رمز و کلید طلایی عبور از مشکلات و گرفتارها
12 فروردین سال 58 آحاد مردم ایران به این نتیجه رسیدند که برای رسیدن به اهداف و آرمان های مهم در زندگی باید دو عنصر طلایی در جامعه اسلامی به طور جدی نمود اصلی خود را نشان دهد «جمهوریت» و «اسلامیت» که جمهوریت آن گویای مشارکت و اتحاد حداکثری در جامعه و اسلامیت نیز اصل و محور قرار دادن این اتحاد می باشد. به این معنا که عموم و آحاد مردم می بایست بر پایه و اساس آموزه های اسلامی و با محور قرار دادن معارف وحیانی قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) در جامعه حضور حداکثری داشته باشند و در تصمیم گیری های کلان و جزئی خود سهیم باشند.در طول تاریخ انقلاب اسلامی به هر اندازه که در این دو عنصر راهبری یعنی«مشارکت عمومی، جمهوریت» و «اسلامیت» خلل و ضربه وارد شد در رسیدن به اهداف و آرمان ها عقب ماندیم. آموزه های اسلامی برای رسیدن به اهدف استراتژی راهکارهای متعدد و مهمی را در پیش روی آحاد مردم قرار داده است، از جمله ی این موارد عبارتند: از حفظ «اتحاد» و «خودباوری». در ادامه به جایگاه و اهمیت این دو کلید طلایی در دست یابی به آرمان های انقلاب اسلامی خواهیم پرداخت.
فتح قله های موفقیت با اکسیر اتحاد و خودباوری
آموزه های دینی و قرآنی همواره به این موضوع تأکید داشته است که دست یابی به قله های موفقیت و پیروزی در سایه اتحاد و خودباوری امکان پذیر بوده است. جامعه ای که باور به نیرو و توان خود ندارد و تلاش دارد تنها با تکیه بر قدرت و توان دیگران به اهداف خود نائل آید در تاریکی جهل و نادانی گرفتار شده و هیچ گاه نخواهد توانست روی سعادت و استقلال و پیشرفت واقعی را به خود ببنید.یکی از مهمترین و مرگبار ترین علل و عواملی که زمینه ساز واپسماندگی فرهنگی، اقتصادی، علمی و امنیتی در جامعه می شود جهل و نادانی است. موضوع بسیار مهمی که بسیاری از ابرقدرت های رسانه ای با القاء شبهات و فراگیر کردن مطالب غیر واقعی تلاش دارند آحاد جامعه اسلامی را به بیماری مرگبار گرفتار نماید و آثار و برکات وجودی و همچنین دستاوردهای انقلاب اسلامی را به طور کلی انکار نموده و روح یأس، ناامیدی و سرخوردگی را در جامعه فراگیر نماید.این رهنمود طلایی و کار ساز قرآن کریم است که نقش افراد و به نوعی نقش خود باوری را در رسیدن به اهداف و آرمان های مهم و طلایی مشخص می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم؛[1](امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!» در سال 58 مردم ایران اسلامی به جهانیان ثابت کردند که گرفتار بیماری مرگبار خودباختگی فرهنگی و دینی نیستند و تلاش دارند با تکیه بر اصول و مبانی دینی و اسلامی خود جامعه خود را به سوی قله های موفقیت و پیروزی سوق دهند.
اتحاد و یکپارچکی سد محکم در برابر طمع دشمن
در کنار عنصر خودباوری و تکیه بر مبانی و اصول دینی و فرهنگ خود این عنصر اتحاد و یکپارچگی است که زمینه ساز یأس و ناامیدی دشمنان شده و آنها را از هر گونه تعرض و آسیب به جامعه اسلامی باز می دارد. در واقع هر گونه تفرقه، چند دستگی و اختلاف علاوه بر اینکه مانع پیشرفت شده، بلکه فضا را برای طمع دشمن فراهم می نماید و امنیت و آرامش جامعه اسلامی را در معرض تهدید و فروپاشی قرار می دهد، از این رو خدای متعال آثار و تبعات شوم چند دستگی را پیش تر این چنین به همگان گوش زد کرده است: «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛[2]و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!»
ویروس های مرگباری در مصاف با خودباوری و اتحاد ملی
هر چند بعد از 42 سال از پیرزوی انقلاب اسلامی آن چنان که باید نتوانسته ایم فاتح قله های موفقیت در عرصه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و علمی باشیم، ولی با این وجود نباید حرکت به سوی آرمان ها و گام برداشتن در مسیر عدالت را در جامعه انکار کرد. هر چند برخی افراد خود فروخته که بیشتر به دنبال منافع شخصی و فردی خود هستند به نوعی ظلم های نابخشودنی در حق دیگران روا داشته اند، ولی اصل انقلاب بر ریل خود قرار دارد از این رو نیاید با ساده انگاری فریفته دشمن شد و اصل انقلاب اسلامی را زیر سؤال برد، کما اینکه در زمان کنونی کمتر کشوری را می توان مشاهده کرد که با چالش های مختلف اقتصادی، نظامی، فرهنگی، امنیتی، و... مواجه نباشد. باری به هر جهت برای حرکت شتابان به سوی فتح قله های موفقیت باید از برخی آسیب ها و تهدید ها نیز برحذر بود و در جهت درمان آنها گام برداشت، آسیب های جدی که در مصاف با خودباوری و اتحاد ملی بوده و حرکت به سوی موفقیت را از ایران اسلامی باز می دارد.
1-جهل و نادانی عامل واپسماندگی
یکی از مهمترین و مرگبار ترین علل و عواملی که زمینه ساز واپسماندگی فرهنگی، اقتصادی، علمی و امنیتی در جامعه می شود جهل و نادانی است. موضوع بسیار مهمی که بسیاری از ابرقدرت های رسانه ای با القاء شبهات و فراگیر کردن مطالب غیر واقعی تلاش دارند آحاد جامعه اسلامی را به بیماری مرگبار گرفتار نماید و آثار و برکات وجودی و همچنین دستاوردهای انقلاب اسلامی را به طور کلی انکار نموده و روح یأس، ناامیدی و سرخوردگی را در جامعه فراگیر نماید. در سایه شوم جهل و نادانی است که چشمان حق بین ضعیف شده و نور افکن بصیرت و واقع بینی را از جامعه انسانی سلب می نمایند و زمینه را برای نفوذ هر چه بیشتر دشمن فراهم می نمایند، در سایه آتش مرگبار جهل و نادانی است که جامعه اسلامی آثار و برکات وجود فرهنگ اسلامی را انکار کرده و فریفته فرهنگ اومانیست غربی می شود.
2-ضعف اراده و روحیه مرگبار «ما نمی توانیم»
ضعف اراده و ویروس مرگبار «ما نمی توانم» بلای خانمان سوزی است که سد راه پیشروفت و موفقیت به شمار می آید. بیماری مرگباری که تلاش دارد به آحاد مردم ایران القاء نماید که ما توانایی ایستادگی و مقاومت در برابر هیمنه و هژمونی فرهنگ غربی را نداریم، باور غلطی که تلاش دارد به مردم ایران این چنین وانمود کند که آنها توان رویارویی با هیچ مشکلات و چالشها را ندارند و باید همواره تسلیم و جیره خوار فرهنگ و اندیشه غربی باشند. در زمان کنونی نیز کم نیستند افرادی که هیچ گونه آینده روشنی را برای ایران اسلامی ترسیم نمی کنند و هموار آیه یأس و ناامیدی را در فکر و ذهن مردم تقویت می نمایند. نمونه ای از این روحیه مرگبار را در اقوام گذشته خدای متعال در قرآن کریم این چنین بیان کرده است: ْ«فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِه؛[4] سپس هنگامى که او، و افرادى که با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم بهدر آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمى نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عدهاى) گفتند: «امروز، ما توانایى مقابله با (جالوت) و سپاهیان او را نداریم.»روحیه ما نمی توانم بیماری مرگباری است که جامعه انسانی را در همه عرصه های پیشرفت و موفقیت از جمله اقتصادی، علمی، فرهنگی، امنیتی، ...با چالش جدی مواجه کرده و اجازه پیشرفت را از همگان دریغ می نماید. به موجب این بیماری مرگبار است که هر گونه همگرایی و اتحاد منتفی می شود؛ چرا که این چنین جوامعی آینده روشنی را حتی در سایه همگرایی و اتحاد رأی خود تصور نمی کنند.
3-ترس و بزدلی در برابر ارعاب دشمن
جبهه استکباری برای فروپاشیدن صفوف اتحاد و همبستگی ملی ایران و برای از میان برداشتن روحیه خودباوری آحاد مردم در چهار دهه انقلاب اسلامی همواره تلاش داشته است از گزینه تهدید استفاده نماید. در این میان جامعه ای که به ترس و بزدلی گرفتار شده هیچ گاه نخواهد توانست در این مصاف صفوف یکپارچه خود را حفظ کرده و روی پا و اراده خود ایستادگی نماید. ترس از تحریم، ترس از قحطی و نداری، ترس از شکست، ترس از نابودی از جمله مواردی هستند که به طور جدی مانع دست یابی به اهداف انقلاب اند.افراد ترسو نه تنها در عرصه های خطر حاضر نمی شوند، بلکه تلاش دارند که دیگران را نیز به واسطه روحیه مذموم خود تخریب نمایند و صفوف اتحاد و یکپارچگی را به هم بریزند، این موضوع این چنین در فرهنگ قرآن مورد توجه قرار گرفته است: «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ؛[5] اینها کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [لشکر دشمن] براى (حمله به) شما اجتماع کردهاند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافى است؛ و او بهترین حامى ماست.»
4-تضعیف استقلال فکری و فرهنگی
خدای متعال در خصوص رویکرد مستکبران در قرآن کریم این چنین فرموده است: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقینَ؛[6] (فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او اطاعت کردند؛ آنان قومى فاسق بودند!» محققان و قرآن پژوهان در ذیل این آیه شریف این چنین به نکات طلایی اشاره کرده اند: اصولا راه و رسم همه حکومتهاى جبار و فاسد این است که براى ادامه خودکامگى باید مردم را در سطح پائینى از فکر و اندیشه نگهدارند، و با انواع وسائل آنها را تحمیق کنند و آنها را در یک حال بیخبرى از واقعیتها قرار دهند و ارزشهاى دروغین را جانشین ارزشهاى راستین کنند، و دائما آنها را نسبت به واقعیتها شستشوى مغزی دهند؛ چرا که بیدار شدن ملتها و آگاهى و رشد فکرى ملتها بزرگترین دشمن حکومتهاى خودکامه و شیطانى است که با تمام قوا با آن مبارزه مىکنند! این شیوه فرعونى یعنى استخفاف عقول با شدت هر چه تمامتر در عصر و زمان ما بر همه جوامع فاسد حاکم است.[7]پی نوشت ها:
[1]. سوره مبارکه رعد، آیه11.
[2]. سوره مبارکه انفال، آیه 46.
[3]. سوره مبارکه اعراف، آیه 138.
[4]. سوره مبارکه بقره، آیه 249.
[5]. سوره مبارکه آل عمران، آِیه173.
[6]. سوره مبارکه مبارکه زخرف، آیه54.
[7]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج21، ص88.