یک، ولایت نورانی الله جل جلاله؛
دو، ولایت ظلمانی طاغوت؛
«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ َالَّذینَ کَفَروا أَولِیاؤُهُمُ الطّاغوتُ یُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئکَ أَصحابُ النّارِ هُم فیها خالِدونَ.»؛ خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.
معنای ولایت
برای فهم آیه کریمه لازم است معنای ولایت را بدانیم تا بتوانیم غرض آیه را به خوبی متوجه گردیم. در معنای لغوی ولایت معانی فراوانی گفته شده است لکن آن معنایی که با سیاق آیه همخوانی دارد، ولایت به معنای سرپرستی میباشد. در کتاب مفردات در ذیل آیه 257 سوره بقره معنای ولایت چنین آمده است: «حقیقت ولایت: سرپرتی امور میباشد».(1)با توجه به معنای لغوی باید گفت که خداوند سرپرستی مومنین را بر عهده میگیرد و با هدایتهای مختلف خود آنها را از ظلمات نجات داده و وارد عالم نور و معرفت مینماید و در مقابل نیز طاغوت زمانی که ولایت انسان گناهکار را برعهده میگیرد هرچه از نور باشد را از وجود او گرفته و او را به سوی ظلمات باطنی میکشاند.
مصداق طاغوت
برای آنکه بتوانیم ولایت طاغوت را به خوبی ترسیم کنیم لازم است مصادیق طاغوت را به خوبی روشن نماییم. در سوره مبارکه نساء آیه 76، طاغوت همان شیطان نامیده شده است. «الَّذینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیْطانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعیفا»؛ کسانی که ایمان آوردهاند در راه خدا جهاد می کنند و کسانی که کفر ورزیدند، در راه طاغوت مبارزه می کنند پس ای مؤمنان با یاران شیطان پیکار کنید که همانا مکر شیطان همواره ضعیف بوده است.در این آیه در ابتدا آمده است که کافران در راه طاغوت جنگ مینمایند و در ادامه به مومنین گفته شده است که با اولیاء شیطان که همان طاغوت میباشند جهاد نمایند. پس شیطان همان طاغوت است که ولایت گروهی از انسانها را برعهده گرفته و آنان را از مسیر انوار خارج نموده و وارد ظلمات مینماید. یخرجونهم من النور الی الظلمات؛
حال که مشخص گشت طاغوت همان شیطان میباشد لازم است معنای دقیق شیطان را نیز بررسی نماییم. برخی اهل لغت در مورد لغت شیطان گفتهاند که شیطان غیرعربی و متخذ از زبان عبری به معنای دشمن و شریر میباشد و برخی از عربی و از ریشۀ «شطن» به معنای دور شدن و یا از ریشۀ «شاط» به معنای از بین رفتن چیزی به واسطۀ سوختن یا غیر آن میدانند.(2) ذیل «شطن و شیط» از همینرو دلیل نامگذاری شیطان میتواند به دلیل دشمنی، کینهورزی، شرارت، معنای انحراف از حق، سرکشی از فرمان الهی، هلاکت و شدت غضب باشد. و در اصطلاح، شیطان اسم جنس و نامی عام برای هرموجود شریر و متمرد و فریبکار از جن و انس میباشد.
با این توضیحات میتوان چنین نتیجه گرفت که هر ولایتی غیر از ولایت خداوند متعال، ولایت طاغوت است و هر موجودی که بخواهد انسان را از مسیر طاعت دور نماید طاغی میباشد.
اثر تربیت در دو ولایت
اکنون که معنای ولایت خداوند و طاغوت روشن گشت لازم است آثاری که هر کدام از دو ولایت دارند را توضیح دهیم تا راهنمایی باشد برای اهل آن. با استفاده از بیانی که در آیه 257 سوره مبارکه بقره آمده است دریافت میشود که ولایت خدا و ولایت شیطان در دو نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند و موالی این دو ولایت در مسیرهای کاملا متمایز و جدا از یکدیگر سیر مینمایند.مومنینی که در ولایت خداوند قرار دارند در مسیر نورانیت و معرفت حرکت مینمایند و هر لحظه بر نورانیت آنها افزوده میشود و هر لحظه از ظلمت که زمینهساز عذابهای برزخی و جهنمی میباشد دور میگردند و به بیان دقیقتر اهل ولایت از ظلمات باطن نجات پیدا کرده و به سوی توحید و فطرت الهی حرکت مینمایند.
اهل عصیانی که در ولایت طاغوت و شیطان قرار گرفتهاند نیز هر لحظه از عالم نورانیت خارج و به سوی ظلماتی که مقدمات برزخ و دوزخی آتشین هستند را حرکت میدهد که «اولئک اصحاب النار و هم فیها خالدون» به مطلب گفته شده اشاره مینماید. رمز و راز این دو ولایت را باید در تربیت ربوبی و طاغوتی دانست. به این معنا که ولایت رابطۀ مستقیمی با تربیت دارد؛ به بیان دیگر زمانی که ولیّ انسان خداوند میگردد، خداوند متعال تربیت او را نیز برعهده میگیرد و زمانی که شیطان ولایت انسان را قبول میکند، در حقیقت تربیت و راهنمایی او را نیز برعهده گرفته است حال چه انسان بداند و چه نداند، چه بخواهد و چه نخواهد.
حضرت آیت الله شجاعی «ره» بعد از بررسی تربیت پروردگار با اسماء خود چنین فرموده است: «این موضوع [یعنی تجلیات مقام ربوبی]، همان ولایت حق است که آیات شریفه ناطق بر آن است، آیات کریمه با صراحت گویای این حقیقت است که صاحبان ایمان و عمل صالح تحت ولایت حضرت حق بوده و حضرت حق به ولایت آنان پرداخته و آنها را از حجب ظلمانی و از همۀ حجابها نجات داده و در مسیری که باید پیش بروند، آنها را پیش میبرد تا جایی که آنها را به جوار خود و به لقاء خود نایل گرداند».(3)
زمانی که مومنی در ولایت خداوند قرار میگیرد در حقیقت در مدار تربیت الهی قرار گرفته است و زمانی که فرد عاصی در ولایت طاغوت قرار میگیرد در واقع مربی او شیطان شده است و سرنوشت این دو گروه با مربیانی که دارند کاملا مشخص و معین میگردد.
در ولایت خداوند، مومنین نورانی میشوند زیرا ذات الهی نور مطلق است و با نور خود بر مومنین تجلی میکند. خداوند متعال در قرآن کریم خود را نور آسمانها و زمین معرفی کرده است. سوره مبارکه نور آیه 35 آمده است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» خداوند نور آسمانها و زمین است؛ در دعای کمیل نیز آمده است: «یا نور یا قدوس» ای خدای نورانی و پاک؛ زمانی که این دو مطلب را در کنار هم قرار میدهیم متوجه میشویم که نور خداوند متعال قداست دهندۀ هر وجود ظلمانی است و زمانی که بر باطن بندۀ مومن میتابد آن باطن را تدریجا نورانی میکند. «یخرجهم من الظلمات الی النور» خداوند مومنین را از ظلمات به سوی نور خارج میکند و آنها را نورانی میکند؛
طاغوت در لغت از مادّۀ طَغَی یَطغَی است و به کسی که در شرّ و معصیت فراتر از حد خود قدم بردارد، طاغی و طاغوت گفته شده است.(4) و در معنای اصطلاحی به کسی گفته میشود که از اطاعت و عبادت الهی دور گشته است. با این توضیح مشخص میگردد انسانی که تحت ولایت طاغوت قرار میگیرد نورانیت خود را از دست میدهد و به مانند مربی خود ظلمانی و تاریک میشود. زمانی که طاغوت بر وجود انسان چیره میشود او را بندۀ خود میکند و سعی و تلاش میکند با حیلهها و روشهای مختلف و بسیار دقیق او را فریب داده و به مسیری که خود میخواهد حرکت دهد تا به پایانی نزدیک شود که درست در مقابل ولایت و تربیت الهی قرار دارد. «یخرجونهم من النور الی الظلمات» طاغوت کافران را از نورانیت خارج و به سوی تاریکیها حرکت میدهد؛
مقام معظم رهبری دامت برکاته در کتاب «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» در مبحث ولایت در اینباره چنین فرموده است: «اگر چنانچه گردنت را بردی طرف شیطان و طاغوت، که ریسمان ولایتش را بر گردن تو بیندازد، دیگر از دست او خلاصی پیدا نخواهی کرد. هر چه در وجود تو، از نیرو و از ابتکار و از فعالیتهای سازنده و از جلوههای درخشنده وجود دارد، تحت قبضهی طاغوت و شیطان در خواهد آمد. وقتی که تو تمام وجودت در قبضهی او درآمد، آن وقت او به آسانی میتواند تو را در همان راهی که خودش میخواهد به همان جایی که خودش میخواهد، با همان وسیلهای که خودش میخواهد، بکشاند و ببرد؛ و پیداست که شیطان و طاغوت انسان را به نور و معرفت و آسایش و رفاه و معنویت رهنمون نمیشود. او برایش این چیزها هدف نیست. برای شیطان و طاغوت، مصالح شخصی خودش هدف اوّلی است و میخواهد آنها را تأمین کند؛ پس تو را در راه مصالح شخصی خود به کار میاندازد».
از مطالب بالا برداشت میشود که هر انسانی که تحت ولایت خداوند متعال قرار میگیرد به تدریج با نور الهی تطهیر و تصفیه گشته و به بنده صالح بدل میگردد و برعکس انسانی که تحت ولایت طاغوت قرار میگیرد، از ظلمات مربی خود تاثیر گرفته و به انسانی ظلمانی تبدیل میشود و انسان صادق با دانستن این معارف باید به تکاپو افتاده و با بررسی وجود، احوالات و رفتار خود، به این نکته پی ببرد که در کدام ولایت در حرکت است؟ در ولایت خداوند یا در ولایت شیطان؟!
پینوشت:
(1) مفردات ص 885
(2) معجم مقاییس اللغه ج 3
(3) مقالات ج1، ص278
(4)الفروق اللغویه، ج 1، ص 230