مهدويت از ديدگاه اسماعيليان و قرمطيان (1)
عبيدالله مهدي، نخستين خليفه فاطمي، با اجراي اصلاحاتي، مهدويت خويش را مطرح كرد. در دوره المعز، خليفه چهارم فاطمي، بازگشت محدود به مهدويت محمد بن اسماعيل با تغييراتي مطرح شد. در زمان الحاكم، دروزيان معتقد به الوهيت الحاكم شدند و با ناپديد شدن وي در 411ه، غيبت و رجعت وي را باور كردند. در مقالة حاضر روند اعتقاد بهمهدويت در فرقة اسماعيليه و شعب آن بررسي ميشود.
واژههاي كليدي: اسماعيليان، مهدويت، اسماعيل بن جعفر، محمد بن اسماعيل، قرمطيان، فاطميان، عبيدالله مهدي.
مهدويت از جمله موضوعاتي است كه از همان سده نخست هجري مورد توجه مسلمانان به ويژه شيعيان قرار داشته است. فرقههاي اسلامي دربارة مهدي موعود به اختلاف سخن راندهاند. محمد بن حنفيه نخستين فردي بود كه كيسانيه او را مهدي موعود خواندند..[1] ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفيه،[2] عبدالله بن معاويه،[3] امام محمد باقر(ع)،[4] محمد نفس زكيه[5] و امام جعفر صادق(ع)[6] از افراد مهمي هستند كه پيش از شكلگيري فرقه اسماعيليه به عنوان مهدي معرفي شدند.
در نيمه دوم قرن دوم هجري فرقه اسماعيليه با اعتقاد به امامت اسماعيل، پسر امام جعفر صادق(ع)، شكل گرفت. با توجه به سابقه مهدويت، اسماعيليان از ابتداي تأسيس تا كنون، عقايد ويژهاي درباب مهدويت مطرح نموده، افرادي را به عنوان مهدي معرفي كرده و اصلاحهايي در خصوص آنان انجام دادهاند. مهدويت در ديدگاه آنان پيوند محكمي با اصل امامت دارد و در منابع كلامي، فلسفي و تاريخي اسماعيليان، به تفصيل دربارة آن بحث شده است. در اين خصوص بايد به چند پرسش اساسي پاسخ داده شود: مهدي منتظر از نظر اسماعيليان كيست و چه مشخصاتي دارد؟ شرايط و علايم ظهور اوچيست؟ آيا مهدي معرفي شده توانسته است كه قسط و عدل وعده داده شده الهي را اجرا كند؟ آيا قائم منتظر منحصر در فرد خاصي است يا قابل انطباق بر تمامي امامان اسماعيلي ميباشد؟ اهميت قائم منتظر از نظر اسماعيليان در چه سطحي است؟ آيا او از خطا معصوم ميباشد؟ قائم منتظر فوت كرده يا در غيبت است؟ و آيا بين مهدي و قائم تفاوتي وجود دارد؟
مهدويت اسماعيل بن جعفر
شهرستاني، معتقدان به امامت اسماعيل را «واقفه» خوانده است؛ زيرا آنان سلسله امامت را در اسماعيل متوقف ساختند.[10] نوبختي و قمي اين فرقه را «اسماعيليه خالص» ناميدهاند.[11] مجلسي در اين خصوص مينويسد: اسماعيليان به سه گروه تقسيم شدند:
1.گروهي معتقدند كه اسماعيل نمرده است و او قائم منتظر است و در جايي مخفي شده به زودي ظهور خواهد كرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود.[12] بر طبق عقيده اين گروه، چون مدار دور امام هفت تاست، شش امام ظاهر و هفتمي مستور از نااهل و قائم است و او زنده خواهد بود تا [وقتي كه در] آخرالزمان باز آيد و مهدي او باشد.[13] اينان براي اثبات زنده بودن اسماعيل دلايلي ذكر ميكنند از جمله اين روايت كه محمد، پسر ديگر امام صادق(ع)، برادر خود اسماعيل را در حال خواب ديده است و امام به او دستور دادند تا اين خبر را پنهان سازد. دليل ديگري كه نقل ميكنند اين است كه چه سبب داشت كه امام ششم شيعيان محضر نامهاي براي فوت پسرش منعقد سازد.[14] بر طبق نقل برخي از منابع اسماعيلي، سالها پس از شهادت امام جعفر صادق عليهالسلام، اسماعيل را در بصره ديدهاند كه در بازار فردي فلج را شفا داده و نابينايي با دعاي او بينا شده است.[15] اين منابع، مراسم دفن اسماعيل را دليل بر اين ميدانند كه امام ميخواست مرگ اسماعيل را به صورت ظاهر ثابت كند، ولي در واقع اسماعيل نزد ايشان مخفي بود.[16] شيخ صدوق در بحثي مفصل، مرگ اسماعيل را با روايتهاي محكم و دلايل منطقي ثابت ميكند.[17]
2.گروه ديگري كه مجلسي از آن ياد ميكند، معتقدند كه اسماعيل در زمان امام جعفر صادق(ع) فوت كرده و محمدبن اسماعيل پس از او به امامت رسيده است.
3.گروه سوم اعتقاد داشتند محمد بن اسماعيل توسط خود امام جعفر صادق(ع) به امامت منصوب شده است.[18]
با مراجعه به منابع رجالي اماميه، مطلب خاصي دربارة اسماعيل نمييابيم. كشي در شرح حال بسام، با نقل روايتي از امام صادق(ع)، اسماعيل را به قتل بسام متهم ميكند و او را به آتش بشارت ميدهد.[19] روايتهاي بسياري حاكي از آن است كه اسماعيل فردي شراب خوار بوده است و امام صادق(ع) فعل او را انكار كردهاند.[20]
شيخ صدوق سه روايت مشابه نقل ميكند كه امام جعفر بن محمد(ع) در پاسخ به سؤال فردي دربارة اسماعيل، فرمود: عاصٍ عاصٍ لايشبهني و لا يشبه احد من آبائي.[21]
با توجه به اين توصيفها، اسماعيل در منابع شيعة اماميه شخصيت مثبتي شمرده نميشود و همواره مورد انكار و طرد پدرش بوده است. به هر حال، اسماعيل به مثابه نخستين امام قائم در نظر عدهاي از اسماعيليان متجلي شده است كه معتقد بودند كه او زنده و از نظرها غايب است و سرانجام با ظهور خويش، وعده الهي را تحقق خواهد بخشيد.
مهدويت محمد بن اسماعيل
محمد بن اسماعيل در هنگام شهادت جدش 26 ساله بود. امام جعفر صادق (ع) او و برادرش علي را مخفي كرد و محمد بن اسماعيل از ترس هارون كه دستور دستگيري او را صادر كرده بود از مدينه گريخت و به شهرهاي مختلفي مهاجرت كرد و سرانجام در فرغانه فوت كرد و همان جا دفن شد.[25]
در منابع رجالي شيعه، مطلب خاصي دربارة محمد بن اسماعيل نيامده است. بنا به نقل كليني، محمد بن اسماعيل پيش از سفر به بغداد نزد عمويش، امام موسي كاظم(ع)، آمد و ايشان سه بار او را سفارش به ترس از خونشان نمودند؛ اما محمد به نزد هارون در بغداد رفت و از امام سعايت كرد و از خليفه صله گرفت.[26]
عدم دسترسي اسماعيليان به محمد بن اسماعيل باعث شد تا به او لقب «المكتوم» داده شود و وي را شخصيتي با خصايص ويژه معرفي كرده، براي او ارزش و اهميت والايي در نظر بگيرند. تبليغات اسماعيليان از زمان او در حجاز آغاز شد. داعيان محمد به جزاير زمين فرستاده شدند و دار الهجرهاي براي آنان بنا گرديد و سيستم تبليغاتي گستردهاي پايهگذاري شد كه مراتب آن به تثليث مسيحيت شباهت داشت. [27] اعتقاد به مهدويت محمد بن اسماعيل در ميان اكثريت اسماعيليان نخستين رسوخ پيدا كرد و تبليغات گستردهاي در اين خصوص برپا شد.
بر طبق نظر اسماعيليان، تاريخ مقدس بشريت در هفت دوره و هر يك با طول زماني مختلف به پايان ميرسد. هر دوره با پيامبر ناطقي كه آورنده وحي منزل است، آغاز ميشود و هر يك از اين ناطقان يك وصي روحاني دارد و در پي هر وصي، هفت امام ميآيند كه اتماء ناميده ميشوند. در دور هر امامي، هفتمين امام به مرتبه ناطقي اعتلا مييابد و پيامبر و ناطق دور بعدي ميشود. وي با نسخ شريعت ناطق پيشين، دور جديدي آغاز ميكند.[28] بر اين اساس، امام هفتم و پايان دهنده دور ششم (دور پيامبر اسلام(ص))، محمد بن اسماعيل بود كه دور امامت با او پايان مييافت.[29] او كه استتار اخيتار كرده است، چون ظهور كند ناطق هفتم و مهدي موعود ميشود و تنها در مرتبه او ناطق و اساس يكي خواهد بود. وي دين جديدي ميآورد كه شريعت قبلي را نسخ ميكند؛ تكاليف ظاهري بشريت را با منادي تاويل برميدارد؛ به باطن توجه مينمايد[30] و دور پاياني جهان را آغاز مينهد. به اين ترتيب، در دور واپسين و پيش از پايان دنيا، حقايق آزاد از هر رمز و رازي به تمامي جهان معلوم ميشود و دور معرفت شروع ميگردد. در اين عصر مسيحايي و مهدوي، ديگر نيازي به شرايع نيست؛ محمد بن اسماعيل به عدالت بر جهان فرمان خواهد راند و سپس عالم جسماني را به پايان ميرساند و به داوري روز رستاخيز آدميان مينشيند. در اين حال، وي قائم القيامة و امام روز رستاخير خواهد بود و دور او پايان تاريخ بشر است.[31] در تاييد اين موضوع، روايتهايي در شأن و مقام محمد بن اسماعيل نقل شده است، از جمله اين روايت: «لوقام قائمنا علمتم القرآن جديداً».[32]
ابن هيثم، متفكر بزرگ اسماعيلي، درباره مهدويت محمد بن اسماعيل مينويسد: «در روايات از قول پيامبر (ص) آمده كه مهدي نامش نام من است و اسم پدرش اسم پدر من است. گويند محمد بن اسماعيل مهدي موعود است، زيرا اسماعيل بن ابراهيم جد پيامبر است و خود او هم نام پيامبر است».[33]
معتقدان به مهدويت محمد بن اسماعيل او را آخرين فردي ميدانند كه هم امام بود و هم پيامبر،[34] و معتقد شدند كه وي زنده است و عبدالله بن ميمون بن مسلم بن عقيل، باب اوست.[35] به اين ترتيب، غيبت محمد بن اسماعيل مورد توجه بسياري از اسماعيليان قرار گرفت و به صورت گستردهاي تبليغ شد و پايههاي اعتقادي قرمطيان بر اين عقيده استوار گرديد. در كنار اين گروه كه محمد بن اسماعيل را مهدي و آخرين امام مي دانستند. گروه ديگري از اسماعيليان معتقد بودند كه امامت در فرزندان او تداوم دارد و خلفاي فاطمي از نسل محمد بن اسماعيلاند. اشعري از اين فرقه با نام «مباركيه» ياد ميكند.[36]
دعوت اسماعيليان پس از محمد بن اسماعيل تا به قدرت رسيدن عبيدالله المهدي به ائمه مستور بود كه نامشان در منابع به اختلاف آمده است. اسماعيلياني كه به ائمه مستور دعوت ميكردند، امام حاضر را برگزيده خداوند معرفي كرده، وعده ظهور مهدي موعود را به يارانشان ميدادند.
پی نوشت ها :
1. ابن حزم، الفصل في الملل و الاهواء و النحل، (بيروت، دارالمعرفه) ج 5، ص 179؛ ابي محمد حسن بن موسي نوبختي، فرق الشيعه، تصحيح علامه سيد محمد صادق آل بحر العلوم، (نجف، المطبعه الحيدريه، 1355ق)، ص 26 ـ 27؛ ابن بابويه قمي: كمال الدين و تمام النعمه (قم، مكتبة الصدوق، 1390ق) ص 32 ـ 36.
2. نوبختي، پيشين، ص 30 ـ 31 و 34.
3. همان، ص 35.
4. ابن حزم، پيشين، ج 5، ص 179؛ عبدالقاهر بغدادي، الفرق بين الفرق، تصحيح محمد زاهد بن حسن الكوثري، (قونيه، مكتب نشر الثقافة الاسلاميه، 1367ق)، ص 36 ـ 38.
5. بغدادي، همان، ص 23؛ ابن حزم به آنها جاروديه گفته است: ابن حزم، پيشين، ج 5، ص 179.
6. بغدادي، پيشين، ص 53؛ ابوالحسن علي اشعري قمي، مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، ترجمه محسن مؤيدي، (تهران، انتشارات اميركبير، 1361) ص 21؛ ابن بابويه قمي، پيشين، ص 37؛ ابن حزم، پيشين، ص 180.
7. برخي منابع، اسماعيل، وبرخي ديگر، عبدالله را پسر بزرگ امام جعفر صادق (ع) دانستهاند. دستهاي از شيعيان معتقد به امامت عبدالله شدند كه به فطيحه معروف شدند، ر. ك: ابن هيثم، المناظرات، تصحيح مادلونگ، (لندن، موسسه مطالعات اسماعيلي ، 2002) ص 35.
8. براي اطلاع از زندگي اسماعيل مراجعه كنيد. به حميدالدين كرماني، المصابيح في اثبات الامامه، تصحيح مصطفي غالب، (بيروت، منشورات حمد، 1969 م) ص 129 ـ 130؛ عارف تامر، تاريخ الاسماعيليه، (لندن، رياض الرئيس للكتب و النشر، 1991) ص 117.
9. جويني، تاريخ جهانگشاي، تصحيح علامه قزويني، (ليدن، هلند، 1355 ق) ج 3، ص 148؛ ابن بابويه، پيشين، ص 71؛ قاضي نعمان، شرح الاخبار في فضائل الائمه الاطهار، تصحيح محمد حسيني جلالي، (قم، موسسه نشر الاسلامي، بي تا)ج 3، ص 390؛ عمادالدين ادريس، عيون الاخبار و فنون الاثار، تصحيح مصطفي غالب، (بيروت، دارالاندلس، 1986 م) ج5، ص334.
10. محمد بن عبدالكريم شهرستاني، توضيح الملل، ترجمه افضلالدين تركه، تصحيح سيد محمد رضا جلالي نائيني، (تهران، انتشارات اقبال، 1361)، ج 1، ص 175.
11. نوبختي، پيشين، ص 68؛ سعد بن عبدالله اشعري قمي، المقالات و الفرق، تصحيح دكتر محمد جواد مشكور، (تهران، مركز انتشارات علمي فرهنگي، 1361) ص 80.
12. ابن هيثم، پيشين، ص 36؛ بغدادي، پيشين، ص 39؛ شهرستاني، پيشين، ج 1، ص259.
13. سيد مرتضي، تبصرة العوام في معرفة مقالات الانام، تصحيح عباس اقبال، (طهران، مطبعه مجلس، 1313ه) ص 182؛ فدائي خراساني، تاريخ اسماعيليه يا هدايت المؤمنين الطالبين، تصحيح الكساندر سيمونوف، (تهران، اساطير، بي تا) ص 14.
14. شهرستاني، پيشين، ج 1، ص 259.
15. اربعة كتب اسماعيليه، تصحيح اشتروتمان، مجمع العلمي گوتنگين، (بيروت، موسسة النور للمطبوعات، 2002)، ص 15 ـ 16؛ جويني، پيشين، ج 3، ص 148.
16. فدائي خراساني، پيشين، ص 16.
17. ابن بابويه، پيشين، ص 71 ـ 73.
18. علامه محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 9، ص 175؛ ابن هيثم، پيشين، ص 35.
19. كشي، رجال، ص 245.
20. جويني، پيشين، ج 3، ص 145؛ رشيد الدين فضلالله همداني، جامع التواريخ، به كوشش محمد تقي دانش پژوه و محمد مدرسي، (طهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1338)، مباحث اسماعيليان و فاطميان، ص 9.
21. ابن بابويه، پيشين، ص 70.
22. ابن خلدون، تاريخ، (بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات، 1391 ه . ق / 1971م) ج4، ص 29.
23. نوبختي، پيشين، ص 68 ـ 69؛ سعد بن عبدالله اشعري قمي، پيشين، ص 81؛ شهرستاني، پيشين، ص 211.
24. براي اطلاع بيشتر ر. ك: ابن هيثم، پيشين، ص 56.
25. براي اطلاع بيشتر از زندگي محمد بن اسماعيل ر. ك: داعي ادريس، پيشين، ج 4، ص 351 ـ 354؛ عارف تامر، تاريخ اسماعيليه، پيشين، ص 117 ـ 118.
26. كليني، اصول كافي، ترجمه و تصحيح سيد جواد مصطفوي، (بي جا، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت، بي تا)، ج 2، ص 400.
27. حسن ابراهيم حسن وشرف طه، عبيدالله المهدي، (مصر، مكتبة النهضة المصريه، بي تا) ص37 ـ 38؛ نوبختي، پيشين، ص 72 ـ 74.
28. فرهاد دفتري،تاريخ و عقايد اسماعيليه، (تهران، نشر فروزان، 1375ش) ص163ـ164؛ طاهر بن ابراهيم يماني، الانوار اللطيفه في حقيقه، تصحيح محمد حسن الاعظمي، (قاهره، الهيئة المصريه للعامه، 1910م)، ص 126؛ ابراهيم بن حسين حامدي، كنز الولد، تصحيح مصطفي غالب، ليسبادن، دارالنشر فرانزشتاينر، 1971) ص 254.
29. ابن جوزي، تبليس ابليس، (بيروت،دارالكتب العلميه، بي تا)، ص 12.
30. حسن ابراهيم حسن، وشرف طه، پيشين، ص 39.
31. دفتري، پيشين، ص 163 ـ 164.
32. نوبختي، پيشين، ص 74.
33. ابن هيثم، پيشين، ص 56.
34. نوبختي، پيشين، ص 72 ـ 74.
35. ابن هيثم، پيشين، ص 36.
36. ابوالحسن علي اشعري قمي، پيشين، ص 21.
/ن