ارتفاع دارد و بنا داراي گنبدي مخروطي (رک) است که ارتفاع آنها به هجده متر مي رسد. در بخش ورودي داخلي گنبد در درون طاق هلالي، گلويي مقرنسي قرار دارد که به نظر مي رسد نخستين کاربرد و توسعه ي اين نوع تزيينات معماري بوده است. گفته اند اين مقرنس ساده و در عين حال زيبا از اولين نمونه هاي مقرنس سازي در بناهاي اسلامي است. همان طوري که قبلاً ذکر شد آرامگاه قابوس در زمان حيات او بنا گرديد و دو رديف کتيبه ي کوفي، روي بدنه و قاعده ي گنبد، حکايت از آن دارد که اين بنا در سال 397 هجري ساخته شده است. در متن کتيبه چنين آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم، هذا القصر العالي، لامير شمس المعالي، الامير ربن الامير، قابوس بن وشمگير- امر ببنائه في حياته سنه سبع و تسعين و ثلثمائه قمريه و سنه خمس و سبعي و ثلمثائه شمسيه.
لازم به يادآوري است که شهر معروف گرکان يا به قول مورخان عرب جرجان در نزديکي مقبره قابوس و شمگير قرار گرفته است اين شهر که از شهرهاي معروف دوره ي اسلامي است، متأسفانه در سال 618 هجري با حملات مغول ويران شد. مرکز باستانشناسي ايران، در سالهاي 1350-1357 کاوشهايي را در اين شهر آغاز کرد. کشفيات باستانشناسي در اين شهر نشان داده است که از قرون دوم تا هفتم هجري اين شهر از اهميت فوق العاده اي برخوردار بوده و از نظر معماري و تزيينات معماري و همچنين توسعه ي هنرهاي کاربردي شکوفايي خاصي داشته است. نتايج بررسيها و کاوشهاي باستانشناسي در مقالات متعدد انتشار يافته است.
مورخان و جغرافي نويساني مانند مقدسي و ابن بلخي، در قرن چهارم و ششم هجري، درکتابهاي خود درباره ي اين پل- بند مطالب با ارزشي نوشته اند.
پل - بند امير داراي 103 متر طول، 7/5 متر عرض و 3/80 متر ارتفاع و سيزده دهانه يا چشمه است. پايه هاي پل، سنگي و داراي پيش آمدگيهايي به شکل مثلث است؛ مصالح ساختماني پل، سنگ آهک و آجر و ملاط آن ساروج است و از بستهاي آهني در اتصال سنگها استفاده شده است.
عده اي از محققان عقيده دارند که پل- بند امير روي شالوده ي پلي از زمان ساسانيان بنا شده است.
مورخان نوشته اند هنگامي که سلطان محمود غزنوي از آزردن فردوسي، شاعر بزرگ ايران، پشيمان شد و درصدد جبران گذشته برآمد؛ هدايايي براي او به شهر طوس فرستاد. هنگامي که کاروان هدايا وارد شهر مي شد، جنازه ي سراينده ي شاهنامه را از دروازه ي ديگر شهر به گورستان مي بردند. تنها بازماند ه ي فردوسي، يعني دخترش، از گرفتن هدايا خودداري کرد. در پي اصرار فرستادگان شاه، دختر فردوسي دستور داد از هدايا کاروانسرايي براي استراحت کاروانيان راه مشهد بسازند. احتمالاً رباط يا کاروانسراي چاهه همان کاروانسرايي است که براي گراميداشت فردوسي ساخته شد.
کاروانسراي مزبور به صورت چهار ايواني بنا شده و داراي حياطي مربع شکل است. در اطراف حياط حجره هايي براي استراحت کاروانيان بنا شده است. چهار برج در چهارگوشه و سه برج نيمدايره در ديوارهاي شمالي، شرقي و غربي بنا ساخته شده است.
مهمترين ويژگي بنا تزيينات جالب توجه، آجرکاري و گچبري آن است که در قسمت ورودي و ايوانها به چشم مي خورد. اين تزيينات بدون شک آغازي براي تزيينات کاروانسراهاي متأخر، بويژه عهد سلجوقي و ايلخاني است که در بناهايي مانند رباط شرف و سپنج، ادامه و تکامل يافت.
منبع: کتاب تاريخ هنر معماري ايران در دوره ي اسلامي
/س
به موازات گسترش حوزه ي نفوذ اسلام و به دلايل ديني، اقتصادي و نظامي ضرورت احداث بناهاي تازه احساس شد و بناهايي مانند مسجد، مدرسه، پل، کاروانسرا و قلعه در شهرها و جاده هاي کارواني ايجاد گرديد.
در آغاز حکومت اسلامي احداث مساجد در مقايسه با ساير بناهاي اسلامي اهميت بيشتري داشت. مسجد جزء بزرگترين بناها در هر شهر و روستا بود؛ به طوري که بدون نشاني ويژه، خود به خود نگاه و توجه هر مسلماني را به سوي خود جلب مي کرد.
در صدر اسلام مساجد علاوه بر اينکه محل انجام فرايض و اقامه ي نماز بود، نهادي سياسي، اجتماعي و اداري به شمار مي رفت؛ مسجد تالار اجتماعات مسلمين، خانه ي مستمندان، اقامتگاه مسافران و کاروانيان، پناهگاه مظلومان، مکاني براي درس و بحث طلاب و محل ايراد خطابه، ابلاغ فرامين سلاطين، اعلام جنگ و بسيج و اخذ ماليات بود و نقش مهمي در زندگي روزمره مسلمانان داشت.
مساجد اوليه بناهايي بسيار ساده بودند، در محوطه اي مربع يا مستطيل روبه قبله، با ديوارهاي خشتي ساخته مي شدند (مانند مساجد مدينه، کوفه و بصره). با مسدود کردن سه طرف آتشکده ها و چهارطاقيها و ايجاد قبله گاه، از آنها براي برگزاري آيينهاي مذهبي استفاده مي کردند. گرچه در ايران از مساجد و بناهاي اوليه اسلام نمونه هاي زيادي به جا نمانده ولي طبق متون تاريخي در دو قرن اوليه ي اسلام، سنت و شيوه ي معماري و نوع مصالح دوره ي ساساني رواج داشته است. تحقيقات باستانشناسي و تاريخي نشان داده که مساجدي مانند مسجد شوش و فهرج از قديمترين نمونه هاي مساجد در ايران دوره ي اسلامي است. ضمن کاوشهاي هيأت باستانشناسي فرانسوي در محوطه باستاني شوش، بقاياي مسجدي کشف شد که طرحي بسيار ساده داشت و شبستاني ستوندار در يک طرف آن ساخته شده بود. اين مسجد از خشت بنا شده و فاقد تزيينات بوده است. در سالهاي اخير در فهرج يزد مسجدي شناسايي شد که به اعتقاد معماران و محققان، متعلق به صدر اسلام است. شيوه ي بنا و ويژگيهاي اين مسجد به معماري بناهاي ساساني شباهت دارد.
از بناهاي ديگري که با الهام از شيوه ي معماري عصر ساساني در ايران بنا شده تاريخانه ي دامغان است که محققان تاريخ احداث آن را حدود سال 300 هجري مي دانند. اين مسجد داراي حياط بزرگي است به شکل مربع که اطراف آن را رواقهايي با طاق ضربي فرا گرفته است. تاريخانه ي دامغان به شيوه ي معماري ساساني- در شهري که زماني از مراکز مهم ساسانيان به شمار مي رفته - به دست هنرمندان دوره ي اسلامي بنا گرديد.
با تأسيس سلسله امويان در دمشق و عباسيان در بغداد در وضع معماري دگرگوني به وجود آمد؛ بناهايي مانند قبه الصخره، مسجد جامع دمشق و مسجد سامره حاصل اين تحولند. در اين بناها استادکاران، چه در شيوه ي معماري و چه در تزيينات بنا، از معماري قبل از اسلام، بويژه دوره ي ساساني، الهام گرفته اند.
قرن دوم هجري با تحولات سياسي در جهان اسلام همراه بود. خراسان درشرق ايران در اين تحولات نقش اساسي داشت و از اين خطّه ايرانياني برخاستند که با شيوه ي حکومتي عباسيان مخالف بودند و به حفظ برخي از رسوم ملي ايران علاقه داشتند. اين مخالفت بتدريج گسترش يافت و منجر به تشکيل سلسله هاي مستقلي گرديد که رفته رفته نفوذ خود را از شرق به ديگر نقاط گسترش دادند. در نقاط مختلف ايران مانند سيستان، فارس، طبرستان و اصفهان سلسله هايي مانند صفاريان، طاهريان، سامانيان، علويان و بالاخره زياريان و آل بويه تشکيل گرديد.
در قرن چهارم هجري حکومت غزنويان با مرکزيت غزنه به وجود آمد و منطقه ي وسيعي از طبرستان، گرگان، خوارزم، سيستان و خراسان تا گجرات هندوستان در حوزه ي اقتدار اين سلسله قرار گرفت. بعد از محمود غزنوي حکومت آنان روبه ضعف نهاد و ديري نگذشت که بيشتر قلمرو حکومتي آنان به دست سلسله ي ديگري به نام سلجوقيان افتاد.
آثار معماري قابل توجهي از دوره ي غزنويان به جا نمانده است ولي از نظر گسترش ادبيات، اين عصر از دور ه هاي مهم تاريخ ايران به شمار مي آيد.
فهرج: مسجد جامع
اين مسجد به شکل ساده و تقريباً با شيوه ي رايج معماري در قرون اوليه هجري مانند تاريخانه دامغان و نايين بنا گرديده و شامل حياط، شبستان، راهرو و مناره است (تصوير 1-2).
ميانسراي مسجد از جنوب به سه دهانه ي شبستان، از شرق و غرب هر يک به دو دهانه ي ايوان و از سمت شمال به چهار صفّه محدودمي شود. پوشش صفّه ها ساده به شکل نيم گنبد است. از ديگر زيباييهاي مسجد نقوش گچبري شده روي ديوار شرقي است. مصالح ساختماني مسجد از خشت با ابعاد 5 ضربدر 32 ضربدر 32 سانتيمتر است. اين خشتها با خشتهاي به کار رفته در معماري عصر ساساني مشابه است.
مسجد جامع فهرج يک بار گچ اندود گرديده و قسمتهايي از آن نيز با گچبري تزيين شده است. طاقهاي مسجد گهواره اي شکل است و به طاقهاي دوره ي ساساني شباهت دارد.
شبستان مسجد داراي ده دهانه است که دهانه ي مياني بزرگتر است. مناره مسجد را در قرون بعد، احتمالاً قرن چهارم هجري ساخته اند. همچنين ورودي اصلي مسجد درکنار مناره، بعدها به مسجد اضافه شده است (نقشه 2-2 ج).
دامغان: تاريخانه
ساختمان مسجد شامل يک صحن يا حياط مرکزي است که اطراف آن را رواقهاي سرپوشيده احاطه کرده است. شبستان مسجد بر روي هجده ستون مدور (سه رديف شش تايي) استوار شده است. اين ستونها يک مترو نيم قطر دارند و از نظر ويژگيهاي معماري مشابه ستونهاي کاخهاي ساساني هستند. طاقهاي مسجد «تاريخانه» از آجر است و به طاقهاي دوره ي قبل از اسلام، يعني عهد ساساني شباهت بسيار دارد (نقشه ي2-2ب).
در طي قرون، تاريخانه ي دامغان بارها مرمت و بازسازي شده است. مناره ي آجري زيبايي در عهد سلجوقي به اين مجموعه اضافه شده است. مناره ي کنوني 25 متر ارتفاع دارد و بدنه ي آن با آجرکاري تزيين شده است (تصوير 3-2).
طبق کتيبه ي کوفي مسجد، مناره به همّت بختيار بن محمد، در قرن پنجم هجري احداث و به مجموعه ي زيباي تاريخانه الحاق شده است.
بخارا: آرامگاه اسماعيل ساماني
در حدود سال 300 هجري بناي کوچک و زيبايي که يادآور معماري عهد ساساني است در اين شهر بنا شد. اين بنا در مرکز شهر قرار دارد و آرامگاه امير اسماعيل، يکي از معروفترين شاهان سلسله ي ساماني است. بناي مزبور به شکل مربع بوده، اندازه ي هر ضلع آن ده متر است. مقبره داراي گنبد نيمکره اي است که در چهار گوشه ي آن چهار گنبد کوچک بنا کرده اند. گنبد بر فراز اتاق چهارگوشي با کمک سه کنج يا فيلپوش احداث شده که قابل مقايسه با شيوه ي گنبد سازي در معماري پارتي و ساساني است. مقبره ي اسماعيل ساماني گرچه بناي بسيار کوچکي است ولي سادگي و موزون بودن اجزاي آن و بالاخره تزيين فوق العاده در سطوح داخلي و خارجي اين بنا، آن را در زمره ي شاهکارهاي معماري صدر اسلام قرار داده است.
آجر کاري به کار رفته در اين مقبره متنوع و شامل طرحهاي ديسک مانند و نوعي طرح شبيه سبد بافته شده است. اين بنا داراي چهار در ورودي در چهار ضلع است (تصوير 4-2).
مسجد نايين
تزيينات مسجد با طرحهاي مختلف، يادآور سنتهاي گذشته ي ايران است. اهميت مسجد جامع نايين بيشتر به دليل وجود منبر و درب زيباي منبت کاري شده ي آن است؛ منبر داراي کتيبه اي با تاريخ 711 هجري و به خط نسخ است که در زمينه ي آن نقش شاخ و برگ کنده کاري شده است. اين کتيبه نشان مي دهد که منبر در قرن هشتم هجري به مجموعه ي بنا اضافه شده است. بر طبق آن، منبر را شخصي به نام جمال الدين ملک التجار وقف کرده است. مسجد نايين پس از احداث چندين بار تعمير و مرمت گرديده است که يک بار آن در سال 874 بوده و تاريخ آن در کتيبه اي در قاب چوبي درب مسجد درج شده است.
نيريز: مسجد جامع
اين مسجد از نظر معماري و شيوه ي ساخت همانندديگر آثار معماري صدر اسلام، از معماري عهد ساساني متأثر است؛ براي مثال ايوان رفيع و بلند آن به بناهاي قبل از اسلام شبيه است. مسجد مزبور داراي مناره اي آجري است که همزمان با مسجد ساخته شده همچنين داراي محراب گچبري شده ي بسيار زيبايي است که در سال 363 هجري به بناي مسجد افزوده شده است.
شيراز: مسجد جامع
به سال 752 هجري ابواسحاق اينجو، «خدايخانه» را به مسجد افزود و در سال 1034 نيز شاه عباس اول صفوي اين مجموعه را بازسازي کرد (تصوير 5-2).
از تزيينات جالب توجه مسجد، کتيبه ي سنگي آن است که در آن سوره هاي قرآن کريم با هنرمندي تمام به خط يحيي الجمالي الصوفي، هنرمند زمان ابواسحق نوشته شده است.
دشت گرگان: گنبد قابوس
آرامگاه قابوس يکي از قديمترين برجهاي آرامگاهي است که طبق کتيبه ي آن در 397 هجري بنا شده است. ساختمان مقبره روي تپه اي با ارتفاع حدود هفده متر و با آجرهاي سخت و مقاوم ساخته شده است. درون گنبد که اکنون به رنگ سبز متمايل به آبي درآمده، از آجرهاي فشرده پوشيده شده است.
روي بدنه ي استوانه اي خارجي، ده پره نيرومند با زاويه ي قائمه از قاعده تا بام بنا پيش آمده است. آرامگاه از سطح تپه 55 متر ارتفاع دارد و بنا داراي گنبدي مخروطي (رک) است که ارتفاع آنها به هجده متر مي رسد. در بخش ورودي داخلي گنبد در درون طاق هلالي، گلويي مقرنسي قرار دارد که به نظر مي رسد نخستين کاربرد و توسعه ي اين نوع تزيينات معماري بوده است. گفته اند اين مقرنس ساده و در عين حال زيبا از اولين نمونه هاي مقرنس سازي در بناهاي اسلامي است. همان طوري که قبلاً ذکر شد آرامگاه قابوس در زمان حيات او بنا گرديد و دو رديف کتيبه ي کوفي، روي بدنه و قاعده ي گنبد، حکايت از آن دارد که اين بنا در سال 397 هجري ساخته شده است. در متن کتيبه چنين آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم، هذا القصر العالي، لامير شمس المعالي، الامير ربن الامير، قابوس بن وشمگير- امر ببنائه في حياته سنه سبع و تسعين و ثلثمائه قمريه و سنه خمس و سبعي و ثلمثائه شمسيه.
لازم به يادآوري است که شهر معروف گرکان يا به قول مورخان عرب جرجان در نزديکي مقبره قابوس و شمگير قرار گرفته است اين شهر که از شهرهاي معروف دوره ي اسلامي است، متأسفانه در سال 618 هجري با حملات مغول ويران شد. مرکز باستانشناسي ايران، در سالهاي 1350-1357 کاوشهايي را در اين شهر آغاز کرد. کشفيات باستانشناسي در اين شهر نشان داده است که از قرون دوم تا هفتم هجري اين شهر از اهميت فوق العاده اي برخوردار بوده و از نظر معماري و تزيينات معماري و همچنين توسعه ي هنرهاي کاربردي شکوفايي خاصي داشته است. نتايج بررسيها و کاوشهاي باستانشناسي در مقالات متعدد انتشار يافته است.
شيراز: پل- بند امير
مورخان و جغرافي نويساني مانند مقدسي و ابن بلخي، در قرن چهارم و ششم هجري، درکتابهاي خود درباره ي اين پل- بند مطالب با ارزشي نوشته اند.
پل - بند امير داراي 103 متر طول، 7/5 متر عرض و 3/80 متر ارتفاع و سيزده دهانه يا چشمه است. پايه هاي پل، سنگي و داراي پيش آمدگيهايي به شکل مثلث است؛ مصالح ساختماني پل، سنگ آهک و آجر و ملاط آن ساروج است و از بستهاي آهني در اتصال سنگها استفاده شده است.
عده اي از محققان عقيده دارند که پل- بند امير روي شالوده ي پلي از زمان ساسانيان بنا شده است.
سرخس: رباط ماهي يا چاهه
مورخان نوشته اند هنگامي که سلطان محمود غزنوي از آزردن فردوسي، شاعر بزرگ ايران، پشيمان شد و درصدد جبران گذشته برآمد؛ هدايايي براي او به شهر طوس فرستاد. هنگامي که کاروان هدايا وارد شهر مي شد، جنازه ي سراينده ي شاهنامه را از دروازه ي ديگر شهر به گورستان مي بردند. تنها بازماند ه ي فردوسي، يعني دخترش، از گرفتن هدايا خودداري کرد. در پي اصرار فرستادگان شاه، دختر فردوسي دستور داد از هدايا کاروانسرايي براي استراحت کاروانيان راه مشهد بسازند. احتمالاً رباط يا کاروانسراي چاهه همان کاروانسرايي است که براي گراميداشت فردوسي ساخته شد.
کاروانسراي مزبور به صورت چهار ايواني بنا شده و داراي حياطي مربع شکل است. در اطراف حياط حجره هايي براي استراحت کاروانيان بنا شده است. چهار برج در چهارگوشه و سه برج نيمدايره در ديوارهاي شمالي، شرقي و غربي بنا ساخته شده است.
مهمترين ويژگي بنا تزيينات جالب توجه، آجرکاري و گچبري آن است که در قسمت ورودي و ايوانها به چشم مي خورد. اين تزيينات بدون شک آغازي براي تزيينات کاروانسراهاي متأخر، بويژه عهد سلجوقي و ايلخاني است که در بناهايي مانند رباط شرف و سپنج، ادامه و تکامل يافت.
منبع: کتاب تاريخ هنر معماري ايران در دوره ي اسلامي
/س