طفيل هستي عشقند آدمي و پري

ارادتي بنما تا سعادتي ببري طفيل هستي عشقند آدمي و پري که بنده را نخرد کس به عيب بي‌هنري بکوش خواجه و از عشق بي‌نصيب مباش
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طفيل هستي عشقند آدمي و پري
عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت
طفيل هستي عشقند آدمي و پري

شاعر : حافظ

ارادتي بنما تا سعادتي ببري طفيل هستي عشقند آدمي و پري
که بنده را نخرد کس به عيب بي‌هنري بکوش خواجه و از عشق بي‌نصيب مباش
به عذر نيم شبي کوش و گريه سحري مي صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند
که در برابر چشمي و غايب از نظري تو خود چه لعبتي اي شهسوار شيرين کار
که هر صباح و مسا شمع مجلس دگري هزار جان مقدس بسوخت زين غيرت
که ياد گير دو مصرع ز من به نظم دري ز من به حضرت آصف که مي‌برد پيغام
گر امتحان بکني مي خوري و غم نخوري بيا که وضع جهان را چنان که من ديدم
که زيب بخت و سزاوار ملک و تاج سري کلاه سروريت کج مباد بر سر حسن
صبا به غاليه سايي و گل به جلوه گري به بوي زلف و رخت مي‌روند و مي‌آيند
که جام جم نکند سود وقت بي‌بصري چو مستعد نظر نيستي وصال مجوي
چرا به گوشه چشمي به ما نمي‌نگري دعاي گوشه نشينان بلا بگرداند
و از اين معامله غافل مشو که حيف خوري بيا و سلطنت از ما بخر به مايه حسن
نعوذبالله اگر ره به مقصدي نبري طريق عشق طريقي عجب خطرناک است
اري اسامر ليلاي ليله القمر به يمن همت حافظ اميد هست که باز


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط