بي تو پيمان نشکستيم خدا مي داند

نقش برجسته قرآن در زندگي امام خميني (ره) را نمي توان انکار کرد. دفتر خاطرات خانواده امام (ره) را که ورق بزنيم، مي بينيم پراست از خاطرات کم نظيري که شهادت مي دهند امام (ره) قرآن را کتاب زندگي مي دانست، نه زينت بخش تاقچه. نيمه خرداد که مي رسد، فيلم هاي روزهاي ارتحال امام (ره) مدام از شبکه هاي مختلف پخش مي شود و حتماً ديده ايد که ايشان حتي در آخرين لحظه هاي زندگي پربرکتشان نيز کتاب خدا را رها نکردند. به چند روايت از ارتباط ايشان با قرآن اشاره مي کنيم.
چهارشنبه، 19 اسفند 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بي تو پيمان نشکستيم خدا مي داند
بي تو پيمان نشکستيم خدا مي داند
بي تو پيمان نشکستيم خدا مي داند






نقش برجسته قرآن در زندگي امام خميني (ره) را نمي توان انکار کرد. دفتر خاطرات خانواده امام (ره) را که ورق بزنيم، مي بينيم پراست از خاطرات کم نظيري که شهادت مي دهند امام (ره) قرآن را کتاب زندگي مي دانست، نه زينت بخش تاقچه. نيمه خرداد که مي رسد، فيلم هاي روزهاي ارتحال امام (ره) مدام از شبکه هاي مختلف پخش مي شود و حتماً ديده ايد که ايشان حتي در آخرين لحظه هاي زندگي پربرکتشان نيز کتاب خدا را رها نکردند. به چند روايت از ارتباط ايشان با قرآن اشاره مي کنيم.

اين قرآن را نمي خواهيم

امام (ره) تازه به نجف رفته بودند.طلبه ها اصرار کردند که امام (ره) براي نماز جماعت به مدرسه آقاي بروجردي بروند. اولين تأثير ورود امام (ره) به مدرسه، جمع شدن قرآن آريامهر بود. طلبه ها قرآني را که با عنوان قرآن آريامهر به کتابخانه مدرسه داده شده بود، از کتابخانه گرفتند و به کنسولگري ايران در کربلا بردند و آنجا تحويل دادند. طلبه ها به مسؤولان کنسولگري گفتند: «ما اين قرآن ها را مي خواهيم». مسؤول مربوطه پاسخ داد: «نمي خواهيد؟ خب برايتان تورات مي فرستيم!» طلبه ها گفتند: «تورات هم باشد براي مطالعه خودتان.» و برگشتند نزد آقا روح الله. امام (ره) لبخند زدند و گفتند کارخوبي کرديد.

مقصد: قم

شيخ عبدالکريم حائري قصد داشت از اراک به قم برود اما شاگرد او نمي دانست چه کند.روح الله جوان از يک سو نمي توانست از استاد دل بکند و از سوي ديگر نمي دانست سفرش از اراک به قم خوب است يا نه، مثل هميشه تصميم گرفت از قرآن پاسخ بگيرد کتاب را از روي طاقچه برداشت .روبه قبله نشست و با فاتحه اي کتاب را گشود .آيه 55 سوره «طه»خيالش را راحت کرد؛«ما شما را از زمين آفريديم ،به آن باز مي گردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون مي آوريم.»
روح الله با همين آيه تصميمش را گرفت و راهي قم شد.

به شرط رضايت

هوا ابري بود. درس اصول در مسجد اعظم کمي طول کشيده بود. مؤذن که خبر از طول کشيدن کلاس درس نداشت، بلندگو را روشن کرد و اذان سرداد. امام (ره) به محض شنيدن اذان، درس را خاتمه دادند اما شاگرداني که درس اصول امام (ره) را از دست داده بودند، به مؤذن اعتراض کردند.
خبر اعتراض که به گوش امام (ره) رسيد، فرمودند: «تا رضايت مؤذن جلب نکنيد، درس اصول نمي گويم». وقتي طلبه ها عذرخواهي کردند، امام (ره) مجدداً درس را شروع کردند.

ياد آوريد لطف پروردگار را

بهار 1324 بود. عصرهاي جمعه که حاج آقا روح الله وارد مدرسه فيضيه مي شوند، مستقيماًٌ به اندروني مي رفتند. گروهي از طلاب و بازاريان که از ساعتي قبل منتظر آقا بودند، به محض ورود ايشان وارد مدرسه مي شدند. آن اوايل درس اخلاق مي گفتند. هر وقت اخلاق درس مي دادند، دو زانو مي نشستند و تدريس مي کردند.
نکته جالب اين بود که آقا روح الله هميشه درسشان را با آيه 11 سوره انفال شروع مي کرد: «ياد آوريد هنگامي که خواب راحت را بر شما فروپوشاند، براي اينکه از جانب او ايمني يابيد و از آسمان آبي فرستاد که شما را به آن آب پاک گرداند و وسوسه و کيد شيطان را از شما دور ساخت و دل هاي شما را محکم و استوار گرداند و گام هاي شما را استوار.»

بي تو پيمان نشکستيم خدا مي داند

براي خدا قيام کنيد.

هميشه مقيد بودند که در آخرين روز تدريس، طلبه ها را موعظه کنند؛ موضوعي که خيلي بر آن تکيه داشتند، اخلاص در عمل بود. حاج آقا روح الله درس اخلاصشان را با اين آيه شروع مي کردند: «بگو شما را تنها به يک چيز اندرز مي دهم و آن اينکه، دو نفر دو نفر يا يک نفر يک نفر براي خدا قيام کنيد.» (سبا 46) آن وقت در ادامه مي گفتند که انسان بايد در کارهايش هدف و مقصدي جز خداي تعالي نداشته باشد. آن قدر حرف هايشان در باب اخلاص دلنشين بود که انگار با تمام وجود پيام را به مخاطب منتقل مي کردند. هميشه مي گفتند: «گاهي اوقات، انسان به برخي از آيات قرآن برخورد مي کند و هر چه به عمق آيات بيشتر فرو مي رود، بيشتر فکر مي کند و مطالبي مي فهمد که قبلاً نفهميده است.» شيوه تدريس آقا روح الله همين بود.

*ما افتخار مي کنيم که قرآن را از گورستان ها نجات داديم

يکي از اصلي ترين مسائلي که در وصيت نامه سياسي ـ الهي امام خميني (ره) مورد تأکيد قرارگرفته، اهميت حضور قرآن در صحنه زندگي مردم است. ايشان در ابتداي وصيت نامه خود بحث مفصلي درباره جايگاه قرآن در حکومت اسلامي مطرح مي کند؛ «اکنون بايد ببينيم چه گذشته است بر کتاب خدا، اين وديعه الهي و يادگار پيامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) . مسائل اسف انگيزي است که بايد براي آن خون گريه کرد. مسائلي که پس از شهادت حضرت علي (علیه السلام) شروع شد. خودخواهان و طاغوتيان، قرآن کريم را وسيله اي کردند براي حکومت هاي ضدقرآني و مفسران حقيقي قرآن و آشنايان به حقايق را که سراسر قرآن را از پيامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دريافت کرده بودند، با بهانه هاي مختلف و توطئه هاي از پيش تهيه شده، عقب زده و از صحنه خارج کردند. بر حکومت عدل الهي ـ که يکي از آرمان هاي اين کتاب مقدس بوده و هست ـ خط بطلان کشيدند و انحراف از دين خدا و کتاب و سنت الهي را پايه گذاري کردند، تا به جايي رسيد که قلم از شرح آن شرمسار است.
به دست دشمنان توطئه گر ودوستان جاهل، قرآن، اين کتاب سرنوشت ساز، نقشي جز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشته و ندارد وآنکه بايد وسيله جمع مسلمانان و بشريت و کتاب زندگي آنان باشد، وسيله تفرقه و اختلاف شد يا به کلي از صحنه خارج شد. ديديم اگر کسي دم از حکومت اسلامي برمي آورد و از سياست که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار و قرآن و سنت مشحون آن است سخن مي گفت، گويي بزرگ ترين معصيت را مرتکب شده و کلمه «آخوند سياسي» موازن با آخوند بي دين شده بود.
اخيراً قدرت هاي شيطاني بزرگ به وسيله حکومت هاي منحرف، خارج از تعليمات اسلامي که خود را به دورغ به اسلام بسته اند، براي محو قرآن و تثبيت مقاصد شيطاني ابرقدرت ها قرآن را با خط زيبا طبع مي کنند و به اطراف مي فرستند و با اين حيله شيطاني، قرآن را از صحنه خارج مي کنند. ما همه ديديم قراني را که محمدرضا خان پهلوي طبع کرد و عده اي را اغفال کرد و بعضي آخوندهاي بي خبر از مقاصد اسلامي هم مداح او بودند و مي بينيم که ملک فهد هر سال مقدار زيادي از ثروت هاي بي پايان مردم را صرف طبع قرآن کريم و محال تبليغات مذهب ضد قرآني مي کندو وهابيت، اين مذهب سراپا بي اساس و خرافاتي را ترويج مي کند و مردم و ملت هاي غافل را سوق به سوي ابرقدرت ها مي دهد و از اسلام عزير و قرآن کريم براي هدم اسلام و قرآن بهره برداري مي کند.
ما مفتخريم و ملت عزيز سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پيرو مذهبي است که مي خواهد حقايق قرآني، که سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلکه بشريت دم مي زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگ ترين نسخه نجات دهنده بشر از جميع قيودي که بر پاي و دست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوي فنا و نيستي و بردگي و بندگي طاغوتيان مي کشاند، نجات دهد.
ما مفتخريم که پيرو مذهبي هستيم که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مؤسس آن به امرخداوند تعالي بوده و اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (علیه السّلام) ، اين بنده رها شده از تمام قيود مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگي هاست.
ما مفتخريم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگ ترين دستور زندگي مادي ومعنوي و بالاترين کتاب رهايي بخش بشر است ودستورات معنوي و حکومتي آن بالاترين راه نجات است، از امام معصوم ماست.
ما مفتخريم که ائمه معصومين ، از علي بن ابيطالب (علیه السّلام) گرفته تا منجي بشر حضرت مهدي صالح زمان ـ عليهم آلاف التحيات و السلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند. ما مفتخريم که ادعيه حياتبخش که او را «قرآن صاعد» مي خوانند از ائمه معصومين ماست. ما به «مناجات شعبانيه» امامان و «دعاي عرفات» حسين بن علي ـ عليهم السلام ـ و «صحيفه سجاديه» اين زبور آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و «صحيفه فاطميه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالي به زهراي مرضيه (سلام لله علیها) است از ماست.
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : malavanezebel8198




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.