شناسنامه تفسیر
نام معروف: روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیممؤلف: ابوالفضل شهاب الدین محمود آلوسی بغدادی
تولد: ۱۲۱۷ ق
وفات: ۱۲۷۰ ق
مذهب: حنفی اشعری
زبان: عربی
تاریخ اتمام تألیف: ۱۲۶۳ ق
تعداد مجلدات: ۳۰ جزء در ۱۵ جلد
مشخصات نشر: قاهره، بولاق، چاپ اول، ۱۳۰۱ق. چاپ دوم، بغداد. چاپ دیگر: قاهره، ادارة الطباعة المنیریة، ۱۳۵۳ق، قطع رحلی. بر اساس این چاپ، ناشرین بیروتی مانند داراحیاء التراث العربی و دارالفکر، بارها افست کرده اند. چاپ دیگر: بیروت، دارالفکر، حروف چینی جدید، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، قطع وزیری، ۱۵جلد.
معرفی مفسر و تفسیر
سید محمود آلوسی، از علمای حنفی قرن سیزدهم بغداد است. وی در خانواده ای متدین و دانش پرور، اندکی پیش از ظهر روز جمعه چهاردهم شعبان سال ۱۲۱۷ق/۱۸۰۲م، در محله کرخ این شهر به دنیا آمد. نسب وی از ناحیه پدر (سیدعبدالله (۱۲۴۶ق/ ۱۸۳۰م) به حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) و از سوی مادر به حسن بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) می رسد؛ به همین دلیل خانواده آلوسی به حسنی حسینی شهرت یافته است.(1)آلوسی منسوب به «آلوس» یکی از شهرهای قدیم عراق (2) است که خانواده وی از چندین نسل پیش به شهر بغداد کوچ کرده بودند. وی از دوران کودکی حفظ قرآن را شروع کرد و به حفظ متون همت گماشت و در محضر پدر خویش حاضر گشت و علوم عربی، فقه، منطق و حدیث را نزد او آموخت. پس از آن در محضر بزرگ ترین شیوخ زمان خویش حاضر گشت. از مشایخی که در شکل گیری و جهت دهی تفکرات صوفیه و عارفانه آلوسی تأثیر تام پذیرفت، شیخ خالد احمد بن حسین شهر زوزی شافعی نقشبندی بود. سرانجام در سحرگاه روز شنبه ۲۵ ذی العقده سال ۱۲۷۰ق، در حالی که به ذکر خدا مشغول بود، به دیدار باقی شتافت.
از آلوسی به عنوان یادگار علمی، متجاوز از سی کتاب و رساله باقی مانده که مهم ترین آنها بخش ادبی، تفسیری و کلامی در نقد امامت و تشیع و سفرنامه ها و شرح قصیده ای در مدح امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) و برخی مسائل فقهی بوده است. نگارش جلد اول تفسیر (شامل تفسیر سوره های فاتحة الکتاب، البقره و آل عمران) در اوایل محرم سال ۱۲۵۴ق، به پایان رسید و با اتمام جلد چهارم تفسیر و ارسال آن به دربار عثمانی در سال ۱۲۵۸ق، این بار از طرف سلطان به مقام قضای ازمیر منصوب گشت و در نهایت نگارش تفسیر در شب سه شنبه، چهارم ربیع الآخر سال ۱۲۶۷ ق، به پایان رسید.
آلوسی در مهارت علمی و تسلط بر مسائل تفسیری، فقهی و ملل و نحل و ادبیات عرب در عصر خود نامور بود و در این زمینه تألیفات وی گواه بر آن است، هر چند عده ای بر مسائل تاریخی او بیشتر تکیه کرده اند.
تفسیر روح المعانی، در میان تفاسیر متأخر، از نظر دقت، جامعیت، نکته سنجی و احاطه بر وجوه و احتمالات تفسیری، معروف و در میان خواص، از عنایت خاصی برخوردار است. به همین دلیل، این تفسیر پس از مفاتیح الغیب فخررازی، بیشترین توجه را در میان مفسران عامه به خود جلب کرده است. آلوسی با هدف جمع اقوال و مناهج موجود در زمینه تفسیر، به نگارش اقدام کرد. و کمتر نکته تفسیری مناسب آیه است که به صورت نظریه یا احتمال از چشم تیزبین و شمول نگر این مفسر، مخفی مانده باشد.
روح المعانی، در حقیقت جامع تفسیرهای پیشین اهل سنت، چون: کشاف زمخشری، جامع البیان طبری، مفاتیح الغیب فخررازی و انوارالتنزیل قاضی بیضاوی است. به همین جهت، تفسیری است در رده تفاسیر جامع که در ابعاد مختلف، میدان دانش و معرفت را به دست گرفته و در موضوعات مختلف وارد شده، از این رو از ویژگی های بارز این تفسیر، استفاده کافی و وافی از مصادر و منابع پیشین و منهج تفسیری وی، منهجی جامع یا به تعبیر برخی «المنهج الموسوعی» است. (1)
تفسیر آلوسی گرچه تفسیر اجتهادی است، اما از روایات و اقوال سلف بسیار سود می جوید و هر جا که روایات به نظر او مورد اشکال باشد، آنها را مورد نقد و ارزیابی قرار می دهد. به همین دلیل، اسرائیلیات در این تفسیر، همواره مورد حمله و تهاجم است. در تفسیر آیات قرآنی، خود را به تفسیر جنبه خاصی محدود نکرده و به بیان انواع وجوه تفسیری پرداخته است، با این وصف مباحث کلامی، فقهی، عرفانی و ادبی، از جمله وجوه بازر و شاخص تفسیر روح المعانی» به شمار می روند.
از نظر ترتیب و شیوه طرح مطالب به طور غالب آلوسی در بیان نکات تفسیری سوره ها بدین قرار است:
- بیان مکی و مدنی بودن سوره و بیان اقوال موجود و ترجیح یکی از آراء بر دیگری.
- بیان تعداد آیات سوره و اختلاف مکاتب مختلف در زمینه شمار آیات و ترجیح یکی از اقوال در پاره ای از موارد.
- بیان وجه ارتباط سوره با سوره قبل و بیان نظریات در این باب.
- ذکر عبارت و جمله ای کوتاه و یا چند آیه کوتاه و تفسیر آن. البته در چاپ های جدید ناشران دسته ای از آیات را انتخاب کرده و در ابتدای مبحث جای داده و سپس تفسیر را در ادامه قرار داده اند؛ در حالی که این امر در نسخ اصلی و قدیمی روح المعانی به چشم نمی خورد.
- ذکر وجوه مختلف قرائات و عدم تقید به ذکر قرائات متواتر.
- بیان اسباب نزول آیات، و اگر تعدد روایت وجود داشته باشد، غالبا سعی در بیان همه روایات موجود داشته و در مواردی به تصحیح و تضعیف اسباب نزول های منقول اشاره می کند.
- تحلیل لغوى آیات با استشهاد به آراء بزرگان لغت و نیز ذکر شواهد قرآنی، حدیثی و اشعار عرب.
- تفسیر آیات و بیان وجوه و ابعاد مختلف معرفتی موجود با ذکر اقوال و آراء مختلف در زمینه های کلامی، فقهی، علمی و... که در همه موارد یاد شده با رعایت امانت علمی و به صورت دقیق به ذکر آراء می پردازد و در صورت مخالفت، به نقد و رد آنها می پردازد.
معانی تفسیر و تأویل
در آغاز تفسیر، مقدمه ای علوم قرآنی دارد و به مسائلی چون: معانی تفسیر و تأویل، نیازمندی های تفسیر، معانی تفسیر به رأی، دیدگاه صوفیه در باب تفسیر، مسأله اشارات و تأویل از منظر عرفا، اسامی قرآن، مسأله اعجاز قرآن و برخی مباحث دیگر به عنوان مبانی بحث می پردازد.او در شیوه تفسیری خود به تبیین معانی قرآن، و ذکر ظرائف نکات آن با محوریت کلمه و جمله توجه بسیار دارد. در همین زمینه آراء و أقوال را در تفسیر، نقل و مورد نقادی قرار میدهد.
در دفاع از عقاید اشاعره، و نقد معتزله تلاش وافر دارد. در نقل و نقد آراء معتزله و شیعه، و احیانا نقد اشاعره در سراسر تفسیر، صبغه کلامی تفسیری گرفته است. همچنین به مسائل نحوی، بلاغی و حمایت از موضع کلامی تفسیری و فقهی توجه شایان دارد.
آلوسی در تفسیر آیاتی که بیان صفات خداوند میکند به این شیوه است که در آغاز اقوال اشاعره به ویژه فخررازی را ذکر میکند و آنگاه یا به حمایت و یا به نقد آن می پردازد و در خیلی از موارد طرفدار سلفیه و به تعبیر خودش سلف صالح می شود. به عنوان نمونه در معنای «وجه» که در قرآن بارها ذکر شده و در آنها برای خداوند وجه و صورت ثابت شده، ابتدا به ذکر انواع معانی مختلفی که در زبان عرب برای وجه ذکر شده، می پردازد و در خلال تفسیر آیات، معانی ثانوی متعددی همچون ذات خداوند، جهت و سمت خداوند (آلوسی، روح المعانی، ۲۷/ ۱۴۲؛ رضا و حب خداوند (همان، ۱۳/ ۱۸۲)، وجود مطلق خداوند (همان، ۲۰/ ۴۴۱) را برای وجه ذکر می کند. در تفسیر آیه ۸۱ سوره القصص پس از ذکر اقوال، متذکر می شود که همه این اقوال صحیح نبوده و پاره ای از آنها نادرست هستند. (همان، ۲۰/ ۴۴۲) و در ذیل آیه ۲۷ سوره الرحمن، بیان کرده است که تأویلات مذکور بر اساس رأى خلف بوده؛ ولی افتادن در ورطه تأویل و بیان مراد خداوند مباین با مذهب سلف است که چندین بار بدان اشاره شده است و خواننده را تشویق به تمسک به مذهب سلف می نماید (همان، ۲۷/ ۱۴۲) و در مقام تبیین بیشتر دیدگاه سلف درباره «وجه» در تفسیر آیه ۸۸ القصص گفته است: «سلف معتقدند وجه یکی از صفات خداوند است که ما آن را برای خداوند اثبات کرده و به بیان کیفیت و تأویل آن نمی پردازیم، در عین حال وجه خداوند را از تشبیه به صورت سایر مخلوقات منزه می دانیم (همان، ۲۰/ ۴۴۲). همچنین در تفسیر عباراتی همچون «یریدون وجه الله» یا «ابتغاء وجه الله» و... به دلیل قدرت سیاق و قراین کلامی، وجه را بر خلاف معنای ظاهری، به معنای طلب رضای خداوند تفسیر نموده و برخلاف رأى سلفیه عمل نموده است (همان، ۳۰/ ۴۶۹).
اما مواردی هم وجود دارد که دیگر موضع سلفیه را تأیید نمی کند. به عنوان نمونه وی در بحث ساق داشتن خداوند که از نظر سلفیه یک مورد از آن در وصف خداوند است. بر همین اساس، ایمان به ساق خداوند واجب است چر که خود از آن خبر داده و تکذیب و تأویل آن را به هیچ وجه جایز ندانسته و معتقدند که خداوند دارای ساقیست که شایسته مقام اوست و شباهتی به ساق مخلوقاتش ندارد، همچنان که آیه « یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ » (القلم / ۴۲) را بر این مبنا تفسیر کرده اند. هر چند روایتی در تفسیر این آیه از سلفی همچون ابن عباس روایت شده که وی کشف ساق را در این سیاق به شدت امر تاویل کرده اما علمای متاخر سلفیه و وهابیون معتقدند که این روایت منقول با روایت ابن مسعود که آیه را بر ظاهر آن حمل نموده معارض است و علاوه بر آن به روایات متعدد دیگری که در این زمینه نقل شده و ظاهر عبارت را تأیید میکنند استناد کرده و روایت ابن عباس را حمل بر غیر موضوع مورد بحث نموده اند.(4)
در این میان آلوسی جایگاه اجتهادی خود را نشان می دهد و در این باب نیز بنا به عادت تفسیری خویش ابتدا به بیان تأویلات ذکر شده در ذیل آیات فوق پرداخته و پس از ذکر هر رأی، آن را با اقوال و روایات تأیید می نماید. از جمله آراء منقول، تاویل کشف ساق به شدت و سختی امر، ظهور اصل و حقایق واقعی امور است. نظر سوم در تفسیر کشف ساق آن است که مراد ساق خداوند بوده و این آیه از متشابهات است که باید از خوض در آن پرهیز کرد. ( آلوسی، روح المعانی، ۵۱- ۵۳). هر چند آلوسی هیچ کدام از سه نظر فوق را ترجیح نمی دهد اما ظاهر کلام وی به نوعی نشان دهنده گرایش به تأویل کشف ساق به شدت و سختی امر است.
نکته دیگر آنکه وی هرجایی که گوشه ای شبهه مخالفت با اهل سنت داشته باشد، هرچند درست و از نظر او صحیح باشد، موضع گیری می کند. به عنوان نمونه در تفسیر آیه: أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ (بقره: ۲۵۲) با بحث طولانی در معنای عطای ملک به مؤمن و کافر پس از آنکه می گوید: «و الآیة حجة على من منع إیتاء الله الملک لکافر» و توجیه برخی از مفسران از مراد از إیتاء الله تعالى، فراهم شدن اسباب و مقدمات ظاهری است و آن چه وسیله غلبه و تسلط مال و یا به وسیله خدام و الأتباع می شود، یا منظور از ایتاء ملک از باب امتحان عباد است، همان طور که قائل به منع می گوید در دادن ملک از سوی بندگان باید به کسی که شایستگی دارد و رعایت اصلح ملاک اعطاء است. در نهایت با نقد ادله جبری شدن ملک می گوید: «من له مسکة من الإنصاف، یعلم أنه لا معنى لإیتاء الملک و التسلیط إلا إیتاء الأسباب...
و آن گاه به نقل دیدگاه امامیه می پردازد که آنان گفته اند منظور از عدم عطای ملک به کافر ندادن تکوینی نیست، زیرا میدانیم که حکومت و قدرت را هم ظالمین و هم ستمکاران می گیرند، بلکه منظور دادن حق اطاعت و تولی است.
«ذهب بعض الإمامیة إلى أن الملک الذی لا یؤتیه الله للکافر هو ما کان بتملیک الأمر و النهی، و إیجاب الطاعة على الخلق، و أما ما کان بالغلبة و سعة المال و نفوذ الکلمة قهرا کملک نمرود، فهو مما لا ینبغی أن ینتطح فیه کبشان أو تکون فیه کلمتان....».
وی در نهایت پس از داوری به این که: «هو کلام أقرب ما یکون إلى الصواب» می نویسد: لکنی أشم منه ریح الضلال، و یلوح لی أنه تعریض بالأصحاب - و الله تعالى یعلم خائنة الأعین و ما تخفی الصدور»(5) در حالی که هیچ تعریضی ندارد و بحث علمی کلی است و تطبیق آن به صحابه از سوی خود آلوسی و پیش فرض های کلامی و تاریخی است.
از سوی دیگر، آلوسی شخصی عارف مسلک است و به سیر و سلوک دلباخته، لذا مسائل عرفانی و ذوقی را در بخش جداگانه ای تحت عنوان «من باب الاشاره فی الآیات» مطرح میکند.
در این زمینه تا آن جا که قواعد لفظی اجازه می دهد و تأویلات و اشارات قابل اثبات باشد، سخن می گوید. از عرفا به نیکی و با القاب بزرگ یاد می کند.
به نظر اینجانب، حمایت آلوسی از موضع سلف مانند میبدی در کشف اسرار و بسیاری دیگر تفاسیر عرفانی ریشه در موضع صوفی گری وی دارد، چنانکه در جایی خود چنین می گوید: «همان طور که میدانی نظر مشهور در میان سلف در چنین آیاتی (استوای بر عرش) تفویض مراد آن به خداوند است. آنها معتقدند که خداوند بر عرش استواء پیدا کرد آن گونه که شایسته و لایق ذات اوست. بزرگان صوفیه نیز این رأی را برگزیده اند؛ زیرا که این منهج عالمانه تر، سالم تر و به احتیاط نزدیکتر است. (همان، ۸/ ۵۱۰).
بگذریم از این که موضع صوفی با موضع کلامی اشعری منافاتی ندارد و بیشتر مفسران صوفیه در طریق مذهب کلامی پیر و نحله منطقه خود بوده اند.
منابع روح المعانی در تفسیر، لغت، ادبیات، حدیث، و عرفان بسیار است. در نقل مطالب و نقد آنها، بیشتر وامدار تفسیر مفاتح الغیب فخررازی، تفسیر ابوالسعود (ارشاد العقل السلیم)، تفسیر ابوحیان (بحر المیحط) و کشاف زمخشری است. گرچه در نقل از ابوحیان، بیشترین ارقام و آمار را دارد. با این همه، در بسیاری از اوقات، نقل و به معنای پذیرفتن نیست و کلمات آنها را مورد نقد قرار می دهد.(6)
پینوشتها:
1- سجادی، مدخل آلوسی، ۲، ص ۱۸۰
2- بستانی دایره المعارف ج1 ص 344
3- محسن عبدالحمید، الآلوسی مفسرة، ص ۱۶۶، بغداد، مطبعة المعارف، ۱۳۸۸ق
4- شوکانی، فتح القدیر، ۵، صص ۳۱۹ - ۳۲۰
5- روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۱۷
6- محسن عبدالحمید، الآلوسی مفسرة، ص ۱۸۴، بغداد، مطبعة المعارف، ۱۳۸۸ق.
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 702-695