شناسنامه کتاب
نام کتاب | بریت ماری این جا بود |
نویسنده | فردریک بکمن |
ناشر | میلکان |
سال چاپ | فروردین1395 |
تعداد صفحه | 380 |
رده سنی | بزرگسال |
ژانر | طنز |
کشور سازنده | سوئد |
شخصیت اصلی | بریت ماری |
خلاصه ای از داستان
بریت ماری خانمی منظم و بسیار حساس و تمیز است.کثیفی بریت ماری را از حالت طبیعی خارج می کند و باعث می شود رنجیده خاطر شود.در درون این زن عجیب و مشغول، انسانی هست با آرزوها، رویاها و تصورات بسیار فراتر از آنچه دیگران از ظاهر او برداشت میکنند.بریت ماری از دست همسرش خسته شده است. چون تنها کسی که به تمیزی و نظم خانه فکر می کند او است .اما همسرش هیچ وقت به بریت ماری اهمیت نمی دهد. بریت ماری تصمیم می گیرد برای مدتی از زندگیش دور شود بنابراین به اداره کار می رود و درخواست شغل می دهد.در یک مرکز درون دهکده کوچک بورگ که فقط یک خیابان اصلی دارد مستخدم می شود.
بریت ماری که تا به حال این همه کثیفی ندیده است .تمام وقتش را صرف تمییز کاری می کند . در این حین اتفاقات عجیب و غریبب و بامزه ای برای او می افتد. از طی کشیدن زمین تا مربی گری تیم فوتبال.این کتاب رمانی طنزآمیز و مفرح و در عین حال عمیق و فراموش ناشدنی است.
شخصیت های شاخاص در داستان
بریت ماری شخصیت اصلی این داستان می باشد و بعد از آن زندگی بچه های محروم و ضعیف تیم فوتبال روستا مورد توجه است.مشخصات نویسنده
کارل فردریک بکمن(Carl Fredrik Backman) نویسنده و بلاگر و روزنامه نگار معروف سوئدی است که در دومین روز از ماه ژوئن سال 1981 در استکهلم به دنیا آمد.او اولین کار چاپی اش را در روزنامه شروع کرد و با «روزنامه مترو» همکاری داشت. اولین کتابش را با عنوان « مردی به نام اوه» که در سال2012بود به چاپ رساند. این کتاب به بیش از 600 هزار نسخه به فروش رسید و در سال 2016 فیلمی با همین عنوان منتشر شدکه درهشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی شد. فردریک بکمن دارای همسری ایرانی به نام «ندا شفتی » و دو فرزند می باشد که در این فیلم هم با خانواده بازیگری کرده اند.جالب است بدانیم که کتاب های فردریک بکمن به 30زبان ترجمه شده است .دومین کتاب بکمن «مادربرگ سلام رساند و گفت متاسف است» بود که در سال 2015 منتشر شد. یک سال بعد کتاب« بریت ماری اینجا بود» یعنی در سال 2016 به چاپ رسید.در سال 2019 از روی داستان «بریتماری اینجا بود» هم فیلمی سوئدی به کارگردانی « تووا نووتنی» با همین نام ساخته شده است.
فردریک بکمن علاوه براین دو کتاب صاحب کتاب های دیگری همچون:تمام آنچه پسر کوچولویم باید دربارهٔ دنیا بداند، مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است، شهر خرس، و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود، ما در برابر شما،و من دوستت دارم، سباستین و ترول، مردم مشوش و...است.
نظرات و تجربه کاربران دربارۀ کتاب«بریت ماری اینجا بود»
+تا حالا هر کتابی که از این نویسنده خوندم آخرش این غمو داشتم که چرا تموم شد.این کتاب رو هم خیلی دوس داشتم.+نویسنده این کتاب سبک خاص خودشو داره.شاید وقتی جوان هستیم فکر کنیم که بعد از پنجاه سالگی کارای زیادیو نمیتونیم انجام بدیم ولی این نویسنده بارها در کتاب های مختلف خلاف این ذهنیتو ب ما نشون میده.
برش هایی از کتاب
+دیوید و پرنیلا که بچه بودند، کنت همیشه بهشان می گفت که آدم نمی تواند این بازی را با بریت ماری انجام دهد، چون «این بازی را بلد نیست.» اما این حرف درست نبود. بریت ماری بازی سنگ کاغذ قیچی را خیلی هم خوب بلد است، فقط از نظرش گرفتن سنگ با کاغذ بهداشتی نیست. قیچی که دیگر حرفش را نزن! خدا می داند آن دست ها قبلا با چه چیزهایی تماس داشته اند.+یک سال میشود چند سال و چند سال میشود یک عمر. یک روز صبح بیدار میشوید و میبیند روزهای رفتهتان بیشتر از روزهای پیش رویتان است و نمیدانید چطور به اینجا رسیدهاید.
+کسانی که در شهر زندگی می کنند گرگ و میش را «هجوم تاریکی» توصیف می کنند اما گرگ و میش از نظر اهالی روستاهایی مثل بورگ «خزیدن تاریکی» است؛ مثل یک بیماری مسری، آهسته در خیابان پخش می شود. در شهر تعداد کسانی که نمی خواهند شب ها خانه باشند آن قدر زیاد است که می شود تنها به همین دلیل کلی مغازه و مرکز تفریحی ساخت، اما وقتی تاریکی در بورگ می خزد زندگی در آنجا محبوس می شود