نویسنده:سیدحسین هاشمی(مدرس و پژوهشگر حوزه)
این نوشتار، وحدت موضوعی در نگاه علامه طباطبایی و محمد رشید رضا در تفسیر المیزان و المنار را به بحث نشسته است. طرح پرسشهای سه گانه در تناسب آیات و سورههای قرآن، گذار شتاب آلوده به پیشینه دیدگاه مفسران و قرآن پژوهان در وحدت موضوعی و تعریف سورههای قرآن،ورودی مطلب را فراهم آورده است. لایههای ششگانه وحدت موضوعی در قرآن از نگاه المنار و المیزان،اسلوب و شیوه المیزان و المنار در موضوعیابی سورهها، ساحتهای اختلاف المیزان و المنار در موضوعیابی، ساختاربندی مطالب، پیوست مفهومی سورههای پیاپی،برشماری خلأها و کاستیهای تصویر وحدت موضوعی سورههای قرآن،از منظر علامه طباطبایی و رشید رضا، مباحث محوری و عناصر اصلی این پژوهش را سامان داده است.
همانسان که کتاب تکوین و آفرینش را هدف و غایتی است، نزول قرآن و کتاب تشریع را نیز غایت و هدفی است که از مرتبت «علی حکیم» بسط و تنزیل یافته تا به فهم انسان درآید و آن غایت و هدف،برآورده گردد.
چیستی آن غایت و هدف را خداوند در شماری از آیات قرآنکریم بازگفته است:
«ذلک الکتاب لاریب فیه هدیً للمتَّقین»(بقره/2)
«آن کتاب باعظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است.»
«... قد جاءکم من الله نورٌ و کتابٌ مبینٌ؛ یهدی به الله من اتَّبع رضوانه سبل السَّلام...»(مائده/15-14)
«ازطرف خداوند،نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت هدایت میکند... .»
هدفداری و غایتمندی قرآن، ساختار نظاممند لفظی و معنایی را برتافته است،چه از متن گسسته و نامنظم، هدف و غایتی سر نمیزند؛اما این نظام هستی معنادار و هدفجو را میباید در کلیت پیکره قرآن سراغ گرفت و یا اینکه میتوان در درون اجزاء و بخشهای کوچکتر،چون سورهها و آیات نیز جستجو کرد؟
رهیافت به پاسخ درست این پرسش،سه محور اساسی و بنیادین در قلمرو پژوهشها و علوم قرآنی را پدید آورده است:
1. تناسب و ارتباط سورههای قرآن با یکدیگر در چینش کنونی.
2. تناسب،انسجام و ارتباط درونی آیات یک سوره با یکدیگر.
رهیافت به منزلت و نیز دشواری پاسخ به این دو پرسش، آنگاه میسر میگردد که توجه داشته باشیم هیچیک از ترتیب سورهها و آیات با شیوه کنونی براساس ترتیب نزول آنها بر پیامبر«ص» صورت نپذیرفته، بلکه گاه سوره و یا آیه و آیاتی از سورههای مکی در دل سورهها و آیات مدنی و بالعکس جای گرفته است.
3. برای یک سوره، میتوان وحدت و یگانگی در موضوع را باور داشت، اما افزون بر باور و پذیرش نظری، آیا میتوان به دریافت و ترسیم خردپذیر و ضابطهمند آن موضوع یگانه نایل آمد؟
دشواری پاسخ به پرسش آخر،در این نکته نهفته است که مسائل و مباحث مطرح شده در قرآن، برخلاف معمول سایر متون،یکجا و برپایه موضوعبندی ساماننیافته، بلکه درباره یک موضوع، در سورههای گوناگون و با شیوههای بیانی مختلف، سخن گفته شده است.
پارهای از مفسران و قرآنپژوهان مسلمان و بیشتر خاورشناسانی که در پی رهیافت به اندیشه اسلامی به کار تفسیر قرآن پرداختهاند،در مقام تفسیر آیات و سورههای کلام الهی به بررسی واژگان، جنبههای بیانی، بلاغی، ادبی، فقهی، تاریخی، کلامی و... بسنده کرده و از پیوستگی آیات و یا سورهها،چیزی نگفته و یا بر سامانمندی و انسجام معنایی قرآن،معترض بوده و قرآن را کتاب فاقد نظام و پیوستگی مفید و معنادار، توصیف کردهاند. لکن، گروه دیگر از مفسران به پیوستگی آیات و بخشهای مختلف سورهها توجه نشان داده و سورههای قرآن را واحدهای کوچکتری که وحدت موضوعی دارند، شناختهاند.
از مفسران پیشین،ابواسحاق احمدبن ابراهیم ثعلبی(427 ق) در الکشف و البیان عن التفسیر القرآن و نظامالدین حسن بن محمد قمی نیشابوری(728 ق) در غرائب القرآن و رغائب الفرقان و امام فخرالدین رازی(606 ق) در مفاتیح الغیب و برهانالدین ابراهیم بن عمر بقاعی (885 ق) در نظمالدرر فی تناسب الآیات و السور و ابوبکر بن العربی (543 ق) در احکام القرآن، و از قرآن پژوهان معاصر، شیخ محمد رشید رضا در تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار) و شیخ محمد شلتوت در تفسیر القرآن الکریم و نیز الی القرآن الکریم و علامه سید محمد حسین طباطبایی در تفسیر المیزان و دکتر سید محمد باقر حجتی و عبدالکریم بی آزار شیرازی در الکاشف در این گروه جای میگیرند.
این پژوهش،از میان سه پرسش و گزینه پیش گفته، مسئله وحدت موضوعی سورههای قرآن از منظر دو تن از مفسران نام آشنای معاصر؛محمد رشید رضا در تفسیر «المنار» و علامه سید محمد حسین طباطبایی در تفسیر «المیزان» را به ارزیابی و سنجش نشسته، دیدگاه ها، روشها و رویکردهای هریک در طرح و پیکاوی وحدت موضوعی سورههای قرآن و نقطههای اشتراک و افتراق آن دو در این عرصه را (به فراخور توان و مجال) نشان داده است.
انتخاب این دو تفسیر برای بررسی تطبیقی و مقارن بر این پیش فرض استوار بوده است که این تفاسیر (به ویژه بخشهای مربوط به محمد عبده در «المنار») در زمره تفسیرهای اصلاحی جای میگیرد که به مسائل زمان و پرسشهای برون دینی درباره اسلام و قرآن، و ازجمله نظاممندی معارف و آموزههای قرآنی به مثابه سند نبوت پیامبر«ص» و کتاب قانون و برنامه زندگی مسلمانان توجه داشته و پاسخ داده است و دیگر آنکه علامه طباطبایی در نگارش «المیزان» به تفسیر «المنار» عطف نگاه داشته است، هرچند در بسیاری از مباحث، این عطف نگاه جنبه نقادی داشته و نقطه ضعفهای «المنار»، مخصوصاً افزودههای رشید رضا بر این تفسیر را نمایانده است. اما به هر روی، نفس نگاه علامه به این اثر قرآنی، خود نشانگر اهمیت و منزلت و احیاناً اثرپذیری و یا دستکم الهامگیری در برخی از ساحتهاست که میتواند بستر و توجیهی برای نگاه مقارن به این تفاسیر باشد.
«آنچه قرآن برای آن نازل شده، چندین امر است: نخستین آنها توحید است. دوم: وعده و بشارت پاداش نیک به آنان که عامل به قرآنند و انذار و ترساندن از کیفر نسبت به آنان که احکام دین را بکار نمیبندند. سوم: عبادت که توحید را در دلها زنده و در جانها راسخ میکند. چهارم: تبیین راه سعادت و شیوه پیمایش آن به گونهای که رساننده انسان به نعمتهای دنیا و آخرت باشد. پنجم: بیان داستان آنان که در قلمرو حدود پروردگار متعال زیسته و به احکام دین الهی عمل کردهاند، و نیز بیان حکایت آنان که حدود الهی را شکستند و احکام خداوند را به یک سو نهادند. اینها اموری است که قرآن بر آنها مشتمل است و سعادت دنیا و آخرت مردم را تأمین میکند.» (رشید رضا، 38/1)
بدینترتیب،میتوان گفت از منظر رشید رضا، برآوردن و تأمین سعادت انسانها، غرض و موضوع یگانه قرآن است.
علامه طباطبایی با بیان دیگر و گزیدهتر، غرض و موضوع یگانه قرآن را هدایت انسانها معرفی کرده است؛
«خداوند در آیاتی از کلام خود، گزیده غرض قرآن را بیان داشته و گفته است: برای شما از جانب خداوند نور و کتاب روشنگری نازل شده که به وسیله آن بشر را هدایت میکند. و نیز آیات دیگری غیر از این، که میرساند غرض و غایت قرآن،هدایت انسانهاست.» (طباطبایی، المیزان، 16/1)
گواینکه در نگاه ابتدایی میان تأمین سعادت و هدایت، یگانگی و پیوست لازم به نظر نمیآید و درنتیجه، میان دیدگاه رشید رضا و علامه طباطبایی در موضوع وغرض یگانه قرآن،دوگانگی تصور میشود. لکن، رشید رضا در جای دیگر، مقصد و غرض قرآن را همان هدایت میشمارد و میگوید:
«المقصد الأول من القرآن هو الهدایهًْ.» (رشید ضا، 443/5)
«مقصد نخستین قرآن، هدایت است.»
ناسازگاری و تعارض نمایی،هردو گفته رشید رضا در غرض و مقصد قرآن را میتوان با سخنی از خود وی رفع کرد که در آن، بهرهوری از هدایت قرآن، بستر رسیدن آدمی به سعادت معرفی شده است؛
«تلاوت قرآن، مایه عبرت، موعظه و یاد خدا میشود و در پرتو آن،ایمان و معرفت آدمی نسبت به خداوند و سنتهای او در آفرینش و حکمت او درخصوص بندگان شکوفا میگردد که رهآورد آن، تقویت شعور و رهیافت انسان به تعظیم خداوند و افزایش رغبت به کارهای نیک و حرص بر التزام حق است. و در اینحالت، انسان به سعادت دنیایی و اخروی خویش دست یازیده است.» (همان)
محمد رشید رضا و علامه سید محمد حسین طباطبایی هردو از مفسران و قرآن پژوهان گروه دومند،از اینروی، در آغاز تفسیر سورههای قرآن، با تأمل در مضامین، سیاق و اسلوبهای آیههای سوره، مکی و مدنی بودن سوره و احیاناً آیه و یا آیاتی از آن را بازشناسی میکنند و سپس برپایه همان رهیافت،به تفسیر و تبیین سوره مینشینند.
این دیدگاه، دو برآیند آشکار دارد:
الف) میان آیات و سورههای نازل شده در مکه از یک سو و آیات و سورههای نازل شده در مدینه ازسوی دیگر، نوعی وحدت سیاق، مضمون و اشتراک مفهومی و موضوعی وجود دارد که مایه بازشناسی هریک ازدیگری میشود.
ب) افزون بر وحدت موضوعی و مجموعی قرآن کریم، لایه دیگری از وحدت موضوعی میان آیات و سورههای مکی و نیز آیات و سورههای مدنی شکل میگیرد و بدینترتیب، دومین لایه و پیوست درونی میان سورهها و آیات قرآن، صورت میبندد.
از اینرو،هریک از دو مفسر، شاخصهها و شناسههایی را برای شناخت سورههای مکی و مدنی برشمرده و در جایجای تفسیر «المیزان» و «المنار» و با شیوههای مختلف، از آن سخن گفتهاند.
ازمنظر رشید رضا، سورههای مکی افزون بر شاخصه مشترک ایجاز و گزیدهگویی،سجع و نظام موزون و آهنگین الفاظ، در ساختار معنایی، صبغه انذار و هشداردهی بر جنبه تبشیری در آنها غالب است و محور پیام آن،آیات و سورهها نیز فراخوانی و دعوت به اصول و بنیانهای فکر و دیانت اسلامی، هرچند به صورت اجمال و چکیده است.
چنانکه سورهها و آیات مدنی از منظر اسلوب بیانی، طولانیتر، روانتر و لحن ملایمتری دارند، به ویژه در آیاتی که طرف خطاب اهل کتاب است،زیرا آنان نسبت به عرب اصیل مکی و آشنا با فنون بلاغت و فصاحت، بهره کمتری از بلاغت و سخندانی داشتند، به ویژه درمقایسه با طایفه قریش که مخاطب اصلی سورههای مکی به شمار میرفتند.
از منظر ساختار مفهومی و درونمایههای معنایی نیز سورههای مدنی با تفصیل بیشتری به مسائل مختلف فقهی، کلامی، قصص پیشینیان و... پرداخته و به هنگام طرح مسائل اصولی و بنیادی اسلامی، به اهل کتاب نگریسته و موضوعهایی چون تحریف و بدعت در شرایع و کتابهای آسمانی پیشین و رویگردانی پیران ادیان گذشته از مسیر درست هدایت انبیای الهی را یادآور شده و آنان را به توحید در الوهیت و ربوبیت و پذیرش دیانت اسلامی که دیانت آخرین و بازتابدهنده تمامی آموزههای انبیای سلف در شکل کمال یافته آنهاست،فرا میخواند و افزون بر این همه، آیات و سورههای مدنی،احکام عبادی شخصی، داد و ستدهای اقتصادی، اصول روابط اجتماعی، سیاسی و حکومتداری و قوانین آن را بازگو میکند. (رشید رضا، 33/1-31)
علامه طباطبایی، هرچند به صورت مستقل به تبیین شاخصههای سورههای مکی و مدنی نپرداخته است، اما از خلال گفتههای وی در آغاز تفسیر سورهها و تعیین مکی یا مدنی بودن آنها،میتوان به شناسههایی همانند آنچه از «المنار» آوردیم دست یافت. از باب نمونه، وی در تبیین غرض و موضوع سوره مبارکه دخان میآورد:
«غرض سوره به انذار تردیدکنندگان به قرآن خلاصه میشود که خداوند،آنان را از عذاب دنیا و آخرت میترساند و این مطلب را بدین شیوه بیان کرده است که این کتاب روشنگر، از جانب خداوند به پیامبر او نازل شده است تا بدان وسیله، مردم را انذار کند و نزول این کتاب، درحقیقت رحمتی از جانب خداوند بر مردم است، آن هم برترین رحمتی که در شب قدر اتفاق افتاد، شبی که در آن، هر امر دارای حکمت از هم جدا میشود، لکن مردمان کافر در آن شک کردند وآن را بازیچه هوسهای خود قرار دادند، خداوند ایشان را در عذاب دنیا فرو میبرد و سپس در دادگاه قیامت، به عذاب جاودان گرفتار خواهند آمد. و در این راستا، خداوند داستان فرستادن موسی به سوی قوم فرعون برای نجات بنیاسرائیل و تکذیب وی ازسوی فرعونیان و سرانجام غرق و هلاکت آنان را از باب یادکرد نخستین کسانی مشابه ایشان که از عذاب الهی ترسانده شده بودند، یاد میآورد.» (طباطبایی، المیزان، 129/18)
و نیز در بیان غرض و موضوع سوره مبارکه فاطر، که مکی بودن آن، مورد وفاق است، میآورد:
«غرض سوره، بیان اصول سهگانه توحید در ربوبیت، رسالت پیامبر، معاد و بازگشت به سوی خداوند و نیز استدلال و ارائه برهان برای هریک است.» (همان، 5/17)
سوره«ص» نیز مکی و محور و غرض یگانه آن، پیامبر«ص» است و اینکه نقش وی در دو چیز خلاصه میشود: انذار مردمان با قرآن که بر وی نازل شده است، دیگر، دعوت مردم به توحید و اخلاص و عبودیت الهی. این هدف و غرض، در ساختار کلامی زیر بیان شده است:
1. یادکرد، شقاق و استکبار کافران از پیروی پیامبر«ص» و ایمان به آن حضرت و بازداشتن مردم از ایمان با سخنان بیهوده و باطلشان.
2. دعوت پیامبر«ص» به صبر و بردباری و برشماری داستان عدهای از پیامبران پیشین.
3. یادکرد فرجام کار طاغیان و پرواپیشگان.
4. فرمان الهی به پیامبر«ص» مبنی بر دعوت مردمان به توحید و نیز یادآوری این مطلب که فرجام کار پیروان شیطان براساس قضای الهی در پگاه آفرینش آدم و امتناع ابلیس از سجده بر وی، آتش جهنم است.
چنانکه علامه در آغاز سوره مبارکه حدید که آن را مدنی میشناسد،در پی یافتن موضوع و غرض آن برمیآید و انفاق را-که از مسائل فرعی دیانت است-موضوع آن سوره شناسایی میکند و میگوید:
«غرض سوره،انگیختن و ترغیب مؤمنان به انفاق در راه خداست، همانسان که تأکیدهای پیدرپی چنین موضوعی را گواهی میکند.» (همان، 144/19)
نکتهای که بر هر خوانندهای پوشیده نمیماند، آن است که علامه به تناسب مکی و یا مدنی بودن هریک از دو سوره پیشگفته، برای جستن موضوع تلاش کرده است و سرانجام موضوع سوره نخست را که مکی میداند، از مسائل اصلی و بنیادین اسلامی (اثبات وحیانی و حق بودن قرآن) و موضوع سوره دوم را که مدنی است،از محورهای مربوط به مسائل فرعی دین (انفاق) تعیین میکند. اما این تکاپو و چارهاندیشی با این پرسش روبهرو میشود که در آیاتی از همین سوره، از مسائل بنیادینی چون صفات خداوند سخن رفته است. علامه که خود بر امکان طرح چنان پرسشی توجه داشته، در پی پاسخ و توجیه برآمده و گفته است:
«سوره،در هماهنگی با موضوع آن که ترغیب بر انفاق است، با تسبیح و تنزیه الهی از راه یادکرد شماری از اسماء حسنای الهی پایان یافته است تا زمینه و بستر گمانه نقص و نیاز نسبت به خداوند را بزداید.» (همان)
«و یستفاد من ذلک إن هذه الحروف رموز بین الله و رسوله خفیهًْ عنّا لا سبیل لأفها منا العادیهًْ الیها.» (همان، 9/18)
«از مجموع آنچه آوردیم، بدست میآید که این حروف، رمزهایی بین خدا و رسول وی است که از پیمانه فهم و درک معمولی ما فراتر است.»
دیگرآنکه، در باور وی آن گروه از سورههایی که با حروف مقطعه همسان آغاز یافتهاند، موضوع مشترک و همسان نیز دارند.او در اول سوره مبارکه اعراف که با حروف مقطعه «المص» آغاز یافته است، میگوید:
«السورهًْ تشتمل من الغرض علی مجموع ما تشتمل علیه السور المصدرهًْ بالحروف المقطعهًْ «الم» و السورهًْ المصدرهًْ بحرف «ص». (همان، 5/8)
«این سوره، در بردارنده تمامی آن غرضهایی است که سایر سورههای آغاز یافته با حروف «الم» و نیز سوره آغاز یافته با حرف «ص» دارد.»
بدینسان، لایه دیگری از پیوست موضوعی میان هشت سوره از قرآن (بقره، آلعمران، اعراف، لقمان، روم، عنکبوت، ص و سجده) که با حروف پیش گفته آغاز شدهاند، رخ مینماید.
«از مجموع آنچه تاکنون گفتیم، آشکار شد که سوره فاتحه اجمال و فشرده تمامی آنچه را که در کلّ قرآن به تفصیل آمده است در بردارد.» (رشید رضا، 38/1)
لکن، علامه طباطبایی، مطلع، پایان و سیاق آیات سوره هود را نشانگر محتوا و پوششدهی تمامی غرض قرآن میشناسد؛
«آنگونه که از آغاز،پایان و سیاق آیات سوره برمیآید، این سوره،تمامی غرضهای قرآن را به رغم فزونی و پراکندگی آن بیان میکند و چکیده و عصاره مقاصد قرآنی را به رغم گوناگونی آن مقاصد و اختلاف مضمونی آیات، پوشش میدهد.» (طباطبایی، المیزان، 134/10)
به هر روی و گذشته از اختلاف در مصادیق، این دسته از سورهها، تشکیلدهنده چهارمین لایه از لایههای معنایی در بیان غرض و موضوع یگانه قرآن به شمار میروند.
«این سوره، بر مدار اثبات اصولی چون توحید، نفی و نابودی شرک،اثبات رسالت پیامبر«ص»، بعثت و رستاخیز و زدایش شبهه از این اصول و سایر مسائل مربوط به مقاصد اصلی دین است.» (همان، 141/11)
و در پایان تفسیر سوره مبارکه هود میآورد:
«این سوره (هود)، همانندترین سوره با سوره پیش از خود (یونس) است در اسلوب، معارف و آموزههایی که در بر دارد، از اصول باورهای دینی، همچون توحید، بعثت، پاداش و عمل صالح، و همچنین تناسب و همانندی آغاز و فرجام آن دو- چنانکه در آغاز تفسیر همین سوره آوردیم- جز اینکه در سوره یونس از احتجاج با مشرکان در سه موضوع توحید، قرآن و رسالت (که در سوره هود با اجمال بیان شده)، با تفصیل بیشتر سخن گفته شده، و اما در این سوره (هود)، داستان پیامبران که در سوره یونس به اجمال آمده، بسط و گسترش یافته است.» (همان، 198/12)
رشید رضا، همین پیوست و تناسب وثیق معنایی را میان دو سوره توبه و انفال به سر حدّ کمال میبیند، چندانکه به نظر وی سوره توبه میتواند بسان متمم سوره انفال، در بخش بیشتر مسائل مطرح شده در آن سوره باشد... که اگر نبود، توقیفی بودن امور قرآن در سورهها و مقدار آنها، تمامی دلایل و شواهدی را که برشمردیم،میتوانست مؤید نظریه کسانی قرار بگیرد که این دو سوره را یک سوره برشمردهاند.(همان، 147/10)
یک:مقدمه نخست آن است که خداوند درآیات مختلف قرآن از واقعیتی به نام سوره یاد کرده است، مانند آیه هشتاد و شش سوره توبه، آیه سی و هشت سوره یونس و آیه صد و سی سوره هود و آیه اول سوره نور.
دو: با نگریستن و تأمل در مجموعه آیات تشکیلدهنده یک سوره نوعی پیوست و التیام میان آنان دیده میشود که میان اجزای درونی آن (آیات آن سوره) و نیز میان آن سوره با سایر سورهها دیده نمیشود.
نتیجه: «غرضها و مقصدهای سورههای قرآن، متعدد و مختلف است و هر سوره در پی ارائه معنا و مقصد ویژهای است که جز با تمام شدن آن غرض و مقصد بیان نمیپذیرد.» (طباطبایی، المیزان، 16/1)
«مفهوم «بسمالله» در سوره حمد، به غرض سوره برمیگردد. آنچه از ساختار سخن در این سوره بر میآید، این است که غرض آن، حمد و ستایش خداوند از رهگذر اظهار عبودیت است و ابراز عبودیت بنده نیز از راه انجام همان کاری است که انجام میدهد و امری است که بر آن اقدام میکند، پس ابتدا کردن به نام خداوند رحمان و رحیم به همین غرض برمیگردد. از این روی، معنای «بسمالله» در آغاز سوره حمد، چنین خواهد بود: به نام تو، بندگی خود را برای تو آشکار میکنم.» (همان)
1.علامه به هنگام تفسیر نخستین سوره قرآن، از وحدت موضوعی آن بدینگونه سخن میگوید:
«سیاق و ساختار کلامی سوره براین نکته دلالت دارد که غرض آن،حمد الهی از راه اظهار بندگی است. از اینروی خداوند به نیابت از بندگان از عبادت، مدد خواستن از پروردگار و تقاضای هدایت سخن میگوید تا ادب اظهار عبودیت را به او بیاموزد.» (همان)
2.در آغاز تفسیر سوره مائده، هدف کلّی سوره را دعوت به حفظ پیمان،وفای به عهد و پرهیز از پیمانشکنی میداند و منشأ این دریافت را فضای کلّی حاکم بر این سوره میشمارد؛
«الغرض الجامع للسورهًْ علی ما یعطیه التدبر فی مفتتحها و مختتمها و عامهًْ الآیات الواقعهًْ فیها و الأحکام و المواعظ و القصص الّتی تضمنتها هو الدعوهًْ إلی الوفاء بالعهود و حفظ المواثیق الحقهًْ کائنهًْ ما کان و التحذیر البالغ عن نقضها و عدم الإعتناء بامرها...» (همان، 157/5)
«غرض جامع این سوره، براساس آنچه که تدبر در آغاز، فرجام، احکام، موعظهها و داستانهای خلال سوره میرساند، دعوت به حفظ پیمانها،وفای به عهدهای حق- هر عهدی که باشد-و پرهیز دادن از پیمانشکنی و بیاعتنایی به میثاقهاست.»
چنانکه درهنگام تفسیر سوره آلعمران،پس از آنکه غرض و موضوع آن را توصیف میکند،میافزاید:
«این سوره بدان میماند که یکجا نازل شده باشد، زیرا آیههای آن که شمارشان به دویست آیه میرسد،از آغاز تا فرجام نظم و ساختار پیوسته دارد،آیات آن متناسب و اغراض آن مرتبط است.» (همان، 5/3)
«غرض سوره،همان چیزی است که آغاز سوره از آن خبر میدهد؛ «سورهًٌْ أنزلناها و فرضناها و أنزلنا فیها آیاتٍ بیّناتٍ لعلَّکم تذکَّرون» (نور/1) چه در این سوره، مختصری از احکام واجب تشریع شده،آنگاه دستهای از معارف الهی که با آن احکام مناسب داشته،به مؤمنان تذکر داده شده است.» (همان، 78/16)
چنانکه درآغاز تفسیر سوره مبارکه شعراء با استمداد از آیه دوم سوره میگوید:
«غرض سوره، براساس آنچه از آغاز آن استشمام میشود، تسلیت پیامبر«ص» در برابر تکذیب قوم آن حضرت است، زیرا آنان کتاب نازل شده بر پیامبر را تکذیب میکردند.» (همان، 249/15)
و نیز،غرض و موضوع سوره «یس» را بیان اصول سهگانه میشمارد، زیرا با نبوت آغاز میشود و موضع مردم را در پذیرش و یا سرپیچی از دعوت بیان میکند. (همان، 62/17)
همچنین،علامه طباطبایی،دو آیه آخر سوره مبارکه بقره (285 و286) را حامل بار معنایی و در بردارنده تمام غرض و مقصود آن میشمارد. (همان، 439/2)
ناگفته نباید گذاشت که از این سخن علامه، نباید به گمانه تناقض گویی از سوی وی در وحدت موضوعی سوره بقره دچار آییم و بگوییم- بدانسان که در همین نوشتار نیز بدان اشاره شده است-علامه، سوره بقره را به دلیل نزول تدریجی
آن دارای موضوع یگانه نمیشناسد،با این حال، دو آیه آخر را فشردهای از غرض سوره میداند و این تناقض است.
دلیل نادرستی این گمانهآن است که علامه خود، در همان زمان که سوره بقره را فاقد وحدت موضوعی توصیف کرد، افزود که معظم آیات این سوره دارای محور یگانه است و اکنون که آیات آخر را به مثابه عصاره غرض سوره معرفی میکند، مقصود همان غرض و موضوع بیشتر آیات است و نه تمام سوره.
نمونه دیگر، رهیافت به موضوع سوره از راه آیه فرجامین سوره در «المیزان» را میتوان شناسایی و تعیین موضوع و غرض سوره مریم برشمرد که علامه در تعیین غرض آن میآورد:
«غرض سوره بر پایه آنچه که سخن خداوند در آیه 97 سوره مریم از آن خبر میدهد، تبشیر و انذار است، جز آنکه ساختار کلام برای ارائه چنان غرضی،بس بدیع است.» (همان، 6/14)
1.هدف و موضوع سوره مبارکه رعد از منظر علامه طباطبایی، اثبات حقانیت قرآن است و اینکه قرآن، نشانه رسالت پیامبر«ص» است. برای اثبات این مدعا، به پیوست مفهومی آیه نخست سوره با آیه پایانی آن استدلال میکند و میگوید:
«و بر این مطلب دلالت دارد، آغاز یافتن سوره با این سخن خدا:«آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده حق است، لکن بیشتر مردمان آن را نمیدانند.» و نیز پایان یافتن سوره با سخن الهی «کافران میگویند تو فرستاده خداوند نیستی، بگو: اینکه گواه بین من و شما خداوند است، کافی است.» (همان، 284/11)
2.علامه طباطبایی،موضوع و هدف سوره ابراهیم را شفافسازی و بیان هدف نزول قرآن بر پیامبر«ص» میشناسد و دلیل وی براثبات این مدعا، نحوه آغاز و فرجام این سوره است؛
«سوره کریمه، قرآن نازل شده بر پیامبر«ص» را توصیف میکند، از این منظر که نشانه رسالت پیامبر است و مردمان را از تاریکی به سوی نور سوق میدهد و به راه خداوند سبحان که عزیز و حمید است،هدایت میکند. پایان سوره مبارکه نیز اشاره به همین مطلب دارد،زیرا خداوند میگوید: «این (قرآن) پیام (و ابلاغی) برای (عموم) مردم است تا همه به وسیله آن انذار شوند و بدانند که او، خدای یکتاست و برای آنکه صاحبان اندیشه و خرد پند گیرند.» (همان، 6/12)
3.در آغاز تفسیر سوره مبارکه شوری، غرض سوره را تبیین چیستی وحی الهی میداند و شاهد بر درستی این موضوعیابی را،آیه نخست و آخرین آیه سوره میداند و میگوید:
«براین مدعا دلالت دارد آنچه که در آغاز سوره آمده: «کذلک یوحی إلیک...» (شوری/3) و نیز کلامی که در پایان سوره آمده است: «و مان کان لبشر أن یکلّمه...» (شوری/51) (همان، 51/18)
«اعراض مشرکان از کتاب نازل شده بر پیامبر«ص» یعنی قرآن»،موضوع سوره مبارکه سجده از منظر علامه طباطبایی است. او پس از تعیین این موضوع برای سوره، برای اثبات این مدعا میآورد:
«سوره با این آیه آغاز یافته است: «تنزیلٌ من الرّحمن الرّحیم» (فصلت/2)... و در پایان نیز آمده است: «قل أرأیتم إن کان من عندالله ثمّ کفرتم به من أضلّ ممّن هو فی شقاقٍ بعید» (فصلت/52) (همان، 357/17)
در رهیافت به موضوع سوره مبارکه ذاریات نیز علامه از افق همسان و پیوست موضوعی آغاز و فرجام سوره سود جسته و گفته است:
«سوره از معاد و انکار آن ازسوی مشرکان سخن گفته است. از اینروی،با سخن در موضوع معاد آغاز میگردد و با آن پایان مییابد.» (همان، 364/18)
منبع:نشریه پژوهشهای قرآنی،شماره 57.
کلید واژهها:
وحدت موضوعی سورهها/ لایههای وحدت موضوعی در قرآن/خلأهای نظریه وحدت موضوعی/ المنار/ المیزان/ گسستهای المیزان و المنار/ پیوستهای المنار و المیزان.درآمد
آفریدگار دانا و توانای عالم،که پدیدارها و کتاب هستی را رقم زد، انسان را به نیکوترین خلقت آفرید و مقام خلافت و فرمانروایی بر طبیعت را بدو بخشید و رودبار وحیانی و زلال قرآن را از معبر گزیدهترین انسان بر مزرع جان و خرد آدمیان،جاری ساخت تا شکوفههای ایمان بارور گردد و اخلاص و پروا، صلاح و رستگاری، صبر و پایداری، عبودیت و سعادت، برگ و بر دهد.همانسان که کتاب تکوین و آفرینش را هدف و غایتی است، نزول قرآن و کتاب تشریع را نیز غایت و هدفی است که از مرتبت «علی حکیم» بسط و تنزیل یافته تا به فهم انسان درآید و آن غایت و هدف،برآورده گردد.
چیستی آن غایت و هدف را خداوند در شماری از آیات قرآنکریم بازگفته است:
«ذلک الکتاب لاریب فیه هدیً للمتَّقین»(بقره/2)
«آن کتاب باعظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است.»
«... قد جاءکم من الله نورٌ و کتابٌ مبینٌ؛ یهدی به الله من اتَّبع رضوانه سبل السَّلام...»(مائده/15-14)
«ازطرف خداوند،نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت هدایت میکند... .»
هدفداری و غایتمندی قرآن، ساختار نظاممند لفظی و معنایی را برتافته است،چه از متن گسسته و نامنظم، هدف و غایتی سر نمیزند؛اما این نظام هستی معنادار و هدفجو را میباید در کلیت پیکره قرآن سراغ گرفت و یا اینکه میتوان در درون اجزاء و بخشهای کوچکتر،چون سورهها و آیات نیز جستجو کرد؟
رهیافت به پاسخ درست این پرسش،سه محور اساسی و بنیادین در قلمرو پژوهشها و علوم قرآنی را پدید آورده است:
1. تناسب و ارتباط سورههای قرآن با یکدیگر در چینش کنونی.
2. تناسب،انسجام و ارتباط درونی آیات یک سوره با یکدیگر.
رهیافت به منزلت و نیز دشواری پاسخ به این دو پرسش، آنگاه میسر میگردد که توجه داشته باشیم هیچیک از ترتیب سورهها و آیات با شیوه کنونی براساس ترتیب نزول آنها بر پیامبر«ص» صورت نپذیرفته، بلکه گاه سوره و یا آیه و آیاتی از سورههای مکی در دل سورهها و آیات مدنی و بالعکس جای گرفته است.
3. برای یک سوره، میتوان وحدت و یگانگی در موضوع را باور داشت، اما افزون بر باور و پذیرش نظری، آیا میتوان به دریافت و ترسیم خردپذیر و ضابطهمند آن موضوع یگانه نایل آمد؟
دشواری پاسخ به پرسش آخر،در این نکته نهفته است که مسائل و مباحث مطرح شده در قرآن، برخلاف معمول سایر متون،یکجا و برپایه موضوعبندی ساماننیافته، بلکه درباره یک موضوع، در سورههای گوناگون و با شیوههای بیانی مختلف، سخن گفته شده است.
پارهای از مفسران و قرآنپژوهان مسلمان و بیشتر خاورشناسانی که در پی رهیافت به اندیشه اسلامی به کار تفسیر قرآن پرداختهاند،در مقام تفسیر آیات و سورههای کلام الهی به بررسی واژگان، جنبههای بیانی، بلاغی، ادبی، فقهی، تاریخی، کلامی و... بسنده کرده و از پیوستگی آیات و یا سورهها،چیزی نگفته و یا بر سامانمندی و انسجام معنایی قرآن،معترض بوده و قرآن را کتاب فاقد نظام و پیوستگی مفید و معنادار، توصیف کردهاند. لکن، گروه دیگر از مفسران به پیوستگی آیات و بخشهای مختلف سورهها توجه نشان داده و سورههای قرآن را واحدهای کوچکتری که وحدت موضوعی دارند، شناختهاند.
از مفسران پیشین،ابواسحاق احمدبن ابراهیم ثعلبی(427 ق) در الکشف و البیان عن التفسیر القرآن و نظامالدین حسن بن محمد قمی نیشابوری(728 ق) در غرائب القرآن و رغائب الفرقان و امام فخرالدین رازی(606 ق) در مفاتیح الغیب و برهانالدین ابراهیم بن عمر بقاعی (885 ق) در نظمالدرر فی تناسب الآیات و السور و ابوبکر بن العربی (543 ق) در احکام القرآن، و از قرآن پژوهان معاصر، شیخ محمد رشید رضا در تفسیر القرآن الحکیم (تفسیر المنار) و شیخ محمد شلتوت در تفسیر القرآن الکریم و نیز الی القرآن الکریم و علامه سید محمد حسین طباطبایی در تفسیر المیزان و دکتر سید محمد باقر حجتی و عبدالکریم بی آزار شیرازی در الکاشف در این گروه جای میگیرند.
این پژوهش،از میان سه پرسش و گزینه پیش گفته، مسئله وحدت موضوعی سورههای قرآن از منظر دو تن از مفسران نام آشنای معاصر؛محمد رشید رضا در تفسیر «المنار» و علامه سید محمد حسین طباطبایی در تفسیر «المیزان» را به ارزیابی و سنجش نشسته، دیدگاه ها، روشها و رویکردهای هریک در طرح و پیکاوی وحدت موضوعی سورههای قرآن و نقطههای اشتراک و افتراق آن دو در این عرصه را (به فراخور توان و مجال) نشان داده است.
