در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

شب نشين کوي سربازان و رندانم چو شمع در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع بس که در بيماري هجر تو گريانم چو شمع روز و شب خوابم نمي‌آيد به چشم غم پرست
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير
در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

شاعر : حافظ

شب نشين کوي سربازان و رندانم چو شمع در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
بس که در بيماري هجر تو گريانم چو شمع روز و شب خوابم نمي‌آيد به چشم غم پرست
همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع رشته صبرم به مقراض غمت ببريده شد
کي شدي روشن به گيتي راز پنهانم چو شمع گر کميت اشک گلگونم نبودي گرم رو
اين دل زار نزار اشک بارانم چو شمع در ميان آب و آتش همچنان سرگرم توست
ور نه از دردت جهاني را بسوزانم چو شمع در شب هجران مرا پروانه وصلي فرست
با کمال عشق تو در عين نقصانم چو شمع بي جمال عالم آراي تو روزم چون شب است
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع همچو صبحم يک نفس باقيست با ديدار تو
تا منور گردد از ديدارت ايوانم چو شمع سرفرازم کن شبي از وصل خود اي نازنين
آتش دل کي به آب ديده بنشانم چو شمع آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما