برچسب هاي شخصيتي

آيا تا به حال متوجه برچسب هايي که ما انسان ها به يکديگر مي چسبانيم، شده ايد؟ آيا شما هم روي شخصيت خود و ديگران برچسب مي زنيد؟!
سه‌شنبه، 30 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برچسب هاي شخصيتي

برچسب هاي شخصيتي
برچسب هاي شخصيتي


 

تهيه کننده: سميه رنجبري




 
آيا تا به حال متوجه برچسب هايي که ما انسان ها به يکديگر مي چسبانيم، شده ايد؟
آيا شما هم روي شخصيت خود و ديگران برچسب مي زنيد؟!
براي نمونه اگر هنگام حمل سيني ليوان ها، در اثر يک پيشامد، آن ها را بشکنيد، به خودتان مي گوييد:« من آدم بي دست و پايي هستم».
و يا اگر کسي به علت مشکلي که برايش پيش آمده، در ساعت استراحت و خواب تان به شما تلفن بزند، پيش خود مي گوييد:« هميشه خروس بي محل...»
اغلب ما انسان ها در بيشتر اوقات شبانه روز، در حال چسباندن برچسب هاي شخصيتي به يکديگر هستيم و جالب آن که گاهي، بيش ترين برچسب ها را به خودمان مي زنيم؛ جالب تر آن که بيش تر اين برچسب ها، توصيف کننده ي صفات منفي در افراد هستند و بنا بر تغيير موقعيت ها و تعاملات بين افراد، دچار تغيير و حتي گاهي تضاد مي شوند.

برچسب هاي شخصيتي

به عنوان نمونه، اگر به علت گرفتاري مالي، از کسي مبلغي قرض بخواهيم و او به درخواست ما پاسخ مثبت بدهد، پيش خود مي گوييم:« مي دانستم آدم دست و دلبازي ست!» و اگر بار ديگر از او مبلغي قرض بخواهيم و از دادن آن وجه امتناع کند، پيش خود مي گوييم:« عجب آدم ناخن خشکي!» به راستي، منشأ اين برچسب ها از کجاست؟ آيا مي توان ويژگي هاي هر انساني را فقط و فقط با توجه به بروز رفتار آن فرد در يک موقعيت خاص با يک کلمه( مانند خسيس، خروس بي محل و ...) توصيف کرد؟ در واقع بسياري از اين ويژگي هاي واقعي شخصيت افراد نيستند، بلکه رفتارهايي ست که افراد به علت تشخيص موقعيتي به خصوص، از خود نشان مي دهند. اين رفتارها ممکن است بر پايه ي ترس هاي نهفته ي افراد در شرايط خاص، نگراني ها، اضطراب ها و تنش هاي روحي و يا براساس روابط متقابل بين افراد بروز کند.
در حقيقت، زماني که بروز رفتار خاصي در يک فرد به دفعات ديده نشود، نمي توان او را به داشتن صفتي خاص متهم کرد.
شايان ذکر است که در بسياري از مواقع، برچسب هايي که فرد در مورد خود به کار مي برد، ناشي از احساس گناهي ست که از عدم کاميابي در آموزش حاصل شده و با اين کار، به ذهن ناخودآگاه خود پيامي مي دهد که منجر به تکرار کارهايي مي شود که در آن ها احساس گناه بيش تري را تجربه مي کند يا به علت ترس و فرار از اين احساس گناه، از دست به عمل زدن مي گريزد.
بنابراين، اگر ما کنترل افکار خويش را به دست گيريم و عجولانه درباره ي خود و ديگران قضاوت نکنيم، چه بسا شناختي مبتني بر واقعيت و اصول صحيح در مورد خويش و ديگران حاصل کنيم و با ذهنيتي درست و مثبت به جهان بنگريم.
منبع: نشريه شادکامي، شماره 73



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط