30 اردیبهشت 1389 / 6 جمادی الثانی 1431 / 20 می 2010 |
1) تاسيس "حزب زحمتكشان" با حمايت آمريكا در تهران (1330 ش):
پس از تشكيل دولت دكتر مصدق، حضور برخي چهرههاي بدنام گذشته در تركيب هيئت دولت، باعث اختلاف در صفوف جبهه ملي گرديد و باعث شد بعضي از اعضاي مهم آن از قبيل آيتاللَّه كاشاني و دكتر مظفر بقايي از جبهه ملي كنارهگيري كنند. در اين ميان، دكتر مظفر بقايي، پس از كنارهگيري از جبهه ملي، حزب زحمتكشان را تشكيل داد و بسياري را به دور خودجمع كرد. اين حزب، معجوني از گروههاي چماقدار و برخي روشنفكران بود كه با تشويق جدي دولت ايالات متحده آمريكا اعلام موجوديت كرد. مقابله و رويارويي با حزب توده و جلوگيري از نفوذ كمونيسم در ايران، هدف مهم تاسيس اين حزب و دليل اصلي پشتيباني آمريكا از آن بود. در ادامه، حزب زحمتكشان، شعب خود را در ساير نقاط كشور نيز داير كرد و در آستانه كودتاي آمريكايي 28 مرداد 1332، در راستاي تحقق سياستهاي مداخله جويانه و استيلا طلبانه آمريكا، جهت سرنگوني دولت دكتر مصدق، به كار گرفته شد. لازم به ذكر است كه آيتاللَّه كاشاني هرچند از نظر عقيدتي و مذهبي با جبهه ملي و دكتر بقايي سنخيت كمي داشت ولي به دليل مصالح بالاتر مردم و كشور، حاضر شده بود تا با ديگر افراد ملي گرا، جبهه ملي را تاسيس كرده و از آن حمايت كند. از اين رو، همراهي آيتاللَّه كاشاني با اين جبهه، به معني تاييد عملكرد آنان نبود و مصالح والاي ملت مسلمان، مدنظر آن عالم مجاهد قرار داشت. |
2) طرح پيشنهاد تشكيل دانشگاه آزاد اسلامي توسط "آيتاللَّه هاشمي رفسنجاني" (1361ش):
ايده تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي ابتدا در جامعه اسلامي دانشگاهيان مطرح شد و به دنبال طرح آن توسط حجت الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني در شوراي اقتصاد، نظر مساعد شورا به دست آمد. مسأله تاسيس دانشگاه با حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) نيز مطرح شد و معظم له، ضمن استقبال از آن، مبلغي را به عنوان اولين كمك به اين دانشگاه اهدا كردند. سرانجام پس از تدوين اساسنامه مقدماتي، آقاي هاشمي رفسنجاني در آخرين نماز جمعه ارديبهشت سال 1361 ش، ضمن بر شمردن مشكلات آموزشي، لزوم تاسيس دانشگاهي كه بار مالي براي دولت نداشته باشد و بتواند بسياري از مشكلات را حل نمايد و همچنين راه را براي دستيابي به اهداف انقلاب فرهنگي هموارتر كند، موجوديت دانشگاه آزاد اسلامي را اعلام كرد. اين، در واقع اولين گام اساسي در جهت تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي يعني مرحله عبور از طرح و نيل به عمل بود. دانشگاه آزاد اسلامي سرانجام در 27 خرداد سال 1361 ش به طور رسمي اعلام موجوديت كرد و پس از برگزاري اولين آزمون ورود به دانشگاه در اسفندماه همان سال، سه هزار نفر انتخاب و مشغول تحصيل شدند. |
3) درگذشت "ابوطالب مكي" از مشاهير صوفيه(386 ق):
محمدبن علي بن عَطيّه عَجمي در اصل ايراني بود، ولي به دليل اقامتش در مكه، به ابوطالب مَكّي شهرت يافته است. وي، زمان طولاني ترك طعام كرد و تنها از گياهان تغذيه نمود. در اثر همين كار مشاعرش را از دست داد و پوست بدنش سبز شد. ابن عطيهي عجمي در علم حديث و طريقت به خدمت بسياري از مشايخ رسيده بود، ليكن به دليل روي گرداندن از طعام و رياضت كشيدن، قواي عقلي خود را از دست داد به طوري كه در منابر بغداد و بصره، سخنان خلاف شرع به زبان ميآورد. از آثار وي ميتوان كتاب: قُوَّتُ القُلُوب في مُعامِلَةِ المَحبوب رانام برد. |
4) آغاز سفر هفت سالهي "حكيم ناصر خسرو قبادياني" حكيم و شاعر ايراني(437 ق):
حكيم ناصر خسرو قبادياني تا حدود چهل سالگي به خدمات دولتي مشغول بود ولي بر اثر تحول روحي كه در وي پديد آمد، از اين شغل كنارهگيري كرد و خود را براي سير و سياحت مُهيّا نمود. وي در اين سفر از سرزمينهايى چون حجاز، مصر، بين النهرين و روم ديدن كرد. حاصل اين جهانگردي، كتاب مهم سفرنامه است كه ناصرخسرو، نگارش آن را از سال 444 ق آغاز نمود. سفرنامهي ناصرخسرو از جهات مختلف داراي اهميت است، زيرا گذشته از آن كه اين كتاب يكي از آثار مهم ادبي به شمار ميرود، از لحاظ تاريخي و جغرافيايي نيز اهميت دارد. چرا كه وي در اين اثر، مختصات جغرافيايي مناطق را كه به آنها سفر كرده، به طرز جالبي ثبت نموده و از زندگي، اخلاق، دين و آداب و رسوم مردم آن دوره سخن گفته است. |
5) 20ماه مي سال1799ميلادي:
انوره دوبالزاك رمان نويس فرانسوي متولد شد. اين نويسنده قرن 18ميلادي دراغلب آثارخود اوضاع اجتماعي زمان خويش را بسياردقيق به تصويركشيده است. مجموعه آثاربالزاك «كمدي انساني نام دارد و نخستين اثراو رساله اراده است همچنين بابا گوريو و چرم ساغري» مهمترين آثاراو بشمارمي روند. |
6) 20ماه مي سال1902ميلادي:
سرزمين كوبا به مثابه يك جمهوري مستقل تحت الحمايه اِمريكا قرارگرفت و كليه قواي اِمريكا ازخاك اين كشورخارج شدند.استقلال كوبا برپايه قانون اساسي جديد اين كشوربدست آمد. دراين قانون ماده اي گنجانده شده بود كه به دولت امريكا حق مي داد براي حفظ جان و مال اتباع خود دراموركوبا مداخله كند. برطبق همين قانون، امريكا پايگاههاي نظامي دريا درخاك كوبا مستقركرد. اما ازسال 1959ميلادي با روي كارآمدن فيدل كاسترو نفوذ امريكا دركوبا به تدريج ازميان رفت. |
7) درگذشت "كريستف كُلُمْبْ" دريانورد معروف ايتاليايي و مكتشف قاره امريكا (1506م):
كريستُف كُلُمْبْ، دريانورد و كاشف برجسته ايتاليايى، در 21 سپتامبر سال 1451م در جنوب ايتاليا به دنيا آمد و از جواني در خدمت نيروي دريايى ايتاليا قرار گرفت. كلمب بر خلاف بسياري از مردم زمان خود معتقد بود كه زمين گرد است و مطمئناً با سفر دريايى به سوي غرب ميتوان راهي تازه براي تجارتِ سودآورِ اروپاييان به خاور دور پيدا كرد. از اين رو، وي مدتها قبل از سفر طولاني خود، بازرگانان ايتاليايى را به كشف راه دريايى هندوستان متوجه ميساخت و ميخواست راه دريايى به سوي هند را پيدا كند. وي در 1492م سفر طولاني خود را با سه كشتي آغاز كرد و پس از تحمل رنجهاي فراوان و سركوب شورشها و نافرمانيهاي دريانوردان كشتيهاي خود، عاقبت از اقيانوس اطلس گذشت. كريستف كلمب طي چهار سفر خود به غرب اقيانوس اطلس سرزمينهاي وسيعي از قاره امريكا را كشف كرد و راههاي جديد را شناسايى نمود. كلمب پس از برگشت از آخرين سفر دريايى، از طرف پادشاه اسپانيا كه تا كنون هزينهاش را تأمين ميكرد، ديگر كمكي دريافت نكرد و سرانجام در بيستم مه 1508م در حال تنگدستي در 57 سالگي درگذشت. عدهاي از دانشمندان معتقدند كه پيش از كلمب، افراد ديگري به سرزمين امريكا رفته بودند. اما اطلاعات آنان با افسانهها مخلوط شده بود و در واقع، كاشف حقيقي امريكا را بايد كريستف كلمب دانست. |
8) مرگ "آلن رنه لوساژ" نويسنده و افسانه سراي فرانسوي (1747م):
آلن رنه لوساژ، اديب و رماننويس فرانسوي، در 15 سپتامبر 1668م به دنيا آمد. وي در نوجواني يتيم شد و زندگي سختي را آغاز كرد. او در عين حال براي ادامه تحصيل به پاريس رفت و پس از اخذ ليسانس حقوق و اشتغال به وكالت، به نويسندگي روي آورد. لوساژ در ابتدا با فروش داستانهايى كه با اقتباس از نمايشنامههاي اسپانيايى مينوشت امرار معاش نمود. وي پس از چندي با انتشار كتاب كريسپن رقيب اربابش، به شهرت رسيد و انتشار كتابهاي بعدي او، به ويژه شاهكار وي به نام ژيل بلاس دو سانتييان در 4 جلد، بر شهرت لوساژ افزود. لوساژ در اين رمان ميكوشد نشان دهد كه بشر در برابر دشواريهاي زندگي، تنها و بيسلاح است و براي رسيدن به هدف خود كه همان خوشبختي است، بايد بر تجربهها، قضاوتهاي صحيح و احتياجات شخصي تكيه نمايد. وي در عين حال، در تبيين وضع جامعه، به توصيف فساد و پستي و توطئههاي دستگاه اداري ميپردازد. لوساژ نويسندهاي واقعگرا و شاعري زبردست بود كه در آثار خود، ضعفها و نقايص اخلاقي بشر را به صورت برجسته به نمايش ميگذارد. او در تمام داستانهاي خود، اجتماعات را با بيپروايى و در عين حال سادگي خاصي كه نمونه كمال رئاليسم و واقعبيني است توصيف ميكند. لوساژ تمام عمر خود را بدون ارتباط با ديگر نويسندگان زمان گذراند و از هوچي بازي و خودنمايي و مشاجرات قلمي دوري ميكرد. وي در ادبيات فرانسه، به عنوان چهرهاي صاحب مقام، مطرح ميباشد. آلن رنه لوساژ سرانجام در 20 مه 1747م در 79 سالگي درگذشت. |
9) تولد "جان اسْتوارْتْ ميل" فيلسوف و اقتصاددان انگليسي (1806م):
جان استوارْتْ ميل فيلسوف و اقتصاددان انگليسي در 20 مه 1806م در شهر لندن به دنيا آمد و پس از طي دوران كودكي وارد كمپاني هند شرقي شد. وي پس از آن به شعر و ادب گرايش يافت و علاوه بر فراگيري موسيقي، با آثار ادبي نويسندگان برجسته آشنايى يافت. ميل بعدها وارد سياست گرديد و مدتها در پارلمان انگلستان عضويت داشت اما وارد هيچ حزب و دستهاي نگرديد و به بحث پيرامون افكار و عقايد خود ميپرداخت. وي از جمله در مخالفت با سياست استعماري بريتانيا در ايرلند و حمايت از حق رأي و نمايندگي زنان در پارلمان موضع گرفت. جان استوارت ميل مؤسس مكتب سودگري يا سودخواهي بود. اين نظريه تحت عنوان "بيشترين سود براي بيشترين مردم" به صورت يك اصل اخلاقي مطرح گرديد. براساس اين نظريه، آنچه كه متضمن و دربرگيرنده اكثر خير و سود بيشتر براي مردم است، ميزان اخلاقي بودن آن به شمار ميرود. او سعادت را در لذت و سود و عدم سعادت را در اَلَم و زيان ميدانست. جان استوارت ميل در همين راستا، اعتقاد داشت كه براي رسيدن به سعادت، بايد لذت را افزايش داد و از رنج و درد كاست. به عبارت ديگر وي لذت را تنها خير ممكن و رنج را تنها شر ممكن تلقي كرده و معتقد بود وظيفه ما در جهان آن است كه بزرگترين شادي را براي بيشترين تعداد ممكن از مردم فراهم سازيم. استوارت ميل در فلسفه و روش علمي، معتقد به تجربه و آزمايش است. به عقيده وي، اساس دانش بشر بر دريافتهاي مستقيم از موجودات خارجي است. ولي بيشتر علم آن از راه استنتاج به دست ميآيد. از ديدگاه اقتصادي ميل معتقد به اصل رقابت در اقتصاد بود و با هرگونه انحصار مخالفت ميكرد. عقايد جان استوارت ميل، كه مدافع آزاديِ فردي و سياسي و يك فيلسوف و عالم بزرگ منطق به شمار ميرفت، سبب اصلاحات اجتماعي و سياسي زيادي در آن زمان و پس از آن شد و در اقتصاد و فلسفه بعد از خود نيز تاثير نهاد. ميل در مورد آزادي ميگويد آزادي براي پيگيريِ منافع شخصي به طريق دلخواه است، اما وي تصريح مينمايد كه اين آزادي نبايد مانع آزادي ديگران گردد. وي كتابها و رسالههاي مختلفي درباره افكار خود به نگارش درآورد كه اصول اقتصاد سياسي، اصول علم اقتصاد و آزادي از آن جملهاند. استوارت ميل به عنوان يك عالم برجسته علم منطق، روشهاي شناسايي منطقي را در پنج مورد وضع كرده بود كه عبارتند از: روش توافق، در دو يا چند پديده، روش تخالف حتي در يك عامل، روش مختلط توافق و تخالف، روش باقي ماندهها و روش تغييرات هم بسته. جان استوارت ميل سرانجام در هشتم مه 1873م در 68 سالگي درگذشت. |
10) الحاق رسمي شبه جزيره كره به ژاپن (1910م) :
در پي پيروزي ژاپن در جنگ با چين و روسيه، اين كشور، شبه جزيره كره را در سال 1907م، عملاً اشغال كرد و در 20 مه 1910م، آن را به طور رسمي به خاك خود ضميمه نمود و نام آن را به "چوزن" تغيير داد. اما مردم كره با استعمار ژاپن به مبارزه برخاستند. در زمان جنگ جهاني دوم، استقلال طلبان كرهاي به اميد استقلال كشورشان در كنار متفقين با ارتش ژاپن جنگيدند. اما پس از پايان جنگ، كشور كره به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم شد. كره شمالي با حكومت كمونيستي تحت حمايت شوروي قرار داشت و كره جنوبي نيز از حمايت نظامي و مالي غرب، به ويژه امريكا برخوردار بود. اين تقسيم بندي در سال 1948 رسميت يافت. |
11) امضاي پيمان "طائف" ميان رهبران يمن و عربستان سعودي (1934م):
در پايان جنگ بين يمن و عربستان بر سر اختلافات مرزي، يمن شكست خورد و در نتيجه در بيستم مه 1934م پيمان طائف ميان امام يحيى رهبر يمن و ملك عبدالعزيز پادشاه عربستان به امضا رسيد. بر اساس اين پيمان، يمنْ مناطق نجران، جيزان و عسير را به مدت چهل سال به عربستان واگذار كرد. به هنگام تجزيه يمن به دو قسمت شمالي و جنوبي، يمن شمالي به خاطر درگيري با يمن جنوبي و كسب پشتيباني عربستان، مشكل مناطق واگذار شده به عربستان را به طور جدي پيگيري نكرد. اما پس از آن كه در سال 1990م كشور يمن بار ديگر متحد شد، خواستار حل و فصل موضوع نواحي نفتخيز نجران، جيزان و عسير با عربستان شد و دو كشور در اين زمينه، به توافقهايي دست يافتند. |
12) اولين پرواز بدون توقف بين قاره امريكا و اروپا (1937م):
سالهاي بين جنگ اول و دوم جهاني، دوران پيشرفتهاي شگرف علمي، چه در زمينه تكنيك و صنعت و چه در زمينه طب بود. يك تاريخ فراموش نشدني در پيشرفتهاي علمي سالهاي ميان دو جنگ، پرواز بدون توقف چارلز ليندبرگْ، خلبان خدمات پستي امريكا از نيويورك تا پاريس در روز بيستم مه سال 1927م است. لينْدْبرْگْ با هواپيماي كوچك يك نفره خود، ساعت 7 و 52 دقيقه صبح روز بيستم مه از فرودگاه نيويورك برخاست و ساعت 10 و بيست و يك دقيقه بعدازظهر روز 21 مه پس از 33 ساعت و 29 دقيقه پرواز در فرودگاه پاريس بر زمين نشست. اين نخستين پرواز بدون توقف بين قاره امريكا و اروپا بود كه در آن زمان، امري عجيب تلقي ميشد. |
13) كنفرانس تاريخي سازمان وحدت كشورهاي افريقايي در آديس آبابا (1963م):
بيشتر دولتهاي قاره افريقا، در دهه 1960 تا 1970م به استقلال رسيدند و تقريباً تا قبل از اين تاريخ، بين ملتهاي افريقايى، رابطه بينالمللي وجود نداشت. با اين حال دولتهاي مستقل افريقايى، حتي پيش از 1960م براي برقراري همكاري بين خود، اقداماتي كرده بودند كه ثمره آنها تشكيل چند سازمان منطقهاي بود. در اين ميان و به منظور تشكيل سازماني منطقهاي در قاره افريقا، كنفرانس تاريخي سازمان وحدت افريقا در بيستم مه 1963م در آديسآبابا پايتخت اتيوپي آغاز شد و مقدمات تشكيل اين سازمان در 25 مه آن سال، فراهم آمد. اين سازمان با هدف توسعه همكاريهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي بين كشورهاي افريقايي به وجود آمد و اقداماتي در جهت مبارزه با بقاياي استعمار در افريقا و ميانجيگري در حل اختلافات كشورهاي عضو به عمل آوَرد. (ر.ك: 25 مه) |
14) روز ملي "كامرون" از استعمار اسپانيا (1972م):
كشور كامرون در قرون قبل از ميلاد مسيح(علیه السلام)، محل سكونت اقوام گوناگوني از جمله قوم بانتوست بود. در نيمه دوم قرن پانزدهم ميلادي، دريانوردان پرتغالي، رودخانه موجود در اين منطقه را كامارونس ناميدند كه در زبان پرتغالي به معناي ميگو ميباشدكه در آن رودخانه بسيار بود. نام كامرون نيز بعدها از آن كلمه گرفته شد. در قرنهاي بعد، پيدايش تحولات اقتصادي و شكلگيري اين كشور، به نفوذ آلمان در اين منطقه انجاميد و از ژوئن 1884 م پاي آلمان به اين منطقه باز شد. سال بعد از آن كنفرانس برلينْ حاكميت آلمان بر بخشي از كامرون را مورد تأكيد قرار داد. اما بخش ديگر كامرون در اختيار انگلستان بود. اين وضعيت تا زمان جنگ جهاني اول ادامه داشت. در سال 1918م با حمله متفقين، بخش اعظم اين كشور به تصرف فرانسه و قسمت كوچكي در اختيار انگلستان قرار گرفت. كشور افريقايى كامرون مدتها تحت سلطه استعمار فرانسه و انگليس بود تا اينكه در 1946م سازمان ملل متحد، تمام خاك اين سرزمين را تحت قيموميت خود در آورد. اين قيموميت در سال 1959م لغو شد و سال بعد كامرون با نام جمهوري كامرون اعلام استقلال كرد. در پي اعلام استقلال، قانون اساسي كامرون از طريق همه پرسي به تصويب رسيد و اين كشور به عضويت سازمان ملل متحد پذيرفته شد. كامرون در غرب افريقا و ساحل اقيانوس اطلس واقع است. مساحت آن 475/442 كيلومتر مربع و از جمعيت بيش از 15 ميليوني آن، يك سوم مسيحي و بيش از 21% مسلمانند و درصد باقي مانده نيز پيرو اديان بومي و افريقايى هستند. سكنه كامرون به زبان فرانسوي و انگليسي صحبت كرده و داراي مليت سياه هستند. پايتخت كامرون يائونده و واحد پول آن، فرانك سي اف آ است. از شهرهاي مهم اين كشور افريقايي دوآلا، گاروآ و ماروآ است. پيشبيني ميشود كه جمعيت كامرون تا سال 2025 در حدود 26/5 ميليون نفر خواهد شد. |
15) روز استقلال "تيمور شرقي" از اندونزي (2002م):
تيمور شرقي كشوري است با 14/874 كيلومتر مربع مساحت و در حدود 890/000 نفر جمعيت كه در بخش شرقي جزيره تيمور و بين كشورهاي استراليا و اندونزي قرار گرفته است. پايتخت آن ديلي و واحد پولش دلار امريكاست. مليت سكنه تيمور شرقي را اكثراً مائوبرهها تشكيل ميدهند و گروههاي نژادي چيني، اندونزيايى و پرتغالي در اقليتند. نژاد مردم تيمور شرقي سياه بوده و به دو زبان رسمي پرتغالي و تتوم تكلم ميكنند. اكثريت جمعيت اين كشور مسيحي و عمدتاً پيرو آيين كاتوليك هستند. پيشبيني ميشود كه جمعيت تيمور شرقي تا سال 2025م بيش از يك ميليون نفر خواهد بود. تيمور شرقي در سده شانزدهم توسط دو كشور استعمارگر هلند و پرتغال تصرف شد. در سال 1859م پرتغال و هلند جزيره مزبور را بين خود تقسيم كردند. بخش غربي آن به هلند و قسمت شرقي آن كه امروزه تيمور شرقي نام دارد در تصرف پرتغال باقي ماند. شورشها و نهضتهاي استقلالطلبانه تيمور شرقي در دهه 1970 شكل گرفت. در سال 1974 جبهه انقلابي براي استقلال اين كشور بنيانگذاري شد و در 28 نوامبر 1975م استقلال تيمور شرقي را در قالب جمهوري دموكراتيك تيمور شرقي اعلام داشت. از سالها قبل، اندونزي در فكر الحاق تيمور شرقي به خاك خود بود. اما با اعلام استقلال آن در سال 1975م به هدف خود نرسيد. از اين رو به خاك تيمور شرقي حمله كرد و آنجا را تصرف و ضميمه خاك خود نمود. پس از آن، درگيري بين نيروهاي متجاوز اندونزي و استقلالطلبان تيمور شرقي ادامه داشت تا اينكه به دنبال سرنگوني ژنرال سوهارتو در اندونزي در سال 1998م، دولت جديد اين كشور مواضع خود را به نفع مردم تيمور شرقي تغيير داد. گفتگوهاي مكرر بين استقلالطلبان و حكومت اندونزي و دولت پرتغال به ميانجيگري سازمان ملل متحد سرانجام به نتيجه رسيد و در همهپرسي سال 1999 تحت نظارت سازمان ملل 78/5 درصد مردم تيمور شرقي به جدايي از اندونزي و استقلال كشورشان رأي دادند. در نهايت، استقلال اين كشور در 20 مه 2002م اعلام شد و رسماً به اجرا درآمد و بدين ترتيب اولين كشور جديد در قرن 21 چشم به جهان گشود. |