تفسیر سوره حمد ( آیه های 1 و 2 )

با حمد وثنای خداوند تبارک وتعالی وصلوات بر محمد وآل محمد؛این تحقیق قطره ای از دریای وسیع تفاسیر شیعه وسنی در رابطه با سوره مبارک حمد است؛که سعی شده در آن از بیشترین تفاسیر روایی و اجتهادی که مهمترین و...
يکشنبه، 2 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تفسیر سوره حمد ( آیه های 1 و 2 )
تفسیر سوره حمد ( آیه های 1 و 2 )
تفسیر سوره حمد ( آیه های 1 و 2 )

نویسنده : علی طاهری
منبع : راسخون


تفسیر سوره حمد با رویکرد به تفسیر تسنیم

مقدمه

با حمد وثنای خداوند تبارک وتعالی وصلوات بر محمد وآل محمد؛این تحقیق قطره ای از دریای وسیع تفاسیر شیعه وسنی در رابطه با سوره مبارک حمد است؛که سعی شده در آن از بیشترین تفاسیر روایی و اجتهادی که مهمترین و بخش عمده آن تسنیم است استفاده شود.در این تحقیق آیه های اول ودوم از سورۀ حمد بحث شده و سه فصل دارا است که فصل اول آن دیباچه ویک سری اطلا عات کلی لز سورۀ حمد آورده شده ؛ و روش محقق در آن آیه به آیه است ودر هر فصل ابتدا تفسیر آیۀ مورد نظر، مباحث کلی وجزئی حول تفسیر، تجزیه و ترکیب کلمات ونگاهی اجمالی به روایات ارزشمند به جامانده از امامان معصوم(علیهم السّلام) شده است.
بعد از تلاش وکوشش برای مطالبی جامع وکامل با امید رسیدن به این هدف که هر شخص سوره حمد را با دقت،درک وفهم بیشتر وبا در نظر گرفتن قرب الهی تلاوت کند؛ نتیجه ای آورده شده که اشخاص عجول وبه عبارتِ بهتر کم وقت از آن بهره برده بتوانند به هدف ومطالب اصلی این تحقیق در چند صفحه دست پیدا کنند؛ البته مقصود اصلی از نتیجه در این تحقیق جمع بندی کل مطالب است.

فصل اول :
دیباچۀ این فصل

سوره مباررکه حمد ازدیدگاه قرآن وعترت به گونه ای تکریم آمیز آمده است وهمتای قرآن عظیم قرار کرفته و سرآغاز کلام خدای بی همتا آمده که درسخنان اهل بیت با نام ها و اوصافی همچون جامعترین حکمت،گنج عرشی،شریفترین ذخیره در گنجینه های عرش الهی،سوره شفا بخش،نعمت بزرگ وسنگین ومجرب ترین سوره قرآن معرفی شده است.این سوره که با تعظیم نام خدای رحمن ورحیم آغاز شده ، با ستایش،برشماری صفات جمال وجلال خدای تبارک وتعالی،حصر عبادت واستعانت دراو تداوم یافته وبامسئلت ازساحت کبریایی اش پایان میگیرد.این سوره با تمام اختصار وایجازش توانسته اصول دین اسلام را بیان کرده،راه سلوک آدمی به سوی پروردگارش را نشان دهد.
خداوند متعال دراین سوره ادب بندگی،شیوه سخن گفتن عبد سالک با رب مالک را قرار داده ونماز عاشقانش را بدون آن باطل وزبان مهر مقربانش را در روز ده مرتبه به آن معطر کرده ولیاقت تکرار چندین برابر رابه وسیله نوافل به عاشقان قربش عطاکرده است.دراین سوره بنده خداوند را به طور غائب با صفات رب العالمین ورحمن رحیم یاد کرده گویی نماز گزار باذکر این صفات به تدریج به خداوند نزدیک شده ودر مالک یوم الدین با خداوند روبه رو وبه طور خطاب می گوید ایاک نعبد وایاک نستعین.

اسماء سوره حمد (1)

ازاسماء سوره حمد می توان فاتحة الکتاب، حمد، أم الکتاب، سبع المثانی، الشفاء، الصلاة، الکافیه، الوافیه، المناجات، التفویض، الکنز، النور، تعلیم المسأله، سؤال، الحمد الاولی، الحمدالقصری، الدعاء، شکرو...را نام برد.

روايتى از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره سوره حمد و فضيلت آن ‏(2)

در كتاب عيون از حضرت رضا (علیه السّلام) از پدران بزرگوارش از امير المؤمنين (علیه السّلام) روايت آورده كه فرمود: از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) شنيدم مى‏فرمود: خداى تعالى فرموده: فاتحة الكتاب را بين خودم و بنده‏ام تقسيم كردم، نصفش از من، و نصفش از بنده من است، و بنده‏ام هر چه بخواهد به او مي دهم،
چون او مي گويد: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ)، وخداى عزوجل وی مي گويد: بنده‏ام كار خود را با نام من آغاز كرد، و بر من است اينكه امور او را در آن كار تتميم كنم، و در احوالش بركت بگذارم،
و چون او مي گويد: (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ) پروردگار متعال وی مي گويد: بنده من مرا حمد گفت، و اقرار كرد: كه نعمت‏هايى كه در اختيار دارد، از ناحيه من است، و بلاهايى كه به وى نرسيده، باز بلطف و تفضل من است، و من شما فرشتگان را گواه مى‏گيرم، كه نعمت‏هاى دنيايى و آخرتى او را زياده نموده، بلاهاى آخرت را از او دور كنم، همانطور كه بلاهاى دنيا را از او دور كردم.
و چون او مي گويد: (الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) خداى جل جلال وی مي گويد: بنده‏ام شهادت داد: كه من رحمان و رحيم هستم، من نيز شما را شاهد مى‏گيرم، كه بهره او را از نعمت و رحمت خود فراوان ساخته، نصيبش را از عطاء خود جزيل و بسيار مى‏كنم.
و چون او مي گويد: (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ)، خداى تعالايش مي گويد: شما شاهد باشيد، همانطور كه بنده‏ام اعتراف كرد به اينكه من مالك روز جزا هستم، در آن روز كه روز حساب است، حساب او را آسان مى‏كنم، و حسنات او را قبول نموده، از گناهانش صرف نظر مى‏كنم.
و چون او ميگويد: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ)، خداى عزوجل وی مى‏فرمايد:بنده‏ام راست گفت، و براستى مرا عبادت كرد، و بهمين جهت شما را گواه مى‏گيرم، در برابر عبادتش پاداشى دهم، كه هر كس كه در عبادت، راه مخالف او را رفته بحال او رشك برد.
و چون او ميگويد: (وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ)، خداى تعالاي وی ميگويد: بنده‏ام از من استعانت جست، و بسوى من پناهنده گشت، من نيز شما را شاهد مى‏گيرم، كه او را در اُمورش اعانت كنم، و در شدايد به دادش برسم، و در گرفتاري ها دست او را بگيرم.
و چون او ميگويد: (اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ)، تا آخر سوره، خداى عز و جل وی ميگويد: همه اينها و آنچه غير اينها درخواست كند بر آورده است، من همه خواسته‏هايش را استجابت كردم، و آنچه آرزو دارد برآوردم، و از آنچه مى‏ترسد ايمنى بخشيدم.

بيان ويژگى‏هاى سوره حمد و مقايسه آن با آنچه مسيحيان در نماز مى‏خوانند (3)

حال براى اينكه بعظمت اين سوره پى ببرى، ميتوانى معارف مورد بحث در اين سوره را كه خداى تعالى آن را جزء نماز مسلمانان قرار داده، با آنچه كه مسيحيان در نماز خود ميگويند، و انجيل متى (6:- 9- 13) آن را حكايت مى‏كند، مقايسه كنى، آن وقت مى‏فهمى كه سوره حمد چيست.
در انجيلِ نامبرده كه بعربى ترجمه شده ، چنين ميخوانيم (پدر ما آن كسى است كه در آسمانها است، نام تو متقدس باد، و فرمانت نافذ، و مشيتت در زمين مجرى، همانطور كه در آسمان مجرى است، نان ما كفاف ما است، امروز ما را بده، و ديگر هيچ، و گناه ما بيامرز، همانطور كه ما گناهكاران به خويشتن را مى‏بخشيم، (يعنى از ما ياد بگير)، و ما را در بوته تجربه و امتحان قرار مده، بلكه در عوض از شر شرير نجات ده.
خوب، در اين معانى كه الفاظ اين جملات آنها را افاده مى‏كند دقت کن، كه چه چيزهايى را بعنوان معارف الهى و آسمانى به بشر مى‏آموزد، و چگونه ادب بندگى در آن رعايت شده، اولا به نمازگزار مى‏آموزد، كه بگويد: پدر ما (يعنى خداى تعالى) در آسمان ها است، (در حالى كه قرآن خدا را منزه از مكان ميداند) و ثانيا در باره پدرش دعاى خير كند، كه اميدوارم نامت متقدس باشد، (البته فراموش نشود كه متقدس باشد، نه مقدس، و خلاصه قداست قلابى هم داشته باشد كافى است) و نيز اميدوارم كه فرمانت در زمين مجرى، (و تيغت برا) باشد، همان طور كه در آسمان هست، حال چه كسى مي خواهد دعاى اين بنده را در باره خدايش مستجاب كند؟ نمي دانيم، آن هم دعايى كه‏ به شعارهاى احزاب سياسى شبيه ‏تر است، تا به دعاى واقعى.
و ثالثا از خدا و يا بگو پدرش درخواست كند: كه تنها نان امروزش را بدهد، و در مقابل بخشش و مغفرتى كه او نسبت به گنه كاران خود مى‏كند، وى نيز نسبت به او با مغفرت خود تلافى نمايد، و همانطور كه او در مقابل جفاكاران از حق خود اغماض مى‏كند، خدا هم از حق خود نسبت به او اغماض كند، حالا اين نمازگزار مسيحى چه حقى از خودش دارد، كه از خود او باشد، و خدا به او نداده باشد؟ نمي دانيم.
و رابعا از پدر بخواهد كه او را امتحان نكند، بلكه از شر شرير نجات دهد، و حال آنكه اين درخواست درخواست امرى است محال، و نشدنى، براى اينكه اينجا دار امتحان و استكمال است، و اصلا نجات از شرير بدون ابتلاء و امتحان معنا ندارد.

درسهاى تربيتى سوره‏ى حمد (4)

1ـ انسان در تلاوت سوره‏ى حمد با (بِسْمِ اللَّهِ) از غير خدا قطع اميد مى‏كند.
2ـ با (رَبِّ الْعالَمِينَ) و(مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) احساس مى‏كند كه مربوب و مملوك است و خودخواهى و غرور را كنار مى‏گذارد.
3ـ با كلمه (عالمين) ميان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مى‏كند.
4ـ با(الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) خود را در سايه لطف او مى‏داند.
5ـ با (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) غفلتش از آينده زدوده مى‏شود.
6ـ با گفتن (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) ريا و شهرت طلبى را زايل مى‏كند.
7ـ با (إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) از ابرقدرت‏ها نمى‏هراسد.
8ـ از (أَنْعَمْتَ) مى‏فهمد كه نعمت‏ها به دست اوست.
9ـ با (اهْدِنَا) رهسپارى در راه حقّ و طريق مستقيم را درخواست مى‏كند.
10ـ در (صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ) همبستگى خود را با پيروان حقّ اعلام مى‏كند.
11ـ با (غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ) و (لَا الضَّالِّينَ) بيزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى‏دارد.

فصل دوم :
بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر

میان همه اقوام،ملل ومردم مختلف جهان رسم است که هرکار مهم وپرارزشی رابا نام یکی ازمحبوبترین ومورد احترام ترین ویکی ازبزرگان آغازمی کنند؛یعنی آن کار را از نظر شروع وآغاز با آن شخصیت ارتباط می دهند. حال آیا بهتر نیست نامی که به زبان می آورند نامی جاوید، پاینده وفنا در ذات او راه نداشته باشد.البته اگر نامی از انبیاء هم باقی است به علت پیوندشان باخداست پس در میان تمام موجودات تنها موجود زوال ناپذیر،ازلی وابدی تنها ذات پاک خداست که لایق آغاز کردن با نام وفکر او رحمانیت ورحیمیت او وامید رسیدن به هدف با نام ویاد اوست.
البته باید توجه داشت که نباید تنها اسم وصورت ظاهری از نام خداوند تبارک وتعالی را در آغاز امور به کار برد بلکه باید در معنویت وتفکر وامید نیزبا ذات اقدس خدا پیوند داشته باشد تا این که در مسیر از هرگونه انحراف دور باشد وکار وی با برکت به پایان برسد. در نتیجه پایداری وبقاء عمل وابسته به ارتباطی است که با خدا دارد وبه همین جهت است که خداوند در نخستین آیه که به پیامبر نازل شد دستور میدهد که در آغاز تبلیغ اسلام این وظیفه خطیر وبزرگ را با نام خدا شروع کند(إقرَء بِاسمِ رَبِّکَ ألَّذِی خَلَق) و باز براساس این اصل است که تمام سوره های قرآن با نام خدایِ رؤوف آغاز میشود که به راستی نامش آرامش دهنده قلب ها وجان آدمی است را از هر چه امید به غیر وترس است را خالی می کند.
البته این نکته قابل توجه است که چون نام خدای تعالی همیشه با رحمنیت ورحیمیت همراه است درسوره توبه که موضوع اعلان جنگ برای مشرکان است این بار بسم الله ذکر نمیشود تا گفته شود آن رحمان ورحیمی که در اکثر اوقات میبخشد ومهربان است در بعضی مواردِ قلیل از روی خشم با مشرکان سخن می گوید؛شاید آنان توبه کنند ودین را بازی و شوخی نگیرند.

طرح یک سؤال

حال نکته قابل توجه این است که چرا به جای گفتن کلمه الله،یکی دیگر از صفات خداوند را که مقارن با مقصد وهدف ما است ذکر نمی کنیم مثلاً نمی گوییم بسم الشّافی،بسم الرّازق و...؟جواب این است که لفظ جلاله الله جامعترین نام خداست که همه صفاتش یکباره درآن جمع است.از آنچه که گفتیم مشخص می شود که مقصود ازگفتن بسم الله دو چیزاست:اولا استعانت جستن وطلب یاری از او وثانیا شروع کردن با نام خدا که البته میتوان نکات دیگری نیز ذکر کرد مثلا در نظر گرفتن برکت نام خداوند تبارک وتعالی و...

تجزیه وترکیب کلمات این آیه

ترکیب :

(بسم) جار و مجرور متعلق به محذوف خبر. و مبتدأ محذوف.
(اللّه) لفظ جلالة مضاف إليه مجرور و علامة جرآن كسرة.
(الرحمن) نعت برای لفظ جلالة مجرور.
(الرحيم) نعت دوم برای لفظ جلالة مجرور.

تجزیه :

(اسم) : أصل آن سمو بوده است، حرف عله که حرف سوم است حذف شده وبه جای آن همزه وصل آمده. و مصغرآن سمىّ. و أصل آن أسماو و أسامو و سموي است.
(اللّه) .. أصل آن الإلاه، همزه حرکتش را به لام تعریف داده، سپس ساکن شده است و حذف شده ألف أولى برای التقاء الساكنين و أدغام شده لام درلام دوم. و حذف شده ألفی که بعد از لام دوم است برای كثرة استعمال. پس إله مصدر است ازأله يأله هنگامی که مورد عبادت قرار بگیرد، و مصدر در موضع مفعول است یعنی معبود.
(الرحمن) صفة مشتقة از صيغه مبالغة است، وزن آن فعلان از فعل رحم يرحم باب فرح است.
(الرحيم) صفة مشتقة از صيغه مبالغة است، یا صفة مشبهة به اسم فاعل وزن آن فعيل من فعل رحم يرحم است.

بحث روایی در این آیه

1ـ في الحديث عن مولى الأمة و إمامها أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) أن عبدالله بن عباس جاءه (عليه السلام) يسأله عن تفسير القرآن، فوعده بالليل، فلما حضر قال: (ما أول القرآن؟). قال: الفاتحة. قال: (و ما أول الفاتحة؟) قال: بسم الله. قال: (و ما أول بسم الله؟). قال: بسم. قال:(و ما أول بسم؟). قال: الباء، فجعل (عليه السلام) يتكلم في الباء طول الليل، فلما قرب الفجر قال: «لو زادنا الليل لزدنا».(5)
2ـ المفسر المعروف: بأبي الحسن الجرجاني (رضي الله عنه)، قال: حدثني يوسف بن محمد بن زياد، و علي بن محمد بن سيار، عن أبويهما، عن الحسن ابن علي، عن أبيه علي بن محمد، عن أبيه محمد بن علي، عن أبيه الرضا علي بن موسى، عن أبيه، عن آبائه، عن أمير المؤمنين (عليهم السلام) أنه قال: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ آية من فاتحة الكتاب، و هي سبع آيات، تمامها: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله) يقول: إن الله تعالى قال لي: يا محمد:
(وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ فأفرد الامتنان علي بفاتحة الكتاب، و جعلها بإزاء القرآن العظيم). و إن فاتحة الكتاب أشرف ما في كنوز العرش، و إن الله عزوجل خص محمدا (صلى الله عليه و آله) و شرفه بها، و لم‏ يشرك معه فيها أحدا من أنبيائه، ما خلا سليمان (عليه السلام) فإنه أعطاه منها: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ حكى عن بلقيس حين قالت: إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.(6)
3ـ ألا فمن قرأها معتقدا لموالاة محمد (صلى الله عليه و آله) و آله الطيبين، منقادا لأمرها، مؤمنا بظاهرها و باطنها، أعطاه الله بكل حرف منها أفضل من الدنيا و ما فيها، من أصناف أموالها و خيراتها.(7)
4ـ و من استمع إلى قارئ يقرأها كان له قدر ما للقارى‏ء، فليستكثر أحدكم من هذا الخير المعرض لكم فإنه غنيمة، لا يذهبن أوانه فتبقى في قلوبكم الحسرة).(8)
5 ـ (أمالي الشيخ) بإسناده، قال: قال الصادق (عليه السلام): (من نالته علة، فليقرأ الحمد في جيبه سبع مرات، فإن ذهبت، و إلا فليقرأها سبعين مرة، و أنا الضامن له العافية).(9)

وظیفه انسان ها در برابر نام خدا (10)

قرآن کریم معارف واحکامی را برای اسماء خداوند تبارک وتعالی بیان کرده است وبر این اساس انسان ها را با دو وظیفه آشنا می کند که عبارت است از:
1ـ تسبیح نام خدای تبارک وتعالی (فسبح باسم ربک العظیم)
2ـ مبارک دانستن وتبرک جستن به آن است(تبارک اسم بک ذی الجلال والاکرام)

سيماى بسم الله (11)

1ـ (بسم الله) نشانگر رنگ و صبغه‏ى الهى و بيانگر جهت‏گيرى توحيدى ماست.
2ـ (بسم الله) رمز توحيد است و ذكر نام ديگران به جاى آن رمز كفر، و قرين كردن نام خدا با نام ديگران، نشانه‏ى شرك. نه در كنار نام خدا، نام دیگرى را ببريم و نه به جاى نام او.
3ـ (بسم الله) رمز بقا و دوام است. زيرا هر چه رنگ خدايى نداشته باشد، فانى است.
4ـ (بسم الله) رمز عشق به خدا و توكّل به اوست. به كسى كه رحمن و رحيم است عشق مى‏ورزيم و كارمان را با توكّل به او آغاز مى‏كنيم، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است.
5ـ (بسم الله) رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است.
6ـ (بسم الله) گام اوّل در مسير بندگى و عبوديّت است.
7ـ (بسم الله) مايه‏ى فرار شيطان است. كسى كه خدا را همراه داشت، شيطان در او مؤثّر نمى‏افتد.
8ـ (بسم الله) عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنهاست.
9ـ (بسم الله) ذكر خداست، يعنى كه خدايا من تو را فراموش نكرده‏ام.
10ـ (بسم الله) بيانگر انگيزه ماست، يعنى خدايا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوت‏ها و نه جلوه‏ها و نه هوس‏ها.
11ـ امام رضا عليه السلام فرمود: (بسم الله)
به اسم اعظم الهى، از سياهى چشم به سفيدى آن نزديك‏تر است.

الطاف، نکات وپيام‏های دیگر(12)

1.(بسم الله الرحمن الرحیم) در آغاز سوره، رمز آن است كه مطالب سوره، از مبدأ حقّ و مظهر رحمت نازل شده است.
2.(بسم الله الرحمن الرحیم) در آغاز كتاب، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مى‏شود.
3.(بسم الله )كلامى كه سخن خدا با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع مى‏شود.
4.رحمت الهى همچون ذات او ابدى و هميشگى است. ( الله الرحمن الرحیم)
5.بيان رحمت الهى در قالب‏هاى گوناگون، نشانه‏ى اصرار بر رحمت است.
(هم قالب (رحمن)، هم قالب (رحيم)) (الرحمن الرحیم)
6 شايد آوردن كلمه رحمن و رحيم در آغاز كتاب، نشانه اين باشد كه قرآن جلوه‏اى از رحمت الهى است، همانگونه كه اصل آفرينش و بعثت جلوه لطف و رحمت اوست. (الرحمن الرحیم)

فصل سوم :
الحمد لله رب العالمین

تفسیر

حمد وستایش کردن هر موجودی در برابرهر چیزی در حقیقت همان حمد خداوند است وجز اوچه کسی سزاوار این حمد است؟ (حمد)خداوند سزاوار ستایش است(الله)پروراننده همه چیز اوست (رب العالمین)شایسته ستایش است واین صفت منحصر در اوست پس حمد ویژه اوست وخداوند یگانه است؛ البته خداوند علاوه بر محمود بودن حامد نیزهست چون ولی نعمت وهمه کمالات روحی وجسمی چه کسی غیراز اوست وچه کسی غیر از او مورد ستایش ومحمود وحامد است؟
خداوند پروردگار همه آفرینش جهان وجهانیان وآن چه در میان آن دو است؛البته عالم دربعضی موارد به معنای جهان است ولی اکثر اوقات به معنای مخلوقات می آید وجمع آن به معنای تمام مخلوقات است. از این آیه استفاده می شود که تنها پروردگار جهان اوست وپرستیدن رب النوع ها که در بعضی از ملت ها واقوام وجود داشته ودارد باطل است.

طرح یک سؤال

حال این بحث مطرح می شود که چرا سوره فاتحة الکتاب با جمله الحمد لله شروع می شود؟ که برای جواب این سؤال دو دلیل ذکر شده است که عبارت است از این که هر انسانی هنگامی که به هر نعمتی میرسد فطرتا بخشنده نعمت را طلب می کند ومی خواهد بداند که او کیست وطبق فرمان فطرتش از او سپاس گذاری وحمد بکند ودلیل دیگراین که یکی از بهترین راههای شناخت خداوند شناخت نعمت ها و رازهای خلقت و وجود نعمت ها در رابطه با زندگی انسان ها است.

تجزیه وترکیب کلمات این آیه

ترکیب :

(حمد) مبتدأ و مرفوع است.
(للّه) جار و مجرور،متعلق به محذوف،در تقديرگرفتن خبر مبتدأ ثابت و واجب است.
(ربّ) نعت برای لفظ جلالة مجرور و علامة جرآن كسرة است.
(العالمين) مضاف إليه مجرور و علامة جرآن ياء است به دلیل این که ملحق شده به جمع مذكر سالم.

تجزیه :

(الحمد) مصدر سماعي برای فعل حمد يحمد از باب نصر وزن آن فعل به فتح سپس سكون است.
(ربّ) مصدر يرب باب نصراست، سپس صفة استعمال شده مثل عدل و خصم، وزن آن فعل به فتح سپس سكون است.
(العالمين) جمع عالم، و اسم جمع است، و مشتق است یا از کلمه علم به كسر حرف دوم یا از علامة، وزن آن فاعل به فتح حرف دوم .

بحث روایی در این آیه

1ـ عن حماد بن عثمان، قال: خرج أبو عبد الله (عليه السلام) من المسجد، و قد ضاعت دابته، فقال: (لئن ردها الله علي لأشكرن الله حق شكره) قال: (فما لبث أن أتي بها، فقال: (الحمد لله) فقال قائل له: جعلت فداك، أ لست قلت: لأشكرن الله حق شكره؟! فقال أبو عبد الله (عليه السلام): (ألم تسمعني قلت: الحمد لله؟)). (13)
2ـ روي أن رجلا يسمى عبد الرحمن، كان معلما للأولاد في المدينة، فعلم ولدا للحسين (عليه السلام) يقال له جعفر، فعلمه الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ فلما قرأها على أبيه الحسين (عليه السلام) استدعى المعلم، و أعطاه ألف دينار و ألف حلة، و حشا فاه درا، فقيل له في ذلك؟ فقال (عليه السلام): (و أنى تساوي عطيتي هذه بتعليمه ولدي الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ؟!).(14)
3ـ عبد الله جعفر بن محمد بن جعفر ابن الحسن بن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليهم السلام)، في رجب سنة سبع و ثلاثمائة، قال: حدثني محمد بن علي بن الحسين بن زيد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب (عليهم السلام)، منذ خمس و سبعين سنة، قال: حدثنا الرضا علي بن موسى، قال: حدثني أبي موسى بن جعفر، قال: حدثني أبي جعفر بن محمد، قال: حدثني أبي محمد بن علي، عن أبيه، علي بن الحسين، عن أبيه الحسين بن علي، عن أبيه علي بن أبي طالب (عليهم السلام)،
قال: (سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله) يقول: التوحيد ثمن الجنة، و الحمد لله وفاء كل نعمة و خشية الله مفتاح كل حكمة و الإخلاص ملاك كل طاعة).(15)

فرق حمد ومدح (16)

مشهور است که این دولفظ هم معنا وهمانند هستند اما چنین نیست بلکه این دو لفظ دارای دو معنای مختلف هستند از این رو از نظر کاربرد ومورد استعمال نیز یکسان نیستند؛حمد تنها در برابر صاحب کمالی است که دارای عقل واندیشه باشد ولی مدح که در مقابل ذم است در رابطه با غیر عاقل نیز به کار میرود مثلا به گوهری زیبا می توان گفت ممدوح ولی نمی توان گفت محمود. تفاوت دیگر حمد ومدح درآنجاست که حمد تنها در برابر کارهای اختیاری است اما مدح در باره امور خارج از اختیار نیز به کار میرود مثلا زیبایی قابل مدح است اما قابل حمد نیست اما علم آموزی هم قابل مدح است وهم قابل حمد.

فرق حمد وشکر (17)

شکر که درمقابل مدح است که به معنای سپاس دربرابر کاری است که اثر آن به غیر برسد ودریافت کننده نیز همان شخص شاکر باشد؛وبه عبارتی دیگر شکر سپاس از نعمتی است که ازمنعم به شاکر می رسد نه به کمالاتی که اثرش به دیگران نمی رسد یا به غیر شاکر می رسد. پس شکر دو قید را داراست که در حمد اصلا مطرح نیست واز این رو شکر اخص از حمد است. پس هر شکری حمد است ولی چنین نیست که هر حمدی شکر باشد. درآخر باید گفت که در حمد رسیدن نتیجۀ کمال محمود به حامد شرط نیست ولی در شکر وصول اثر مشکور به شاکر معتبر است.

نیکو ترین تعبیر از حمد (18)

درابتدا باید گفت حمد خدای تعالی درآغاز پنج سوره قرآن آمده است که عبارت اند از:
1ـ سوره حمد(الحمد لله رب العالمین)
2ـ سوره انعام(الحمد لله الذی خلق السماوت والارض وجعل الظلمات والنور...)
3ـ سوره کهف(الحمد لله الذی انزل علی عبده الکتاب...)
4ـ سوره سبأ(الحمد لله الذی له ما فی السماوات وما فی الارض)
5ـ سوره فاطر(الحمد لله الذی فاطر السماوات والارض)
سپس می توان گفت که بهترین،نیکوترین وجامع ترین تعبیر از حمد، در سوره فاتحة الکتاب شده؛که چون از لفظ (العالمینِ) یاد شده دارای تمام صفات گفته شده در ابتدای سوره های دیگر است.

ادای حق شکر (19)

توفیق داشتن مخلوق بر حمد وشکر ذات اقدس الهی از بزرگترین نعمت های خداوند تبارک وتعالی شمرده می شود مخلوقان وبه عبارتی بهتر متنعمان از شکر وسپاس این نعمت عاجزند زیرا هر حمدی حمد دیگر را طلب کرده وهر شکری شکر دیگر را در پی دارد؛ بنابر این شکر کردن شاکر خود بهره مندی از نعمتی دیگر است نه ادای حق پس در نتیجه آخر خداوند نه نیاز به شکر شاکر دارد ونه با کفر کافران به او زیانی خواهد رسید؛چون به گفته ابن سینا خداوند موجود صرف ومحض است پس اگر محتاج خودش نیز باشد با صفاتش نقیض خواهد بود.

حامدان و مسبّحان خدا (20)

بر اساس آیه (وإن من شیء الا یسبح بحمده...) حمد وتسبیح اختصاص به متنعم ندارد بلکه نعمت ها نیز خود مسبح وحامد خداوند هستند؛به این دلیل که همه نعمت ها خود شیءاند وهر شیءی حامد خداست.

الطاف، نکات وپيام‏های دیگر (21)

1ـ همه ستايش‏ها براى اوست. (الحمد لله)
2ـ خداوند در تربيت و رشد هستى اجبارى ندارد. زيرا حمد براى كارهاى غير اجبارى است. (الحمد لله)
3ـ همه هستى زيباست و تدبير همه هستى نيكوست. زيرا حمد براى زيبايى ونيكويى است. (الحمد لله)
4ـ دليل ستايش ما، پروردگارى اوست. (الحمد لله رب العالمین)
5ـ رابطه‏ى خداوند با مخلوقات، رابطه‏ى دائمى و تنگاتنگ است. (رب العالمین) (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه مى‏كند و مى‏رود، ولى مربّى بايد هر لحظه نظارت داشته باشد.)
6ـ همه‏ى هستى، تحت تربيت خداوند يكتاست. (رب العالمین)
7ـ امكان رشد و تربيت، در همه‏ى موجودات وجود دارد. (رب العالمین)
8ـ خداوند هم انسان‏ها را با راهنمايى انبيا تربيت مى‏كند، (تربيت تشريعى) و هم جمادات و نباتات و حيوانات را رشد و پرورش مى‏دهد.(تربيت تكوينى) (رب العالمین)
9ـ مؤمنان در آغاز كتاب (قرآن) با نيايش به درگاه خداوند متعال، (الحمد لله رب العالمین)مى‏گويند و در پايان كار در بهشت نيز، همان شعار را مى‏دهند كه (آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