انتخاب این دو تفسیر برای بررسی تطبیقی و مقارن بر این پیش فرض استوار بوده است که این تفاسیر (به ویژه بخشهای مربوط به محمد عبده در «المنار») در زمره تفسیرهای اصلاحی جای میگیرد که به مسائل زمان و پرسشهای برون دینی درباره اسلام و قرآن، و ازجمله نظاممندی معارف و آموزههای قرآنی به مثابه سند نبوت پیامبر«ص» و کتاب قانون و برنامه زندگی مسلمانان توجه داشته و پاسخ داده است و دیگر آنکه علامه طباطبایی در نگارش «المیزان» به تفسیر «المنار» عطف نگاه داشته است، هرچند در بسیاری از مباحث، این عطف نگاه جنبه نقادی داشته و نقطه ضعفهای «المنار»، مخصوصاً افزودههای رشید رضا بر این تفسیر را نمایانده است. اما به هر روی، نفس نگاه علامه به این اثر قرآنی، خود نشانگر اهمیت و منزلت و احیاناً اثرپذیری و یا دستکم الهامگیری در برخی از ساحتهاست که میتواند بستر و توجیهی برای نگاه مقارن به این تفاسیر باشد.
لایههای وحدت موضوعی در قرآن
پیش از پرداختن به تبیین دیدگاه «المیزان» و «المنار» در وحدت موضوعی سورهها، برای رهیافت روشنتر و همه سویه به دیدگاه آن دو در وحدت سورهها، بایسته مینماید به پیوست نظام معنایی در پیکره کلّی و نیز اجزاء و واحدهای کوچکتر قرآن که هریک از «المنار» و «المیزان» درباره آن سخن گفتهاند،اشاره شود. چه علامه طباطبایی و رشید رضا هردو- با تفاوتهای کمی و کیفی که درخلال بحث روشن خواهد شد- به وحدتها و پیوستهای چندگانه موضوعی در ساختار معنایی قرآن که میتوان عنوان لایههای وحدت موضوعی بر آن نهاد،باور دارند.1. وحدت مجموعی و موضوعی قرآن
قرآن کریم،به صورت مجموعی و کلّی، دارای غرض و موضوع یگانه است، این غرض و یا موضوع یگانه را نویسنده «المنار» بر پایه اصول و ارکان زیر استوار میداند:«آنچه قرآن برای آن نازل شده، چندین امر است: نخستین آنها توحید است. دوم: وعده و بشارت پاداش نیک به آنان که عامل به قرآنند و انذار و ترساندن از کیفر نسبت به آنان که احکام دین را بکار نمیبندند. سوم: عبادت که توحید را در دلها زنده و در جانها راسخ میکند. چهارم: تبیین راه سعادت و شیوه پیمایش آن به گونهای که رساننده انسان به نعمتهای دنیا و آخرت باشد. پنجم: بیان داستان آنان که در قلمرو حدود پروردگار متعال زیسته و به احکام دین الهی عمل کردهاند، و نیز بیان حکایت آنان که حدود الهی را شکستند و احکام خداوند را به یک سو نهادند. اینها اموری است که قرآن بر آنها مشتمل است و سعادت دنیا و آخرت مردم را تأمین میکند.» (رشید رضا، 38/1)
بدینترتیب،میتوان گفت از منظر رشید رضا، برآوردن و تأمین سعادت انسانها، غرض و موضوع یگانه قرآن است.
علامه طباطبایی با بیان دیگر و گزیدهتر، غرض و موضوع یگانه قرآن را هدایت انسانها معرفی کرده است؛
«خداوند در آیاتی از کلام خود، گزیده غرض قرآن را بیان داشته و گفته است: برای شما از جانب خداوند نور و کتاب روشنگری نازل شده که به وسیله آن بشر را هدایت میکند. و نیز آیات دیگری غیر از این، که میرساند غرض و غایت قرآن،هدایت انسانهاست.» (طباطبایی، المیزان، 16/1)
گواینکه در نگاه ابتدایی میان تأمین سعادت و هدایت، یگانگی و پیوست لازم به نظر نمیآید و درنتیجه، میان دیدگاه رشید رضا و علامه طباطبایی در موضوع وغرض یگانه قرآن،دوگانگی تصور میشود. لکن، رشید رضا در جای دیگر، مقصد و غرض قرآن را همان هدایت میشمارد و میگوید:
«المقصد الأول من القرآن هو الهدایهًْ.» (رشید ضا، 443/5)
«مقصد نخستین قرآن، هدایت است.»
ناسازگاری و تعارض نمایی،هردو گفته رشید رضا در غرض و مقصد قرآن را میتوان با سخنی از خود وی رفع کرد که در آن، بهرهوری از هدایت قرآن، بستر رسیدن آدمی به سعادت معرفی شده است؛
«تلاوت قرآن، مایه عبرت، موعظه و یاد خدا میشود و در پرتو آن،ایمان و معرفت آدمی نسبت به خداوند و سنتهای او در آفرینش و حکمت او درخصوص بندگان شکوفا میگردد که رهآورد آن، تقویت شعور و رهیافت انسان به تعظیم خداوند و افزایش رغبت به کارهای نیک و حرص بر التزام حق است. و در اینحالت، انسان به سعادت دنیایی و اخروی خویش دست یازیده است.» (همان)
2. وحدت موضوعی سورههای مکی و مدنی
برای بازشناسی آیات و سورههای مکی و مدنی از یکدیگر، دو روش از دیر زمان درمیان قرآنپژوهان و مفسران، متداول و شناخته شده بوده است: 1. نصگرایی 2. استنباط گرایی (زرکشی، 1/196؛ رامیار، /6-4). نصگرایان، شناخت آیهها و سورههای مکی و مدنی را از معبر نصوص و روایاتی جستجو میکردهاند که در تعیین محل نزول آیات و سورهها نقل شده است. لکن، استنباط گرایان، هرچند بازشناخت مکی مدنی را در رسیدن به فهم قرآن و تاریخ دیانت اسلامی مهم میانگاشتهاند، اما در ابزار شناخت، به مدد سبک و سیاق و درونمایههای آیات و سورهها، به بازشناسی مکی از مدنی پرداخته و بر روش نصگرایی معترض بودهاند که آگاهی از مکی و مدنی بودن سورهها و نیز ترتیب نزول آنها، رهآورد بس مهم در مباحث مربوط به دعوت نبوی، سیر روحی- روانی، سیاسی و مدنی آن در زمان پیامبر«ص» و تحلیل سیره شریفه وی دارد. ولکن روایات چنان که میبینی، در این عرصه نمیتواند تکیهگاه،دلیل موثق و اثباتکننده چیزی باشد، گذشته از تعارض مضمونی و درونی آن روایات،که باعث سقوط و فروکاهی آنان از منزلت اعتبار میگردد. پس، تنها راه معین برای دستیابی به این هدف،تدبر و اندیشیدن در سیاق آیات و مدد جستن از قرائن درونی و بیرونی است. (طباطبایی، المیزان، 324/13 و 235 و 299/12؛ قرآن در اسلام، /186)محمد رشید رضا و علامه سید محمد حسین طباطبایی هردو از مفسران و قرآن پژوهان گروه دومند،از اینروی، در آغاز تفسیر سورههای قرآن، با تأمل در مضامین، سیاق و اسلوبهای آیههای سوره، مکی و مدنی بودن سوره و احیاناً آیه و یا آیاتی از آن را بازشناسی میکنند و سپس برپایه همان رهیافت،به تفسیر و تبیین سوره مینشینند.
این دیدگاه، دو برآیند آشکار دارد:
الف) میان آیات و سورههای نازل شده در مکه از یک سو و آیات و سورههای نازل شده در مدینه ازسوی دیگر، نوعی وحدت سیاق، مضمون و اشتراک مفهومی و موضوعی وجود دارد که مایه بازشناسی هریک ازدیگری میشود.
ب) افزون بر وحدت موضوعی و مجموعی قرآن کریم، لایه دیگری از وحدت موضوعی میان آیات و سورههای مکی و نیز آیات و سورههای مدنی شکل میگیرد و بدینترتیب، دومین لایه و پیوست درونی میان سورهها و آیات قرآن، صورت میبندد.
از اینرو،هریک از دو مفسر، شاخصهها و شناسههایی را برای شناخت سورههای مکی و مدنی برشمرده و در جایجای تفسیر «المیزان» و «المنار» و با شیوههای مختلف، از آن سخن گفتهاند.
ازمنظر رشید رضا، سورههای مکی افزون بر شاخصه مشترک ایجاز و گزیدهگویی،سجع و نظام موزون و آهنگین الفاظ، در ساختار معنایی، صبغه انذار و هشداردهی بر جنبه تبشیری در آنها غالب است و محور پیام آن،آیات و سورهها نیز فراخوانی و دعوت به اصول و بنیانهای فکر و دیانت اسلامی، هرچند به صورت اجمال و چکیده است.
چنانکه سورهها و آیات مدنی از منظر اسلوب بیانی، طولانیتر، روانتر و لحن ملایمتری دارند، به ویژه در آیاتی که طرف خطاب اهل کتاب است،زیرا آنان نسبت به عرب اصیل مکی و آشنا با فنون بلاغت و فصاحت، بهره کمتری از بلاغت و سخندانی داشتند، به ویژه درمقایسه با طایفه قریش که مخاطب اصلی سورههای مکی به شمار میرفتند.
از منظر ساختار مفهومی و درونمایههای معنایی نیز سورههای مدنی با تفصیل بیشتری به مسائل مختلف فقهی، کلامی، قصص پیشینیان و... پرداخته و به هنگام طرح مسائل اصولی و بنیادی اسلامی، به اهل کتاب نگریسته و موضوعهایی چون تحریف و بدعت در شرایع و کتابهای آسمانی پیشین و رویگردانی پیران ادیان گذشته از مسیر درست هدایت انبیای الهی را یادآور شده و آنان را به توحید در الوهیت و ربوبیت و پذیرش دیانت اسلامی که دیانت آخرین و بازتابدهنده تمامی آموزههای انبیای سلف در شکل کمال یافته آنهاست،فرا میخواند و افزون بر این همه، آیات و سورههای مدنی،احکام عبادی شخصی، داد و ستدهای اقتصادی، اصول روابط اجتماعی، سیاسی و حکومتداری و قوانین آن را بازگو میکند. (رشید رضا، 33/1-31)
علامه طباطبایی، هرچند به صورت مستقل به تبیین شاخصههای سورههای مکی و مدنی نپرداخته است، اما از خلال گفتههای وی در آغاز تفسیر سورهها و تعیین مکی یا مدنی بودن آنها،میتوان به شناسههایی همانند آنچه از «المنار» آوردیم دست یافت. از باب نمونه، وی در تبیین غرض و موضوع سوره مبارکه دخان میآورد:
«غرض سوره به انذار تردیدکنندگان به قرآن خلاصه میشود که خداوند،آنان را از عذاب دنیا و آخرت میترساند و این مطلب را بدین شیوه بیان کرده است که این کتاب روشنگر، از جانب خداوند به پیامبر او نازل شده است تا بدان وسیله، مردم را انذار کند و نزول این کتاب، درحقیقت رحمتی از جانب خداوند بر مردم است، آن هم برترین رحمتی که در شب قدر اتفاق افتاد، شبی که در آن، هر امر دارای حکمت از هم جدا میشود، لکن مردمان کافر در آن شک کردند وآن را بازیچه هوسهای خود قرار دادند، خداوند ایشان را در عذاب دنیا فرو میبرد و سپس در دادگاه قیامت، به عذاب جاودان گرفتار خواهند آمد. و در این راستا، خداوند داستان فرستادن موسی به سوی قوم فرعون برای نجات بنیاسرائیل و تکذیب وی ازسوی فرعونیان و سرانجام غرق و هلاکت آنان را از باب یادکرد نخستین کسانی مشابه ایشان که از عذاب الهی ترسانده شده بودند، یاد میآورد.» (طباطبایی، المیزان، 129/18)
و نیز در بیان غرض و موضوع سوره مبارکه فاطر، که مکی بودن آن، مورد وفاق است، میآورد:
«غرض سوره، بیان اصول سهگانه توحید در ربوبیت، رسالت پیامبر، معاد و بازگشت به سوی خداوند و نیز استدلال و ارائه برهان برای هریک است.» (همان، 5/17)
سوره«ص» نیز مکی و محور و غرض یگانه آن، پیامبر«ص» است و اینکه نقش وی در دو چیز خلاصه میشود: انذار مردمان با قرآن که بر وی نازل شده است، دیگر، دعوت مردم به توحید و اخلاص و عبودیت الهی. این هدف و غرض، در ساختار کلامی زیر بیان شده است:
1. یادکرد، شقاق و استکبار کافران از پیروی پیامبر«ص» و ایمان به آن حضرت و بازداشتن مردم از ایمان با سخنان بیهوده و باطلشان.
2. دعوت پیامبر«ص» به صبر و بردباری و برشماری داستان عدهای از پیامبران پیشین.
3. یادکرد فرجام کار طاغیان و پرواپیشگان.
4. فرمان الهی به پیامبر«ص» مبنی بر دعوت مردمان به توحید و نیز یادآوری این مطلب که فرجام کار پیروان شیطان براساس قضای الهی در پگاه آفرینش آدم و امتناع ابلیس از سجده بر وی، آتش جهنم است.
چنانکه علامه در آغاز سوره مبارکه حدید که آن را مدنی میشناسد،در پی یافتن موضوع و غرض آن برمیآید و انفاق را-که از مسائل فرعی دیانت است-موضوع آن سوره شناسایی میکند و میگوید:
«غرض سوره،انگیختن و ترغیب مؤمنان به انفاق در راه خداست، همانسان که تأکیدهای پیدرپی چنین موضوعی را گواهی میکند.» (همان، 144/19)
نکتهای که بر هر خوانندهای پوشیده نمیماند، آن است که علامه به تناسب مکی و یا مدنی بودن هریک از دو سوره پیشگفته، برای جستن موضوع تلاش کرده است و سرانجام موضوع سوره نخست را که مکی میداند، از مسائل اصلی و بنیادین اسلامی (اثبات وحیانی و حق بودن قرآن) و موضوع سوره دوم را که مدنی است،از محورهای مربوط به مسائل فرعی دین (انفاق) تعیین میکند. اما این تکاپو و چارهاندیشی با این پرسش روبهرو میشود که در آیاتی از همین سوره، از مسائل بنیادینی چون صفات خداوند سخن رفته است. علامه که خود بر امکان طرح چنان پرسشی توجه داشته، در پی پاسخ و توجیه برآمده و گفته است:
«سوره،در هماهنگی با موضوع آن که ترغیب بر انفاق است، با تسبیح و تنزیه الهی از راه یادکرد شماری از اسماء حسنای الهی پایان یافته است تا زمینه و بستر گمانه نقص و نیاز نسبت به خداوند را بزداید.» (همان)
3. پیوند موضوعی سورههای همسان آغاز
شماری از سورههای قرآن،با حروف مقطعه آغاز یافتهاند. فهم و رسیدن به معنا و مفهوم این حروف، از عرصههای معرکه آرای مفسران و قرآنپژوهان بوده است. علامه طباطبایی دراینباره دو نکته درخور درنگ و تأمل دارد؛ نخست آنکه پس از یادکرد یازده قول و نظر در معنای این حروف و نقد آنها، بدیننتیجه میرسد که:«و یستفاد من ذلک إن هذه الحروف رموز بین الله و رسوله خفیهًْ عنّا لا سبیل لأفها منا العادیهًْ الیها.» (همان، 9/18)
«از مجموع آنچه آوردیم، بدست میآید که این حروف، رمزهایی بین خدا و رسول وی است که از پیمانه فهم و درک معمولی ما فراتر است.»
دیگرآنکه، در باور وی آن گروه از سورههایی که با حروف مقطعه همسان آغاز یافتهاند، موضوع مشترک و همسان نیز دارند.او در اول سوره مبارکه اعراف که با حروف مقطعه «المص» آغاز یافته است، میگوید:
«السورهًْ تشتمل من الغرض علی مجموع ما تشتمل علیه السور المصدرهًْ بالحروف المقطعهًْ «الم» و السورهًْ المصدرهًْ بحرف «ص». (همان، 5/8)
«این سوره، در بردارنده تمامی آن غرضهایی است که سایر سورههای آغاز یافته با حروف «الم» و نیز سوره آغاز یافته با حرف «ص» دارد.»
بدینسان، لایه دیگری از پیوست موضوعی میان هشت سوره از قرآن (بقره، آلعمران، اعراف، لقمان، روم، عنکبوت، ص و سجده) که با حروف پیش گفته آغاز شدهاند، رخ مینماید.
4. سورههای مشتمل بر تمام غرض قرآن
نویسندگان «المیزان» و «المنار»، هردو بر این مطلب وفاق نظر دارند که پارهای از سورههای قرآن، بازتابدهنده تمامی غرض و موضوعی است که در مجموع قرآن بدان پرداخته شده است و از اینرو،میتوان آن سورهها را کوچک شده و یا فشردهای از تمام مطالب قرآن برشمرد، هرچند در تعیین اینکه کدامین سوره دارای چنان ویژگی است،اختلاف دیدگاه است، چه سوره فاتحه از سورههایی است که در فهم و نگاه رشید رضا از این گستره و ژرفای معنایی برخوردار است. او پس از آنکه اصول مسائل مطرح شده در قرآن را برمیشمارد، سوره فاتحه را به تفسیر مینشیند و تمامی آن اصول و مباحث را در آیات معدود و اندک این سوره سراغ میدهد و آنگاه نتیجه میگیرد:«از مجموع آنچه تاکنون گفتیم، آشکار شد که سوره فاتحه اجمال و فشرده تمامی آنچه را که در کلّ قرآن به تفصیل آمده است در بردارد.» (رشید رضا، 38/1)
لکن، علامه طباطبایی، مطلع، پایان و سیاق آیات سوره هود را نشانگر محتوا و پوششدهی تمامی غرض قرآن میشناسد؛
«آنگونه که از آغاز،پایان و سیاق آیات سوره برمیآید، این سوره،تمامی غرضهای قرآن را به رغم فزونی و پراکندگی آن بیان میکند و چکیده و عصاره مقاصد قرآنی را به رغم گوناگونی آن مقاصد و اختلاف مضمونی آیات، پوشش میدهد.» (طباطبایی، المیزان، 134/10)
به هر روی و گذشته از اختلاف در مصادیق، این دسته از سورهها، تشکیلدهنده چهارمین لایه از لایههای معنایی در بیان غرض و موضوع یگانه قرآن به شمار میروند.
5. درهم تنیدگی موضوع برخی سورهها
از منظر رشید رضا، گاه موضوع دو سوره چنان در هم تنیده ونزدیک است که جز در اجمال و تفصیل پارهای از مسائل، تفاوت چشمگیر دیگری نمیتوان بین آنها سراغ گرفت. او در آغاز تفسیرسوره مبارکه یونس میگوید:«این سوره، بر مدار اثبات اصولی چون توحید، نفی و نابودی شرک،اثبات رسالت پیامبر«ص»، بعثت و رستاخیز و زدایش شبهه از این اصول و سایر مسائل مربوط به مقاصد اصلی دین است.» (همان، 141/11)
و در پایان تفسیر سوره مبارکه هود میآورد:
«این سوره (هود)، همانندترین سوره با سوره پیش از خود (یونس) است در اسلوب، معارف و آموزههایی که در بر دارد، از اصول باورهای دینی، همچون توحید، بعثت، پاداش و عمل صالح، و همچنین تناسب و همانندی آغاز و فرجام آن دو- چنانکه در آغاز تفسیر همین سوره آوردیم- جز اینکه در سوره یونس از احتجاج با مشرکان در سه موضوع توحید، قرآن و رسالت (که در سوره هود با اجمال بیان شده)، با تفصیل بیشتر سخن گفته شده، و اما در این سوره (هود)، داستان پیامبران که در سوره یونس به اجمال آمده، بسط و گسترش یافته است.» (همان، 198/12)
رشید رضا، همین پیوست و تناسب وثیق معنایی را میان دو سوره توبه و انفال به سر حدّ کمال میبیند، چندانکه به نظر وی سوره توبه میتواند بسان متمم سوره انفال، در بخش بیشتر مسائل مطرح شده در آن سوره باشد... که اگر نبود، توقیفی بودن امور قرآن در سورهها و مقدار آنها، تمامی دلایل و شواهدی را که برشمردیم،میتوانست مؤید نظریه کسانی قرار بگیرد که این دو سوره را یک سوره برشمردهاند.(همان، 147/10)
6. وحدت موضوعی سورهها
افزون برآنچه تاکنون در لایههای گوناگون وحدت موضوعی آوردیم،هریک از سورههای قرآن به مثابه واحد مستقل در درون نظام پیوسته و کلان معنایی، دارای غرض و موضوعی است که علامه طباطبایی و رشید رضا- با تفاوتهایی در تعیین و نیز شیوه و محلّ بیان آن غرض موضوع-،به شناسایی و تبیین آن پرداختهاند.وحدت موضوعی سورهها در «المیزان»
براساس پارهای اظهارات،تلاشها و تحلیلهای تفسیری و قرآنی علامه طباطبایی در «المیزان»، و نیز راههایی که وی برای کشف و دستیابی به موضوع و غرض سورههای قرآن ارائه میدهد، میتوان او را در شمار کسانی نام برد که وحدت موضوعی سورههای قرآن را باور دارد، اما در عرصه عمل و تعیین موضوع برای هریک از سورههای قرآن، از عهده چنان کاری برنمیآید و یا به دیگر سخن، واقعیت و برونداد تفسیر «المیزان» به مسیر و پایانی جز اثبات وحدت موضوعی سورهها ره میسپرد. ما در آغاز، دلایل و تلاشهای علامه طباطبایی برای اثبات موضوعمندی هریک از سورههای قرآن را میآوریم و سپس به موارد و مجموع سورههایی اشاره میکنیم که به نظر ایشان، فاقد وحدت موضوعیاند.الف) ادله وحدت موضوعی سورهها در «المیزان»
1. تلازم تحدید سورهها با وحدت در موضوع
علامه طباطبایی،تقسیم قرآن به سورههای متعدد را نشانه وحدت موضوعی هر سوره، و نیز اختلاف و تعدد غرضهای سورهها به تعداد سور قرآنی قلمداد میکند. استدلال علامه، از راه تحدید سورهها برای اثبات وحدت موضوعی سورهها از دو مقدمه و یک نتیجه، سامان یافته است:یک:مقدمه نخست آن است که خداوند درآیات مختلف قرآن از واقعیتی به نام سوره یاد کرده است، مانند آیه هشتاد و شش سوره توبه، آیه سی و هشت سوره یونس و آیه صد و سی سوره هود و آیه اول سوره نور.
دو: با نگریستن و تأمل در مجموعه آیات تشکیلدهنده یک سوره نوعی پیوست و التیام میان آنان دیده میشود که میان اجزای درونی آن (آیات آن سوره) و نیز میان آن سوره با سایر سورهها دیده نمیشود.
نتیجه: «غرضها و مقصدهای سورههای قرآن، متعدد و مختلف است و هر سوره در پی ارائه معنا و مقصد ویژهای است که جز با تمام شدن آن غرض و مقصد بیان نمیپذیرد.» (طباطبایی، المیزان، 16/1)
2. تلازم کشف موضوع و رهیافت به فهم سوره
پیشزمینه و یا به سخن سنجیدهتر، کلید فهم سورهها و رهیافت به معنا و مفهوم یکایک آیات هر سوره در باور نگارنده تفسیر «المیزان»، تبیین غرض و سوره است. پس بر مفسر قرآن است تا در مرحله نخست،موضوع سوره را کشف و شناسایی کند تا مبنا و بستری برای فهم معارف سوره و سمت و سو دهنده تفسیرآیات آن باشد. بیتردید، اگر این سخن علامه برهانی شود و پایههای استدلال آن از استحکام و استواری لازم برخوردار گردد، گذشته از آنکه در فهم منسجم و نظاممند آیات یک سوره مفید و کارساز میافتد،میتواند دریچهای به سوی فهم، تحلیل واژگان، جملهها و آیاتی بگشاید که در سورههای متعدد تکرار شده است و پاسخی باشد برای پالایش ساحت قرآن از گمانه و تهمت تکرار لغو. لکن، علامه طباطبایی به غیر از آنکه خود در آغاز تفسیر هر سوره کوشیده است،محور و غرض آن سوره را بشناساند و در پرتو آن غرض به فهم و تفسیر آیات سوره برود، تنها در یک مورد به تبیین این مدعا پرداخته است که چگونه رهیافت به غرض سورهها میتواند بر فهم و تفسیر یکایک آیات آن تأثیرگذار باشد و آن،تفسیر ارائه معنای بسمالله در آغاز سوره حمد است.3. پیوست مفهومی بسمالله با غرض سورهها
تمامی سورههای قرآن (به جز سوره برائت) با «بسمالله» آغاز میشود. گذشته از اینکه ثبت «بسمالله» در آغاز سورهها، جنبه تبرک و قداستیابی دارد یا آیهای از هر سوره است، چون الفاظ و واژگان مشخصی دارد با معنا و مفهوم تاحدودی معین،همین، سبب شده است تا مترجمان و مفسران قرآن در آغاز تفسیر خویش به تبیین و تفسیر آن بپردازند و در سایر موارد به همان تفسیر بسنده کنند. اما رأی علامه طباطبایی،آن است که «بسمالله» در آغاز سوره ها بسان سایر آیات آن سوره که در نظام هستی غرض و موضوع آن سوره دارای جایگاه و نقش ویژه هستند،مفهوم و جایگاه مخصوص معنایی دارد که میباید متناسب با همان جایگاه و کارکرد، فهم و تفسیرشود. علامه،بر پایبست این نظریه و قاعده به تبیین معنای «بسمالله» در آغاز سوره مبارکه حمد و تبیین پیوست مفهومی آن با غرض این سوره پرداخته و میگوید:«مفهوم «بسمالله» در سوره حمد، به غرض سوره برمیگردد. آنچه از ساختار سخن در این سوره بر میآید، این است که غرض آن، حمد و ستایش خداوند از رهگذر اظهار عبودیت است و ابراز عبودیت بنده نیز از راه انجام همان کاری است که انجام میدهد و امری است که بر آن اقدام میکند، پس ابتدا کردن به نام خداوند رحمان و رحیم به همین غرض برمیگردد. از این روی، معنای «بسمالله» در آغاز سوره حمد، چنین خواهد بود: به نام تو، بندگی خود را برای تو آشکار میکنم.» (همان)
ب) ابزار «المیزان» در موضوعیابی سورهها
1. سیاق آیات سورهها
علامه طباطبایی،برای شناخت درست و دست یازیدن به محور و پیام اصلی سورهها، پیش و بیش از رفتن به سراغ هر مستند ابزاری و قرینهای، به سیاق آیات آن سوره مینگرد تا در پرتو آن به غرض واقعی سوره نایل آید. به نمونههایی از این روش در «المیزان» اشاره میکنیم:1.علامه به هنگام تفسیر نخستین سوره قرآن، از وحدت موضوعی آن بدینگونه سخن میگوید:
«سیاق و ساختار کلامی سوره براین نکته دلالت دارد که غرض آن،حمد الهی از راه اظهار بندگی است. از اینروی خداوند به نیابت از بندگان از عبادت، مدد خواستن از پروردگار و تقاضای هدایت سخن میگوید تا ادب اظهار عبودیت را به او بیاموزد.» (همان)
2.در آغاز تفسیر سوره مائده، هدف کلّی سوره را دعوت به حفظ پیمان،وفای به عهد و پرهیز از پیمانشکنی میداند و منشأ این دریافت را فضای کلّی حاکم بر این سوره میشمارد؛
«الغرض الجامع للسورهًْ علی ما یعطیه التدبر فی مفتتحها و مختتمها و عامهًْ الآیات الواقعهًْ فیها و الأحکام و المواعظ و القصص الّتی تضمنتها هو الدعوهًْ إلی الوفاء بالعهود و حفظ المواثیق الحقهًْ کائنهًْ ما کان و التحذیر البالغ عن نقضها و عدم الإعتناء بامرها...» (همان، 157/5)
«غرض جامع این سوره، براساس آنچه که تدبر در آغاز، فرجام، احکام، موعظهها و داستانهای خلال سوره میرساند، دعوت به حفظ پیمانها،وفای به عهدهای حق- هر عهدی که باشد-و پرهیز دادن از پیمانشکنی و بیاعتنایی به میثاقهاست.»
