خوش کرد ياوري فلکت روز داوري
شاعر : حافظ
تا شکر چون کني و چه شکرانه آوري |
|
خوش کرد ياوري فلکت روز داوري |
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوري |
|
آن کس که اوفتاد خدايش گرفت دست |
اقرار بندگي کن و اظهار چاکري |
|
در کوي عشق شوکت شاهي نميخرند |
تا يک دم از دلم غم دنيا به دربري |
|
ساقي به مژدگاني عيش از درم درآي |
آن به کز اين گريوه سبکبار بگذري |
|
در شاهراه جاه و بزرگي خطر بسيست |
درويش و امن خاطر و کنج قلندري |
|
سلطان و فکر لشکر و سوداي تاج و گنج |
اي نور ديده صلح به از جنگ و داوري |
|
يک حرف صوفيانه بگويم اجازت است |
از شاه نذر خير و ز توفيق ياوري |
|
نيل مراد بر حسب فکر و همت است |
کاين خاک بهتر از عمل کيمياگري |
|
حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوي |
|