تأسيس شيعه
مترجم: سيد محمد صالحي
چرا پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)، علي(علیه السلام)را منصوب كرد؟
ما در ابتدا، دربارة تأسيس شيعه و آنچه كه به آن مربوط است، مطالبي را ذكر ميكنيم.
آغاز تشيع
در زمان رسول خدا(ص): آنچه بر حسب تحقيقات علمي، به دور از عواطف تقليدي و احساسات مذهبي به دست آمده، اين است كه شيعه در زمان رسول خدا(ص) به وجود آمده است و ايشان اوّل كسي هستند كه اين بذر را نشانده، پرورش داده و در تمام مراحل زندگيشان مواظب آن بودهاند. آنچه اين موضوع را تأييد ميكند و دلالت بر آن دارد، رواياتي است كه از رسول خدا(ص) رسيده است. در اين روايات، سمت «تشيع» بر پيروان اميرمؤمنين(ع) اطلاق شده، آنها را تمجيد كرده و به جايگاه آنها در فردوس اعلي بشارت داده شده است. در اينجا بعضي از اين روايات را بيان ميكنيم:
رسول خدا(ص) فرمودند:
اي علي تو و شيعيانت در كنار حوض بر من وارد ميشويد. 1
اي علي! به زودي تو نزد خدا وارد ميشوي در حالي كه شيعيان تو راضي و مورد رضايت خدا هستند و دشمنانت معذّب به عذابي سخت خواهند بود. 2
علي و شيعة او، آنها در روز قيامت رستگارند.3
شيعة علي، آنها رستگارند. 4
اي علي، خدا تو و ذريّة تو و فرزندانت و اهل و شيعة تو و دوستان شيعة تو را آمرزيد. همانا تو داراي قلب بزرگي هستي.5
سيوطي در تفسير قول خداي متعال كه ميفرمايد:
آنهايي كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آنها بهترين مردمند.
ميگويد: ابن عساكر از جابر بن عبدالله روايت كرده است كه گفت: نزد پيامبر(ص) بوديم؛ پس علي(ع) وارد شد. پيامبر(ص) گفت: سوگند به آن كسي كه جانم در دست قدرت اوست، اين علي و شيعة او رستگارانند. و اين آيه نازل شد: «انّ الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات اولئك هم خير البريّة»؛ پس اصحاب پيامبر(ص) وقتي علي(ع) ميآمد، ميگفتند: «خير البريّه» آمد6.
ابن مردويه از علي(ع) روايت ميكند كه:
رسول خدا(ص) به من گفت: «آيا نشنيدي قول خداي متعال را كه فرمود: «انّ الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات اولئك هم خير البريّة» تو و شيعة تو، وعدهگاه من و وعده گاه شما حوض است؛ وقتي امتها براي حساب آورده شوند و پيشواي مسروران را دعوت كنند».7
اين گونه احاديث فراوان در صحاح شش گانه اهل سنّت ذكر شدهاند و بر اين نكته تصريح دارند كه نبي اكرم(ص) نخستين كسي است كه تشيع را به پاداشت و آن را ايجاد كرد و به پيروان امام علي(ع)، صفات عاليه نسبت داده، آنان را به منزلت رفيع در بهشت بشارت داد.
تأييدكنندگان اين روايات
1. شيخ صدوق: ثقة الاسلام شيخ صدوق(ره) تصريح كرده است كه: «تشيع براي امام، امير المؤمنين(ع) در عهد رسول خدا(ص) بود و او شيعه را به بهشت بشارت داد».8
2. سعد قمي: وي تأكيد كرده است كه:
اوّلين گروه در اسلام شيعه است و آن گروه امام علي بن ابيطالب(ع) است كه به پيروي از او و اعتقاد به امامت او معروفند9.
همچنين قمي تصريح كرده است كه:
در پيشاپيش شيعه، نخستين صحابة پيامبر(ص) مثل صحابي مجاهد، عمّار ياسر و انقلابي بزرگ ابوذر غفّاري و مستشار پيامبر(ص) سلمان فارسي و مقداد بن اسود بودند كه به اسم شيعه ملقّب شدند.10
3. رازي نيز تصريح كرده كه: «به اين گروه، شيعة علي و ياران علي(ع) ميگفتند و پيامبر(ص) دربارة آنها گفته است:
بهشت مشتاق چهار نفر است: سلمان، ابوذر، مقداد و عمّار11.
4. شيخ مفيد: وي اين چهار صحابي رسول خدا(ص) را اركان چهارگانه ناميده است؛ يعني اركان اسلام12.
