هدفمندي سوره ها ... (3)
نويسنده: محمد بهرامي
هدفمندي قرآن
گونه نخست؛در برخي موارد از مقاصد قرآن ميگويد و خويش را معتقد به تعدد غرض نشان ميدهد. براي نمونه، در وجه تسميه سوره نخست قرآن به امالكتاب مينويسد:
«لاشتمالها علي مقاصد القرآن من الثناء علي الله التعبد بأمر و نهيه و بيان وعده و وعيده» (23/1)
«ازآن جهت كه اين سوره، مقاصد قرآن را در خود جاي داده است،مقاصدي چون ثناي حقتعالي، تعبد به اوامر و نواهي الهي و وعد و وعيد خداوند»
در اين عبارت،به صراحت از مقاصد قرآن گفته است و خويش را معتقد به تعدد غرض نمايانده است.
نمونه دوم در دليل تقديم سوره حمد، از مقاصد قرآن ياد ميكند و دليل مقدم بودن سوره حمد را اشتمال آن بر تمامي مقاصد قرآن ميداند.
به باور مراغي، توحيد، وعد و عيد، عبادت، راه سعادت، قصص هدايت يافتگان و گمراهان در شمار مقاصد قرآن قرار دارد و اين مقاصد همگي در سوره حمد به شكل اجمال آمده است. (23/1)
در دو نقل ياد شده مرحوم مراغي از واژه مقاصد سود برده است و خويش را معتقد به تعدد غرض درمورد قرآن نشان داده است.
گونه دوم؛در برخي موارد از واژه مقصد يا مقصود بهره ميبرد و باورمندي خود را به وحدت غرض درمورد قرآن ابراز ميدارد. براي نمونه در بحث «المعني الجملي» ذيل آيات 190-195 آلعمران با استناد به سخن فخررازي از ارتباط آيات با يكديگر مينويسد:
«فخررازي معتقد است كه هدف اين كتاب جذب قلوب و ارواح است، به گونهاي كه افراد از خلق فارغ شده و در معرفت حضرت حقتعالي غرق شوند. پس چون سخن در تقرير كلام و جواب از شبهات اهل باطل به درازا كشيد، به ذكر دلايل توحيد، الوهيت و عظمت پرداخت، پس اين آيه شريفه فرود آمد.» (161/4)
هرچند عبارت «هدف اين كتاب...» نقل سخن فخر رازي است،اما لحن مرحوم مراغي نشان از پذيرش اين سخن دارد. از اينرو، به قرينه اين سخن ميتوان نويسنده تفسير مراغي را در شمار مفسراني آورد كه وحدت غرض در قرآن را باور دارد و چند غرض قرآن را به يك غرض واحد ميرساند.
افزون بر اين،كوشش شديد مراغي در پيوند ميان سورهها و ايجاد يك شبكه وسيع ارتباطي نشان از باور نويسنده به امكان جمع و رساندن مقاصد قرآن به يك مقصد واحد دارد.
مرحوم مراغي،درجايجاي تفسير خويش سورههاي قرآن را به يكديگر پيوند ميدهد. او در مقام ارتباط سازي ميان سورهها كه بيشتر در سرآغاز سورهها انجام ميگيرد،چهار شكل از ارتباط ميان سورهها برقرار ميكند.
الف) پيوند آغاز دو سوره
«جائت فاتحة هذه السوره كفاتحة سوره يونس، خلأ أن القرآن وصف بالمبين و هناك بالحكيم.» (111/12)
«آغاز اين سوره مانند آغاز سوره يونس است، با اين تفاوت كه در سوره يوسف قرآن به مبين توصيف شده است و در سوره يونس به حكيم.»
هم ايشان ارتباط سوره آلعمران و بقره را در همين قالب ميريزد؛«سرآغاز هر دو سوره درباره كتاب، ايمانآوران، كافران و منافقان است.» (90/3)
چنانكه محور ارتباطي سوره شعراء و فرقان را آيات نخستين اين دو سوره ميداند؛
«إن كلتيهما قد بدئت بمدح الكتاب الكريم.» (44/19)
«هر دو سوره با مدح كتاب كريم آغاز شده است.»
و همچنين، ارتباط سوره طور با ذاريات. (16/27)
ب) پيوند پايان دو سوره
چنانكه پايان سوره شعراء و فرقان در وعيد تكذيبكنندگان است؛
«ان كلتيهما ختمت بايعاد المكذبين.» (44/19)
و پايان سوره طور و ذاريات در وعيد كافران. (16/27)
ج) پيوند آغازيك سوره و پايان سوره قبل
«ان آلعمران ختمت بالأمربالتقوي و افتتحت هذه السورة بذلك و هذا من آكد المناسبات في ترتيب السور.» (173/4)
«سوره آلعمران با امر به تقوا پايان يافته است و سوره نساء با امربه تقوا شروع شده است و اين شكل از ارتباط، از بهترين انواع ارتباط بين سورههاست.»
براين اساس، مرحوم مراغي در كشف ارتباط آيات نخست يك سوره و آيات پاياني سوره پيشين و تبيين آن بسيار دقت ميكند. او درباره ارتباط صدر سوره انعام با پايان مائده مينويسد:
«إن هذه افتتحت بالحمد و تلك اختتمت بفصل القضاء و بينهما تلازم كما قال و قضي بينهم بالحقّ و قيل الحمد لله ربّ العالمين» (زمر/75) (69/7)
«سوره انعام با حمد شروع شده و سوره مائده با داوري نهايي پايان يافته است و ميان اين دو،رابطه ملازمه برقرار است، چنانكه خداوند فرمود: و در ميان بندگان به حق داوري ميشود و (سرانجام) گفته خواهد شد: حمد مخصوص خدا پرورگار جهانيان است!»
هم ايشان در ارتباط آيات 5-6 انعام با آيات پاياني سوره مائده ميگويد:
«پس از اينكه خداوند در آيات پيشين به دلايل وحدانيت خويش اشاره كرد و اين آيات را باوجود ظهوري كه دارند مانع شك كافران ندانست،در اين مجموعه به دلايل بعث اخروي ميپردازد و اين دلايل را نيز مانع شك و ترديد كافران نميبيند.» (مراغي،74/7)
به باورمرحوم مراغي ارتباط آغاز سوره احزاب و پايان سوره سجده نيزيكي از وجوه ارتباط ميان اين دو سوره است؛
«در سوره سجده پيامبر به اعراض از كافران و انتظار عذاب ايشان فراخوانده ميشود و در صدر سوره احزاب آن حضرت به تقوا و عدم پيروي از كافران و منافقان و پيروي از وحي دعوت ميشود.» (123/21)
و همچنين، تشابه صفات واجب الوجود در پايان سوره احزاب با صفات واجب الوجود در آغاز سوره سبأ. (55/22) و نيز همانندي ختم سوره جاثيه به توحيد و ذم اهل شرك و شروع سوره احقاف به توحيد و توبيخ مشركان. (3/26)
و ارتباط آخراحقاف و آغاز سوره محمد، به گونهاي كه اگر بسمالله برداشته شود،دو سوره كاملاً به يكديگر متصل مينمايد و چون يك سوره جلوه ميكنند. (43/26)
د) پيوند پايان يك سوره با آغاز سوره قبل
براي نمونه، در بحث از وجوه ارتباط سوره بقره و آلعمران مينويسد:
«إن الثانية ختمت بما يناسب بدء الدولي كانها متممة لها، فبدئت الأولي باثبات الفلاح للمتقين و ختم هذه بقوله «واتّقوا الله لعلّكم تفلحون».
«سوره دوم به چيزي پايان يافته كه اولي به آن شروع شده است و به نظر ميرسد كه دومي متمم اولي است. بنابراين، سوره اول به اثبات رستگاري براي متقين شروع شده و آلعمران به آيه «و از خدا بپرهيزيد شايد رستگار شويد» پايان يافته است.» (91/3)
چنانكه در ارتباط سوره الرحمن با سوره واقعه نيز پايان يك سوره و آغاز سوره ديگر مدنظر نويسنده قرار گرفته است و ارتباط دو سوره بر اين دو بخش از دو سوره متمركز شده است؛
«فقد ذكر في اول هذه ما في آخر تلك، و في آخر هذه ما في اول تلك.» (130/27)
«در اول سوره الرحمن، چيزي آمده است كه آن چيز در آخر واقعه آمده است و در آخرالرحمن، چيزي آمده كه در اول واقعه آمده است.»
اين همه نشان از آن دارد كه مرحوم مراغي با پيوند سورهها به يكديگر و برقراري ارتباط ميان آنها در پي ساخت هدف يا موضوع واحد است و ميخواهد به شكلي، تمامي سورهها را به يكديگر پيوند دهد كه در غيراين صورت، برقراري ارتباط ميان تمامي سورهها و ساخت يك زنجيره واحد، بيهوده و لغو جلوه ميكند.
روششناسي ارتباط سورهها
الف) هم موضوعي
براي نمونه، ارتباط سوره اعراف و انفال در داستان پيامبران است. در سوره اعراف، قصه پيامبران با قوم خويش آمده است و در سوره انفال، گزارش داستان پيامبر با قوم خود. (161/9)
ارتباط سوره قريش با فيل نيز هم موضوعي است. در هر دو سوره، نعمت خداوند بر اهل مكه آمده است. سوره فيل، از هلاكت آنان كه قصد تخريب كعبه را داشتند خبر ميدهد، و سوره قريش، از اجتماع و اتحاد ايشان و توفيق در تجارت. (244/30)
سوره عنكبوت و قصص نيز ارتباط موضوعي دارند و هردو از نجات پيامبران و هلاكت مخالفان ميگويند. (109/20)
سوره حجرات و فتح نيز در تكريم پيامبر،با يكديگر مشترك و در ارتباط هستند. (129/26)
همموضوعي در تفسير مراغي به عنوان يك معيار پيوند ميان دو سوره به شكلهاي خاصي جلوه ميكند كه برخي از آنها عبارتند از:
1. ايجاز و اطناب
پيوند دو سوره قصص و نمل نيز از نوع موضوعي و رابطه ميان دو موضوع از نوع ايجاز و اطناب است. نمل، قصه موسي را موجز آورده و سوره قصص اين داستان را اطناب داده است. (30/20)
2. اجمال و تفصيل
«إن ما في هذه السوره من الحجج علي التوحيد و النظر في الآفاق و الأنفس مفصل لما جاء منه مجملاً في السورة السالفة.» (26/21)
«دلايل توحيد و نظر در آفاق و انفس در سوره روم، تفصيل چيزي است كه در سوره عنكبوت، به صورت مجمل آمده بود.»
هم ايشان موضوع سوره يوسف را مجمل و موضوع سوره رعد را تفصيل اين اجمال ميشناسد. در سوره يوسف، آيات سماويه و ارضيه به صورت مجمل آمده است و در سوره رعد، اين موضوعات به تفصيل گذاشته شده است. (60/13)
چنانكه ارتباط سوره شعراء و فرقان (44/19)، قصص و نمل (30/20)، صافات و «يس»(41/23)، ذاريات و «ق»، غاشيه و اعلي و انعام و مائده را همموضوعي، و رابطه اين دو موضوع را اجمال و تفصيل معرفي ميكند.
3. ناقص و تمام
چنانكه سوره نمل تتمه سوره شعراء، سوره روم تتمه سوره عنكبوت در بحث جهاد و مشكلات و سختيها، و «ص» متمم صافات است.
4. عام و خاص
چنانكه سوره طلاق در نيكويي با زنان و پاس داشتن حقوق ايشان است و سوره تحريم در شكل برخورد پيامبر با همسران خويش. (154/28)
5. دليل و مدلول
6. فعل و حكمت آن
ب) هم غرضي
«و ارتباط سوره جاثيه با دخان در اين است كه اول سوره جاثيه ازجهت غرض مانند آخر سوره دخان است.»
ج) تناسق
د) اضداد
«و في هذه ذكر اضداد هم و هم المنافقون.» (105/28)
«در سوره منافقون اضداد مؤمنين كه همان منافقين هستند، ذكر شدهاند.»
چنانكه تلازم و اتحاد آسمان و زمين در سوره الرحمن و سوره واقعه عامل پيوند دو سوره معرفي شده است؛
«إنّه ذكر في سورة الرحمن انشقاق السماء و ذكر هنا رج الأرض فكان السورتين لتلازمهما و اتحادهما موضوعا سوره واحدة.» (130/27)
«خداوند سبحان در سوره الرحمن شكافته شدن آسمان را ذكر ميكند و در سوره واقعه، لرزش زمين را، بنابراين هر دو سوره به جهت رابطه ملازمه و اتحاد موضوعي يك سوره هستند.»
نتيجه:مرحوم مراغي با كوشش بسيار و گاه تكلّفآميز، سورهها را با يكديگر پيوند ميدهد. او با ايجاد يك شبكه ارتباطي قوي و گسترده ميان سورهها، از علاقه خويش به ساخت يك غرض واحد براي قرآن پرده بر ميدارد و پاسخ درخوري به مستشرقان شبهه افكن ميدهد.
مبناي بحث وحدت موضوعي سورههاي قرآن
نظريه نخست: ترتيب سور قرآن اجتهادي است.
نظريه دوم: چينش سورههاي قرآن توقيفي است.
نظريه سوم: مرتبسازي برخي سورهها توقيفي و چينش برخي ديگر اجتهادي است.
در تفسير مراغي نشانههايي از گرايش نويسنده به نظريه ميانه وجود دارد.
1. پديدآورنده تفسير مراغي از يك سو از سورههاي السبع الطوال،مئين، مثاني و مفصلات سخن ميگويد و چينش سور قرآن را براساس بلندي و كوتاهي سورهها ميداند و از اين ترتيب دفاع ميكند.(69/7) و ازسويي ديگر، تقسيم سورهها به السبع الطوال، مئين، مثاني و مفصلات را به پيامبر نسبت ميدهد؛
«إن الله اعطاني السبع الطوال مكان التوراة و اعطاني المئين مكان الأنجيل و اعطاني الطواسين مكان الزبور و فضلني بالحواميم و المفصل.»
خداي سبحان به جاي تورات به من سورههاي هفتگانه را داد، و به جاي انجيل سورههاي مئين، و به جاي زبور، سورههاي طواسين را دارد و افزون بر تمامي اينها، به من سورههاي حواميم و مفصّلات را داد.» (44/19)
نظرداشت اين دو سخن نشان از گرايش مرحوم مراغي به توقيفي بودن ترتيب سورهها به يك اعتبار و اجتهادي بودن چينش سورهها به اعتباري ديگر دارد. سخن پيامبر در تقسيم سورهها و دستهبندي سورههاي قرآن، به چهار گروه السبع الطوال، مئين، مثاني و مفصّلات حكايت از دخالت پيامبر در مرتبسازي سورهها دارد.
پيامبر با اين تقسيمبندي و تعيين سورههاي السبع الطوال، به شكلي ساختار كلّي چينش سورهها را براي صحابه بيان كردند، و صحابه با شناسايي مصاديق هر گروه، به مرتبسازي سورهها براساس ساختار ازپيش تعيينشده پيامبر پرداختند.
2.پيوند صدر سوره با صدر سوره پيشين، ذيل سوره با صدر سوره قبل،صدر سوره با ذيل سوره قبل، ذيل سوره با ذيل سوره قبل و ميانه دو سوره، نشانه ديگري از اعتقاد مراغي به توقيفي بودن ساختار كلّي ترتيب سورههاست.
هرچند مرحوم مراغي در چينش سورهها به صورت كلّي از نظريه توقيفگرايان حمايت ميكند و به صورت جزئي، طرفدار نظريه اجتهادي بودن است، اما ترتيب قرآن موجودت را نشانگر ارتباط حداكثري ميان سورهها نميداند. چه اينكه گاه، دو سورهاي كه درنهايت تناسب با يكديگر هستند، در قرآن موجود از يكديگر جدا افتاده و دو سورهاي كه كمترين ارتباط را دارند،در كنار هم آمدهاند. براي نمونه، سوره همزه و مسد كه بيشترين پيوند را با يكديگر دارند، و موضوع آنها واحد است،از يكديگر جدا افتاده و ميان آنها شش سوره فيل، قريش، ماعون، كوثر، كافرون و نصر قرار گرفته است.
هدفمندي آيات
هرچند مراغي در ارتباط ميان دو يا چند مجموعه از آيات، پرتوان مينمايد،اما در ايجاد ارتباط ميانآيات يك مجموعه يا جملات يك آيه، آنگونه كه بايد، توانا نشان نميدهد. براي نمونه،عبارت «اليوم أكملت لكم دينكم» (مائده/3) و «يوسف أعرض عن هذا واستغفري لذنبك إنّك كنت من الخاطئين» (يوسف/29) بيارتباط با سياق مينمايد و مراغي از ارتباط اين دو جمله با سياق،هيچ سخني ندارد.
منابع و مأخذ:
1. سيوطي، عبدالرحمن؛ الإتقان في علوم القرآن، بيروت، دارالفكر، بيتا.
2. مراغي، احمد مصطفي؛ تفسير مراغي، بيروت، داراحياء التراث العربي، بيتا.
منبع:نشريه پژوهشهاي قرآني،شماره 57.