چنانکه درهنگام تفسیر سوره آلعمران،پس از آنکه غرض و موضوع آن را توصیف میکند،میافزاید:
«این سوره بدان میماند که یکجا نازل شده باشد، زیرا آیههای آن که شمارشان به دویست آیه میرسد،از آغاز تا فرجام نظم و ساختار پیوسته دارد،آیات آن متناسب و اغراض آن مرتبط است.» (همان، 5/3)
2. مطلع سورهها
خاستگاه دیگری برای رهیافت به غرض سورهها در نظر علامه طباطبایی، مطلع سوره است، از همینروی در کشف و تبیین غرض سوره نور ابراز میدارد:«غرض سوره،همان چیزی است که آغاز سوره از آن خبر میدهد؛ «سورهًٌْ أنزلناها و فرضناها و أنزلنا فیها آیاتٍ بیّناتٍ لعلَّکم تذکَّرون» (نور/1) چه در این سوره، مختصری از احکام واجب تشریع شده،آنگاه دستهای از معارف الهی که با آن احکام مناسب داشته،به مؤمنان تذکر داده شده است.» (همان، 78/16)
چنانکه درآغاز تفسیر سوره مبارکه شعراء با استمداد از آیه دوم سوره میگوید:
«غرض سوره، براساس آنچه از آغاز آن استشمام میشود، تسلیت پیامبر«ص» در برابر تکذیب قوم آن حضرت است، زیرا آنان کتاب نازل شده بر پیامبر را تکذیب میکردند.» (همان، 249/15)
و نیز،غرض و موضوع سوره «یس» را بیان اصول سهگانه میشمارد، زیرا با نبوت آغاز میشود و موضع مردم را در پذیرش و یا سرپیچی از دعوت بیان میکند. (همان، 62/17)
3. فرجام سورهها
روش علامه طباطبایی،به گونهای است که در بیشتر سورههای دارای هدف و موضوع یگانه،آیات فرجامین آن سوره، فشرده و چکیدهای از درونمایه سوره را گزارش میکند، مانند سوره صافات که غرض آن استدلال بر یگانگی خداوند، انذار مشرکان و تبشیرمخلصان از مؤمنین و سرانجام و عاقبت هریک از این دو گروه است،و نیز به عنوان نمونهای از گروه دوم، شماری از بندگان مؤمن خویش را که خداوند بدانان منت نهاد و مقدر فرمود که در برابر دشمنانشان از آنها یاری کند،یاد میآورد. با این همه،در پایان سوره کلامی است که میتوان آن را محصول و فشرده غرض سوره نامید و آن «تنزیه خداوند است و سلام برآن دسته از بندگانی که خداوند ایشان را به عنوان رسول خویش برگزید و حمد و سپاس الهی،به سبب اینکه چنان کاری انجام داد.» (همان،/120)همچنین،علامه طباطبایی،دو آیه آخر سوره مبارکه بقره (285 و286) را حامل بار معنایی و در بردارنده تمام غرض و مقصود آن میشمارد. (همان، 439/2)
ناگفته نباید گذاشت که از این سخن علامه، نباید به گمانه تناقض گویی از سوی وی در وحدت موضوعی سوره بقره دچار آییم و بگوییم- بدانسان که در همین نوشتار نیز بدان اشاره شده است-علامه، سوره بقره را به دلیل نزول تدریجی
آن دارای موضوع یگانه نمیشناسد،با این حال، دو آیه آخر را فشردهای از غرض سوره میداند و این تناقض است.
دلیل نادرستی این گمانهآن است که علامه خود، در همان زمان که سوره بقره را فاقد وحدت موضوعی توصیف کرد، افزود که معظم آیات این سوره دارای محور یگانه است و اکنون که آیات آخر را به مثابه عصاره غرض سوره معرفی میکند، مقصود همان غرض و موضوع بیشتر آیات است و نه تمام سوره.
نمونه دیگر، رهیافت به موضوع سوره از راه آیه فرجامین سوره در «المیزان» را میتوان شناسایی و تعیین موضوع و غرض سوره مریم برشمرد که علامه در تعیین غرض آن میآورد:
«غرض سوره بر پایه آنچه که سخن خداوند در آیه 97 سوره مریم از آن خبر میدهد، تبشیر و انذار است، جز آنکه ساختار کلام برای ارائه چنان غرضی،بس بدیع است.» (همان، 6/14)
4. پیوست آغاز و انجام سورهها
در شمار روشهای علامه طباطبایی برای اثبات وحدت موضوعی یک سوره، کشف و آشکار ساختن ارتباط آغاز سوره با فرجام آن است،چنانکه گویی آغاز سوره بستر و زمینه طرح موضوع و مطلبی را فراهم میآورد و در متن سوره، آن موضوع بسط و شرح داده میشود و در پایان سوره نیز بار دیگرچکیده و گزارش اجمالی از موضوع ارائه میگردد و با آغاز،پیوند میخورد. نمونههایی از کار بست این روش در تفسیر«المیزان» را میآوریم:1.هدف و موضوع سوره مبارکه رعد از منظر علامه طباطبایی، اثبات حقانیت قرآن است و اینکه قرآن، نشانه رسالت پیامبر«ص» است. برای اثبات این مدعا، به پیوست مفهومی آیه نخست سوره با آیه پایانی آن استدلال میکند و میگوید:
«و بر این مطلب دلالت دارد، آغاز یافتن سوره با این سخن خدا:«آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده حق است، لکن بیشتر مردمان آن را نمیدانند.» و نیز پایان یافتن سوره با سخن الهی «کافران میگویند تو فرستاده خداوند نیستی، بگو: اینکه گواه بین من و شما خداوند است، کافی است.» (همان، 284/11)
2.علامه طباطبایی،موضوع و هدف سوره ابراهیم را شفافسازی و بیان هدف نزول قرآن بر پیامبر«ص» میشناسد و دلیل وی براثبات این مدعا، نحوه آغاز و فرجام این سوره است؛
«سوره کریمه، قرآن نازل شده بر پیامبر«ص» را توصیف میکند، از این منظر که نشانه رسالت پیامبر است و مردمان را از تاریکی به سوی نور سوق میدهد و به راه خداوند سبحان که عزیز و حمید است،هدایت میکند. پایان سوره مبارکه نیز اشاره به همین مطلب دارد،زیرا خداوند میگوید: «این (قرآن) پیام (و ابلاغی) برای (عموم) مردم است تا همه به وسیله آن انذار شوند و بدانند که او، خدای یکتاست و برای آنکه صاحبان اندیشه و خرد پند گیرند.» (همان، 6/12)
3.در آغاز تفسیر سوره مبارکه شوری، غرض سوره را تبیین چیستی وحی الهی میداند و شاهد بر درستی این موضوعیابی را،آیه نخست و آخرین آیه سوره میداند و میگوید:
«براین مدعا دلالت دارد آنچه که در آغاز سوره آمده: «کذلک یوحی إلیک...» (شوری/3) و نیز کلامی که در پایان سوره آمده است: «و مان کان لبشر أن یکلّمه...» (شوری/51) (همان، 51/18)
«اعراض مشرکان از کتاب نازل شده بر پیامبر«ص» یعنی قرآن»،موضوع سوره مبارکه سجده از منظر علامه طباطبایی است. او پس از تعیین این موضوع برای سوره، برای اثبات این مدعا میآورد:
«سوره با این آیه آغاز یافته است: «تنزیلٌ من الرّحمن الرّحیم» (فصلت/2)... و در پایان نیز آمده است: «قل أرأیتم إن کان من عندالله ثمّ کفرتم به من أضلّ ممّن هو فی شقاقٍ بعید» (فصلت/52) (همان، 357/17)
در رهیافت به موضوع سوره مبارکه ذاریات نیز علامه از افق همسان و پیوست موضوعی آغاز و فرجام سوره سود جسته و گفته است:
«سوره از معاد و انکار آن ازسوی مشرکان سخن گفته است. از اینروی،با سخن در موضوع معاد آغاز میگردد و با آن پایان مییابد.» (همان، 364/18)
منبع:نشریه پژوهشهای قرآنی،شماره 57.