5. امام كاشف الغطا: شيخ محمّد حسين آل كاشف الغطا گفته است: «اوّل كسي كه بذر تشيع را در سرزمين اسلام كاشت، شخص صاحب شريعت اسلامي بود؛ يعني بذر تشيع، دوش به دوشِ بذر اسلام و پهلو به پهلو و به موازات آن قرار گرفته است»13.
6. علّامه مظفّر: علّامه شيخ محمّد حسين مظفّر گفته است:
«دعوت به تشيع در روزي كه ناجي بزرگ، محمّد(ص) صدايش را به كلمة «لا اله الّا الله» بلند كرد، شروع شد و آن زماني بود كه آية «و أنذر عشيرتك الأقربين» نازل شد و پيامبر(ص) بني هاشم را جمع كرد و آنها را انذار داد و گفت: «كدام يك از شما مرا ياري ميكنيد تا اينكه او برادر، وارث، وصيّ و خليفة من در بين شما بعد از من باشد؟» احدي جواب او را نداد مگر علي مرتضي(ع). رسول خدا(ص) به آنها گفت:
«اين برادر من و وزير من و وصيّ من و خليفة من در بين شما بعد از من است؛ از او بشنويد و او را اطاعت كنيد.» پس دعوت به تشيع ابوالحسن از سوي صاحب رسالت و همزمان با دعوت براي شهادتين بود و از آنجاست كه ابوذر از شيعيان علي(ع) است».
شيخ مظفّر از محمّد كردعلي، مؤلف خطّاط شام، چنين نقل كرده است:
«گروهي از بزرگان صحابه به موالات علي(ع) در زمان رسول خدا(ص) شناخته شده بودند؛ مانند سلمان فارسي كه گفت: بيعت كرديم با رسول خدا(ص) بر سفارش به مسلمانان و امامت
علي بن ابيطالب(ع) و پيروي از او».
7. سعيد خدري: وي گفته است كه:
«مردم به پنج چيز مأمور شدند. چهار تا از آن را انجام دادند و يكي را ترك كردند و چون از چهار تا سؤال شد، گفت: نماز، زكات، روزة ماه رمضان و حجّ. گفته شد پس آن يكي چيست كه آن را ترك كردند؟ گفت: ولايت علي بن ابيطالب(ع)».14
معني آنچه شيخ مظفّر ارائه كرده، اين است كه تشيع همان موالات براي امام علي(ع) و اقرار براي او به ولايت عامّه بعد از نبي اكرم(ص) است و اينكه او سزاوارتر از ديگران است و در نزديكي به
رسول خدا(ص)، مقام او اوّلين است.
گروه ديگري از بزرگان تأكيد و تأييد كردهاند كه:
«تشيع و ولايتپذيري ابي الحسن(ع) در زمان رسول خدا(ص) ايجاد شده و رسول اكرم(ص)، علي(ع) را از بعد خودش به عنوان خليفه و مرجع عام براي امت تعيين كرده است».
ساير ديدگاهها
1. ابن خلدون: وي معتقد است كه:
«شيعه در ايّام شورا پيدا شد و آنجا جماعتي از صحابه كه خود را پيرو و شيعة علي(ع) ميدانستند و معتقد بودند كه او سزاوارتر به خلافت است تا غير او، چون خلافت به غير او رسيد، ناراحت و متأسّف شدند؛ مانند زبير، عمّار بن ياسر، مقداد ابن اسود و ديگران و قوم براي سابقه و قدمت آنها در دين كاري جز نجوا و تأسّف و اندوه نكردند».15
اين رأي مورد اعتماد نيست؛ زيرا همان طور كه قبلاً توضيح داده شد، شيعه در زمان رسول خدا(ص) ايجاد شد و پيشواي آن، كه از بزرگان صحابه است، با حجّت بالغه با ابوبكر به احتجاج پرداخت و اين از محكمترين اسناد سياسياي است كه شيعه براي اثبات حقّانيت امام بر خلافت، به آن احتجاج ميكند.
2. ابن حزم: او بر اين عقيده است كه، شيعه بعد از قتل عثمان آشكار شد.
او ميگويد: «عثمان خليفه شد و دوازده سال حكومت كرد، تا اينكه مرد و با مرگ او اختلاف پيدا شد و امر شيعيان پا گرفت».16
3. عثمان بن عبدالله حنفي: اين شخص نيز بر ديدگاه ابن حزم تأكيد كرده و گفته است: «جدايي امت در زمان ابوبكر و عمر و عثمان نبود و همانا بعد از كشته شدن عثمان، رافضه آشكار شد».17
آنچه ابن حزم و حنفي گفتهاند، دلايل علمي ندارد؛ چون ظهور شيعه و ايجاد آن در زمان رسول خدا(ص) بوده و تشكيل دولت شيعه بعد از كشته شدن عثمان و به پيروي از امام علي(ع)، فقط به دليل خلافت و امر حكومت بود و به دنبال آن عدل و مساواتي شروع شد كه مردم مانند آن را نديده بودند و همان عدالت بود كه موجب انتشار تشيع و موالات براي اهل بيت(ع) در همة گروههاي اسلامي گرديد.
4. ابن نديم: وي بر اين باور است كه:
«شيعه هنگامي به وجود آمد كه طلحه و زبير با علي(ع) مخالفت كردند و آن را به بهانة خونخواهي عثمان بن عفان رد كردند و علي(ع) آنها را متمرّد دانست و با آنها جنگيد. پس هر كس پيروي از علي كرد، او را شيعه ناميدند و علي به آنها ميگفت شيعة من و آنان را طبقة اصفيا، اوليا، شرطة الخميس و اصحاب ميناميد».18
بر حسب آنچه ما بيان كرديم، ظهور شيعه در زمان رسول خدا(ص) بود و تمرّد طلحه و زبير و عايشه از حكومت علي(ع)، مطلقاً دخالتي در ايجاد شيعه ندارد.
5. طه حسين: متن آنچه دكتر طه حسين بيان كرده، اينگونه است:
«شيعه به معني دقيق كلمه، آنطور كه نزد فقها و متكلّمان و مورخّان معروف است، در زمان علي(ع) يافت نميشد و بعد از مرگ او، به مدّت كمي به وجود آمد. كلمة شيعه در زمان علي(ع)، معني لغوي قديمي را كه در سورههاي قصص و صافات آمده است، داشت:
و دخل المدينة علي حين غفلة من أهلها فوجد فيها رجلين يقتتلان هذا من شيعته و هذا من عدوّه فاستغاثه الّذي من شيعته علي الّذي من عدوّه فوكزه موسي فقضي عليه19.
و إنّ من شيعته لإبراهيم.20
كلمة شيعه در اين دو آيه و آيات ديگر از اين دست، به معناي فرقهاي از پيروان و انصار است؛ آنهايي كه موافق رأي و روش كسي يا گروهي عمل ميكنند. مردي كه شيعة موسي بود، فردي از بني اسرائيل بود و مردي كه از دشمنان موسي بود، از مصريان بود.
به اين طريق مفسّران قدما، كه تفسير را از فقهاي اصحاب نبي گرفتهاند، اين آيه را كه «ابراهيم شيعة نوح بوده است»، به معناي پيرو سنّت، راه و رأي او و متديّن به دين او گرفتهاند. همانگونه كه دستة ديگر از مفسّران نيز ميگويند كه شيعة علي(ع) در زمان خلافت او، همان اصحاب او بودند كه با او بيعت كردند و پيرو رأي او شدند.
با اين نظر، شيعه نبودن و بودن مساوي است با كسي كه با او جنگيده است يا با او نجنگيده است. لفظ شيعه در زمان علي تنها منحصر به اصحاب او نميشده است و براي معاويه نيز شيعياني بوده كه آنها افرادي از شام و ديگر شهرها بودند كه از او پيروي ميكردند».
طه حسين در ادامه گفته است:
«به اين ترتيب در زمان علي(ع)، لفظ شيعه به معني معروف نزد فقها و متكلّمان در آن زمان نبوده، بلكه دلالت به معني قريب آن ميكرده است و در آن معني در قياس با همة دشمنان استعمال ميشده است. نصّي قديمي نميشناسم كه در آن لفظ شيعه به علي(ع) قبل از وقوع فتنه اضافه شده باشد. بنابراين براي علي(ع) قبل از وقوع فتنه، شيعهاي كه نسبت به بقية امت ظاهر و ممتاز باشند، نبوده است».
او اضافه كرده است:
«و به طور كلّي ميتوان گفت كه براي علي(ع) شيعهاي ممتاز از امت، قبل از فتنه وجود نداشته است كه فقها و متكلّمان در اثناي حكومت او بشناسند»21.
بنا به آنچه طه حسين بيان كرده، بعضي اشكالات وارد است:
اوّلاً، گفتة او كه، شيعه به معني دقيق نزد فقها، متكلّمان و مورّخان در زمان زندگي علي(ع) يافت نميشود و بعد از وفات او به مدّت كمي پيدا شده است، خالي از تأمّل نيست. حقيقت مطلب اين است كه شيعه به معني واقعي در زمان رسول خدا(ص) پيدا شد و بزرگان صحابه، خود را به امامت اميرمؤمنين(ع) معتقد ميدانستند. به علاوه آن دسته از احاديث نبوي كه در آن به فضيلت شيعيان امام(ع) و منزلت و كرامت آنها نزد خداي متعال اشاره شده، مؤيّد
اين حقيقت است.
ثانياً، او بيان كرده كه در نصوص قديمي، قبل از وقوع فتنه، نسبت شيعه به علي(ع) وجود نداشته است. امّا ما تعدادي از نصوص نبوي را كه در آن لفظ شيعه به امام علي(ع) اضافه شده و پيروان امام(ع) و صفات كريمهاي از آنها را بيان كرده است، نقل كرديم. فقط ميتوان گفت كه ايشان تحقيقي از مصادر حديث نكرده است تا از آن مطلع شود.
ثالثاً، او ذكر كرده كه براي امام(ع) شيعة خاص و متمايزي قبل از فتنه و بعد از آن و در اثناي خلافت ايشان نبوده است و اين نيز جاي تأمّل دارد. براي امام(ع) شيعيان مشخّصي وجود داشت و آنها از بزرگان اسلام و مشاهير صحابه مثل صحابي جليل القدر، عمّار بن ياسر، ابوذر، حجر بن عدي، ميثم تمّار، رشيد هجري و غير آنها بودند كه سيد محسن عاملي در دايرةالمعارف خود ـ اعيانالشيعه ـ اسامي آنها را بيان كرده است و بيشتر آنها با امام علي(ع) در واقعة صفّين بودند؛ از انصار هشتاد و هفت نفر، از آنهايي كه در بيعت رضوان حاضر بودند نهصد نفر و مجموع صحابهاي كه با او بودند، دو هزار و هشتصد نفر. بنابر آنچه عاملي ذكر كرده، در واقع براي امام(ع) شيعياني متمايز و معروف به
ولايت او وجود داشته است.
6. برنارد لويس: نظر برنارد لويس مستشرق در اين باره چنين است:
«تأسيس شيعه بعد از كشته شدن اميرالمؤمنين(ع) و شهادت امام حسين(ع) بوده است و اين دو نفر، در پيدايش تشيع انقلابي به رنگ مهدويّت تأثير داشتهاند».
اين رأي هم موثّق نيست؛ زيرا همانگونه كه ما اشاره كرديم، تشيع در زمان رسول خدا(ص) ظاهر شد و انتشار آن در زمان خلافت اميرمؤمنين(ع) بود. مردم عدالت او و بيرغبتياش به لذّات دنيا و بناي او را در مصلحت عامّه ديدند. احاطة كاملش به جميع علوم و معارف، او را مبدل به مدرسة درخشاني كرد؛ مملوّ از چيزهايي كه انسان با آن ارتقا مييافت. امام علي(ع) به بيشتر مسلمانان ثابت كرد كه وارث كمالات و علوم انبيا(ع) است.
مالك اشتر خطاب به مردم ميگويد:
اي مردم، اين [امام علي(ع)] وصي اوصيا و وارث علم انبيا است22.
همچنين از مهمترين اسباب در انتشار تشيع و اشاعة آن در بين مسلمانان، شهادت ريحانة رسولالله(ص)، امام حسين(ع) بود؛ كسي كه بر طاغوت زمانش ـ يزيد بن معاويه ـ خروج كرد تا با اين كار، حكومت قرآن و عدالت اسلام را برقرار كند؛ خيرات خدا را بين فقرا و بدبختان جهان انتشار دهد؛ به تمام عوامل شكست و تخلّف در عالم عربي و اسلامي پايان دهد و در اين راه و به خاطر هدف مقدسش، به صورت وحشتناكي ـ كه تاريخ نمونة آن را در قساوت به خود نديده است ـ به شهادت رسيد و از ترس آن، وجدان عالمي متزلزل شد و بيشتر مردم با حسرت و اندوه به تشيع و ايمان به مبادي اهلبيت(ع) گردن نهادند.
پي نوشت :
1. مجمع الزوائد، ج 9، ص 131؛ كنوز الحقائق، ص 188، الاستيعاب، ج 2، ص 457.
2. صواعق المحرقة، ص 93؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 131.
3. كنوز الحقائق، ص 92.
4. همان، ص 82.
5. الصواعق المحرقة، ص 96.
6. الدرّ المنثور.
7. همان.
8. طبقات الشيعة، فضائل الشيعة.
9. المقالات و الفرق،ص 15.
10. فرق الشيعة، ص 15.
11. الزينة ورقة، ص205.
12. الزينة ورقة، ص 205؛ والاختصاص، ص 6.
13. أصل الشيعة و أصولها.
14. زندگي امام صادق(ع)، ج 7، ص 181.
15. العبر.
16. الفصل في الملل والنحل، ج 2، ص 80.
17. الفرق المتفرقة بين أهل الذيغ والزندقة، ص 6.
18. الفهرست، ص 175.
19. سورة قصص، آية 15.
20. سورة صافات، آية 83.
21. الفتنة الكبري، ص 603، ج 2، ص 601.
22. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 151.