معرفی تفسیر من وحی القرآن

تفسیر من وحی القرآن، تفسیری است کامل و شامل همه آیات و به ترتیب مصحف، زبان علمی و استدلالی دارد، که به نکات دقیق و مورد بحث در تفاسیر اشاره میکند و با ریزبینی به بررسی مسائل گوناگون می پردازد. به نیازهای انسان معاصر، پاسخ میدهد و تلاش میکند تفسیری عصری، مطابق با پرسش های جدید ارائه کند.
چهارشنبه، 31 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر من وحی القرآن

شناسنامه تفسیر

نام معروف تفسیر من وحی القرآن
مؤلف سید محمد حسین فضل الله
تولد ۱۳۵۴ ق (معاصر)
وفات ۱۳۸۹ش/ ۱۴۳۱ ق
مذهب شیعه
زبان عربی
تاریخ تألیف ۱۳۹۹ ق
تعداد مجلدات ۲۵ جزء در ۱۱ مجلد
مشخصات نشر بیروت، دار الزهراء للطباعة و النشر، قطع رقعی، چاپ اول، ۱۴۰۰ق، چاپ سوم ۱۴۰۵ق.
 

معرفی مفسر و تفسیر

علامه سید محمد حسین فضل الله (تولد: ۱۳۵۴ق، وفات: ۱۳۸۹ش/ ۱۴۳۱ ه ق) از عالمان روشنفکر، دانشمندان سخت کوش و مبارزان خستگی ناپذیر و مجتهدان معاصر شیعه است که در نجف به دنیا آمد و در همان شهر، تحصیلات دینی خود را به اتمام رسانید. از خدمت اساتید بزرگی همچون آیت الله خویی و آیت الله حسین حلی و سید محمد روحانی بهره برد. تا آن هنگام که در نجف میزیست، به تدریس سطح عالی مشغول بود و آن هنگام که به لبنان هجرت کرد، به درس و بحث خارج اصول و فقه و تفسیر پرداخت.
 
در بیروت در کنار کارهای علمی و تألیف کتاب به خدمات اجتماعی و دینی و مسائل مرجعیت بیشتر روی آورد، اما در این مدت هیچ گاه تدریس را رها نکرد و در این شهر و دمشق در طول هفته و با برنامه خاص تدریس و تعلیم اشتغال اصلی وی را تشکیل می داد. کتاب های بسیاری در زمینه مسائل اجتماعی، ارشادی و قرآنی و مسائل حقوق و به ویژه مسائل زنان در فرهنگ اسلامی تألیف کرد. بخشی از تالیفات او سخنرانی ها و پاسخ به پرسش های وی، در مسائل گوناگون و به ویژه مسائل و مشکلات جوانان و موضوعات عالم اسلام بود. فضل الله از عالمانی بود که به شدت مورد مراجعه عام و خاص و محافل دانشگاهی و علمی و دعوت در کنفرانس های بین المللی به عنوان شخصیتی شیعی و سخن دان و تقریبی بود. در مسجد امام رضا (علیه السلام) و بعدها مسجد امام حسن مجتبای بیروت کانون فعالیت های وی بود، کانونی که جوانان علاقه مند به حیات اجتماعی و عقلانی اسلام را گرد خود آورده بود و رونقی ویژه به قدرت دینی و معنوی داده بود. او سرانجام پس از عمری خدمت دینی و مرجعیت افتخار آمیز و موضع مستقل و اصلاح گرانه و به جا گذاشتن انبوهی از آثار علمی و تبلیغی، پس از بیماری طولانی در روز ۲۱ رجب ۱۴۳۱ ق، مصادف با ۱۳ تیر ماه ۱۳۸۹ دار فانی را وداع گفت و با تشییع جنازهای باشکوه، در شهر بیروت دفن گردید.
 
ایشان، آثار و تألیفات متعددی در حوزه فقهی و نیز در زمینه مسائل گوناگون فرهنگی معاصر به رشته تحریر درآورده است: از جمله فقه الشریعه، که رساله عملیه وی است و همچنین آفاق الروح فی ادعیة الصحیفة السجادیة، که شرح و تفسیری بر صحیفه سجادیه است. همچنین از دیگر تألیفات ایشان می توان به مجموعه هایی اشاره کرد، از جمله: الحرکة الاسلامیة، تأملات اسلامیة حول المراة، قرائة جدیدة لفقه المرأة الحقوقی، قضایانا على ضوء الاسلام، فی رحاب اهل البیت، فی رحاب دعاء الافتتاح، و حدیث عاشورا.
 
مفسر این گرایش خود را با هدف بهره گیری های ارشادی و تربیتی در میان گروهی از جوانان و علاقه مندان بازگشت به قرآن در آستانه تحولات و مقاومت لبنان در برابر اسرائیل انجام داده و در آغاز آن را به صورت شفاهی القا کرده و صحنه ای دیگر از بازشناسی قرآن با محوریت مسائل جدید و پاسخ به شبهات به وجود آورده و هرچه طرح این تفسیر بیشتر شده، بیشتر به نقد و بررسی اشکالات و چند و چون سخنان و تحلیل مسائل اسلامی و کاوش های عقلانی پرداخته است.
 
از سوی دیگر از ویژگی های بسیار بارز علامه فضل الله، در مجموعه آثار و به ویژه تفسیر من وحی القرآن، اهتمام به بازگشت به عقل گرایی و ارزشمندی آن در فرهنگ دینی و حیات اجتماعی و موضع گیری های سیاسی و پالایش دینی است. وی در تحلیل جایگاه عقل و اهمیت آن در شریعت چنین می گوید: «عقل تنها روش اصیل برای اکتشاف حقیقت الهیه و تنها روش اصیلی که ممکن است انسان به وسیله آن به حقیقت وجود الله و لقای پروردگار برسد، و یا در آگاهی به عظمتی که بر فکر و قلب و شعور مستولی شود. چنان که در آیه: «إن فی خلق السماوات و الأرض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لأولی الألباب» این مسئله بیان شده است و قرآن تنها منهج فکری را عقلی می داند که ظواهر هستی را با کنکاش تأمل و تدبر و تفکیر در می یابد. (1)
 
نکته دیگر کاوش های عقلی او در تحلیل احکام و فهم جایگاه و آثار کارکردی آن است. فضل الله، با دلیل و برهان به سراغ مسائل و دفع شبهات و یا فلسفه احکام میرود و موشکافانه جنبه های مختلف را بررسی می کند. این موضوع حتی در تحلیل های تاریخی و حدیثی او مشهود است. تأملات این شخصیت فرزانه در تحلیل و تفسیر قضایای اسلامی اعم از مسائل فلسفی، اجتماعی و اخلاقی نیاز به بیان ندارد. کمتر مسأله ای است که از چشم تیزبین، ذهن نقاد و عقل وقاد وی دور مانده و مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته باشد.
 
علامه فضل الله رحمه الله ، مسیر کشف عقلی را از بیان الهی می داند و از این رو، منهج بیانی او محور عملیات تفسیری است. وی در آغاز تفسیر در مقدمه چاپ دوم کتاب، درباره روش بیانی قرآن، به بررسی برخی از دیدگاه ها در قلمرو بیان قرآن می پردازد. ایشان بحث را با سوأل های زیر آغاز می کند:
 
آیا قرآن کتابی است که زبان و مفاهیم آن پیچیده است، و به کارشناسانی نیاز دارد که این پیچیدگی های معنایی را بگشاید؟ یا برعکس کتابی است که برای همه مردم آمده و به گونه ای است که هر کس، خواه عالم یا عامی، می تواند به اندازه توانایی های خود بدان نزدیک شود و از آن بهره جوید؟ مسئله محکم و متشابه، ظاهر و باطن و دیگر واژگان نزدیک به این دو که با قرائت و تفسیر قرآن ارتباط دارد، چه معنا میدهد؟ آیا اگر در قرآن سخن از اشخاص به میان می آید، این بدان معناست که سخن قرآن تنها درباره آنان صادق است، یا به معنای آن است که اینان نمونه ای از مفهوم فراگیر قرآنی را مینمایانند؟ یعنی مفهومی که قرآن همواره از میان مثال ها به دنبال برجسته کردن آن است.(2)
 
گروهی درباره سوأل های مذکور، گفتگوی بسیار به راه انداخته اند تا آنجا که دست های پنداشته اند که فهم قرآن تنها در گرو رجوع به اهل بیت (علیهم السلام) است. گروهی دیگر نیز از آن سو، برای هر کلمه ای از قرآن چندین معنا ذکر کرده، و گروه سوم بر پایه روایات به این دیدگاه قانع شده اند که بیشتر آیات قرآن درباره اهل بیت (علیهم السلام) و دشمنان ایشان است و بخش محدودی از آیات نیز به قصه ها و احکام مربوط است. در نهایت ایشان تأکید میکند که قرآن را نباید از نقش هدایتی و عمومی آن خارج کرد و این گروه ها همگی قرآن را از وادی کتابی مبین، که خدا آن را نازل کرده، تا حجت بر بندگانش باشد، خارج می کنند.(3)

معرفی تفسیر من وحی القرآن
 

معرفی تفسیر

در معرفی این تفسیر باید گفت، تفسیری است کامل و شامل همه آیات و به ترتیب مصحف، زبان علمی و استدلالی دارد، که به نکات دقیق و مورد بحث در تفاسیر اشاره میکند و با ریزبینی به بررسی مسائل گوناگون می پردازد. به نیازهای انسان معاصر، پاسخ میدهد و تلاش میکند تفسیری عصری، مطابق با پرسش های جدید ارائه کند. به همین دلیل، با کلیاتی از پیام سوره و آیه مباحث خود را شروع میکند و به تحلیل در اطراف موضوع می پردازد. در زمینه مسائل اجتماعی متناسب با آیه، پرسش هایی را در می افکند و با همان نگرش راهجویی برای اجرا پذیر کردن مناسک و دستورات الهی، پاسخ آنها را می دهد؛ لذا صبغه هدایتی و تربیتی آن بسیار قوی است. از آن جا که تفسیر فضل الله در دهه های اخیر و پس از نگارش تفسیرهای چون المیزان، نگاشته شده، در تفسیر بسیاری از آیات، نقد و بررسی نظریات علامه و برخی صاحبان تفسیر به روشنی در لابه لای تفسیر آیات به چشم می خورد. ایشان نه تنها در مقابل نظریات المیزان مقلدی مداح نیست - آن سان که بسیاری از پژوهشگران زمان ما چنین اند – بلکه در موارد بسیار زیادی به نظریات المیزان اشاره و احیانا در مواردی بدان اشکالات جدی وارد می کند.(4) مراجعه به تفسیر المیزان با نگریستن همزمان به نقدهای علامه فضل الله موجب تکامل جدی هر تحقیق تفسیری و موضوعی خواهد بود. نیز ایشان به نظریات استاد خویش آیت الله خویی در تفسیر البیان نیز مکرر توجه دارد و از آن بهره جسته و یا آن را به نقد کشیده است.
 
از سوی دیگر، توجه فراوان ایشان به فضای نزول آیات و سوره ها، و نیز سیاقی که آیات در بستر آن نازل و یا بیان شده، از امتیازات مهم این تفسیر در کنار تفاسیری مانند المیزان و در نوع خود کم نظیر است. معمولا ایشان در اول تفسیر هر سوره، فصلی را با نام هایی همچون: «الاجواء العامة للسورة» یا «فی اجواء السورة» و یا «وقفة مع بعض خصوصیات السورة» گشوده و در آن به فضای زمان نزول و مقتضیات آن و نوع تعامل سوره با شرایط تاریخی و به صورت کلی و بدون در نظر گرفتن جزئیات آیات - و یا با تکرار این جمله: «من وحی القرآن» به نکات و اشارات و لطایف آیه توجه کرده است.
 
این تفسیر در چاپ نخست آن که در ۱۱ جلد جیبی نشر یافته بود، مختصر و ادبیات و زبان آن پرداختن به مسائل بیانی به صورت تحلیلی در قالب زبان ترویجی و برتری آن بر مباحث علمی داشت، اما در ویرایش جدید تا سوره توبه دگرگون شده و به نقد و بررسی بیشتر نکات مطرح در آیه و تحلیل مباحث و نقد دیدگاه مفسرین معاصر (به ویژه المیزان) و وارد کردن بخشی از مباحث تفسیری جدید و یا پاسخ به شبهات و مباحث مطرح در دیگر آثار مانند «من حوار القرآن» است.
 
