زمان کوتاه است
نويسنده:عاتکه قاسم زاده
پژواکي، انسان ها را در گرما گرم روزمرگي و مدرنيته به خويش مي خواند. سرو صداي شهر، پژواک را در خود فرو برده است. ديگر گوش ها تاب شنيدن ندارد، اما اين صدايي الهي است؛ دل ها را با خود مي برد، بي آن که ذره اي ناشکيبايي به خود راه دهند. ميهماني الهي است که عرشيان در خانه هاي حق به پا کرده اند. خدا به خاموشي مسجدي رضا مي دهد که واي بر آدميان. آنان که به سه روز حيات ناب خوانده شوند، ولي ياراي همراهي نداشته باشند.
چگونه شرمساري خود وا کنند که زندگي، روان است و مقصد، نزديک. خوشا فراخوانده شدگان که حق بگويند و حق شنوند. همراهي عقل عاصي است با دل پريشان، باشد که ياري هم رسانند و الهي شوند. زمان، کوتاه است و نياز، بسيار؛ اما سه روز ناب است که انسان به تمام، معتکف او شده است.
روزه عشق مي گيرد و با عشق، افطار مي کند؛ هم نشين اهل راز مي شود و از نياز مي گويد؛ عقل به انديشه فرو رفته و دل به سجود؛ کجايند معتکفان؟! دو روز، گذشته و دل، خجل از کرده خويش است. سر به زير انداخته که از منزل برود که حق را سزاوار چنين ميهماني نيست. سروش است که مي خواند بمان، مگر به پاي خويش آمده اي که عزم سفر کردي؟ کريم، کرمش را بر تو سرازير کرده. الهي شده اي ...
منبع:مجله خيمه شماره 33-34 /س
چگونه شرمساري خود وا کنند که زندگي، روان است و مقصد، نزديک. خوشا فراخوانده شدگان که حق بگويند و حق شنوند. همراهي عقل عاصي است با دل پريشان، باشد که ياري هم رسانند و الهي شوند. زمان، کوتاه است و نياز، بسيار؛ اما سه روز ناب است که انسان به تمام، معتکف او شده است.
روزه عشق مي گيرد و با عشق، افطار مي کند؛ هم نشين اهل راز مي شود و از نياز مي گويد؛ عقل به انديشه فرو رفته و دل به سجود؛ کجايند معتکفان؟! دو روز، گذشته و دل، خجل از کرده خويش است. سر به زير انداخته که از منزل برود که حق را سزاوار چنين ميهماني نيست. سروش است که مي خواند بمان، مگر به پاي خويش آمده اي که عزم سفر کردي؟ کريم، کرمش را بر تو سرازير کرده. الهي شده اي ...
منبع:مجله خيمه شماره 33-34 /س