چرا ایرانیان شیعه شدند؟

چگونه و چرا ایرانیان شیعه شدند؟ با ورود اسلام به ایران در دوره خلفا، اکثر ایرانیان سنی بودند، پس چگونه ایرانیان شیعه شدند؟ با راسخون همراه شوید.
سه‌شنبه، 4 بهمن 1401
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
چرا ایرانیان شیعه شدند؟
مقدمه:
نخست باید بپذیریم که استقرار و نفوذ یک مذهب در میان یک قوم، امری نه دفعی بلکه به صورت تدریجی است. ما نباید به دنبال تاریخ خاص و معینی باشیم. به نظر می ‏رسد.

از زمانی که اولین ایرانی به تشیع گرایش یافته تا زمانی که تشیع در ایران فراگیر شد و اکثریت ایرانیان را شیعیان تشکیل دادند، حدود 10 قرن به طول انجامیده باشد.

اتفاقاتی که طی 10 قرن اولیه اسلام در ایران به وقوع پیوست باعث فراگیری تشیع در ایران شد .که در این مقاله راسخون به صورت اجمال مروری خواهیم داشت به پاسخ های صحیح و منطقی  به این سوال کهچرا ایرانیان شیعه شدند .

و در ادامه هم اشارهای به پاسخ های افسانه ای  و نادرست به سوال مذکور داریم که در حقیقت نوعی پاسخ  مغرضانه جهت ایجاد شبهه در اذهان شیعیان بوده است  که آنها را نقد خواهیم کرد.
 
چرا ایرانیان شیعه شدند؟
سابقه دین اسلام در سرزمین ایران به عصر حیات «پیامبر اکرم(ص)» و نامه آن حضرت به «خسرو پرویز» شاه ایران برمی‏گردد؛ و ورود رسمی این دین به این سرزمین، به سال 16 هجری و در زمان حکومت «عمر بن خطاب» خلیفه دوم. می باشد.

برای پاسخ به این سوال که:چرا ایرانیان شیعه شدند؟ دو نوع جواب وحود دارد. پاسخ های منطقی و صحیح و پاسخ های افسانه ای و نادرست.
 
پاسخ  های صحیح و منطقی به این سوال : که چرا ایرانیان شیعه شدند؟
1-نقش سلمان ایرانی و عدالت‌ خواهی ایرانیان
مرحله اسلام ‌گرائی ایرانیان در نیمه نخست قرن اوّل ـ چرا که آن‌ها از حکومت ستمشاهی شاهان ساسانی به ستوه آمده بودند، و تشنه آئین آزادی‌بخش و عدالت‌خواه بودند.

قش سلمان در این مرحله، نقش اساسی بود که مدائن (پایتخت سابق شاهان ساسانی ایران) را مرکز نشر وتبلیغ اسلام، و پایگاه تشیّع قرار داده بود، سلمان برای معرّفی اسلام،

امام علی (علیه‌السّلام) را برگزید تا محمّد (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) را گم نکند، و ایرانیان سلمان را برای شناخت اسلام برگزیدند تا علی (علیه‌السّلام) و محمّد  (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) را گم نکنند.

جناب سلمان صحابه با وفای پیامبر و اهل بیت، فردی ایرانی و شیعی بود. در یمن نیز ایرانیانی وجود داشتند که متمایل به سمت اهل بیت بودند.

یمن توسط حضرت علی (ع) و در زمان حیات رسول اکرم (ص) به اسلام ایمان آورد و اهل یمن از همان زمان با حضرت علی (ع) آشنا شدند؛ در حالی که ساحل خلیج فارس تا یمن تحت نفوذ ایران بود.
 
2-  نقش اساسی امام علی(ع) در اینکه عرب و عجم تفاوتی ندارند
امامت پربار امام علی (علیه‌السّلام) در کوفه که مرکز رفت ‌و‌آمد ایرانیان بود، و عدالت و محبّت‌های پرجذبه آن حضرت، و مبارزات او با تبعیضات نژادی، عامل مهم دیگری بود که ایرانیان را به سوی تشیّع علوی که‌ همان اسلام ناب بود، جذب نماید.

در دوره خلیفه دوم، وی تبعیض‏هایی بین عرب و عجم قائل شد که موجب آزردگی خاطر ایرانیان گردید. پس از کشته شدن خلیفه دوم به دست یک ایرانی، فرزند وی چند تن از ایرانیان موجود در مدینه را به قتل رساند.

اما وقتی حضرت علی(ع) به حکومت رسید اعلام کرد که بین عرب و عجم تفاوتی نیست و عرب هیچ گونه فضلی بر عجم ندارد و این باعث شد تا ایرانیان به حضرت علی(ع) گرایش پیدا کنند.

همچنانکه «امام زین العابدین(ع)» با خریدن و آزاد کردن تعداد زیادی از بردگان و بندگان غیر عرب، جمعیت زیادی از موالیان در مدینه ایجاد کرد که محب اهل بیت(ع) بودند.
 
3- نهضت فراگیر امام حسین(ع) و بیداری حق طلبان ایرانی
پس از شهادت حسین بن علی(ع) ایرانیان متوجه شدند از اسلام دو قرائت وجود دارد: اسلام یزیدی و اسلام حسینی. بنی امیه با آن سابقه ظلم‏ها و اعمال تبعیض‏ها نمی ‏توانست در قلوب ایرانیان جایی داشته باشد .

و به صورت طبیعی ایرانیان به سوی امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) گرایش پیدا کردند و بعدها در سقوط بنی امیه بیشترین کمک‏ها را نمودند. زیرا بنی عباس با شعار حمایت از آل محمد (ص) قیام کردند. اما بعد معلوم شد که این جریان نیز با جریان اهل بیت فاصله دارد.

نهضت امام حسین (علیه‌السّلام) و پیامدهای آن، مرحله دیگری بود که ایرانیان، حکومتهای فاسد بنی‌امیّه، و عاملین تاسیس این حکومتهای جور را بشناسند و از آن‌ها متنفّر شده و به سوی علویان و اهل‌بیت پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) متوجّه شوند.

حادثه خونبار کربلا، جرقّه نوری بود که دل‌های آماده را به سوی حق، و آئین خاندان رسالت، که‌ همان تشیّع بود، سوق می‌داد.
 
4-جنبش فرهنگی امام صادق(ع) و پاشیدن بذر تشیّع در دلهای ایرانیان
جنبش عظیم فرهنگی امام صادق (علیه‌السّلام) و تشکیل حوزه علمیّه چهارهزار نفری که هر کدام از آن‌ها مبلّغی ورزیده برای تشیّع بودند، مرحله دیگری برای پاشیدن بذر تشیّع در دلهای ایرانیان و... بود، با توجه به این‌که کوفه نزدیک مدائن بود و بصره در مرز ایران قرار داشت .

و بسیاری از شاگردان امام صادق (علیه‌السّلام) از اهالی کوفه و اطراف آن بودند، و در مسجد اعظم کوفه به انتقال فکر و فرهنگ و فقه تشیّع اشتغال داشتند.

در طول تاریخ، برخی از شاگردان امام جعفر صادق و سایر ائمه ـ علیهم السلام ـ در ایران حضور یافتند و به طور گسترده مکتب اهل بیت(ع) را تبلیغ کرده و ایرانیان را به مذهب آنان دعوت می‏ کردند.
 
5- حرکت پربار حضرت رضا (علیه‌السّلام) از مدینه به خراسان ایران
حضور حضرت امام رضا(ع) در خراسان عامل دیگری است. یکی از دلایلی که «مأمون» می‏خواست امام رضا(ع) را ولیعهد کند، مقابله با عرب‏هایی بود که از برادرش امین حمایت می‏ کردند.

تحلیل وی این بود که با ولایت عهدی امام رضا(ع) هم ایرانیان شیعی را به سوی خود جذب خواهد کرد و هم شیعیان عرب؛ و این باعث تقویت قدرت وی و ضعف امین خواهد شد.

حرکت پربار حضرت رضا (علیه‌السّلام) از مدینه به خراسان و نهضت فرهنگی او، با توجّه به تشیّع مامون (هفتمین خلیفه عبّاسی) و آزادی امام رضا (علیه‌السّلام) برای بحث و مناظره با علمای بزرگ اهل تسنّن، مرحله دیگری برای جذب ایرانیان به تشیّع بود،.

با توجّه به این‌که: در نیشابور وقتی که امام رضا (علیه‌السّلام) اساس اسلام را در حدیث «سِلْسِلَه الذَّهَب» (که شامل توحید و امامت امامان اهل‌بیت (علیه‌السّلام)) بود بیان کرد، بیست‌هزاز نفر و به روایتی ۲۴هزار نفر سخن امام رضا (علیه‌السّلام) را نوشتند. [۱]

و با توجّه به این‌که در آن عصر، افراد باسواد که بتوانند بنویسند، کمتر از افراد بی‌سواد بودند وقتی که تنها نویسندگان آن‌ها به ۲۴هزار نفر برسند، قطعاً تعداد مردم عادی آن‌ها، چندین برابر خواهند بود
 
6- مهاجرت شیعیان به ایران بخصوص قم
قم پایگاهی نیرومند برای مهاجران شیعه از عراق به مرکز ایران شده بود، و همین نقش مؤثّری در تحکیم و گسترش تشیّع در ایران داشت.
عوامل تشیع اهل قم
یکی از مهم‌‌ترین طرق و اسباب تشیع این شهر، ورود مسلمانان شیعی مذهب به قم و استقرار آنان در این منطقه ذکر شده است. مسلمانان که پس از فتح قم تا نیمه‌های قرن دوم وارد قم شدند، چند طایفه‌اند که  برخی از آنها را اسم می‌بریم.

1.امرای شیعه
 قبیله اشعری به سپه سالاری ابوموسی اشعری در فتوحات ایران حضور داشتند و بخشی از بلاد ایران از جمله نواحی اصفهان، قم، کاشان، ساوه و بسیاری از مناطق جبل به دست آنان فتح شد.

مالک بن عامر و پسرش سائب که از فرماندهان معروف این سپاه و فاتحان ساوه و مناطق شمالی آن سرزمین بودند، آنان پس از فتح این منطقه تا زمانی که اسلام در عراق استقرار یابد، در آنجا باقی ماندند، گفته‌اند اول کسی که پس از فتح قم وارد این شهر شد، سائب بن مالک رئیس شیعیان کوفه است.[2]

گر چه تا زمان ورود اعراب اشعری به این منطقه در اواخر قرن اول، نشانی از رواج تشیع و یا اثر در خور اعتنایی از زندگی شیعه در این شهر ثبت نشده، ولی حضور کسانی چون سائب هر چند در حد آشنا کردن مردم با تفکرات شیعه و ایجاد زمینه و همچنین انتقال اطلاعات برای فرزندان خود بی‌تأثیر نبوده.

2.برخی شیعیان عرب در قم
قم از نیمه‌های قرن اول هجری به بعد، شاهد ورود طوایفی از مسلمانان عرب بود که عمدتاً به دلایل سیاسی از سرزمین عراق و برخی دیگر از نقاط به سوی ایران هجرت کردند؛ مانند جماعتی از بنی اسد که بعد از قیام مختار در سال‌های 66 و 67ق وارد قم شدند و در محل جمکران استقرار یافتند.

سپس در طایفه‌هایی از بنی غنزه، بنی مذجح، و بنی قیس به قم آمدند و طایفه اول در روستای چابلق و برقع و طایفه‌های دوم و سوم در کنار رودخانه که بعد‌ها به قسِیه معروف شد، سکنا گزیدند.[3]

از ورود مطرف بن مغیرة بن شعبه در سال 77ق به این منطقه و استقرار او در قم نیز گزارش شده است.نقل شده است: بیشتر کسانی که در این دوره مخالف امویان و تحت تعقیب آنان بودند، به قم، کاشان و دیگر بلاد این مناطق روی آوردند.[4]
  
7-مهاجرت امام‌زادگان واجب تعظیم به سوی ایران.
در عرف تشیع مراد از امامزاده، فرزندان ائمه اطهار (ع) است و اصطلاحاً از باب ذکر حال و ارادة) محل، به مدفن و مزار متبرکه آنان و بزرگان سادات که در سراسر شهرها و روستاهای ایران پراکنده است، اطلاق می‌گردد.

مهاجرت سادات حسنی و حسینی از وطن خویش به نقاط امن سرزمین‌های شرقی اسلامی از همان صدر اسلام در حکومت جابرانة امویان و خاصه در عهد حجاج‌بن یوسف خونخوار و تسلط او بر عراقین از سوی امویان (75-95ق.) که بیدادگری‌ها و سفاکی‌ها نسبت به فرزندان علی(ع) روا می‌داشت، آغاز شده است.

از نظر کلی این مهاجران بزرگوار را به چهار گروه می‌ توان تقسیم کرد:
گروه نخستین،‌ آن دسته هستند که برای فرار از بیدادگری‌ها و ستم‌های امویان و بخصوص حجاج راه مشرق را پیش گرفتند؛
گروه دوم، آنها هستند که به هنگام ولایت‌عهدی امام رضا(ع) بدین سرزمین رسیدند؛
گروه سوم آنها هستند که در خروج برخی از فرزندان علی (ع) بر خلفای عباسی و اموی شرکت داشتند و پس از شکست آنها بدین حدود گریختند؛
گروه چهارم، که نسبت به سه گروه دیگر فزونی داشتند، آن دسته هستند که در زمان حکومت علویان در مازندران روی به دربار ایشان نهادند[5]

پس سرازیر شدن امام‌زادگان و بستگان خاندان رسالت، و شاگردان آن‌ها به عشق دیدار امام رضا (علیه‌السّلام) از حجاز به ایران، و پخش آن‌ها در نقاط مختلف ایران، و تماس آن‌ها با مردم، مرحله دیگری در تحکیم و گسترش تشیّع در ایران بود.
 
پس بسیاری از امام زادگان از ظلم «منصور دوانیقی» و دیگر خلفای ستمگر به ایران آمدند و پراکندگی آنان در سراسر ایران عامل دیگری در گسترش تشیع در ایران بود.

همانطور که حضور «حضرت معصومه(س)» در قم، «حضرت شاه چراغ(ع)» در شیراز و «حضرت عبدالعظیم(ع)» در ری، از دلایل مهم روی آوری مردم ایران به سمت تشیع است.
 
8-وجود عالمان بزرگ ایرانی و لبناتی شیعه
وجود علمای بزرگ شیعه ایرانی، مانند: شیخ کُلَینی، شیخ طوسی، شیخ صدوق، شیخ مفید و... که هر کدام استوانه‌ای نیرومند و متنفّذ برای اسلام و تشیّع بودند، نیز مرحله‌ای پربار برای گرایش ایرانیان به تشیّع و گسترش مذهب جعفری بود.

تشکیل حوزه علمیّه بیش از هزار رساله نجف اشرف، و آثار درخشان آن قرن به قرن، و تشکیل حوزه‌های دیگر توسّط علمای بزرگ و مراجع سترگ شیعه در قرون متمادی، هر کدام نقش مهمی در تحکیم و گسترش تشیّع داشت.

چرا بعصی علمای شیعه را از لبنان آوردند؟
مذهب تشیع در مناطق مختلف جهان اسلام وجود داشت و حوزه های متعددی داشت. در آن زمان حوزه جبل عامل، یک حوزه علمیه قوی شیعی بود که امثال شهید اول و شهید ثانی، محقق کرکی، شیخ حر عاملی و شیخ بهایی از این حوزه بودند.

خود این، دلیل خوبی است بر این که مذهب تشیع، مذهب مختص ایرانیان نیست. این دلیل تاریخی است بر حقانیت، صداقت و آگاهانه بودن انتخاب تشیع به وسیله ایرانیان.یعنی این طور نیست که علمایی که اینها را با این مذهب آشنا کردند از ملیت خودشان باشد.

روی همان اصلی که عرض کردم که ایرانی ها می خواستند معارف مترقی که در مکتب اهل بیت(ع) بود را به دست بیاورند و ابایی نداشتند از این که مثلاً شیخ حر عاملی را از جبل عامل دعوت کنند و بیاورند در ایران و به او جایگاه علمی بدهند تا او معارف مکتب اهل بیت(ع) را برای آنها بیان کند.
 
9-تحکیم مبانی تشیّع توسط حاکمان آل ‌بویه در ایران
فرمانروایی آل‌بویه (دیالمه) که شیعه بودند، در قرن ۴ و ۵ نیز نقش مهم سیاسی و عقیدتی در تحکیم مبانی تشیّع داشت، و امکانات آن‌ها در این راستا، بسیار مفید و اثر‌بخش بود.

آل بویه یا بوئیان سلسله‌ای شیعه است که در سال‌های ۳۲۲ تا ۴۴۸ق بر بخش‌هایی از ایران و عراق حکومت می‌کرد. حکومتی ایرانی از دودمان‌های دیلمی شیعه پس از اسلام است که طی حدود ١٢٠ سال در بخش مرکزی و غربی و جنوبی ایران و بخش هایی از عراق و کویت فرمانروایی می‌کردند و از دیلمان در لاهیجان گیلان برخاسته بودند.

برخی دیگر از نویسندگان[6] با استناد به منابع تاریخی و نیز ارائه شواهدی آل بویه را شیعه اثناعشری می‌دانند. احیای شعائر شیعه، داشتن وزیران شیعی، نام‌های شیعی حاکمان و روابط آنان با علمای شیعه از این شواهد است.[7]

همچنین ابن‌کثیر دمشقی تاریخ‌نگار اهل‌سنت در قرن هشتم قمری آنها را شیعه و رافضی دانسته است.[8]عبدالجلیل قزوینی عالم شیعه قرن ششم قمری در کتاب نقض نیز آنان را امامتی خوانده است.[9]

برخی از نویسندگان با توجه به سابقه مذهب زیدیه در طبرستان فرضیه زیدی‌بودن آل بویه را نیز مطرح کرده‌اند.[10] اینان معتقدند آل بویه ابتدا زیدی‌مذهب بودند و بعدها امامی‌مذهب شدند.[۱1]

خلاصه اینکه در عصر سلاطین شیعه‏ ی آل‏بویه موجبات تبلیغ مکتب اهل بیت(ع) بیش از پیش فراهم شد و کتب مهم شیعی مثل تهذیب، استبصار، کافی و من لایحضره الفقیه در این زمان تألیف شد.

بزرگانی چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی و سید رضی توانستند در این عصر اسلام شیعی را به مردم معرفی نمایند.
 
10-تشیّع سلطان خدابنده (شیعه شدن و رسمیت ‌بخشی به مذهب تشیع در دوران ایلخانیان)
جهت مطالعه این بخش رجوع کنید به کتابی ارزشمند، به قلم رسول جعفریان به نام ( سلطان محمد خدابنده (الجایتو) و تشیع امامی در ایران (شرح چگونگی شیعه شدن سلطان محمد خدابنده) (سلطنت از ذی‌حجه 703 تا رمضان 716ق)، وجود دارد.

در این کتاب هم به شرح چگونگی شیعه شدن سلطان محمد خدابنده  شده وهم به ضمیمه رساله «فواید» الجایتو (در اثبات امامت امام على(ع) و علل گرایش وی به تشیع از زبان خودش( می‌باشد که به زبان فارسی و در سال 1380 ش نوشته شده است.

تشیّع سلطان خدابنده توسّط علاّمه حلّی در اوائل قرن هشتم، و رسمیّت یافتن مذهب جعفری در ایران، در همین عصر، گام وسیع و عمیقی در تثبیت و استواری و گسترش تشیّع در ایران بود.

و حوزه علمیّه علاّمه حلّی (رحمه‌الله‌علیه) در این عصر، و تالیفات بسیار و تبلیغات وسیع او را که اثر به‌سزائی در تحکیم و گسترش فکر شیعی داشت، هرگز نمی‌توان نادیده انگاشت.

امیر طرمطاز (ترمتاس) و تاج الدین آوجی(آوی)، دانشمند شیعی، اولجایتو را به مذهب شیعه ترغیب کردند و او سرانجام در ۷۰۹ق / ۱۳۰۹م که به بغداد رفت، رسماً مذهب شیعه اختیار کرد. [13]

در ایام پادشاهی او مذهب تشیع برای نخستین بار مذهب رسمی سراسر ایران گردید.[12] و او نخستین سلطان امامی مذهب است که در سطحی گسترده و وسیع به نشر تشیع مذهب اثناعشری همّت گماشت.[14]

اولجایتو بعد از شیعه شدن در سال ۷۰۹ق فرمان داد، به جای خلفای راشدین به نام امامان شیعه سکه و خطبه کنند و در همانجا، علامه حلی، بزرگ‌ترین دانشمند شیعی آن عصر، به حضور ایلخان راه یافت و از آن پس ملازم او شد [15].

علامه حلی، دو کتاب خود منهاج الکرامه [16] و نهج الحق [17] را به نام سلطان کرد و بدو تقدیم داشتاولجایتو بعد از پذیرش تشیع، فرمان داد نام خلفا را از خطبه بیاندازند و نام امامان را بر سکه ضرب کنند و حی علی خیر العمل را به اذان بیافزایند.

در پی حمایت اولجایتو از تشیع، فعالیت علمای شیعه در ایران افزایش یافت و شهر سلطانیه از مراکز تجمع علمای شیعه شد.

فخر المحققین فرزند علامه حلی و شمس الدین محمد آملی از جمله علمایی بودند که به سلطانیه آمدند. اولجایتو فرمان داد مقامات حکومتی نیز مذهب تشیع را بپذیرند و پس از آن دستور داد عامه مردم شیعه شوند.[18]
 
 11- مذهبى شیعى امامى مذهب رسمى ایران در دوره دولت صفویه
منابع تاریخى گواهى مى‌دهند که شهرهاى ایران تا سده دهم هجرى [۱9] سنى مذهب بوده‌اند، با اکثریت شافعی و چون شاه اسماعیل به قدرت رسید، مذهبى شیعى امامى مذهب رسمى ایران گردید و او نخستین پادشاه صفوى بود که به نشر و رواج مذهب امامیه در همه شهرها اهتمام ورزیده بود. [20]
 
به فرمان شاه اسماعیل در (اذان)ها شهادت به ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و جمله: حیّ على خیرالعمل) [21]افزوده شد و به این ترتیب:

دولت صفوى، در شهرهاى فارس رونق یافت و با دعوت از داعیانى امامى مذهب از شهرهاى جبل عامل و کرک لبنان و قطیف در جزیرةالعرب و بحرین (به تبلیغ عقاید شیعى در سراسر ایران پرداخت.[22]

ظهور دولت صفویّه در قرن دهم و یازدهم، و نقش پادشاهان صفوی، تحت راهنمائی و پوشش علمای بزرگ و برجسته‌ای مانند: علاّمه مجلّسی، شیخ بهائی، میرداماد و... نیز نقطه عطفی در تاریخ تشیّع و گسترش و تحکیم آن در در ایران بود.

این عوامل هر کدام، عاملی نیرومند و اهرمی قوی بودند که اساس تشیّع را در ایران پی‌ریزی کرده و سراسر ایران را تحت پوشش نیرومند این اساس قرار دهند. [23]
 
پاسخ  های نادرست و افسانه‏ ای به این  سوال که: چرا  ایرانیان شیعه شدند؟
در حقیقت این نوع پاسخ ها صرفا ایجاد شبهه در ذهن مخاطب است که مغرضانه و از روی دشمنی با شیعیان بوده است تا به نیات خودشان برسند..که به آنها پاسخ داده شده است.

1-ازدواج امام حسین (ع) با شهربانوی ایرانی
 ازدواج امام حسین (ع) با شهربانو دختر یزدگرد سوم از سلسله ساسانی، باعث علاقه ایرانیان به اهل بیت(ع) و در نتیجه تشیع ایرانیان شده است.

نقد این پاسخ:
اولاً: اساس چنین داستانی صحیح نیست.
ثانیاً: لازمه‏ ی صحت این داستان آن است که ایرانیان می‏ بایست به خود سلسله ساسانیان علاقه داشته باشند، تا به دامادشان هم علاقه داشته باشند.

در حالی که ایرانیان اجازه داده ‏اند تا این سلسله براحتی فرو بپاشد و حتی یزدگرد نیز پا به فرار گذاشت و در شهرهای مختلف ایران آواره بود تا این که سرانجام توسط "آسیابانی ایرانی" در "مرو" کشته شد.

ثالثاً: پاسخ دیگری هم شهید مطهری می‏دهد و آن اینکه تعدادی از امویان هم با ساسانیان پیوند زناشویی بستند. پس چرا ایرانیان نسبت به امویان علاقه‏ مند نشدند؟
 
2- شیعه مذهبی ایرانی و زرتشتی می باشد .
ایرانیان در اصل ضد اعراب، ضد اسلام و ضد مسلمانان بوده‏ اند. وقتی ایران توسط مسلمانان فتح شد، ایرانیان مجبور بودند در ظاهر بگویند ما مسلمان شده ‏ایم و الا کشته می‏ شدند یا باید جریمه می ‏پرداختند.

لذا در ظاهر اسلام را قبول می‏ کردند اما در واقع همان عقاید زرتشتی‏گری و عقاید قبل از اسلام خود را حفظ کردند و ادامه دادند لکن تحت عنوان شیعه. پس تشیع، مذهبی است که در اصل به دست ایرانیان ساخته شده و ربطی به اسلام ندارد، بلکه مذهبی ایرانی است.

نقد این پاسخ:
اولاً: این نظریه زمانی می‏تواند صحیح باشد که رهبران اصلی شیعه ایرانی باشند؛ در حالی که همه رهبران اصلی شیعه که ائمه معصومین علیهم السلام هستند، عرب هستند.

ثانیاً: این نظریه در صورتی صحیح است که شیعیان اولیه همه ایرانی باشند در حالی که جز تعداد کمی از شیعیان اولیه ـ نظیر «جناب سلمان فارسی» ـ غالب شیعیان از عرب‏ها بودند.

ثالثاً: نظریه فوق وقتی می‏تواند صحیح باشد که منابع و متون اصلی شیعه با سایر مسلمانان تفاوت می ‏داشت و می ‏بایست این تفاوت در منابع ایرانی خود را نشان دهد.

در حالی که اینطور نیست. اولین منبع اصلی مسلمان قرآن کریم است که شیعه و غیر شیعه به آن اعتقاد دارند. دومین منبع سنت است. اجماع هم به همان کتاب و سنت برمی‏گردد و عقل به مستقلات عقلیه باز می‏گردد که اختصاص به ایرانیان ندارد بلکه مربوط به همه است.

رابعاً: نظریه فوق وقتی می‏ توانست قرین واقع باشد که ایرانیان از همان قرون اولیه تماماً شیعه باشند. در حالی که ایرانیان در این دوره‏ها غالباً غیر شیعه بوده و به اسلام اهل سنت گرایش داشتند و اکثر رهبران اهل سنت هم از ایرانیان بودند.

همچنین مؤلفان متون دینی اهل سنت اکثراً ایرانی هستند و این نکته‏ ای است که شهید مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران می ‏آورد.خامساً: رهبران و دانشمندان شعیه تا قرن دهم اکثراً غیرایرانی بودند و خارج از ایران زندگی می‏ کردند.

«شیخ مفید»، «سید مرتضی»، «محقق حلی»، «شهید اول و ثانی» و علمای جبل عامل که بعدها به دعوت صفویه به ایران آمدند و همچنین «محقق کرکی» که حوزه ‏های علمیه شیعه را در ایران و عراق و مناطق دیگر گسترش داد، همه غیرایرانی بودند.

این نکته صحیح است که فرهنگ، زبان و زمان و مکان و رسم و عادات در آموزه‏های مذهبی تأثیرگذار است. اما اینگونه نیست که این عوامل سبب شوند یک مذهب تشیع خاص ایرانیان تأسیس شده باشد.

اتفاقاً فقه شیعی بر عنصر زمان و مکان، تاریخ و غیره تأکید فراوان دارد. بنابراین، تأثیر و تاثر قابل انکار نیست ولی مسأله نمی ‏تواند تعیین کننده باشد.برخی آموزه‏های فلسفی قبل از اسلام به بعد از اسلام هم منتقل شده است. بعضی از عادات و داستان‏ها هم منتقل شده است.

در واقع ایرانیان برخی از میراث‏های خود را حفظ کرده‏ اند، اما آن را هرگز جزیی از تشیع ندانسته ‏اند. بلکه یکسری از این مسائل مربوط به آداب و رسوم ملی ماست که ربطی به تشیع ندارد.

مثل زبان فارسی، عید نوروز و... ایرانیان هیچ گاه زبان فارسی را رها نکردند. زیرا بین اسلام و ایران تضادی نبوده است. بلکه در مواردی که تعارضی وجود داشته، ایرانیان خود به نفع اسلام از آن دست کشیده‏اند و اسلام را مقدم دانسته ‏اند.
 
3-ایرانی ها سنی بودند با اجبار شیعه شده اند.
ایرانیان تا قرن دهم سنی بودند. از آن پس با زور صفویان به شیعه گرایش یافتند. زیرا شاه اسماعیل صفوی وقتی در تبریز تاج گذاری کرد، بسیاری از سنی‏ها را قتل عام نمود.

نقد پاسخ فوق:
اولاً: شاه اسماعیل یک جوان 14 ساله بود و نمی‏توان پذیرفت که وی بدون حمایت شیعیان به قدرت رسیده باشد. زیرا منطقی نیست که حامیان وی از سنی‏ها باشند و علیه مذهب خود، شاه اسماعیل را به نفع مذهب تشیع حمایت کنند.

بنابراین، در ایران آن زمان شیعیان زیادی وجود داشته‏اند که صفویه به اتکای آنان توانسته‏اند قدرتی تشکیل دهند و در برابر عثمانی که یک امپراتوری پر قدرت مدعی سنی بود، بایستند و مقابله کنند و در نهایت حکومت تشکیل دهند.

ثانیاً: در تاریخ ثابت نشده است که صفویه با زور شمشیر شیعه را در ایران به وجود آورده باشند. البته به صورت جزیی و موردی، اهل سنت مورد آزار صفویان واقع می‏شدند، چنانکه شیعیان مورد آزار عثمانی‏ها قرار می‏گرفتند. روشن است که عمل هر دو حکومت نادرست و غیراسلامی بوده است.

نتیجه:
در پاسخ به این سوال که چرا ایرانیان شیعه شدند دو نوع پاسخ داده شده است پاسخ هایی که واقعیت دارد و برحسب تحقیق و تفحص بوده و به واقعیت امر اشاره دارد. و پاسخ هایی که متاسفانه از روی عناد و کینه ورزی به ایرانیان و تشیع نسبت داده اند.

سبب تشیّع ایرانیان دو عامل بوده است عامل بیرونی،و عامل درونی ، زیرا از یک سو روح ایرانی، خواهان عدالت، پاکی، صداقت، ایثار و فضائل اخلاقی دیگر بود و از غارت و چپاول و استثمار شاهان طاغوتی و هوسباز به ستوه آمده بود، بنابراین عامل درونی در ایرانیان وجود داشت،

از سوی دیگر عامل بیرونی یعنی یک آئین قوی و غنی و پرمایه با رهبرانی معصوم و عادل و وارسته، که تنها در تشیّع دیده می‌شد، ایرانیان را به مذهب جعفری، جذب نمود. ایرانیان چهره یک آئین کامل و نجات‌بخش را در سیمای ملکوتی امام علی (علیه‌السّلام) و اولاد پاک او می‌دیدند.

و از مخالفان آن‌ها ضدّ چنین آئینی را مشاهده می‌کردند. و در برابر آن‌ها دو راه وجود داشت، آن‌ها راه خاندان رسالت (علیهم‌السّلام) را که راه اسلام حقیقی است برگزیدند، دلهای آن‌ها همچون زمین‌های آماده و بذرپروری بود،

که بذر اسلام و تشیّع در آن‌ها پاشیده شد و به زودی رشد و نمو کرده و به محصول نشست، بنابراین عامل درونی و بیرونی دست به دست هم داده و تولّد و تحولّی تازه و الهی در ایرانیان به وجود آورد، و آن‌ها بهترین راه اسلام یعنی تشیّع را برگزیدند و عالیترین بهره را از اسلام گرفتند،

پی نوشت:
1.امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۱۸.
2. تاریخ تشیع، زیر نظر دکتر خضری، ج2، ص166.
3.. تاریخ قدیم قم، ص251 و260؛ معجم البلدان، ج4،  ص397؛ آثار مذهبی، ص357؛ تاریخ تشیع، رسول جعفریان.
4. همان.
5.دایرة المعارف تشیع، ج 2، ص 392.
6.جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ۱۳۸۷ش، ص۳۷۶؛ جعفرنیا، «بررسی نقش دولت آل بویه در گسترش تشیع و عمران عتبات عراق»، ص۲۴.
7.جعفرنیا، «بررسی نقش دولت آل بویه در گسترش تشیع و عمران عتبات عراق»، ص۲۴.
8.ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۳۰۷.
9.قزوینی، نقض، انجمن آثار ملی، ص۴۲.
10.جعفرنیا، «بررسی نقش دولت آل بویه در گسترش تشیع و عمران عتبات عراق»، ص۲۴.
11.شیبی، الصلة بین التصوف و التشیع، ۱۹۸۲م، ج۲، ص۳۹.
12.کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۹ -۱۰۱.
13.دایرة المعارف تشیع، ج۲، ص۳۰۷.
14.جعفریان، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا دولت صفوی)، ۱۳۹۰ ش، ص۶۹۴.
15.کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۹ -۱۰۱.
16.حلی، منهاج الکرامه، ص۲-۳.
17.حلی، نهج الحق، ص۳۸.
18.القاشانی، تاریخ اولجایتو، ص۱۰۰۱۰۱
19.. دور الشیعه فى تطور العراق السیاسى الحدیث، عبداللّه نفیسى، ص۷۰، المطبعة العصریة، کویت.
20.تشیّع بین جبل عامل و ایران، ص۳۸، دار ریاض الریس للکتب والنشر.
21..الهجرة العاملیة الى ایران، اسبابها التاریخیة و نتائجها الثقافیه والسیاسیة، جعفر المهاجر، ص۱۱۳، بیروت.
22.ایران من الداخل، نهمى هویدى، ص۵۸، قاهره.
23.محمدی‌ اشتهاردی، محمد، ایرانیان مسلمان در صدر اسلام و سیر تشیّع در ایران

منابع:
پرنال جامع علوم اسلامی/آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه (http://ensani.ir/fa/article/43711)
https://www.mashreghnews.ir/news/92863
https://hedayatmizan.ir/site/content/56874
(https://fa.wikishia.net/view)
https://fa.wikinoor.ir/wiki/
https://fa.wikishia.net/view/
https://fa.wikifeqh.ir


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.