جنگ و صلح در احادیث (5)

یکی از شاخصه‏های مهم مکتب سیاسی اسلام که در سیاست‏های نظامی آن جلوه‏گر می‏باشد، محدودیتی است که برای زمان جنگ قائل شده است. فلسفه این محدودیت و تعطیل هر نوع کشتار و خون‏ریزی، بر کرامت انسان و منزلت خلافت...
دوشنبه، 11 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ و صلح در احادیث (5)
جنگ و صلح در احادیث (5)
جنگ و صلح در احادیث (5)

نویسنده : ابوالفضل سلطان محمدی




2 - 12. محدودیت زمانی جنگ در اسلام‏

یکی از شاخصه‏های مهم مکتب سیاسی اسلام که در سیاست‏های نظامی آن جلوه‏گر می‏باشد، محدودیتی است که برای زمان جنگ قائل شده است. فلسفه این محدودیت و تعطیل هر نوع کشتار و خون‏ریزی، بر کرامت انسان و منزلت خلافت الهی او مبتنی است. بر اساس این قانون، جنگ در ماه‏های - رجب، ذی قعده ، ذی حجة و محرم - حرام است و مسلمانان حق آغاز جنگ در این ماه‏های حرام را ندارند، مگر این که از سوی دشمن مورد هجوم واقع شوند که در این صورت دفاع واجب خواهد بود.
عن العلاء بن الفضیل قال: سألته عن المشرکین أیبتدئ بهم المسلمون بالقتال فی الشهر الحرام؟ فقال: إذا کان المشرکون ابتدؤوهم باستحلالهم، ورأی المسلمون أنّهم یظهرون علیهم فیه وذلک قوله «الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص».(83)
همچنین محدود بودن زمان عملیات جنگی نیز یکی از نکات قابل توجه در آیین جنگ در اسلام است. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فلسفه شروع دیر هنگام عملیات را در جنگ‏های سنتی تن به تن، کاهش تلفات نیروی انسانی از سوی طرفین می‏داند.
... عن یحیی بن أبی العطاء، عن ابی عبداللَّه(علیه السلام) قال: کان علیّ لا یقاتل حتی تزول الشمس ویقول: تفتح أبواب السماء وتقبل التوبة، وینزل النصر ویقول: هو أقرب إلی اللیل، وأجدر ان یقلّ القتل، ویرجع الطالب ویفلت المهزوم.(84)

3 - 12. ممنوعیت استفاده از سلاح‏های شیمیایی‏

سپاه اسلام در جنگ به دنبال کسب پیروزی است، ولی نه آن پیروزی که به قیمت کشتار بی‏منطق عده‏ای زیادی از انسان‏ها، هر چند انسان‏های مشرک و کافر تمام شود، لذا در صورت ناگزیر بودن جنگ، تلاش پیکارجویان مسلمان بر این است که تلفات انسانی از طرفین کمتر باشد، بر همین اساس است که در برنامه‏های نظامی اسلام کاربرد ابزارها و سلاح‏هایی که کشتار جمعی را موجب می‏شوند مردود شناخته شده و از ریختن زهر و مسموم کردن آب دشمن منع شده و به منزله رفتار غیر انسانی تلقی گردیده است. از این آموزه‏های نظامی سیاسی اسلام می‏توان نظر اسلام را درباره ممنوعیت کاربرد سلاح‏های شیمیایی و میکروبی و هسته‏ای در عصر جدید را استنباط کرد.
... عن السکونی، عن ابی عبداللَّه(علیه السلام) قال: قال امیرالمؤمنین(علیه السلام) نهی رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) أن یلقی السمّ فی بلاد المشرکین.(85)

4 - 12. فروش سلاح به دشمن‏

یکی از مسائل فقه سیاسی، حرمت فروش سلاح به دشمن است، فروش سلاح‏های نظامی به دشمنان اسلام که موجب تقویت آنها و تضعیف مسلمانان می‏گردد، توسط مسلمانان جایز نیست. ولی فروش سلاح‏های دفاعی برای طرفین جنگی که هر دو طرف از اهل باطل به شمار می‏آیند بدون اشکال است.
حدیث اول:
قال محمد بن قیس سألت ابا عبداللَّه(علیه السلام) عن الفئتین یلتقیان من أهل الباطل أبیعهما السلاح؟ فقال [الصادق‏](علیه السلام) : بعهما ما یکنّهما، الدّرع والخفّتان والبیضة ونحو ذلک.(86)
حدیث دوم:
فیما اوصی به النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) : یا علی کفر باللّه العظیم من هذه الأمّة عشرة... والساعی فی الفتنة، وبایع السلاح من أهل الحرب... .(87)

5 - 12. انهدام تجهیزات جنگی در صورت دست‏یابی دشمن به آنها

هر گاه لشکر اسلام مجبور به عقب‏نشینی شود و تجهیزات جنگی آنها در سرزمین دشمن و در معرض تصرف باشد و امکان حمل و انتقال آنها میسور نباشد سربازان مجازند تجهیزات جنگی خود را منهدم ساخته و مانع از دست‏یابی دشمن به آنها شوند، حدیث ذیل که از مصادیق این حکم کلی است، دلیل آن نیز می‏باشد.
حدیث اول:
... عن السکونی عن أبی عبداللَّه(علیه السلام) قال: قال رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) : إذا حرنت علی أحدکم دابّة فی ارض العدوّ فلیذبحها ولا یعرقبها.(88)
حدیث دوم:
... [عن السکونی‏] قال: کان رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) یقول: لمّا کان یوم مؤتة کان جعفر بن ابی‏طالب علی فرس له فلمّا التقوا نزل عن فرسه فعرقبها بالسیف فکان اوّل من عرقب فی الاسلام(89)؛ یدلّ علی جواز العرقبة مع الضرورة.(90)

6 - 12. لزوم طرح و برنامه‏ریزی در عملیات جنگی‏

یکی از عوامل مهم موفقیت و پیروزی سپاهیان طرح و برنامه است. رعایت نظم و سلسله مراتب فرماندهی نقشه‏های عملیاتی از ضروریات اولیه جنگ محسوب می‏شود و در مقابل؛ تک‏روی و بی‏انضباطی در رفتار نظامی، از عوامل مهم شکست نیروهای نظامی است و بر همین اساس در آیات و اخبار از آن نهی و منع شده است.
حدیث اول:
عن أسباط بن سالم قال: کنت عند أبی عبداللَّه(علیه السلام) فجائه رجل فقال له: أخبرنی عن قول اللَّه... «ولا تقتلوا انفسکم»(91) [قال‏] عنی بذلک الرجل من المسلمین یشدّ علی المشرکین فی منازلهم فیقتل فنهاهم اللَّه عن ذلک.(92)
حدیث دوم:
... عن محمد بن علی، عن ابی عبداللَّه(علیه السلام) فی قوله تعالی: «ولا تقتلوا أنفسکم إنّ اللَّه کان بکم رحیماً» قال: کان المسلمون یدخلون علی عدوّهم فی المغارات فیتمکّن منهم عدوهم فیقتلهم کیف شاء، فنهاهم اللَّه أن یدخلوا علیهم فی المغارات.(93)
حدیث سوم:
... وفی روایة أبی علی رفعه قال: کان الرجل یحمل علی المشرکین وحده حتّی یقتل او یقتل، فأنزل اللَّه هذه الآیة ولا تقتلوا انفسکم إنّ اللَّه کان بکم رحیماً.(94)

7 - 12. سازمان‏دهی یگان‏های ویژه نظامی: «شرطة الخمیس؛ پیشمرگان»

یکی از نمادهای آمادگی نظامی، سازمان‏دهی نیروهای قدرت‏مند آماده به خدمتی است که به صورت یگان‏های ویژه عملیاتی در هر شرایطی به ویژه در موارد تهدید و خطر آماده عمل و عکس‏العمل‏های مقتضی و مناسب باشند. در متون حدیثی از این نیروهای ویژه با عنوان «شرطة الخمیس»(95) یاد شده و حتی به تعداد این نیروها نیز اشاره شده است. حکومت‏های صدر اسلام از جمله حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از این نیروهای ویژه و پیشمرگ برخوردار بوده‏اند.
حدیث اول:
روی عن أمیرالمؤمنین(علیه السلام) أنّه قال لعبداللَّه بن یحیی الحضرمیّ یوم الجمل: أبشر ابن یحیی، فانّک وابوک من شرطة الخمیس حقّاً، لقد أخبرنی رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) باسمک واسم أبیک فی شرطة الخمیس، واللَّه سمّاکم شرطة الخمیس علی لسان نبیّه(صلی الله علیه و آله و سلم) وذکر أَنَّ شرطة الخمیس کانوا ستّة آلاف رجل أو خمسة آلاف.(96)
حدیث دوم:
... عن أبی الجارود قال: قلت للأصبغ بن نباتة: ما کان منزلة هذا الرجل [علی(علیه السلام)] فیکم؟ قال: ما أدری ما تقول إلّا أَنَّ سیوفنا کانت علی عواتقنا، فمن أومأ الینا ضربناه بها، وکان یقول لنا: تشرّطوا فواللَّه ما اشتراطکم لذهب ولا فضّة، وما اشتراطکم إلّا للموت، إنّ قوماً من قبلکم من بنی اسرائیل تشارطوا بینهم، فما مات احد منهم حتّی کان نبیّ قومه أو نبیّ قریته أو نبیّ نفسه، وإنّکم لبمنزلتهم غیر انّکم لستم بأنبیاء.(97)
حدیث سوم:
عن أبی عبداللَّه(علیه السلام) قال: کانوا شرطة الخمیس ستّة آلاف رجل أنصاره [علی] علیه‏السلام.(98)

8 - 12. کاربرد خدعه و دروغ در جنگ‏

در بحث از صفات حاکم اسلامی به تفصیل از ممنوعیت کاربرد فریب و نیرنگ و نیز دروغ در سیاست بحث شد، لکن باید توجه داشت که مذمومیت این دو خصلت در مورد جنگ تخصیص خورده و استفاده از آن در تاکتیک‏های نظامی برای شکست دشمن تجویز شده است. زیرا توسل به راستی و صداقت و نیز آشکار ساختن اهداف و عملیات در جنگ نوعی سفاهت و کمک به پیروزی دشمن محسوب می‏شود و در عرف نظامی، پیروزی بدون حفاظت اطلاعات و پنهان‏کاری و جنگ تبلیغاتی امری غیر مقدور و دست نیافتنی تلقی می‏گردد.
حدیث اول:
... عن المحاربی، عن جعفر بن محمد، عن أبیه، عن آبائه(علیهم السلام) عن علی(علیه السلام) قال: قال النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) : ثلاث یحسن فیهنّ الکذب: المکیدة فی الحرب... .(99)
حدیث دوم:
قال [علی(علیه السلام)] قال رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) : الحرب خدعة.(100)
حدیث سوم:
... عن عیسی بن حسّان قال: سمعت ابا عبداللَّه(علیه السلام) یقول: کل کذب مسئول عنه صاحبه یوماً إلّا کذباً فی ثلاثة: رجل کائد فی حربه فهو موضوع عنه، أو رجل أصلح بین اثنین یلقی هذا بغیر ما یلقی به هذا، یرید بذلک الأصلاح ما بینهما... .(101)

9 - 12. روحیّه همکاری و کمک به هم‏رزمان‏

از آن جا که انسان‏ها در برخورداری از روحیّه شجاعت، دارای مراتب گوناگون بوده و برخی در مرتبه فراتر و برخی دیگر در مرتبه فروتر قرار دارند، توصیه امام علی(علیه السلام) به لشکریان اسلام این است که در صحنه کارزار اگر سربازی را مشاهده کردند که در برابر دشمن دچار ضعف و ناتوانی شده و دشمن نیز به نابودی وی طمع بسته است او را دریابند و از دست دشمن نجات دهند، این روحیه همکاری نسبت به گروه‏های مسلح در رده‏بندی‏های مختلف نیز قابل تعمیم است.
... عن محمد بن مسلم، عن أبی عبداللَّه(علیه السلام) قال: قال امیرالمؤمنین(علیه السلام) لأصحابه: إذا لقیتم عدوّکم فی الحرب فأقلّوا الکلام واذکروا اللَّه... و إذا رأیتم من اخوانکم المجروح ومن قد نکل به، أو من قد طمع عدوّکم فیه فقوه بأنفسکم.(102)

10 - 12. لزوم اخلاص در جهاد

از آن جا که جهاد در اسلام عبادت محسوب می‏شود، مجاهدان باید با قصد تقرّب به خدا و جلب رضایت حق تعالی مجاهده کنند. از این رو جهاد با هر قصد و نیت دیگری باطل است و اگر کسی با نیت و هدف غیر الهی کشته شود شهید نیست. در احادیث مربوط به جهاد به این عنصر مهم تصریح و تأکید شده است.
حدیث اول:
... عن ابن نباتة قال: قال امیرالمؤمنین(علیه السلام) فی بعض خطبه: یقول الرجل جاهدت ولم یجاهد، انّما الجهاد اجتناب المحارم، ومجاهدة العدوّ، وقد تقاتل أقوام فیحبّون القتال، لا یریدون إلّا الذکر والأجر، وإنّ الرجل لیقاتل بطبعه من الشجاعة فیحمی من یعرف ومن لا یعرف، ویجبن بطبیعته من الجبن فیسلم أباه وأمّه إلی العدوّ، وانّما القتال حتف من الحتوف، وکل امری‏ءٍ علی ما قاتل علیه، وإنّ الکلب لیقاتل دون أهله.(103)
حدیث دوم:
عنه [جعفر بن محمد(علیه السلام)] أنّه سئل عن قول اللَّه: «إنّ اللَّه اشتری من المؤمنین أنفسهم واموالهم بأنّ لهم الجنّة، یقاتلون فی سبیل اللَّه فیقتلون ویقتلون، وعداً علیه حقاً فی التوراة والانجیل والقرآن، ومن أوفی بعهده من اللَّه، فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به وذلک هو الفوز العظیم»(104) هذا لکلّ من جاهد فی سبیل اللَّه أم لقوم دون قوم؟
فقال ابو عبداللَّه جعفر بن محمد(علیه السلام): انّه لما نزلت هذه الآیة علی رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) سأله بعض اصحابه عن هذا فلم یجبه، فأنزل اللَّه علیه بعقب ذلک «التائبون العابدون، الحامدون، السائحون الراکعون، الساجدون، الآمرون بالمعروف والناهون عن المنکر، والحافظون لحدود اللَّه وبشّر المؤمنین»(105) فأبان اللَّه بهذا صفة المؤمنین الذین اشتری منهم اموالهم وأنفسهم، فمن أراد الجنّة فلیجاهد فی سبیل اللَّه علی هذه الشرایط، وإلّا فهو فی جملة من قال رسول اللَّه(صلی الله علیه و آله و سلم) : ینصر اللَّه هذا الدین بقوم لاخلاق لهم فی الآخرة.(106)
ادامه دارد ...

پي نوشت :

83) بحارالانوار، ج 97، ص 53، ح 4؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 86.
84) بحارالانوار، ج 33، ص 453، ح 666؛ علل الشرایع، ج 2، ص 603؛ بحارالانوار، ج 97، ص 22، ح 12.
85) بحارالانوار، ج 19، ص 178، 177، ح 23؛ فروع الکافی، ج 1، ص 334.
86) بحارالانوار، ج 75، ص 259، ح 147؛ تحف العقول، ص 357.
87) بحارالانوار، ج 100، ص 61، ح 2؛ الخصال، ج 2، ص 217؛ بحارالانوار، ج 96، ص 7، ح 14.
88) بحارالانوار، ج 61، ص 223 - 222، ح 3؛ فروع الکافی، ج 5، ص 49؛ بحارالانوار، ج 97، ص 25، ح 24؛ المحاسن، ص 634.
89) بحارالانوار، ج 61، ص 223، ح 4؛ فروع الکافی، ج 5، ص 49؛ بحارالانوار، ج 97، ص 25، ح 25؛ المحاسن، ص 634.
90) بحارالانوار، ج 61، ص 223، بیان.
91) نساء (4)، آیه 29.
92) بحارالانوار، ج 97، ص 26 - 25، ح 26 و 27 و 28؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 236 - 235.
93) بحارالانوار، ج 97، ص 26 - 25، ح 26 و 27 و 28؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 236 - 235.
94) بحارالانوار، ج 97، ص 26 - 25، ح 26 و 27 و 28؛ تفسیر العیاشی، ج 1، ص 236 - 235.
95) این عنوان در احادیث متعددی آمده است از جمله: «... فقال علی(ع): یا قنبر أدع لی شرطة الخمیس فدعاهم...»؛ بحارالانوار، ج 14، ص 11، ح 20؛ در تعریف این واژه علامه مجلسی به نقل از نهایه می‏نویسد: «شُرَط اللَّه» ای نخبة جنوده وأعوانه و عساکره؛ شرط السلطان نخبة اصحابه، الذین یقدّمهم علی غیرهم من جنده؛ الشرطة أوّل طائفة من الجیش تشهد الوقعة»؛ بحارالانوار، ج 65، ص 44، بیان؛ بحارالانوار، ج 33، ص 632، بیان؛ «الشرطة هی الجند، وصاحب الشرطة، الحاکم، وهم أعوان السلطان»؛ بحارالانوار، ج 66، ص 276، بیان. همچنین وی در وجه نام‏گذاری این نیرو به «شرطة الخمیس» آورده است: «الخمیس، سمّی به لأنّه مقسوم بخمسة أقسام: المقدّمة والساقة والمیمنة والمیسرة والقلب»؛ بحارالانوار، ج 42، ص 152، بیان؛ «سمّوا بذلک لأنّهم أعلموا أنفسهم بعلامات یعرفون بها»؛ بحارالانوار، ج 42، ص 151، بیان.
96) بحارالانوار، ج 42، ص 151، ح 18.
97) بحارالانوار، ج 42، ص 151 - 150، ح 16.
98) بحارالانوار، ج 34، ص 271، ح 1010؛ الاختصاص، ص 2.
99) بحارالانوار، ج 100، ص 242 - 241، ح 5؛ الخصال، ج 1، ص 54؛ بحارالانوار، ج 68، ص 9 - 8، ح 11.
100) بحارالانوار، ج 34، ص 332، ح 1120.
101) بحارالانوار، ج 69، ص 242، ح 5؛ الکافی، ج 2، ص 342؛ و نیز نگاه کنید به: بحارالانوار، ج 69، ص 254 - 253، بیان.
102) بحارالانوار، ج 33، ص 452، ح 663؛ کافی، ج 5، ص 42؛ بحارالانوار، ج 97، ص 21، ح 8؛ الخصال، ج 2، ص 407.
103) بحارالانوار، ج 97، ص 42، ح 51.
104) توبه (9)، آیه 111.
105) توبه (9)، آیه 112.
106) بحارالانوار، ج 97، ص 48، ح 13؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 341.

منبع: فصلنامه علوم سیاسی ، شماره 34




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط