سرتان را بالا بگیرید
برخی آدمها باور دارند که تغییر طرز فکر ممکن نیست و موفقیت مخصوص تعداد محدودی آدم خوشاقبال است که ژن خوب دارند! پژوهشها نشان میدهند که افرادی با چنین طرز فکر، توانایی مقابله با چالشهای فراوان زندگی را ندارند. این آدمها دشواری و شکست در زندگی را نشانه ناکارآمدی خود میدانند. بر مبنای چنین طرز تفکری برخی معتقدند اگر چیزی در مسیر طبیعی زندگی نصیبشان نشده است، پس قسمتشان نبوده است! این دیدگاهی است که باعث میشود خیلی از آدمها نتوانند از بیشتر توانمندیهایشان استفاده کنند.فردی با طرز فکر رشد که به تغییر باور دارد، رویکرد متفاوتی به زندگی خواهد داشت. این آدمها باور دارند که هرکسی قادر به یادگیری و پرورش مهارتهای لازم برای دستیابی به اهدافش است. بهنظر آنها شکست یعنی اینکه مسیر درستی را انتخاب نکردهاند، نه اینکه اشتباه کردهاند؛ درنتیجه پیوسته چیزهای نو را امتحان میکنند تا سرانجام به هدف برسند.
مخترعان مثال روشن رویکرد رشد هستند. بهنظر آنها موقعیتهای منفی فقط مشکلاتی هستند که قرار است بهدست آنها حل شوند. برای این افراد هر رویداد ناخوشایندی گامی است که آنها را به موفقیت نزدیکتر میکند.
با خودتان مهربان باشید
برای تغییر دیدگاه نسبت به رخدادهای منفی زندگی، نخست باید رفتارتان را با خودتان تغییر دهید. آنچه پیوسته و پرتکرار به خودتان میگویید، بر آنچه انجام میدهید، تأثیر میگذارد. کسی که ذهنش پر از خودگویی منفی است، در رویارویی با تعدیل نیروی غیرمنتظره، نتیجه میگیرد که آدمی ناکارآمد و ناموفق است.آدمی که همیشه خود را شکستخورده میداند، در مقایسه با فردی که خود را موفق میداند، برداشت متفاوتی از رویدادهای ناگوار دارد. مثالهای گوناگونی از موقعیتهای ناخوشایند وجود دارند که تا حدودی نتیجه خودگویی منفی آدمها هستند. آدمی را در نظر بگیرید که پیوسته در پس ذهنش تکرار میکند: «رئیسم از من خوشش نمیآد!» بهنظر شما چنین دیدگاهی در ارتباط او با رئیسش تأثیر مثبت میگذارد یا منفی؟ با چنین رویکردی، فرد چه واکنشی به بازخوردهای مثبت رئیس یا انتقادهای سازنده او خواهد داشت؟
خودتان را در معرض منفیگرایی قرار ندهید
اگر دیدگاهتان را درباره رخدادهای منفی زندگی تغییر ندهید، به خلق منفیگرایی بیشتر کمک میکنید. وقتی معتقدید رئیستان نظر مثبتی درباره شما ندارد، رفتار خوب او را باور نمیکنید؛ بهنظرتان او وانمود میکند که با شما خوب است! وقتی هم از شما انتقاد سازندهای میکند، بهنظرتان درحال شکایتکردن است. وقتی درنتیجه خودگویی منفی، مدام از رویدادها برداشت منفی میکنید، به خلق نتایج ناخوشایند کمک میکنید.وقتی همیشه به خودتان یادآوری کنید که رئیس خیرتان را میخواهد، بهتر با رخدادهای منفی روبهرو میشوید. فقط همین تغییر کوچک، شما را برای مقابله با وقایع ناخوشایند زندگی مجهزتر میکند. وقتی رئیس انتقادی سازنده میکند، باور دارید که هدفش کمک به رشد شماست. وقتی با شما خوشرفتار است، از این برخورد استقبال میکنید؛ چون او را دوست و همکار خود میبینید. همان رویدادهایی که ممکن است شما را بهسوی شکست سوق دهند، با تغییر دیدگاه، شما را در مسیر موفقیت قرار میدهند.1
اولویت هایتان را تغییر دهید
انسان های قوی به جای آنکه خود را به خاطر وقت نگذاشتن برای فرزندشان یا رد کردن دعوت دوستان شان سرزنش کنند، می دانند که در شرایط سخت اولویت ها را باید تغییر داد. آن ها توجه خود را معطوف به مشکلاتی می کنند که باید به آن ها رسیدگی شود (مثل پرداخت بدهی، رساندن یکی از اعضای خانواده به مطب دکتر، یا فرستادن رزومه برای پیدا کردن یک شغل جدید).
دست به کار شوید
شما هیچ انسان قوی ای را نخواهید دید که از مشکلات فرار کند یا دست روی دست بگذارد. آن ها با رویارویی مستقیم با چالش ها، به شکلی نتیجه بخش دست به کار می شوند. اگر مشکلی غیر قابل حل باشد (مثل بیماری یکی از عزیزان)، آن ها به گونه ای اقدام می کنند که بتوانند به شکلی سالم از عهده ی نگرانی ها و اضطراب های خود بربیایند.
انعطاف پذیری روانی خود را حفظ کنید
تفکر انعطاف ناپذیر – مثل اینکه به خودتان بگویید چیزی یا موقعیتی حتماً باید به شکل مشخصی درآید – می تواند اوضاع را وخیم تر کند. انسان های قوی می دانند که باید انعطاف پذیر باشند. آن ها از تغییر الگوهای شناختی، عاطفی و رفتاری خود استقبال می کنند تا بتوانند خود را با چالش های جدیدی که با آن ها مواجه می شوند وفق دهند.