نتیجه

آیۀ اوّل - (بسم الله الرحمن الرحیم) به اتفاق شيعه بسم اللَّه ... يك آيه مستقل و جزء فاتحة الكتاب و سوره‏هاى ديگر است، به جزء سوره توبه و در سوره نمل آیه 30 در صدر نامه حضرت سليمان واقع است كه به ملكه سبأ نوشت، ترك آن در نماز مبطل است خواه واجب باشد و خواه مستحبّ(بسم الله) متعلق است به فعل مقدر مانند (ابدء- ابتدء) يعنى، شروع مى‏كنم با نام خدا (يا شروع كن با نام خدا) از امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه نقل شده: اللَّه بزرگترين اسم از اسماء خداست‏
آیۀ دوم- (الحمد لله رب العالمین) مراد از (عالمين) در اينجا همه مخلوقات است، خدا آفريننده و تربيت كننده همه مخلوقات است، گاهى منظور از (عالمين) مردم است مانند إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (ص/ 87)، گويند: الف و لام الحمد براى استغراق است يعنى همه حمدها و ستايشها خاص خداست، بعلت آنكه همه چيز از افاضه او است و مالك واقعى او است، براى هر كسى ستايش شود.
لفظ (رب العالمين) تعليل (الحمد للَّه) است زيرا مربى عقلا سزاوار تشكر.و ستايش است، معلوم است كه مراد از (الحمد للَّه)انشاء حمد است يعنی خدا را حمد مى‏كنم.
فهرست منابع :
1ـ نام كتاب: الميزان فى تفسير القرآن‏،نويسنده: طباطبايى سيد محمد حسين،موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى،‏قرن: چهاردهم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏ ،ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏ ،مكان چاپ: قم ،‏سال چاپ: 1417 ق ،‏نوبت چاپ: پنجم.
2ـ نام كتاب: ترجمه تفسير الميزان، نويسنده: موسوى همدانى سيد محمد باقر، موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى‏، قرن: چهاردهم‏، زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، مكان چاپ: قم‏، سال چاپ: 1374 ش‏، نوبت چاپ: پنجم.
3ـ نام كتاب: البرهان فى تفسير القرآن‏، نويسنده: بحرانى سيد هاشم‏، موضوع: روايى‏، قرن: يازدهم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: بنياد بعثت‏، مكان چاپ: تهران،‏سال چاپ: 1416 ق، نوبت چاپ: اول. ‏
4ـ نام كتاب: تفسير نمونه، نويسنده: مكارم شيرازى ناصر، موضوع: اجتماعى و اجتهادى‏، قرن: پانزدهم‏ زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: دار الكتب الإسلامية، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1374 ش‏، نوبت چاپ: اول.
5ـ نام كتاب: تفسير نور، نويسنده: قرائتى محسن‏، موضوع: اجتماعى و تربيتى‏، قرن: پانزدهم‏، زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‏، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1383 ش‏، نوبت چاپ: يازدهم.
6ـ نام كتاب: تفسير احسن الحديث، ‏نويسنده: قرشى سيد على اكبر، موضوع: اجتماعى و تربيتى‏، قرن: پانزدهم، ‏زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: بنياد بعثت‏، مكان چاپ: تهران، ‏سال چاپ: 1377 ش‏، نوبت چاپ: سوم.
7ـ نام كتاب: اطيب البيان في تفسير القرآن‏، نويسنده: طيب سيد عبد الحسين‏، موضوع: تربيتى‏، قرن: پانزدهم، ‏زبان: فارسى‏، مذهب: شيعى، ‏ناشر: انتشارات اسلام، ‏مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1378 ش، ‏چاپ: دوم.‏
8ـ نام كتاب: تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ‏نويسنده: قمى مشهدى محمد بن محمدرضا، موضوع: روايى و ادبى، ‏قرن: دوازدهم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، ‏مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1368 ش، ‏نوبت چاپ: اول.
9ـ نام كتاب: تفسير نور الثقلين، ‏نويسنده: عروسى حويزى عبد على بن جمعه‏، موضوع: روايى‏، قرن: يازدهم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: انتشارات اسماعيليان‏، مكان چاپ: قم، ‏سال چاپ: 1415 ق‏، نوبت چاپ: چهارم.
10ـ نام كتاب: شواهد التنزيل لقواعد التفضيل‏، نويسنده: حسكانى عبيد الله بن احمد، موضوع: روايى‏، قرن: پنجم‏، زبان: عربى‏، مذهب: سنى‏، ناشر: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏، مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ:( 1411 ق)، نوبت چاپ: اول.
11ـ نام كتاب: التفسير المنسوب الى الامام العسكرى، ‏نويسنده: امام ابومحمد حسن بن على عسكرى‏، موضوع: روايى‏، قرن: سوم‏، زبان: عربى‏، مذهب: شيعى‏، ناشر: مدرسه امام مهدى، ‏مكان چاپ: قم‏، سال چاپ: 1409 ق‏، نوبت چاپ: اول‏.
12ـ نام كتاب: كتاب التفسير، نويسنده: عياشى محمد بن مسعود، موضوع: روايى، ‏قرن: چهارم، ‏زبان: عربى، ‏مذهب: شيعى‏، ناشر: چاپخانه علميه، ‏مكان چاپ: تهران‏، سال چاپ: 1380 ق.
13ـ نام كتاب: تسنیم، نويسنده: آیت الله جوادی آملی، موضوع: قرآن به قرآن و اجتهادى، قرن:15، زبان: فارسی، مذهب: شيعى، ناشر: مرکز نشر إسراء، چاپخانه: أسوه، سال چاپ: 1430 ق، نوبت چاپ:اول.

پی نوشت ها :

1ـ جوادی آملی، تسنیم،ناشر: مرکز نشر إسراء، سال چاپ: 1430 ق، ج1، ص259.
2ـ المیزان ،ج1، ص21
3- المیزان، ج1، ص23
4- قرائتى محسن، تفسیر نور، ناشر: مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، سال چاپ: 1383 ش،ج1، ص17.
5- بحرانى سيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، ناشر: بنياد بعثت، ‏سال چاپ: 1416 ق، ج‏1، ص: 4.
6- 7- 8- البرهان فى تفسير القرآن، ج‏1، ص: 95.
9- البرهان فى تفسير القرآن، ج‏1، ص: 99.
10ـ تسنیم ،ج1، ص301.
11ـ نور، ج1، ص20.
12- نور، ج1، ص21.
13- البرهان فى تفسير القرآن، ج‏3، ص: 289.
14ـ البرهان فى تفسير القرآن، ج‏1، ص: 100.
15- البرهان فى تفسير القرآن، ج‏5، ص: 245.
16- تسنیم، ج1، ص 322.
17- تسنیم، ج1، ص 323
18- تسنیم، ج1، ص 336.
19- تسنیم،ج1، ص 337.
20- تسنیم،ج1، ص351
21- نور، ج1، ص23.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط