اي پيک راستان خبر يار ما بگو
شاعر : حافظ
احوال گل به بلبل دستان سرا بگو |
|
اي پيک راستان خبر يار ما بگو |
با يار آشنا سخن آشنا بگو |
|
ما محرمان خلوت انسيم غم مخور |
با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو |
|
برهم چو ميزد آن سر زلفين مشکبار |
گو اين سخن معاينه در چشم ما بگو |
|
هر کس که گفت خاک در دوست توتياست |
گو در حضور پير من اين ماجرا بگو |
|
آن کس که منع ما ز خرابات ميکند |
بعد از اداي خدمت و عرض دعا بگو |
|
گر ديگرت بر آن در دولت گذر بود |
شاهانه ماجراي گناه گدا بگو |
|
هر چند ما بديم تو ما را بدان مگير |
با اين گدا حکايت آن پادشا بگو |
|
بر اين فقير نامه آن محتشم بخوان |
بر آن غريب ما چه گذشت اي صبا بگو |
|
جانها ز دام زلف چو بر خاک ميفشاند |
رمزي برو بپرس حديثي بيا بگو |
|
جان پرور است قصه ارباب معرفت |
مي نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو |
|
حافظ گرت به مجلس او راه ميدهند |
|