به دنبال فرصت های جدید باشید
چه از دست دادن شغل باشد و چه یک مشکل جسمی، انسان های قوی می دانند که ممکن است سختی ها آن ها را مجبور به تغییر کنند. آن ها می دانند تغییر مسیر زندگی می تواند ترسناک و در عین حال مهیج باشد. این افراد از فرصت های جدید استقبال می کنند چون تلاش دارند مشکلات را به چیز مثبتی تبدیل کنند.
شکرگزار باشید
انسان های قوی شکرگزار هستند، حتی در سخت ترین روزهای زندگی. این بدان معنی نیست که آن ها به رنج ها و دردها بی اعتنا هستند یا سختی ها را کوچک می شمارند؛ آن ها به طور قطع به زخم های عاطفی خود واقفند. اما در عین حال، هم خوبی های زندگی را به خود یادآوری می کنند و هم آنچه که برای مدیریت سختی ها در اختیار دارند.
به درس هایی که گرفته اید خوب فکر کنید
مرور دوباره و دوباره ی خاطرات دردآور امری بی فایده است اما فکر کردن به درسی که آن درد به شما داده می تواند به التیام و رشد شما کمک کند. انسان های قوی می دانند که می توانند در سخت ترین شرایط چیزهای زیادی درباره ی خودشان یاد بگیرند. به همین دلیل وقت می گذارند و به آنچه از چالش هایی که متحمل شدند کسب کرده اند فکر می کنند.
از دیگران کمک بگیرید
انسان های قوی می دانند که کمک گرفتن از دیگران، نشانه ی قدرت است نه ضعف. این درخواست کمک می تواند هر چیزی باشد، مثلاً درخواست از یکی از اعضای خانواده برای مراقبت از فرزندشان تا خود بتوانند به یک مشکل رسیدگی کنند یا مراجعه به یک روان درمانگر. آن ها می دانند که مجبور نیستند همه ی کارها را به تنهایی انجام دهند. به جای این کار، مایلند به سراغ کسانی روند که می توانند به آن ها کمک کنند این شرایط سخت را راحت تر پشت سر بگذارند.2
بر آنچه مهم است، تمرکز کنید
مغز توانایی محدودی در تمرکز بر چیزها دارد؛ درنتیجه بهطور خودکار هرآنچه بیاهمیت بپندارد، غربال میکند؛ مثلا ممکن است پس از خرید گوشی جدید، مدام گوشی مشابه خودتان را در دست دیگران ببینید. این بهمعنی این نیست که ناگهان عده زیادی تصمیم گرفتهاند مدل گوشی شما را بخرند. این ناشی از غربالگری اطلاعات در مغز است. تا پیش از خرید گوشی نو، مغز نمیپنداشت که این مدل گوشی برای شما اهمیت دارد؛ بنابراین حتی اگر این مدل گوشی به چشمتان میخورد، جزو اطلاعات بیاهمیت به شمار میآمد و توجه شما را جلب نمیکرد.برای تغییر دیدگاه درباره موقعیتهای منفی زندگی، باید نقطه تمرکز را تغییر دهید. مانند ماجرای گوشی، شما میتوانید رویدادهای مهم را در مغزتان جایگزین کنید. بهجای تمرکز بر رویدادهای منفی و اوضاع دشوار، بر چیزهایی تمرکز کنید که مایه خوشحالیتان هستند.
خودتان را به چالش بکشید
تقریبا همه ما با رویدادهای ناخوشایند روبهرو بودهایم و هستیم. مسئله این است که ما چنان درگیر اتفاقات ناگوار زندگی خودمان هستیم که اوضاع نابسامان زندگی دیگران را نمیبینیم. با تغییر زاویه دید از خودمان به دیگران، متوجه میشویم آدمهای بسیاری با وقایع ناخوشایند دستوپنجه نرم میکنند، اما همچنان دید مثبتی به زندگی دارند. این آدمها قدردان داشتههای خوشایندشان هستند. آنها میدانند که اغلب این دشواریها دستکم یک جنبه مثبت دارند: بدون تجربه درد و رنج، نمیتوانیم خوشی و لذت را درک کنیم.
سخن پایانی
منظور از تغییر دیدگاه نسبت به وقایع ناخوشایند این نیست که وانمود کنیم اتفاقات ناگوار رخ نمیدهند؛ چون این حقیقت ندارد. قرار هم نیست همیشه لبخندبهلب وانمود کنیم همهچیز روبهراه است؛ چون چنین چیزی ممکن نیست.تغییر دیدگاه یعنی اینکه بپذیریم رویدادهای منفی بخشی از زندگی هستند؛ اما لزوما باعث پسرفت یا شکست ما نمیشوند. ما همیشه میتوانیم از هر موقعیتی چیزی بیاموزیم. همیشه میتوانیم چیزی برای قدردانی پیدا کنیم. اگر کاری کنیم که ذهنمان بر چیزهای قابلکنترل و خوبیهای زندگی تمرکز کند، نیروی عظیمی پیدا میکنیم برای دستیابی به رؤیاهایمان. با پذیرش اینکه دشواری بهمعنی ناممکن نیست، میتوانیم به جایی برسیم که خیلیها با پذیرش شکست از آن محروم میمانند.3
پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.55online.news
3.www.idat.ir