از سوی دیگر، مواردی که نیازمند تحلیل و تقریب عقلی است، بحث را مستدل کرده و با تفسیری خردورزانه مطالب را بیان و در مقام اقناع مخاطب در مسائل تربیتی و هدایتی قرآن است. به همین دلیل، تفسیر، کاملا اجتهادی و عصری است و نکات بدیع و قابل توجه بسیار به ویژه در مسائل جهان معاصر و حقوق انسان و حقوق زن دارد. به عنوان نمونه وی در بحث قوامیت مردان بر زنان برخلاف نظر مشهور که می گویند این آیه دلیل بر برتری مردان بر زنان در اجتماع و نوعی منقصت زنان است، این گونه تحلیل میکند و می نویسد: «این آیه ناظر به قوامیت مرد نسبت به زن در راستای زندگی خانوادگی و اداره آن است و اگر قرآن به دو عامل مجمل و مشخص اشاره میکند. «بما فضل الله بعضهم على بعض» نکته مجمل آیه و بما انفقوا نکته مشخص آن است، هر دو این عوامل دلیل بر قوامیت است. اما این که برخی گمان کرده اند تنها مرد حق اداره سیاسی و قضایی را دارد، زیرا روحیات مرد متناسب با قبول چنین مسؤولیت هایی است، مورد قبول نیست، چون حداکثر دلالت آیه، در مسائل خانوادگی است(5) وانگهی اگر زن طبق تعلیل آیه مسئولیت انفاق خانواده را به عهده گرفت، آیا باز حق سرپرستی به عهده مرد است، زیرا از آیه استفاده میشود که حکم قوامیت ناظر به هر دو جهت است نه یکی به تنهایی از سوی دیگر اتفاقی که در آیه بحث می شود، انفاق مسئولیت شناسانه است نه هر انفاق کردنی، مثلا مرد واقعا نسبت به مهریه و نفقه زوجه این کار را انجام میدهد و لذا استفاده می شود که به شرطی، مسئولیت و سرپرستی به عهده اوست که او هم متقابلا انفاق و برتری خود را در انجام وظایف به اثبات رساند. به همین دلیل عده ای از فقها (بر اساس روایاتی) فتوا داده اند اگر مرد از اتفاق استنکاف کرد، برای حاکم جایز است، بعد از این که مرد را مخیر به طلاق یا اتفاق کرد، او را طلاق بدهد.
 
باز در تعلیل این مدیریت می نویسد: اگر زن طبق تعلیل آیه ۳۴ از سوره نساء مسئولیت انفاق خانواده را به عهده گرفت، آیا باز حق سرپرستی به عهده مرد است، زیرا از آیه استفاده میشود که حکم قوامیت ناظر به هر دو جهت است نه یکی به تنهایی. از سوی دیگر اتفاقی که در آیه بحث می شود، انفاق مسئولیت شناسانه است نه هر اتفاقی، مثلا مرد واقعا نسبت به مهریه و نفقه زوجه این کار را انجام می دهد و لذا استفاده میشود که به شرطی، مسئولیت و سرپرستی به عهده اوست که او هم متقابلا انفاق و برتری خود را در انجام وظایف به اثبات رساند. (6)
 
یا در بخش پاسخ به شبهه قتل ۷۰۰ یهودی بنی قریضه در پاسخ به این بخش از شبهه بر این نکته تأکید میکند که کار پیامبر بیشتر اجرای قوانین بر اساس قوانین و احکام خود آنان بوده، و اعتراف گرفتن به پذیرش مقررات آنان بوده است: «و فی هذا ناحیتین، ناحیة قبولهم بحکمه، و ناحیة التزامهم الشرعی بمضمونه فی علاقتهم بالآخرین، فلم یکن من النبی محمد صلى الله علیه و آله و سلم إلا تنفیذ ما التزموا به».(7)

معرفی تفسیر من وحی القرآن
 

احترام قرآن به عقل

علامه فضل الله (رحمه الله) در جای جای تفسیر در پی نشان دادن احترام قرآن به عقل به ویژه در شناخت معارف و عقاید و مرزبندی میان پایگاه اسلام عقلانی و دین خرافی و غلوآمیز است. زیرا بررسی های تاریخی در علل عقب ماندگی جوامع مسلمان نشان می دهد که یکی از علل مهم عقب ماندگی مسلمانان در اثر بی توجهی به این منبع مهم در فهم دین و معارف و سطحی نگری در نصوص دینی بوده است. و نکته مهم تر، حرکت نگران کننده امروز جامعه پس از تحولات علمی و بنیاد اخباری گری جدید و غیرمدلل شدن معارف در فضای عمومی و رسانه ای و ابتنای دینداری امروز جامعه به ظواهر دینی و امور شعاری و نامتوازن شدن تبلیغات دینی و تأکید بیش اندازه به برخی مستحبات و غفلت از واجبات و امور اخلاقی که هرکدام از آنها نمودی از گریز از عقل گرایی است. و اسف انگیزتر جبهه بندی کردن مذهبی و پررنگ کردن تفاوت های دینی و کوبیدن بر طبل اختلاف و تقویت شعائر به جای حقایق مذهب تشیع است. این نکته را باید افزود که رواج عقاید انحرافی و بدعت ها، سوء استفاده از برخی مظاهر دینی و تنگ و بسته شدن جامعه و نقد و انتقاد و بهره گیری از روش تکفیر، و گرایش به ظواهر اخبار و بی توجهی به نقد و ارزیابی تا جایی که دینداری در بخشی بزرگ از عقاید و رفتارها همراه با خرافات و عقاید وهم آلود و انتخاب مسائل فرعی به جای مهم و اساسی دین می شود.
 
در این زمینه فضل الله بارها سخن از نقد خرافات میکند و اهمیت مبارزه با آن را در حیات انسانی و جهان آفرینش نشان می دهد. به عنوان نمونه در جایی می نویسد:
 
«و فی ضوء ذلک، نستوحى الفکرة التی تنطلق لتؤکد احترام الإسلام للعقل فی ما یرید له أن یقوم به من أدوار تتصل بالعقیدة الأساس فیه. فلو لا ثقته بالعقل فی ما یحلل و مایستنتج لما اعتبره السمة للناس الذین یتحرکون فی اتجاه اکتشاف الحقیقة، لیوحی إلیهم بأن عظمة الإنسان فی عقله، کما أن عظمة العقل فی حرکته فی معرفة الحق من دراسته الفطریة للکون الواسع من حوله، فی ما یحیط به، و فیمن یحیطون به...».
 
آن گاه این پرسش را مطرح می کند، اگر عقل قاعده اساسی در بنیان عقیده است، دیگر چگونه ممکن است آن را به دین نسبت داد و آن را از خرافه و اسطوره و خیالات مثالی که به قاعده و معنای محصلی باز نمی گردد جدا کرد؟ وی در پاسخ می نویسد: صاحبان خرد هیچ گاه عقاید خود را به جز از لابه لای اندیشه و عقول نمی گیرند. همان طور که در مظاهر هستی و در کندوکاوهای محاسباتی مردم در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بررسی علل و اسباب آن انجام می گیرد و افراد برای هرکدام جنبه و خصوصیتی تعیین می کنند؛ باید در عقاید چنین محاسبه و بررسی شود، و مرتب مسائل اعتقادی بررسی شود، همان طور که واقعیات حیات در مقدمات و نتائج حسابگری و بررسی می شود».(8)
 
این توجه مفسر هم در بیان جایگاه عقل در فهم کلی دین و هم در مقام عمل و کاوش های تفسیری است. او در مقدمه تفسیر به عملیات کاوشگری که از آن به استنطاق یاد می کند، اشاره میکند و می گوید، وقتی قرآن به عربیت خود اشاره میکند، گویی به این اصل بدیهی که باید از قرآن استنطاق کرد، بدیهی به نظر می رسد. و در ادامه باز می گوید: «هدف بزرگ برای قرآن آن است که بر اساس آیات فراوانی که نازل کرده وسیله قرار دهد برای گشایش در حرکت عقل و تفکر و هدایت یافتن به وسیله آن».(9)
 
در مرحله دیگر اهمیت عقل را در فهم عقاید، حتی عقاید غیبی چون معاد بیان میکند و از قرآن چنین استنباط می کند که عقل مقام والایی دارد:
 
«و هذا تأکید لدور العقل فی مسألة العقیدة التی تستطیع أن تأخذ من حرکته فی القضایا الفکریة الأساس القوی الذی یرکز الفکرة على قاعدة ثابتة لا تهتز تحت تأثیر الأهواء و العواصف».(10)
 
من وحی القرآن در چاپ نخست آن که در ۱۱ جلد جیبی نشر یافته بود، مختصر و ادبیات و زبان آن پرداختن به مسائل ترویجی و برتری آن بر مباحث علمی داشت، اما در ویرایش جدید تا سوره توبه دگرگون شده و به نقد و بررسی بیشتر نکات مطرح در آیه و تحلیل مباحث و نقد دیدگاه مفسرین معاصر است.
 
در مجموع، تفسیر من وحی القرآن از تفاسیر بسیار مفید اجتماعی است که پایان نامه های بسیار درباره این تفسیر به صورت مستقل و یا در مقایسه با سایر تفاسیر نوشته شده و شاید بتوان ادعا کرد که پس از المیزان مهم ترین تفسیری است که در فرهنگ شیعه در ایران و جاهای دیگر درباره آن کار شده است. سوگمندانه، فارسی زبانان ما از استفاده آن محروم و جای ترجمه آن خالی است. امید است کسانی همت کنند و به ترجمه آن مبادرت ورزند و زینت بخش کتابخانه ها گردد. (11)
 
پی‌نوشت‌ها:
1- محمد حسین فضل الله رحمه الله، تفسیر من وحی القرآن، ج۶، ص: ۴۵۵. بیروت، دار الزهراء للطباعة والنشر، ۱۴۰۰ ق.
2- همان، ج ۱، ص ۵
3- همان، ص ۷
4- علامه فضل الله رحمه الله در مقدمه چاپ دوم در بازنگری تفسیر می نویسد: فعزمنا على إصداره فی طبعة جدیدة، بعد أن أعدنا النظر فی بعض أبحاثه، مبدین بعض الملاحظات حولها، و مناقشین بعض الأفکار الواردة فی بعض الدراسات التفسیریة و الفکریة ولا سیما ما ورد فی تفسیر المیزان للعلامة الکبیر السید محمد حسین الطباطبائی - رحمه الله الذی هو من أفضل التفاسیر الحدیثة ثراء و تنوعا فکریا و تفسیریة، ولذا فقد حاولت درس بعض أبحاثه درس نقدیة بناء على مستوى أسلوب التفسیر أو مواد الفکر.
5- کسانی مانند علامه طباطبایی رحمه الله در این زمینه گفته اند اگر آیه دلالت داشت که قوامیت و سرپرستی تنها از آن مرد است به حسب ظهور عرفی دلالت بر شمول در کلیه احکام دارد، زیرا اگر قوامیت انحصاری مرد در امور خانوادگی ثابت شد، به طریق اولی در سایر امور ثابت می شود، زیرا اگر زن در اموری مانند زناشویی حق تولی و اداره نداشت، به طریق اولی در امور عامه چون حکومت و قضاوت صلاحیت و قوامیت را ندارد. نک: المیزان، ج ۴، ص۳۴۳
6- من وحی القرآن، ج ۷، ص ۲۳۰، بیروت، دارالملاک، چاپ جدید همراه با اصلاحات، ۱۹۹۹م
7- تفسیر من وحی القرآن، ج۱۸، صص ۲۸۹- ۲۷۱
8- همان، ج ۱، ص: ۱۱۱
9- همان، ص:۶
10- همان، ج ۲، ص: ۸۹
11- برای تفصیل بیشتر به مقاله اینجانب در فصلنامه پژوهش های قرآنی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شعبه خراسان، سال شانزدهم، شماره ۶۴، صص ۲۴-۶۳، زمستان ۱۳۸۹، مراجعه کنید
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 946-937


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.